چهارشنبه, 16 خرداد 1403

 



موضوع: خلاصه نظریه ها

خلاصه نظریه ها 10 سال 9 ماه ago #32307

21- منظور از بعد فرهنگی توسعه کلیه عوامل روانی اجتماعی است مانند عوامل علمی ، فنی و اقتصادی که برای بهبود زندگی مادی و فکری جوامع بدون در نظر گرفتن تغییرات در راه و روش زندگی یا به حالت های تفکر منتهی شده است که در عین حال به موفقیت فنی در ایجاد طرح هایی برای برنامه های توسعه نیز نقش دارد و توسعه اگر متوازن باشد باعث تضمین در راهبردهای عوامل فرهنگی جز لاینفعک دانست پس باید این راهبردها در جهت تاریخی ، اجتماعی ، فرهنگی ، دینی و مذهبی هر جامعه طراحی شود.
22- جایگاه فرهنگ در برنامه های توسعه
فرهنگ ویژگیهای معنوی غیر مادی ، مادی ، فکری و احساسی است که یک گروه اجتماعی را معرفی می کند و فقط مختص هنر و ادبیات نمی باشد بلکه کلیه آیین زندگی ،حقوق اساسی ، نظام ارزشی و سنت ها و باورها می باشد و بعد فرهنگی تنهایی فرهنگ را به نقش ثانویه تقلیل می کند و بعد فرهنگی مرجع اصلی ارزیابی عوامل می باشد و برنامه ریزان توسعه نیازمند آگاهی از درون اجتماع و کشورشان هستند نه به خاطر برنامه های سیاسی ، اقتصادی بلکه باید نیروهای پویایی که هنوز قابل تعریف نیستند را بشناسند و درایت بکارگیری آن اقدام کنند و توسعه ای که با بعد فرهنگی مشارکت داشته باشد در کلیه زمینه های به سوی کمک به مردم و یافتن راه حا های عملی برای حل مشکلات آنان و بهبود زندگی تلاش می کند.
23- فرهنگ به عنوان سد (مانع ) راه یا راهگشای برنامه های توسعه
فرهنگ برآیند کنش متقابل فرد با محیط پیرامون و نظام ها و اسطوره ها و باورهاست که اقدام به آنها ضروری می باشد فرهنگ ها به منزله الگوهایی هستند که قادرند راه حل مناسبی برای مسائل باشند و توجه به بعد فرهنگی در برنامه های توسعه ممکن است به علت سختی در ذهن باعث سرخوردگی و احساس ناتوانی بشود پس فرهنگ اصل اجبار نیست بلکه عاملی است برای بهتر شدن اوضاع و احوال و یا تحول آن باشد هر چند نظم فرهنگی اغلب با موانع روبرو می شود ولی غیر قابل حل نمی باشد با توجه به پویایی فرهنگ برای کلیه مشکلات ناشی از بنیان های فرهنگی و اجتماعی راه حل هایی ارائه می دهد و با داشتن برنامه های راهبردی توسعه فرهنگی دور اندیشی ، تداوم و موفقیت طرح ها را می توان تضمین کرد و شتابزدگی باعث اختلاف و درگیری می شود و فرهنگ فراتر از مجموعه سنت ها می باشد و زمانی معنا پیدا می کند که انعطاف پذیری و نفوذ کافی برای سازگاری با منابع انسانی را داشته باشد.
24- رهیافت های افقی و عمودی در توسعه فرهنگی
سیاست های فرهنگی عمودی بخشهای خاصی از فرهنگ را مورد توجه و حمایت دارد و برخی حوزه های دیگر را محدود کرده و مانع می شود و کمبود منابع برای سرمایه گذاری در تمام حوزه ها در شرایط زمانی و مکانی نیز اشاره دارد اما در سیاست های فرهنگی افقی تمامی حوزه ها مورد توجه است و این رویکرد مبتنی بر تنوع گرایی و بسط خلاقیت های فرهنگی است و این رویکرد غیر مداخله جویانه نیست و دولت نقش ویژه ای دارد که بقا در توسعه و یاخارج شدن از حوزه ای را تعیین می کند البته رویکرد تلفیقی هم وجود دارد در صورتی که پایبند این رویکردها هم باشند.
25- جایگاه سیاست های فرهنگی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته در پیشبرد فرهنگی شرایط و موقعیت اقتصادی اجتماعی کشورها دارای نقش اصلی هستند و کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته می توانند سیاستهای فرهنگی خود را پیش ببرند و برخی از کشورها در بسیاری از موارد مثل افزایش سطح زندگی ، همگانی شدن آموزش ، بهبود شرایط اجتاعی و ... امکانات بی سابقع ای را در جهت ارتقا فرهنگی در اختیار مردم قرار می دهند در حالی که امکان اصلاح برنامه ها به لحاظ وجود تفکر در سطح بالای مدیریت کشوری وجود دارد .
26- توسعه فرهنگی و سیاست فرهنگی
هدف سیاست فرهنگی پیشرفت و پویایی نوین و نظام مند جامعه می باشد البته درباره عناصر مشتق این پدیده اجتماعی درک واحدی وجود ندارد ولی اکثر برداشت ها و اندیشه ها از دو حوزه مادی و معنوی نشات می گیرد و دانشمندان علوم اجتماعی سه کارکرد برای فرهنگ و توسعه فرهنگی هر جامعه که منجر به رشد و پیشرفت می شود را 1) ایجاد تفاهم 2) احراز هویت 3 ) حفظ و ارتقای انسجام اجتماعی برشماردند که دارای 2 بعد نیز می باشد : 1- سیاست فرهنگی سنتی : که به افزایش جذب فرهنگ به وسیله طبقات فرهیخته توجه دارد و هدف آن شناخت جهانی از میراث فرهنگی که ارزش نخبگان و تاریخ جامعه را بیان می کند و این یک واقعیت است که مورد توجه ای به فرهنگ سنتی ندارد و از تجهیزلت آن مانند موزه و کتابخانه نیز کم تر استفاده می کنند. 2- سیاست فرهنگی که مبتنی بر یادگیری است که اساسا از تحصیل آموزش های تخصصی ترکیب می گردد و در این نوع سیاست فرهنگ مجموعه ای از نشانه هایی است که انسانها از طریق آن برای تعیین وضع زندگی و بنا به نیاز در آن غوطه می خورند و فرهنگ شخصی هر فرد به نحوی است که او را قادر می سازد که خود فرهنگ را بیان کنند یا آن را تولید کند.
27- توسعه فرهنگی و جهانگردی که در جوامع شناخت میراث فرهنگی و ارزش های بومی و محلی از اصلی ترین راههای گسترش توسعه فرهنگی می باشد که از ابزار آن گردشگری می باشد و توسعه توریسم به مسئله فرهنگ و آثار باستانی و کهن هر کشور که معرف فرهنگ آن کشور می باشد دارای ارزش معنوی و مادی زیادی می باشد و دو نکته در آن حائز اهمیت است یکی فرهنگ انفرادی که بوسیله آن یک نفر می تواند به کمک استعداد فردی اثر بارز و ارزنده ای در فرهنگ قوم و یا جماعتی محسوب گرددو2- فرهنگ همگانی که از تکامل ترویجی افکار و پیشرفت همگانی یک اجتماع به وجود می آید و توسعه فرهنگی از طریق جهانگردی اثراتی چون :1- افزایش حمایت از فرهنگ سنتی 2- به نمایش گذاردن هویت قومی 3- تجدید حیات هنرهای سنتی و ... نیز قابل بررسی است.
28- تعامل توسعه فرهنگی و تکنولوژی : تکنولوژی ابزاری است نوین که با استفاده مناسب از آن با بنیان های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جامعه ای که از آن استفاده می کند سازگار می باشد و دارای چند مزیت می باشد 1- هر چقدر دستاوردهای بشر و نظام اجتماعی با هم بیشتر باشند منجر به تقویت تکنولوژی و کاهش از هم گسیختگی فرهنگ جامعه می شود 2- تناسب تکنولوژی با فرهنگ باعث آسایش مردم منطقه می شود 3- در کشورهای فقیر به علت نبود امکانات دسترسی به تکنولوژی به مقیاس وسیع به همین سبب به سمت استفاده بهینه از تکنولوژی گرایش دارند. 4- و در کشورهای در حال توسعه تکنولوژی عامل بسیار جذب برای کشف و ابداع علمی است چرا که هدف فرهنگ تکنولوژی مناسب در کشورهای در حال تئسعه با آرزوها و فرهنگ و سنت های اجتماعی سازگار می باشد و از هم گسیختگی اجتماعی جلوگیری می کند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.