نظريه برجسته سازي
يكي ديگر از نظريه هايي كه به مقوله رسانه و جايگاه آن در جامعه مي پردازد نظريه تعيين دستور كار يا "برجسته سازي" است.به طور خلاصه پيروان نظريه برجسته سازي معتقدند چيزي كه برجسته شود اهميت هم پيدا مي كند به سخن ديگر آنچه امروز در روي آنتن ها و تيتر هاي روزنامه ها قرار دارد فردا در افكار عمومي و دستور كار جامعه قرار مي گيرد.گيلبرت و مك كامبز معتقدند:رسانه ها با اهميت دادن و برجسته كردن برخي اخبار و موضوعات آنها را در دستور كار جامعه قرار مي دهند و با وزن دادن به آنها نيروهاي جامعه را به آنها مشغول مي كنند براي مثال اخبار يا داستان هايي كه توسط روزنامه نگاران پوشش گسترده اي پيدا مي كند به موضوعات اصلي جامعه تبديل مي شوند بنابراين با استفاده از چنين روشي مي توان موج هاي برنامه ريزي شده اي در جامعه ايجاد كرد و به اين وسيله افكار عمومي را به اين سو آن سو كشاند.
 

نظريه تزريقي چاكوتين
بر اساس نظريه سوزن تزريق مخاطبان در برابر قدرت رسانه ها موجوداتي منفعل و كاملا تاثير پذير هستند.اگر پيام مناسب را از طريق رسانه ها به آنها تزريق كنند آنها رفتارهاي مورد انتظار را انجام خواهند داد.
چاكوتين محقق آلماني روسي الاصل با بررسي روند تبليغاتي گوبلز به اين نتيجه رسيد گه تبليغات سياسي با تكيه بر غرايز طبيعي امكان پذير است.
سرژچاكوتين در اثر معروفش تحت عنوان"تبليغات سياسي وسيله اي براي تجاوز به خلق"مي گويدبا استفاده از وسايل رتباطي مي توان از طريق تكرار نمادها يا شعارها توده هاي وسيع انساني را شرطي ساخت عاداتي تازه در آنان پديد آورد وآنها را در جهت مطلوب به حركت در آورد و همين امر اساس موفقيت تبليغات نازيها بوده است بر اساس اين نگرش كه گاه آن را "نظريه ارتباط گلوله اي"مي خوانند پيام دهنده مي تواند گلوله جادويي خود را به سوي بيننده يا شنونده شليك كند و همان گونه كه يك مدار الكترونيكي مي تواند الكترنها را به فيلامنت داخل لامپ ببرد و آن را روشن سازد او نيز با اين گلوله جادويي مي تواند انديشه پيامگيران را روشن كند.

خانم شیرازی
خلاصه شما دریافت شد
ممنون