خوش آمديد,
مهمان
|
|
تاريخ درج مطلب روز سه شنبه 6/12/92 ساعت 11:30
![]() مقدمه: امروزه استفاده گسترده از واژه جهاني شدن در رشته های مختلف علوم اجتماعی، تعاریف وتعابیر متفاوتی را از آن ایجادنموده است. جهانی شدن (GLOBALIZATION) پدیدهای متکثر و پرابعاد است که ممکن است با تکیه بر بعد اقتصادی آغاز شده باشد. برخی از صاحبنظران حتی جهانی شدن را کاملا اقتصادی میدانند. "جهانی شدن در مفهوم عام آن عبارت است از "در هم ادغام شدن" بازارهای جهان در زمینههای تجارت و سرمایهگذاری مستقیم است. پیدایش جهانی شدن جهانی شدن یا جهان سازی، پدیده ای انکار ناپذیر در عالم امروز است و با پیشرفت های روز افزون بشری به ویژه در عرصه علوم، فناوری، ارتباطات و اطلاعات، حمل و نقل و... درارتباط است. جهان هر روز بیش از پیش به سوی تحقق تدریجی این امر گام بر می دارد[1]. اصطلاح «جهانی شدن» در گذشته به عنوان یک اصطلاح جدی و جا افتاده علمی، کمتر مورد توجه و کاربرد بود و به طور عمده از اواسط دهه 1980 به عنوان یک اصطلاح علمی مورد استفاده قرار گرفت.به نظر رابرتسون مفاهیم جهانی شدن، بیشتر پس از انتشار کتاب مارشال مک لوهان تحت عنوان «اکتشافاتی در ارتباطات» در سال 1960 مورد توجه واقع شد،(نظریه دهکده جهانی). جهانی شدن در حقیقت یکی از مراحل پیدایش و گسترش تجدد و سرمایه داری جهانی است که سابقه آن، به قرن پانزدهم باز می گردد[2]. «جهان گستری» قدمت طولانی در تاریخ دارد و اشخاص، دولت ها و مکاتب بسیاری (چون کورش، اسکندر، رومیان، مارکسیسم، سرمایه داری و...) درصدد جهانی کردن حکومت یا اندیشه خود بودند. ادیان الهی نیز همواره ادعای جهان شمولی داشتند و خود را محدود به یک زمان و مکان خاص نمی کردند.[3] «جهانی شدن» با این که در ابتدا از اقتصاد شروع شد و مهم ترین مشخصه آن نیز اقتصادی بود و باراکلو استدلال می کند که این تحول را باید اقتصادی دانست؛ نه سیاسی و یا فرهنگی؛ اما بعدها به سمت فرهنگ و سیاست نیز کشیده شد و چشم اندازه های مختلفی را در این زمینه ایجاد کرد. از نظر رابرتسون- پر نفوذترین نظریه پرداز در زمینه جهانی شدن فرهنگی- در روند تحول و تکامل پیدایش نظام جهانگیر، چند مرحله (جنینی، آغاز، خیز، تعارض و عدم قطعیت) وجود دارد. وی درباره مرحله «خیز» می نویسد: «در این مرحله از 1870 تا 1925، مفهوم جامعه ملی، به درستی جا می افتد و مفاهیم جهانی و جهانگیر، مطرح می شود... » تحولات این دوره عبارت است از: پذیرش جوامع اروپایی در جامعه بین الملل؛ پردازش و تنظیم اندیشه های بشریت (رسمیت یافتن مفهوم بشریت)؛ افزایش شکل های جهانی ارتباطات، ظهور جنبش های دینی گسترده؛ رقابت های جهانی (نوبل، المپیک و..)؛ پذیرش جهانی تقویم واحد؛ ازدیاد شکل های ارتباطات جهانی؛ پیدایش نخستین رمان های جهانی، ایجاد جامعه ملل؛ جهانی شدن محدودیت های مهاجرت [4]و... برداشت های مختلف از جهانی شدن «از منظر برخی صاحب نظران، در رهیافت های مختلف، سه نوع جهانی شدن ملحوظ است: یکی جهان گرایی راستین کامل که هم مادی و هم معنوی است و علاوه بر توسعه اقتصادی، تعادل سیاسی و اجتماعی و تعالی فرهنگی و انسانی را در بردارد. دیگری جهانی گرایی ناقص و نارسا که صرفاً اقتصادی و تک ساحتی است و سوم جهانی گرایی کاذب و سلطه جویانه و تنازعی که همان جهانی سازی آمریکایی با ماهیتی سیاسی و سلطه جویانه و انحصار طلبانه است که با لحاظ آمریکا در رأس قدرت جهانی، یک تازانه به دنبال افزایش قدرت این کشور و افزایش وابستگی جهانی به آمریکاست. [5] - مارشال مک لوهان با نظریه ی دهکده ی جهانی پدیده ی انقلاب و انفجار اطلاعات پایه ی اساسی این دیدگاه به شمار می رود. در نگاه مک لوهان جهان به سوی یکسانی و یکنواختی فرهنگی به پیش می رود. فرهنگ ها به تدریج ساختار و محتوای واحدی پیدا می کنند و زمینه ساز حکومت جهانی می گردند. اولین اشتباه بزرگ مک لوهان این است که انقلاب و انفجار اطلاعات و دسترسی افراد و جوامع به یکدیگر را تنها عامل اساسی شکل پذیری سامان نوین اجتماعی و تحقق حکومت جهانی دانسته است و در نتیجه نسبت به سایر عوامل مهم فرهنگی و اجتماعی غافل مانده است. دومین اشتیاه وی این است که غلبه و پیروزی نهایی را در عصر ارتباطات و اطلاعات از أن غرب و فرهنگ لیبرال- دموکراسی آن برشمرده است و از عناصر قدرتمند آشکار و نهان سایر فرهنگ ها غفلت ورزیده است. تاثیرات جهانی شدن در وسایل ارتباط جمعی : همچنین در فرآیند جهانی شدن از طریق ارتباطات و رسانهها، کتب و مطبوعات و نظام آموزش و پرورش باعث تحول در فرهنگ و به دنبال آن تغییر در فرهنگ سیاسی گردیده است. افزایش ارتباطات از طریق پیشرفت و گسترش ابزارهای ارتباطی مدرن مانند تلفن، اینترنت، ماهواره و فیلممنجر به عام گرایی در فرهنگ شده و فرهنگهای تمام نقاط جهان را به یکدیگر نزدیک ساخته است. نمودهای آن را میتوان در تغییراتی که در فرهنگ سنتی ایران به وجود آمده است ملاحظه نمود. تحولات صورت پذیرفته باعث افزایش آگاهی و اطلاعات شده و به دنبال آن بر سطح انتظارات مردم از دولت افزوده است و از طرف دیگر تحولات فرهنگی به وجود آمده باعث تضعیف و تغییر ارزشهای جامعه گردیده و با توجه به زمینه اسلامی بودن جامعه ایران، نارضایتیهایی را به دنبال داشته است که نشان دهنده تغییر در فرهنگ سیاسی ایران است. فرآیند جهانی شدن از طریق کتب، نشریات و مطبوعات باعث تغییر در فرهنگ کشورها شده است. آمار افزایش صادرات و واردات کتب و همچنین افزایش ناشران شرکت کننده در نمایشگاه کتاب و مطبوعات و افزایش انتشار مطبوعات و نشریات تأیید کننده این مطلب است. تغییرات صورت پذیرفته باعث افزایش آگاهیهای سیاسی شده و این تحولات منجر به درخواستهای جدید مردم از دولت شده است، که نشان از تحولات صورت پذیرفته در فرهنگ سیاسی میباشد که نمونه آن را میتوان در بحران قومیتها ملاحظه نمود. فرایند جهانی شدن از طریق نظام آموزش و پرورش نیز باعث عام گرایی فرهنگی شده است. چگونگی تأثیر این فرآیند را از طریق تغییر در اهداف آموزش و پرورش، تغییر عوامل آموزشی و تغییر مدیریت و برنامهریزی آموزشی در ایران میتوان ملاحظه نمود. تغییرات آموزشی و پرورشی منجر به افزایش سطح سواد و تحصیل شده که یکی از مهمترین متغیرهای تأثیرگذاری بر فرهنگ سیاسی ایران بوده است. پس فرآیند جهانی شدن باعث تغییر در فرهنگ و به دنبال آن در فرهنگ سیاسی شده است . جهانی شدن فرهنگ به اعتقاد برخی، فرهنگ قلب جهانی شدن است و فرهنگ آمریکایی و غربی در قلب آن قرار دارد. فرهنگ آمریکایی به دلیل برخورداری از قدرت رسانهای و تبلیغاتی در جهان توانسته است خود را به عنوان فرهنگ غالب در بسیاری از نقاط جهان جای دهد. جهان غرب و بالاخص ایالات متحده آمریکا با ترسیم یک نظام فرهنگی و ایدئولوژیکی مبتنی بر سه عنصر مکتبهای غربی یعنی اومانیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم به دنبال آن است که ارزشهایی همانند با خواست آمریکاییها در سطح جهان تولید کند و در این فرآیند فرهنگهای بومی و مذهبی ملتها در درون ساختار فرهنگ سرمایه سالار غرب هضم شده و به تدریج به عناصر منفعل و مسخ شده مبدل میگردند. نظم نوین جهانی نظم نوین جهانی تنها بر اساس منافع مشترک مردم سراسر جهان قابل تعریف و دفاع است. این جبر تاریخ و ضرورت ناشی از رشد فناوری و انفجار اطلاعات است. وابستگی و ارتباط روز افزون ملتها بگونه ای حیرت آور مردم جهان را به یکدیگر نزدیک و حکومتها را در مقابل منافع عمومی مردم جهان به چالش کشیده است. این وظیفه ی حکومتهاست که جهان را برای زندگی مردم امن و آرام کنند نظم نوین جهانی یعنی مبارزه ی جهانی با فقر و تبعیض. نظم نوین جهانی یعنی بازنگری در سنت خشن تاریخ و چایگزین کردن آن با رئوفت انسانی و نوع دوستی. زمانی جهان دارای نظمی نوین خواهد شد که رفتار و منش گذشته تغییر کند. در گذشته منافع حکومتها و ابر قدرتها معیار سنجش عدل و دموکراسی و پیشرفت بود. چه دولتهای مردمی و منتخب مردم که بر اثر دسیسه و کودتا سرنگون نشدند و چه دیکتاتورهایی که مورد حمایت قرار نگرفتند. نظم نوین جهانی هنگامی بر قرار خواهد شد که این خط مشی تغییر کند. زمانی جهانیان شاهد نظمی نوین خواهند بود که حکومتها، تنها زمینه ساز رقابت منطقی بین ملتها و مدافع آسایش و آرامش مردم باشند. انسان امروزی بیش از همه ی نسلهای پیشین نیازمند اندیشیدن و کار فکری است. لازمه ی آن نیز جهانی امن و با حداقل نگرانی هاست تا در جهت زدودن جهل و فقر از سیمای جامعه ی بشریت بکوشد. و این تنها زمانی امکان پذیر است که نمایندگان ملتها در هر گروه و صنفی، مانند ورزشکاران المپیک و دانش پژوهان المپیاد های جهانی، منظم و بدون تبعیض به تعامل و رقابت بپردازند. در چنین جهانی پیشرفت برق آسای انسان را شاهد خواهیم بود و نوع دوستی و دهکده ی جهانی واقعیت عینی خواهد یافت. امروزه روح نظم نوین جهانی در چارچوب منافع غرب پایهریزی شده است و با منافع کشورهای جهان سوم منافات دارد. نظم نوین مورد نظر آمریکاچیزی جز اصطلاح فریبدهندهی افکار عموم و چپاول منافع و ثروتکشورها را به دنبال ندارد. سرویسها و سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی جهان استکبار، فعالیتها و عملیات خود را در سراسر جهان گسترش داده و با توجه به افول ایدئولوژی کمونیسم، چرخش اهداف خود را به سوی اسلام دنبال خواهند کرد و سعی دارند که افکار عمومی کشورهای اسلامی را از اصول و قوانین شریعت الهی منحرف نمایند. ابزارهای اطلاعاتی هم در دوران جدید شکل تازهای گرفته، استفاده از سیستمهای فنی و الکترونیکی بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. با شروع جنگ خلیج فارس و حضور برتر آمریکا، جرج بوش اعلام کرد: جنگ خلیج فارس نخسین آزمون برای پدیدارشدن یک نظم نوین بود، جهانی که در آن یک نظام حاکم است. نکاتی را که نظم نوین باید در خود داشته باشد. 1- فقر را به عنوان مهمترن عامل بحران: در روابط اقتصادی میان کشورها مورد توجه قرار داده در امحاء آن کوشش کند. 2- امکان رقابت سالم میان گروهبندیهای اقتصادی موجود از جمله کشورهای اسلامی را فراهم آورد. 3- جریان سرمایهها و منابع مادی و انسانی کشورهای در حال توسعه به سوی کشورهای پیشرفته را متوقف نماید. 4- شرایط لازم برای آغاز مذاکرات کشورهای پیشرفته با کشورهای در حال توسعه را در جهت بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای فقیر مهیا کند. 5- جامعه بینالمللی جهت تضمین توازن بین رشد قیمت واردات مواد اولیه از کشورهای جهان سوم با قیمت صادرات محصولات صنعتی به این کشورها تلاش نماید. 6- شرایط لازم برای انتقال تکنولوژی مناسب از کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه تدارک گردد.[17] منابع [1] -مجله انتظار16، سال پنجم، تابستان 1384. [2] - پل سوئزی و...، مبانی جهانی شدن با کدام هدف؛ نشر آگه، ص7. [3] -ماکلوم و اترز،جهانی شدن، ترجمه مردانی و مرندی، نشر سازمان مدیریت صنعتی، ص31. [4] - ماکلوم و اترز،جهانی شدن، ترجمه مردانی و مرندی، نشر سازمان مدیریت صنعتی، ص31. [5] -رحیم کارگر، جهانی شدن و حکومت مبانی حضرت مهدی (عج)، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، بخش پیدایش جهانی شدن. [17] - روزنامه کیهان ، مورخ 1/3/70 ، به نقل از گاردین |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
خوب است
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|