خوش آمديد,
مهمان
|
|
رامتین در دوره ساسانیان یکی از بهترین نوازندگان در آن دوره بود.
رامتین با سعی و کوشش فراوان توانست ساز چنگ را به وجود آورد و استاد در نواختن ساز چنگ بود. برخی بر این باورند که رامتین، خطا شده رامنین است. اسعد گرگانی از رامنین یا رامین نام برده و به باور دکتر معین، رامنین با افزودن یک نقطه رامتین شده است. البته در گواههای دیگری، واژه رامتین که امروزه معمولتر است، دیده میشود. در اشعار فارسی نیز نام رامتین ذکر شده است : (منوچهری) حاسدم خواهد كه شعر او بود تنها و بس باز نشناسد كسی بربط به چنگ رامتین (فردوسی) نشان است او که چنگ با آفرین کرد که او را نام چنگ رامتین کرد موسیقیدانان ساسانیان باربد • بامشاد • رامتین • سرکش • نکیسا برچسبها: اختراع کننده ی ساز چنگ, رامتین دریاره ساز چنگ چنگ گونهای ساز زهی باستانی است. در کنار ساز رود (عود) از مشهورترین سازهای ایران باستان به شمار میآمده است. در ادبیات پارسی بسیار از این ساز یاد شده است و سیارهٔ زهره را چنگزن دانستهاند. در مُهری گِلین که در بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶ میلادی توسط هلن جی کانتر (Helen Cantor) و پناس پی دلو گاز دو باستانشناس امریکایی در چغامیش خوزستان یافته شد و مربوط به هزارهٔ چهارم قبل از میلاد و دوران ایلامیان میباشد یک نوازندهٔ چنگ منحنی را نشان میدهد. این چنگ ۶ رشته دارد. ما خنیاگرانی در «ایلام» و در سدهٔ ۲۷ پیش از میلاد و از زمان پادشاهی «پوزوز این شوشیناک» در شوش میشناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانههایی در دست است که نشان میدهند، خنیاگران بسیاری در ایران میزیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشته است و این ساز از سازهای ایرانیان است. با یافتن یک کندهکاری در ایلام باز هم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ مینواختند. باید افزود که از این نمونهها در سراسر ایران بسیار دیده شده است. میان رودخانههای «کرخه و کارون» سیمای دستهای رامشگر (سدهٔ ۷ یا ۸ پیش ازمیلاد) در یک کندهکاری بر روی سنگ دیده میشود که ۳ تن خنیاگر در آن جا به نواختن «چنگ و تبل» سرگرم هستند.[۱] و باز در مالمیر (ایذه) چنگنوازانی را میبینیم که دو نوع چنگ را در دست دارند و پیشاپیش هانی و همسرش برای اجرای یک مراسم عبادی در حال نوازندگی هستند این دو نوازندهٔ چنگ نام خود را نیز با خط میخی ایلامی نگاشتهاند. چنگ در این دوران ۱۳ رشته دارد. نقشبرجستههای طاق بستان نوازندگان چنگ را نشان میدهد که در قایق برای شاه ساسانی که به شکارگاه آمده چنگ مینوازند. در آثار طاق بستان در یک قایق ۵ نوازندهٔ چنگ منقش شده است و در یک قایق که پادشاه در حال شکار است یک نوازنده به احتمال قوی باربد می باشد، در حال نوازندگی است. چنگ در این زمان از ۷ رشته تا ۱۱ رشته مشاهده میشود. به مرور زمان همچون بسیاری از سازهای دیگر مهجور و فراموش شده است. البته چنگ تا دوران صفویه موجود بوده است. انواع ساز چنگ در قرنهای مختلف در ایران یافت شده است از جمله چنگ منحنی مربوط به قرن هفتم هجری قمری از صفیالدین عبدالمؤمن اُرُمَوی (ارومیهای). تصویر چنگ در تمام آثار باستانی ایران از دوران هخامنشیان گرفته تا سلوکیان دیده میشود. ساز چنگ در ایران دارای چهار رشته سیم بوده است که در دورهٔ ساسانیان به ۱۱ رشته میرسد و در دوران اسلامی تا ۳۵ رشته هم میرسد. پیدایش چنگ از پیدایش کمان نشأت گرفته است، در اثر تیراندازی زه مرتعش میشد و صدای کمی به گوش میرسید. چنگهای اولیه شبیه کمانی از نی و چوب بوده که زهی میان آن کشیده شده است. انواع ساز چنگ یا هارپ به چهار دستهٔ کلی چنگ ارکستری، چنگ سنتی، چنگ باستانی و چنگ تزیینی تقسیم میشود که خود از لحاظ شکل ظاهری به ۱۷ نوع الگو و فرم چنگ تقسیم میشود از جمله چنگ زاویهدار، چنگ منحنی، چنگ ون و چنگ کندوگ و چنگ ون کنار ساسانی و چنگ لیر (چنگی در یونان که به شکل U است)میشود یاد کرد. ساز چنگ به عنوان قدیمیترین ساز سیمی جهان مربوط به ششهزار سال پیش در خوزستان ایران یافت شده است، اما اکنون در میان اسامی چنگنوازان مشهور جهان که در ویکیپدیا آمده نامی از چنگنوازان ایرانی نیست. در ایران، تعداد چنگنوازان بسیار معدود است و شاید فقط یک چنگنواز باشد که به اجرای برنامه و کنسرت می پردازد. «عبدالعلی باقرینژاد»، استادکار ساخت آلات موسیقی و احیاگر چنگ ایرانی به گفتهٔ خودش تنها خانوادهٔ چنگنواز ایرانی است که به صورت گروهی برنامه اجرا میکند. او به همراه همسر و دو فرزندش تا کنون در ایران چهار کنسرت پژوهشی برای معرفی این ساز باستانی انجام داده است. وی با تأسیس آموزشگاه چنگنوازان اولین آموزشگاه چنگ را در ایران دائر نموده است و هماکنون دهها هنرجوی چنگنوازی دارد. وی با تلاش فراوان توانسته است ردیفنوازی ایرانی را با این ساز به هنرجویان خود بیاموزد. وی معتقد است که طی این ۱۷ سال تحقیق در مورد ساز چنگ هنوز در اول راه است. گرچه اروپاییان مدعی ابداع چنگهای پدالی هستند و ادعا میکنند این چنگها در قرن ۱۸ میلادی در آلمان پایهگذاری شده اما همین چنگها نیز بر اساس چنگهای زاویهدار شرقی ساخته شده است. چنگ، سازی رشتهای است که با انگشت نواخته میشود که تکنیک نوازندگی در جهان هشتانگشتی است اما تکنیک نوازندگی در ایران طبق اطلاعات استخراجشده از مستندات باستانی، دهانگشتی است. ساز چنگ غالباً از چوبهای گردو و افرا ساخته میشود. چنگهای بزرگ را در ایران اشتباهاً «هارپ» میگویند در حالی که در جهان به هر نمونه از چنگ، هارپ میگویند. قیمت چنگها از ۴۵۰ هزار تومان تا مدلهای پدالی که قیمت آن به ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان میرسد، متغیر است این گرانی قیمت به خاطر ساختمان پیچیده و ساختن دشوار آن است. آخرین چنگنواز ایرانی در دوران صفویه به نام «سلطان محمد چنگی» بوده است و اکنون چنگنواز استاد و ماهری در ایران وجود ندارد. اخیراً کوششهایی در راستای بازسازی این ساز صورت گرفته است. عبدالعلی باقرینژاد، مجید ناظمپور و سیامک مهرداد در ایران و فکرت کاراکایا (Fikret Karakaya) در ترکیه، نمونههایی از این ساز را بازسازی نمودهاند. آیا می دانید موسیقی چه نقشی در زندگی دارد؟ در مغز انسان مرکزى براى دریافت موسیقى وجود دارد که درست در پشت پیشانى قرار دارد، و این همان نقطهاى است که وظیفه یادگیرى و ابراز احساسات انسان را نیز بر عهده دارد. به همین دلیل بین موسیقى ، یادگیرى ، کنترل و ابراز احساسات رابطه مستقیمى وجود دارد. دانشمندان در یافتهاند که افراد در موارد مختلف واکنشهاى متفاوتى به یک موسیقى مشابه نشان میدهند، زیرا شرایط احساسى گوناگون انسانها در زمانهاى متفاوت باشد. * اما آیا تنها شرایط احساسى ماست که باعث شفابخشى یا بیمارى زایى موسیقى در وجود ما میشود؟ * یا این مسأله به ذات موسیقى و نوع آن نیز بر میگردد؟ * اولین مطلبى که باید بدانیم این است که اصلا چه اتفاقى میافتد که یک موسیقى در ذهن ما جاى میگیرد؟ آیا موسیقی مفید است؟ دانشمندان بر این باورند که علت تکرار شدن ناخودآگاه برخى قطعات موسیقى در ذهن انسان به ناحیهاى در قشر جلویى مغز باز میگردد. این ناحیه از مغز مسئول یادآورى قطعات موسیقى است که فرد در گذشته شنیده و با ناحیه گیجگاهى در ارتباط است. ناحیه گیجگاهى نیز خود وظیفه پردازش صداهاى اولیه و ساده ، استدلال و همچنین یادآورى خاطرات را بر عهده دارد. باید بدانیم که چه نوع موسیقى در مغز ما ایجاد آرامش و در جسم ما نوید درمان میدهد و چه نوع موسیقى منجر به استرس و در نتیجه بیمارى میگردد. از طریق موسیقى میتوان مصونیت انسانها را در برابر بیماریها تقویت کرد، دردها را کاهش داد و از بروز حوادث جلوگیرى به عمل آورد. تحقیقات نشان میدهد که باید به انواع موسیقى در درمان بیماریها توجه شود. طب سنتی با موسیقی موسیقى شرقى و درمان کوفتگى بر اساس شواهد تجربى برخى از ملودیهاى قدیمى مشرق زمین براى از بین بردن سردردها و کوفتگى بدن موثر است. و به گفتهای حدود ۸۰۰ سال پس از میلاد مسیح ، در برخى از مراکز درمانى مشرق زمین ، از موسیقى براى درمان دردها استفاده میشده است. کاهش خطر آلزایمر با موسیقى دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند مطالعه ، نواختن موسیقى و انجام بازیهایى مثل شطرنج با کاهش خطر ابتلا به آلزایمر در افراد مسن مؤثر است. درمان رگ گیرى کودک با موسیقى استفاده از موسیقیهاى مخصوص کودکان باعث انحراف ذهن آنان نسبت به درد ناشى از اقدامات تهاجمى کوتاه مدت مثل “رگ گیرى” میشود. “رگ گیرى” یکى از شایعترین اقدامات دردناک پزشکى است و به صورت مکرر به عنوان لازمه و مقدمه تشخیص یا درمان بیماریها مورد استفاده قرار میگیرد. شدت درد “رگ گیرى” در کودکانى که فکرشان در زمان “رگ گیرى” به سمت موسیقى کودکان معطوف شده به طور معنى دارى کمتر از سایر روشها بوده است. نقش موسیقی در بهبود یادگیری موسیقى و افزایش توان یادگیرى پزشکان با مقایسه کودکانى که تحت آموزش موسیقى قرار داشتند با سایر کودکان به این نتیجه رسیدهاند که کودکانى که در گذشته تحت آموزش موسیقى قرار گرفته بودند حافظه شفاهى بسیار قویترى دارند و میتوانند لغات بیشترى را از فهرست خوانده شده به یاد بیاورند و در هر سنجش ، بهتر از سنجش قبل عمل میکنند. افزایش حافظه با آموزش موسیقی تداوم آموزش موسیقى به افزایش حافظه میانجامد. روانشناسان بر این باورند که آموزش موسیقى نیم کره چپ مغز را تحریک میکند و یادگیرى شفاهى نیز توسط همین قسمت از مغز انسان کنترل میشود. بنابراین ، بهبود حافظه انسان با ادامه یادگیرى موسیقى ، ادامه پیدا میکند و با توقف آموزش موسیقى متوقف میشود. موسیقی ویژه هر انسان شنیدن موسیقیهایى که بر مبناى آهنگ ضربان قلب تدوین شدهاند، در آرامش اعصاب و کاستن تنش افراد مؤثر است. برای پی بردن به این مطلب محققی از ۲۲ داوطلب خواست که در اتاقى به پاسخگویى یک سلسله پرسش که مرتب سختتر مىشد، بپردازند. براى نیمى از داوطلبان ، موسیقى متکى به ضربان قلب آنان پخش شد و دیگران در سکوت به حل مسائل ادامه دادند. پرسشهاى تنظیم شده در پرسشنامه به منظور اندازه گیرى میزان استرس و اضطراب داوطلبان و احساس خستگى آنان تدوین شده بود. نتایج حاصله از پاسخها حکایت از آن داشت داوطلبانى که به موسیقى قلب خود گوش میدادهاند به مراتب از آرامش بیشترى برخوردار بودهاند. موسیقی معجزه میکند! ارتباط موسیقی با هوش و عواطف موسیقى هوش و عواطف روحى افراد را تقویت میکند. محققان دریافتهاند که موسیقى ، دقت ، هوش ، حس مشاهده ، استنباط و عواطف روحى انسان را تقویت میکند. تحقیقات انجام شده ، نشان میدهد که موسیقى به میزان قابل توجهى در تسکین و تقلیل وضعیت بحرانى بیمارانى که در بخش آى.سى.یو بسترى بودهاند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهاى موزیکال پاسخ مثبت میدهد و عملا موسیقى در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقى باعث آرامش روحى ، بهبود وضعیت ذهنى ، کاهش اثرات استرسهاى وارده میشود و به افراد در برقرارى ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک میکند. موسیقى و نقش بیمارى زایى آن برخى از موسیقیها هستند که با توجه به مرکز موسیقى در مغز که هم مکان با بخش احساس است بر روى روح انسان تأثیر منفى میگذارد. که دو نمونه از آنها و نتیجه تحقیقاتى که درباره آنها شده بیان میشود. موسیقیهای غیرمفید موسیقى تند و ایجاد رفتار پرخاشگری یک محقق آمریکایی این باور عمومى را که گوش کردن به موسیقى تند و خشن بدون ایجاد هیچ تأثیر مضرى به تخلیه عواطف و احساسات منفى کمک میکند، رد مینماید. پژوهشگران دانشگاه ایالتى آیوا و بخش خدمات انسانى تگزاس بر روى بیش از ۵۰۰ دانشجو که به ۷ آواز تند توسط ۷ هنرمند و ۷ آواز ملایم توسط ۷ هنرمند دیگر گوش کرده بودند، آزمایشهایى انجام داده شد. در این مطالعه براى ارزیابى احساسات و افکار پرخاش جویانه ، از دانشجویان آزمونهاى مختلف روانشناسى گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد موسیقى تند بدون آنکه تحریک یا تهدیدى وجود داشته باشد احساسات خصمانه را افزایش میدهد. موسیقى بسیار بم غمانگیز است! دانشمندان انگلیسى در یک آزمایش نشان دادند صداهاى بسیار بم و غیر قابل شنیدن براى انسانها، موسوم به مادون صوت (Infrasound) ، موجب بروز حالات غیر طبیعى از قبیل اضطراب ، نگرانى ، غم شدید و ناامیدى در افراد میشوند. دکتر “ریچارد لرد” از آزمایشگاه ملى فیزیک انگلیس براى بررسى تأثیر صداهاى غیر قابل شنیدن بر افراد ، آزمایشى ترتیب داد. در این آزمایش لرد و همکارانش در یک سالن بزرگ اجراى موسیقى زنده ، قطعاتى از موسیقى را براى ۷۵۰ شنونده پخش کردند و بدون اطلاع شنوندگان ، در لابهلاى برخى از این قطعات به کمک یک فلوت هفت مترى اصوات بسیار بم و غیر قابل شنودى تولید کردند و سپس از شنوندگان خواستند تا واکنش خود به این قطعات موسیقى را بیان کنند. با وجود اینکه شنوندگان نمیدانستند در کدام یک از قطعات موسیقى ، مادون صوت گنجانده شده است، اما ۲۲ درصد از آنها با اشاره به قطعات موسیقى حاوى صداهاى غیر قابل شنود، بیان کردند که در هنگام شنیدن این قطعات دچار احساسات غیر عادى شدهاند. این احساسات غیر عادى عبارت بودند از احساس ناآرامى و اندوه ، ناامیدى شدید ، نگرانى و اضطراب ، تنفر و همچنین احساس ترس ، صداهاى مادون صوت به طور طبیعى و در هنگام وقایعى نظیر طوفان ، وزش باد و تغییرات الگوهاى آب و هوایى و همچنین برخى انواع زلزله نیز تولید میشوند. دانشمندان عقیده دارند که چنین اصواتى ممکن است به طور طبیعى در برخى مکانها و خانهها نیز تولید شود که در پى آن ساکنین چنین مکانهایى ناخودآگاه احساس ترس و نگرانى میکنند و این احساسات خود را به وجود روح و یا مسائلى از این قبیل ، نسبت میدهند. برچسبها: اختراع کننده ی ساز چنگ, رامتین, درباره ساز قانون, عکس قانون موسیقی در دوره ساسانیان علم موسیقی به علت اهمیتی که در دوره ساسانی یافت، توانست به حد اعلای خود برسد، به گونه ای که کشیشان و روحانیان بزرگ مسیحی از امپراتوری رم شرقی برای فراگرفتن آهنگ های موسیقی ایرانی به پایتخت ایران می آمدند. اگرچه بنای اصلی شهر کرمانشاه را به بهرام چهارم ساسانی (قرن چهارم بعد از میلاد مسیح) منسوب می کنند، اما بر اساس داستان ها و افسانه های کهن، قدمت این شهر باستانی به زمان تهمورث دیوبند (پادشاهی از سلسله پیشدادیان) می رسد، و از آنجایی که این ناحیه تفرجگاه پادشاهان ساسانی بوده در اطراف این شهر آثار تاریخی بسیاری یافت می شود، که هریک گوشه ای از فرهنگ و تمدن غنی این مرز و بوم را به نمایش می گذارد. از جمله این آثار طاق بستان، یکی از آثار ارزشمند دوره ساسانی است که در پنج کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه بر پهنه کوه نقش بسته است. این طاق مضاعف شده در آب زلال چشمه سربرآورده از دل کوه؛ در میان درختان سرسبز، با یادگارهایی که بر پیکرش حک شده روح هر تماشاگر را به دورانی می برد که غریو پیروزی سرداران سپاه با صدای شیپورها و هیاهوی گروه های شکار سلطنتی ساسانی همراه با نغمه های چنگ و دف و مزامیر و نای تمام کوه و دشت را آکنده است. حجاری های طاق بستان (بغستان) شامل سه قسمت است: اول نقش برجسته اردشیر دوم ( ٣٨٣ ۳۷۹م.) که صحنه ای است از تاج گذاری و پیروزی اردشیر دوم در حالی که اهورامزدا و مهر در دو سویش ایستاده اند و در زیر پاهای شاه و اهورامزدا پیکر شاه شکست خورده کوشان نقش شده است؛ دوم نقش برجسته شاپور سوم( ٣٨٨ ۳۸۳م.) و پدرش (شاپور دوم) که آن دو را روبروی هم در حالی که هریک دست بر قبضه شمشیر بلندی دارد به همراه دو کتیبه نشان می دهد؛ سوم و پرجاذبه ترین قسمت اثر حک شده در درون طاق نمایی است که بنا به نظر ارنست هرتفلد مربوط به دوره خسرو دوم ( ٥٩٠ ۶۲۸م.) و از نظر ک.ایرمان، باستان شناس آلمانی، ساخته پیروز پادشاه ساسانی است که بین سال های ٤٨٣ ٤٥٧م. می زیسته است. تصور می شود خسرو دوم در نظر داشته مجموعه ای از طاق نماها را در سه ایوان احداث کند که به دلیلی نامشخص تنها کار احداث طاق بزرگ تر را که قرار بوده در وسط دو طاق دیگر بنا شود به پایان رسانده، یکی از دو طاق کوچکتر را نیمه کاره رها نموده و طاق سوم را اساساً بنا نکرده است. حکاکی های بدنه طاق بزرگ که تمام سطح خارجی آن را از دو طرف به طور متقارن پوشانده شامل نقش دو درخت زندگی با برگ ها و گل های کنگر است. در گوشه های دو طرف بالای طاق، دو فرشته بالدار، که مظهر ربه النوع فتح و پیروزی است، دیده می شوند. در دیوار مقابل طاق، دو ردیف نقش به چشم می خورد: ردیف بالا مجلس اعطای فر کیانی را نشان می دهد و ردیف پایین نقش برجسته خسرو دوم را با لباس سواره نظام ساسانی سوار بر اسب و نیزه ای در دست راست به نمایش می گذارد. در دو سمت بدنه طاق، دو تابلو با تصاویر مربوط به شکار نقش بسته است، در قسمت بالای تابلو سمت راست که مربوط به شکار گوزن است و در حدود بیش از صد زن و مرد آن را نقر کرده اند، تصویر پادشاه سوار بر اسب در حالیکه یکی از خدمه چتر پادشاهی بر سر او گرفته حک شده است، در مقابل وی زنان نوازنده در مکانی بلند با سازهای خود که احتمال دارد سازهایی غیر از چنگ، دف و نی باشد و در کنار او زنانی ایستاده در حال نواختن چنگ دیده می شوند. در تابلو طرف چپ طاق، که مجلس شکارگاه خوک و گراز حجاری شده است، پنج قایق در مرداب روانند و بدنبال آنها در قایقی دیگر چند زن چنگ می نوازند. پشت سر پادشاه نیز نوازندگانی دیده می شوند که دو نفر از آنها شیپور و دیگری سازی شبیه به تنبور در دست دارند. بر بالای قایق بر روی سکویی، تعدادی زن نشسته اند که برخی چنگ می نوازند و بقیه کف می زنند. به این ترتیب در این مجالس نیز همچون دیگر آثار باقی مانده از عهد ساسانی ( نوشته های ادبی، روایات تاریخی، کتیبه ها و آثار منقوش بر ظروف و موزاییک ها) می توان توجه فوق العاده پادشاهان ساسانی را به موسیقی نظاره گر بود. عهد ساسانیان یکی از درخشان ترین دوره های موسیقی در ایران باستان است. پادشاهان ساسانی برای موسیقی و موسیقیدان جایگاهی والا قائل بودند و به موسیقی علاقه ایی وافر داشتند، به گونه ای که حتی به هنگام شکار نیز از لذت شنیدن موسیقی خود را محروم نمی کردند و همواره گروهی خنیاگر و رامشگر را با خود همراه می بردند. از همین روست که در آثار باقی مانده از آن دوران، اغلب در کنار صحنه های مربوط به شکار، خنیاگران و نوازندگان را نیز می توان مشاهده کرد. دکتر اون والان در رساله ای که در سال ١٩٢٢م. در پاریس به چاپ رساند و کریستین سن، خاورشناس دانمارکی، در دو کتاب خود موسیقی در عهد ساسانیان و ایران در زمان ساسانیان به نکات شایان توجهی درباره آلات موسیقی در دوره ساسانی اشاره کرده اند. علم موسیقی به علت اهمیتی که در دوره ساسانی یافت، توانست به حد اعلای خود برسد، به گونه ای که کشیشان و روحانیان بزرگ مسیحی از امپراتوری رم شرقی برای فراگرفتن آهنگ های موسیقی ایرانی به پایتخت ایران می آمدند. پیشرفت این علم به آنچنان درجه ای رسید که دوره ساسانی را به عصر طلایی موسیقی ایران بدل نمود. در این زمان ایرانیان نه تنها موسیقی را با نت ثبت می کردند، بلکه برای آوانویسی نیز الفبایی داشتند که آن را ویسب دبیره می نامیدند. با این الفبا می توانستد هر نغمه و آوایی را در ارتبط با انسان، ساز و حتی طبیعت از غریو تندر، شرشر آبشار، خش خش شاخصار درختان تا صدای جانوران را نگاشته و نمایش دهند. محمد پور اسحاق، معروف به ابن الندیم الوراق، که در سال ٣٧٨ هـ.ق برابر ١٠١٢م. در گذشته است، شمار نقش های این الفبا را تا ٣٦٠ نشانه عنوان کرده است. قبل از این خط، اختراع نوع دیگری از الفبا را به زرتشت منسوب می کنند که کش دبیره نام داشته و با آن می توانسته اند زبان ملت های دیگر، صدای جانوران، نوای مرغان و آوازها را بنگارند...(ادامه در مطلب بعدی) ...تعداد حروف این الفبا را یک صد و شصت می دانند که هر حرف و صدا نشانه جداگانه ای داشته است. ابوتراب رازانی در کتاب موسیقی در دوره ساسانیان می نویسد:” ... ژان ژاک روسو فیلسوف فرانسوی نمونه کاملی از موسیقی با نت ایرانی را از سیاحتنامه شاردن جهانگرد فرانسوی گرفته ودر آثار خود نقل کرده است“. موسیقی ایران در این دوره به دستگاه هایی تقسیم می شده است که اعراب آن را اقتباس کردند و ”مقام“ نامیدند. مهدی برکشلی در کتاب اندیشه های علمی فارابی آورده است:”ریشه های گام های امروز مشرق زمین را نیز باید از موسیقی زمان ساسانیان دانست“. باربد موسیقی دان، بربط نواز و خواننده عهد ساسانی دربار خسرو پرویز بر اساس لباب الالباب ”نواء خسروانی را در صورت آورد“. او، به نقل از مسعودی که وی نیز از ابن خردادبه نقل می کند، بزرگ ترین موسیقی دان زمان خسرو پرویز بوده ... و هرگاه واقعه ای ناگوار رخ می داد، به گونه ای که کسی را جرأت بیان آن نبود، وی را آگاه می کردند و او در آن باره آهنگی می ساخت و می خواند و می نواخت تا خشم پادشاه فروکش کند. معروف است که باربد به تعداد روزهای سال ٣٦٠ نغمه یا دستان و برای روزهای سی گانه ماه ٣٠ لحن و برای روزهای هفته ٧ آهنگ خسروانی ساخته بود و برخی از این نغمه ها هنوز هم در موسیقی ایرانی به نام گوشه وجود دارند. از درخشش خنیاگری در ایران عهد ساسانی شواهد بسیاری در دست است. آنچنان که گفته اند اردشیر بابکان ”خنیاگران“ را در طبقه سوم مملکت قرار داد. در این طبقه پزشکان، دبیران، خنیاگران و شاعران و اخترشناسان قرار داشتند. در شرح دیگری درباره تقسیم بندی جامعه به هفت رده (این نیز به اردشیر منسوب است) آمده است که یک رده به آوازه خوان ها و خنیاگران و نوازندگان تعلق داشته است. در داخل این طبقات، درجات متمایزی وجود داشته بطوری که یک نوازنده درباری درجه دوم حق داشت از همراهی کردن یک آوازه خوان درجه یک حتی اگر به فرمان شاه بود، سرپیچی کند. از آنجایی که مساله اصل و نسب در این رده اهمیتی نداشت، شایستگی و گذراندن آزمون های سخت حرفه ای با اثبات کمال هنری می توانست به بالاتر رفتن مقام خنیاگران و نوازندگان بیانجامد. عبد الکریم شهرستانی، متوفی در سال ٥٤٧ هجری، در کتاب ملل و نمل اشاره دارد که در آن دوره به علت اهمیت زیاد این هنر، برای آن وزیری مخصوص و وزارتخانه ای خاص در نظر گرفته شده بود. به طور معمول شاه را گروهی از شاعران در مجالس شکار همراهی می نمودند و به علت علاقه وافر پادشاهان ساسانی به شکار، اغلب هر یک از ایشان مراسم شکار شاهانه را در غالب شعر توصیف می کردند. از آنجایی که غالباَ گروه های نوازنده و خواننده در دسته های بزرگ نیز در مجلس شکار شاهانه شرکت می جستند، ارکستر بزرگی برپا و این شعرها به همراه نوعی اختلاط سازهای گوناگون با استفاده از اصول هماهنگی یا هارمونی در مجلس خوانده می شد. به نقل از فریدون جنیدی در کتاب زمینه شناخت موسیقی ایران ”خسروپرویز با گروهی مرکب از هزار و صد و شصت بنده ژوبین به دست پیاده، هزار و چهل مرد شمشیر به دست، هفتصد نفر بازدار (باز شکاری)، سیصد نفر سوار با پوز پلنگی های دهان به زنجیر و ... دوهزار نفر رامشگر به شکار می رفت. پس اندر ز رامشگران دو هزار همه ساخته رود روز شکار“ در شاهنامه آمده است که بهرام گور نیز به هنگام شکار بر شتری نیرومند چهار رکاب استوار می کرد و خود بر رکاب های زرین آن برمی نشست و کنیزکی رامشگر چنگ نواز را بر رکاب های سیمین می نشاند تا در بیابان و به دنبال نخچیر از نوای او بهره مند شود. آثاری از این دست در گچبری های عهد ساسانی که در ری یافت شده نیز دیده می شوند. همچنین تصاویر زیبایی نیز، بر روی سه ظرف نقره ای با صحنه هایی از شکار و بزم و رقص کنده کاری شده اند که در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری می شوند. نام اولین موسیقیدان بزرگ ایرانی از قبیل باربد، نکیسا، بامشاد و رامتین نیز از همان زمان برای ما به یادگار مانده است. همچنین نام بسیاری از الحان سازنده موسیقی و سازهای آن زمان. دوره حکومت ساسانیان بالغ بر چهارصد سال بطول انجامید و این عصر را در میان اعصار تاریخ ایران پیش از اسلام، درخشانترین دوره موسیقی نام نهاده اند. در این دوره قدرت متمرکز به جای قدرتهای پراکنده در ایران حاکمیت یافت و با تمرکز قدرت و جذب تدریجی ارباب هنر به دربار، زمینه رشد، پیشرفت و پرورش هنرمندان، بویژه موسیقیدانان فراهم آمد. بطوری که در تاریخ ایران آمده است این تنها نام مشاهیر هنری دوره ساسانی است که باقیمانده و از مشاهیر دوره های قبل، حتی نامی هم در بین نیست. تا جایی که عده ای به وجود نوابغ علوم و هنر در ایران تا پیش از این اعتقاد ندارند و ایرانیان قدیم را تنها افرادی که دارای استعداد نظامی و اقتصادی بودند، می شناسند. با ظهور شخصیت هایی همچون مانی و مزدک، انواع ادبیات هنری (غیر شعری) و هنرهای ظریفه رشد پیدا کرده و طرفدارانی را به خود جلب کرد. در این میان می توان به نقاشی های مکتب مانی، کتابهایی نظیر کارنامه اردشیر بابکان، خداینامه (خواتای نامک) و دهها اثر دیگر که از آن دوره برجای مانده است اشاره کرد. اردشیر بابکان طبقات مختلف موسیقیدانها را نیک می شناخت و برای هریک قانون مخصوصی وضع کرده بود. انوشیروان در رعایت قانون و حقوق هنرمندان سعی آشکار داشت و بهرام گور خود چکام سرایی چیره دست بود. با تشویق و حمایت دربار ساسانی از موسیقیدانها، مردم نیز بتدریج علاقمند به موسیقی شدند، بطوریکه در این دوره موسیقیدانان از رفاه و احترام بسیاری برخوردار بودند. نام اولین موسیقیدان بزرگ ایرانی از قبیل باربد، نکیسا، بامشاد و رامتین نیز از همان زمان برای ما به یادگار مانده است. همچنین نام بسیاری از الحان سازنده موسیقی و سازهای آن زمان. رواج موسیقی در عصر ساسانی با نام اردشیر بابکان تداعی می شود. اردشیر بابکان طی سلطنت خود که کمتر از بیست سال بود (۲۴۱ ۲۲۶ میلادی) ، ایران را به مدارج بالایی از نظم و اعتبار جهانی رساند. تعیین نظام طبقاتی مردم و همچنین موسیقیدانها از ابتکارهای او بود. در این زمان خنیاگران و رامشگران که از دیرباز جزو طبقات متوسط و گاهی حتی پست جامعه بودند، به سطح درباریان ترقی داده شدند. او درباریان را به هفت طبقه تقسیم کرده بود که موسیقیدانان در طبقه پنجم محسوب می شدند. ● آرتور کریستین سن مستشرق اروپایی که در باره تمدن ایران در عهدد ساسانی تحقیقات زیادی انجام داده است با تحسین و تعجب می نویسد : "در زمان حکومت ساسانیان و اردشی، خنیاگران (نوازندگان و سازندگان) در ردیف مامورین عالیربته دولت بودند." ● علامه عباس اقبال آشتیانی می نویسد : "موسیقی در ایران قدیم، رونق بالنسبه کامل داشته است. اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانی در موقعی که درباریان و اعیان حضرت خود را به طبقات ممتاز تقسیم می نمود، مطربان و مغنیان را طبقه مخصوصی قرار داد و در میان طبقات ایشان را مقامی متوسط اعطا فرمود." بهرام گور پانزدهمین پادشاه ساسانی بود، او در نوجوانی با فرهنگ و ادب و هنر کشورهای دیگر آشنا شد و طبق رسم اشراف زادگان آن زمان، بعد از یادگیری علوم و فنون مختلف، موسیقی آموخت. بهرام مردی جنگاور بود که بی اندازه به موسیقی علاقه داشت. بطوریکه بعد از نشستن به تخت پادشاهی اولین کاری که کرد رسیدگی به وضع موسیقیدانان و تامین رفاه آنها بود. او موسیقیدانها را از لحاظ مقام و رتبه بالاتر برد و گروهی از آنها را به طبقه اول برنشاند. جانشینان بهرام تا انوشیروان نیز این رسم را برپا داشتند. علاقه بهرام گور به موسیقی به حدی بود که هنرمندان بزرگ را با مطربان برابر می نشاند و به دلخواه خود تعیین رتبه می کرد. تا جایی که اسباب ناخشنودی عده ای را فراهم می ساخت! او هرکس را که مایه خوشنودی خود می دید برتر می نشاند. "بهرام گور چهارصد نوازنده را از هند به ایران خواند، و این هنرمندان را بر سایر طبقات مقدم شمرد. این هنرمندان به نام لولی یا سوری نامیده می شدند. آنان شوخ و ظریف بودند و در هر کوی و برزن، شهر و روستا برای مردم ساز می نواختند و می خواندند." حمزه اصفهانی اضافه می کند : "اینان در ایران ماندند و زاد و ولد کردند که طایفه زط همین ها هستند." برچسبها: اختراع کننده ی ساز چنگ, رامتین, درباره ساز قانون |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|