خوش آمديد,
مهمان
|
|
الف) حلف (همپیمانی)
حلف در لغت به معنی سوگند است، و در اصطلاح عبارت بود از همپیمان شدن دو یا چند قبیله به گونهای همهجانبه، یا در موضوع و مسئلهای خاص. بر مبنای این همپیمانی، سران قبایل متحد، متعهد میشدند از موجودیت، هویت و منابع یکدیگر دفاع کنند و در برابر دشمن مشترک یار هم باشند. این اتحاد و همپیمانی در کنار کعبه و در جمع سران شهر همراه با سوگند وفاداری به آن رسمیت مییافت. هر چند برخی از این همپیمانیها راهی به منظور افزایش قدرت نظامی برای مقاصد متجاوزانه بود، اما در بسیاری موارد قبایل یا تیرههای کوچک و ضعیف قریش که در حفظ امنیت و منافع خود در برابر تعرض تیرههای قدرتمند قریش ناتوان بودند از این طریق قادر به ایجاد توازن نظامی ـ سیاسی در مکه میشدند و این اقتدار عامل بازدارنده در برابر زیادهطلبی قدرتمندان بود. حلفهای همهجانبه، گاه به استحالۀ نَسَبی قبایل متحد منجر میشد و قبیله یا قبیلههای کوچک در نسب قبیلۀ بزرگ هضم میگشتند و در نتیجه نسبی واحد پیدا میکردند. حلفهایی که در موضوع و مسئلهای خاص ـ مثلاً در امر بازرگانی و به راه انداختن کاروان تجاری مشترک ـ صورت میگرفت، ممکن بود با رسیدن به نتیجه پایان یابد. ب) جوار (پناه) جوار در لغت به معنی همسایگی است و در اصطلاح و عرف عرب جاهلی پناه دادن ضعیفان به دست اقویا را میگفتند. گاه فرد یا خانوادهای غریب و یا قبیلهای ضعیف برای حفظ جان و مال خود از تعرض افراد یا قبایل نیرومند، از فرد یا قبیلهای متنفّذ و قوی درخواست جوار میکرد. در صورت پذیرفته شدن این درخواست، مراتب در حضور بزرگان شهر و ملأ عام اعلام میشد و رسمیت پیدا میکرد. از این پس هرگونه حمله یا اهانت به جوارگیرنده، حمله و اهانت به جواردهنده تلقی میشد. بدین ترتیب کسانی که قادر به دفاع از خویش نبودند، با استفاده از سنت جوار، امنیت خود را به دست میآورند. گاهی به درخواست یکی از طرفین، جوار لغو و مسترد میگردید. استرداد جوار نیز الزاماً در ملأعام صورت میگرفت. |
آخرين ويرايش: 10 سال 5 ماه ago توسط حسین بهنام.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|