جمعه, 18 خرداد 1403

 



موضوع: تعاریف واهداف صنایع فرهنگی

تعاریف واهداف صنایع فرهنگی 10 سال 9 ماه ago #30913

تعاریف و اهداف صنایع فرهنگی
عصر قدرت‌نمايي ماشين و خستگي دنياي ديجيتال، احتياج به اقتصادي دارد كه با ماهيتي متفاوت، روح انسان‌ها را آرامش داده و عرصه رقابت اقتصادي را نيز مديريت كند. اين‌گونه است كه نام «صنايع فرهنگي» در رده اول سياستگذاري‌‌هاي اقتصادي كشورها قرار مي‌گيرد. صنعت فرهنگي، ماده اوليه توليدات خود را از ذوق، احساس و تراوش ذهني افراد خلاق در فرهنگ‌هاي مختلف مي‌گيرد؛ و آنچه ارزش اين توليدات را رقم مي‌زند، درونمايه آنهاست که يک پيام فرهنگي معنوي را به مخاطبان خود منتقل مي‌كند و از اين طريق بر ذهن، روح و احساس آنان تاثيرات شگرفي مي‌گذارد. بي‌شك در جهان امروزي رمز ماندگاري و گسترش هر پيام فرهنگي در تبديل شدن آن به يك محصول با توليد انبوه است. در اين حالت، فرهنگ به صورت ملموسي وارد زندگي روزمره جمع كثيري از مردم شده و ضمن تلفيق با زندگي آنها، ماندگار مي‌شود و اين گونه است كه امروزه اين محصولات فرهنگي مرزهاي زندگي روزمره را در‌هم‌ نورديده و در سطح وسيعي وارد زندگي مردم شده‌اند. ‌در اين بين بسياري از کشورهاي در حال توسعه، پتانسيل بالايي در حوزه صنايع فرهنگي دارند، که با وجود ميراث فرهنگي غني‌شان و منابع سرشار استعدادها، عمدتاً بازيکنان حاشيه‌اي اين عرصه هستند. صنايع فرهنگي، بار فرهنگي بسيار سنگيني دارند و اگر زماني كشوري نتواند در مقابل بار صنايع فرهنگي توليدي ديگران بايستد، به‌طور كلي هويت خود را از دست خواهد داد و بازگرداندن اين هويت از دست رفته كاري ناممكن خواهد بود.

مفهوم صنايع فرهنگي:

مفهوم “صنايع فرهنگي” نخستين بار در طي جنگ جهاني دوم و در مكتب فلسفيِ فرانكفورت براي توصيف صنعت قدرتمند فيلم‌سازي آمريكا شكل گرفت.
طبق تعاريف متداول، صنايع فرهنگي متشكل از بنگاه‌هايي است كه براي عموم مردم، اطلاعات و سرگرمي‌هاي آموزشي، علمي و فرهنگي در قالب‌هاي مختلفِ قابل‌تكثير، طراحي و تهيه مي‌كنند.
هدف صنايع فرهنگي (كه تحت عناوين ديگري همچون “صنايع رسانه‌اي”، “صنايع حق‌تكثير (كپي‌رايت)” و حتي “صنايع محتوايي” نيز شناخته مي‌شود) مفهوم‌سازي، هماهنگ‌سازي، توليد، ارتقا و تجارت كالاهاي فرهنگي در قالب‌هاي مختلف اعم از كتاب، مجله، روزنامه ،، فيلم و محصولات صوتي ـ تصويري، ويديو و نواركاست، نرم‌افزار، لوح‌فشرده (سي‌دي) و ديگر محصولات است. شايان ذكر است اخيراً با توجه به پيشرفت‌هاي فناوري مي‌توان محتواي موجود در اين محصولات كم‌ و بيش “سنتي” را به‌راحتي و در كمترين زمان از طريق شبكه‌هاي الكترونيكي از جايي به جاي ديگر منتقل كرد.
كشورهايي كه به اهميت استراتژيك صنايع فرهنگي پي برده و اقدامات متناسبي انجام داده اند ، امروز از نظر اقتصادي و همچنين نفوذ فرهنگي در سطح بين‌المللي، موقعيت ممتازي دارند. و به‌عكس كشورهايي كه به دلايل مختلف اعم از ايدئولوژيك، سياسي، اهداف اقتصاديِ كوتاه‌مدت يا حتي ماهيت فرهنگي، از صنايع فرهنگي خود حمايت نكرده‌اند امروز گرفتار هجوم محصولات و محتواهاي فرهنگي بيگانه شده‌اند و در معرض همه‌گونه پيامدهاي جدي آن همچون كه خطرافتادن هويت فرهنگي و پرداخت هزينه‌هاي سنگين بابت حق‌تكثير (كپي‌رايت) يا فشار براي ايجاد مانع در برابر واردات فرهنگي قرار گرفته‌اند و بدين سبب چه از لحاظ اقتصادي و چه فرهنگي در معرض خطر انزوا قرار دارند.
در واقع، صنايع فرهنگي سهم چشمگيري در دسترسي افراد به اطلاعات، آموزش، و فرهنگ و نيز اشتغال‌زايي دارند و نقش مهمي را در ارايه تصوير فرهنگي يك كشور يا ملت و ايجاد جايگاه مناسب در اقتصاد بين‌المللي ايفا مي‌كنند. به همين علت بايد در هرگونه تحليل عميق و مستدل فرهنگي و در تدوين استراتژي‌هاي حوزه ”فرهنگ و توسعه“ كه هم‌اكنون از اولويت‌هاي دستور كاري نهادهاي بين‌المللي است، به بررسي دقيق ”صنايع فرهنگي“ پرداخت.
صنايع فرهنگى انواع متفاوتى دارد. به‌طور مثال صنايعى که در آنها کالاى توليد شده، کار يک صنعتگر است و با استفاده از ماشين و فرآيندهاى صنعتى در مقياسى وسيع تکثير مى‌شود. صفحات گرامافون، کتاب‌ها و نسخه‌هاى چاپى آثار هنرى از اين مقوله هستند. در انواع ديگر صنايع فرهنگي، فرآيند عملى آفرينندگى از ابتدا نيازمند تجهيزات و وسايل پيچيده است که موجب عدم توازن چشم‌گير افزايش توليد مى‌شود و ضرورت استفاده جمعى از اين وسايل را پيش مى‌آورد، مانند برخى حوزه‌هاى موسيقى پاپ و راديو و تلويزيون.

لزوم پرداختن به مسئله صنايع فرهنگي :

- قرار دادن فرهنگ در اختيار شمار بيشترى از مردم،
- پرداختن به صنايع فرهنگى براى خارج ساختن برنامه‌هاى سرگرم‌کنندهٔ زنده از بن‌بست اقتصادي،
- تقاضاهاى روزافزون محلي، اعتلاءِ جايگاه هنرمندان آفرينش‌گر، و سرشت بين‌المللى صنايع فرهنگى…
برحسب مورد مى‌توان انواع صنايع فرهنگى را از يکديگر متمايز ساخت. تعدادى صنايع فرهنگى وجود دارد که در آنها آنچه کار هنرى آفريننده در مقياسى کوچک است، بعداً با استفاده از روش‌هاى صنعتى به‌شکل نسخه‌هاى فراوان (کتاب، کپي، آثار هنري، صفحه) تکثير مى‌شود. اين صنايع، صنايع انتشاراتى هستند. در صنايع ديگر، کار آفرينش يک اثر عملاً از همان ابتدا به‌معنى يک محصول اساساً صنعتى است (سينما يا تلويزيون)؛ در عکاسى نيز با يک شيئى پيچيده که به‌طريق صنعتى توليد شده سر و کار داريم؛ دوربين با فن‌آورى الکترونيکى که در آن به‌کار رفته، و به تعداد زيادى از مردم امکان مى‌دهد که از آزادى فردى انجام کار هنرى آفريننده لذت برده، دنياى اطراف را براى خودبازسازى کنند، حتى اگر اين کار موجب اتکاءِ بعدى آنها بر ديگر دستگاه‌هاى ظهور و چاپ فيلم شود.
صنايع فرهنگى با شاخه‌هاى گوناگون فعاليت، در عين حال ارتباط نزديک و نيرومندى با هم دارند. اين شاخه‌ها عبارتند از: کتاب، روزنامه و مجله، راديو، تلويزيون، سينماو...
کتاب ، فيلم، تکثير آثار هنري، راديو و تلويزيون از نظر اقتصادي، بخشى از صنايع فرهنگى را تشکيل مى‌دهند؛ اما هنگامى که از منظر فرهنگى نگريسته شوند، مى‌توان آنها را از يکديگر متمايز ساخت.
هر مفهوم گسترده‌اى از “صنايع فرهنگي” بايد تبليغات را مورد نظر داشته باشد. اين تبليغات بخش بزرگى از صفحات روزنامه‌ها و انتشارات، و زمان پخش راديو و تلويزيون را اشغال مى‌کند. در اين زمينه از توليدکنندگان برنامه‌ها و هنرمندان گرافيست مشابهى در اکثر موارد استفاده مى‌شود. اين برنامه‌ها بر مردم، نيروى تصور و شيوهٔ درک و تصاوير و زبان توسط آنها، تأثير فرهنگى دارد.
تکامل وسايل، خدمات و دستگاه‌هاى ويديو، ماهواره‌ها و تمام شيوه‌هائى که از ارتباط فن‌آورى رايانه‌اي، تلفن و صفحهٔ تلويزيون سرچشمه مى‌گيرند، در کوتاه‌مدت يا بلندمدت، آيندهٔ کليهٔ محصولات فرهنگى ديگر را تعيين خواهند کرد.
تنوع، تفاوت، اختلاف در موضوع و ... و کثرت ويژگى‌ها از خصوصيات ذاتى محصولات فرهنگى است. اين موضوع شايد از علل اصلى ارتباط شديد محصولات فرهنگى با اوقات فراغت يا صرفاً تفريح و سرگرمى مردم باشد.
از نظر تأثير فرهنگي، صنايع فرهنگى‌که بيشترين نفوذ را بر بخش‌هاى مختلف جامعه دارند، به‌ترتيت اهميت عبارتند از: برنامه‌هاى تلويزيوني، برنامه‌هاى راديوئي، روزنامه‌هاى و مجلاّت، صفحه‌هاى موسيقي، فيلم و کتاب. بدون شک اين سلسله مراتب از نظر اقتصادى اندکى متفاوت خواهد بود.
در برخى کشورها، صنعت فرهنگى ابزارى است که در کشمکش‌هاى سياسى و مردمى مورد استفاده قرار مى‌گيرد. در دسته‌اى ديگر از کشورها، ماهيت تجارى پيدا مى‌کند و در برخى کشورها ابزارى براى تأثيرگذارى مردمى و مسلکى مى‌شود که در انحصار دولت است.

دو جريان يا گرايش اصلى از ويژگى شاخص تحول اخير صنايع فرهنگى :

- گرايش اول به سمت تمرکز افقى و عمودى و بين‌المللى شدت مالکيت وسايل توليد و توزيع کالاها و خدمات فرهنگى است.
- گرايش دوم تغيير نقش هنرمندان در توليد پيام‌هاى فرهنگى است.
اطلاق اصطلاح “صنایع فرهنگی” به گستره وسیعی از فعالیت‌های بشر امروز که از فعالیت‌های انتشاراتی تا فعالیت‌های رسانه‌ای و فعالیت‌های هنری ادبیات، سینما، موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی، موزه‌داری، طراحی مد لباس، تولید و پخت غذاهای محلی، ورزش، سرگرمی و تفریح، تا گردشگری و جهانگردی و حتی صنایع دستی را شامل می‌شود، دلالت‌های مهمی دارد که هر کدام به اندازه کافی شایسته توجه‌اند. این‌ها عبارتند از:
1. صنعت” با تولید، توزیع و تجارت نظام‌مند کالاها سر و کار دارد و فعالیت‌هایی به مراتب پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر از فعالیت‌های کارگاهی را تداعی می‌کند. “صنعت” دلالت بر یک مجموعه از فعالیت‌های “علمی- مهندسی” و نه صرفا تجربی و استاد- شاگردی دارد. بنابراین طیف فعالیت‌های یاد شده در بالا آنگاه می‌توانند واقعا مصداق فرهنگی باشند که فعالیت‌ها و فرآیندهای جاری در آن‌ها عموما تابع شیوه‌های مهندسی و صنعتی مدرن بوده و از حالت کارگاهی و سنتی فاصله بگیرند.
2. صنعت” بر شالوده‌ای از “فناوری” بنا می‌شود، و با آن در هم تنیده است. به بیان دیگر، فناوری را می‌توان جان و جوهره صنعت تلقی کرد و فناوری معمولا از دو راه به دست می‌آید. متاخرها آن‌را از طریق “انتقال فناوری” از متقدم‌ها تحصیل می‌کنند. در حالی که متقدم‌ها آن‌را از طریق آنچه پژوهش و تحقیق و یا به عبارت دقیق‌تر “تحقیق و توسعه” نامیده می‌شود، به دست می‌آورند.
3. صنعت نیاز به تعریف یک “زنجیره ارزش” دارد که بر اساس آن می‌توان “زنجیره تامین” را طراحی کرد. در صنایع متعارف، زنجیره تامین اشاره به مراحل مختلفی دارد که طی آن مواد اولیه، قطعات و متغلقات مورد نیاز هر محصول تامین می‌شوند.
4. قرار گرفتن طیف گسترده‌ای از فعالیت‌ها زیر چتر “صنایع فرهنگی” به این معناست که مدیریت و توسعه آن‌ها نیاز به برنامه‌ریزی جامع و هماهنگ در سطوح ملی، بخشی و شهری دارد.گرچه ممکن است تولیت هر کی از شاخه‌های صنایع فرهنگی در یک کشور با دستگاه و یا سازمان خاصی باشد، اما سیاست‌ها و استراتژی‌های توسعه صنایع فرهنگی باید به صورت یکپارچه طراحی شوند. به همین جهت است که صنایع فرهنگی را “صنایع بین رشته‌ای” می‌نامند که سیاست‌گذاری برای آن‌ها باید از نوع “بین دستگاهی” و به عبارتی “فرادستگاهی” باشد

رويكرد يونسكو به صنايع فرهنگي در عصرارتباطات و اطلاعات :

به نظر آقاي ”ميلاگروس دِل كورال“ ، مسوول حوزه نشر و حق تكثير يونسكو (در پاريس)، در كنفرانس توسعه صنايع فرهنگي در كره جنوبي گفته است.
امروز صنايع فرهنگي نقش عمده‌اي را در قدرت اقتصادي كشورهاي مختلف بازي مي‌كنند. گسترش روزافزون فناوري اطلاعات در سرتاسر جهان ، نويدبخش آينده‌اي پرشكوه‌تر و عظيم‌تر براي صنايع فرهنگي است. اگر كشورهاي روبه‌توسعه، اولويت و اهميت اين بخش درآمدزا و اشتغال زا را بيشتر درك نمايند و تصميم به توسعه آن بگيرند، مي‌توانند از كمك‌هاي بين‌المللي بخصوص حمايت‌هاي فكري و اجرايي يونسكو استفده نمايند.

نقش يونسكودر صنايع فرهنگي :

يونسكو در حوزه‌هاي مرتبط با حق‌تكثير (كپي‌رايت) و نشركتاب، تجربه‌اي طولاني‌مدت دارد. سازمان بلافاصله پس از تأسيس، در ارايه و ارتقاي ابزارهاي حقوقي بين‌المللي براي حفاظت از حقوق مالكيت معنوي در سطح بين‌المللي، فعاليت‌هاي چشمگير و گسترده‌اي داشته است، چون حق‌تكثير (كپي‌رايت) همانند حق دسترسي به آموزش، اطلاعات و فرهنگ، جزو حقوق بشر به شمار مي‌رود (بند 1 ـ 26 و 2 ـ 26 اعلاميه حقوق بشر را ببينيد) با توجه به توفيقات و دستاوردهاي گذشته و چالش‌هاي پيش رو كه بيشتر متاثر از توسعه فناوري است، يونسكو وظيفه خود مي‌داند كه اقدامات زير را انجام دهد:
- مشاركت در تحقيقات بين‌المللي با نگاه پياده‌سازي اصول و قوانين جديدِ حفاظت از حق‌تكثير (كپي‌رايت) و در عين حال حفظ تعادلي ظريف مابين علاقه‌مندي‌هاي موجود.
- طراحي اقدامات مناسب براي تطبيق سازوكارهاي نظارتي جمعي بر انتقال الكترونيكي آثار تحت‌حفاظت.
- تقويت فعالانه دوره‌هاي آموزشي مباحث حوزه حق‌تكثير (كپي‌رايت) در دانشگاه‌ها، بعلاوه ارتقاي آگاهي‌هاي عمومي در رابطه با احترام به حق‌تكثير و ديگر حقوق مالكيت معنوي و فكري.
- تسهيل تبادلات اطلاعاتي مابين متخصصان در سطوح بين‌المللي و حمايت از خلاقيت به‌عنوان موتور توسعه اقتصادي و فرهنگي كشورها.
- ارايه خدمات ارزيابي بخش‌هاي خاصي از صنايع فرهنگي يا كل صنعت فرهنگي (به‌صورت ملي) به كشورها.
- فراهم‌سازي كمك‌هاي حقوقي و فني براي كشورهاي عضو به‌منظورتدوين سياست‌هاي ملي توسعه صنايع فرهنگي با اتكا به بخش‌هاي خصوصي در چنين سياست‌هايي بايد فرصت‌ها و تهديدهاي ناشي از ظهور شاهراه‌هاي اطلاعاتي مدنظر قرار گيرند.
- ارتقاي امر توسعه منابع انساني (چه از لحاظ نظري و چه عملي) در حوزه صنايع فرهنگي و آموزش حرفه‌اي فناوري‌هاي نوين به دستاندركاران.
- تدوين استراتژي‌هاي منطقه‌اي و زير منطقه‌اي از طريق ارتقاي همكاري‌هاي شمال ـ جنوب و جنوب ـ جنوب.
- روزآمدسازي ابزارهاي بين‌المللي لازم براي گردش آزاد محصولات فرهنگي.
- همگامي با پيشرفت‌هاي فناورانه در زمينه توليد و توزيع محصولات فرهنگي، با عنايت ويژه به نقشي كه صنايع چندرسانه‌اي و شاهراه‌هاي اطلاعاتي (به‌صورت بالقوه) مي‌توانند بازي كنند.
- ابداع و معرفي پارامترهاي بين‌المللي براي توليد و مصرف كالاهاي فرهنگي (به منزله شاخصه توسعه)
- تشويق مردم جوامع مختلف به استفاده از كالاهاي فرهنگيِ كيفي، و مطالعه عوامل موثر در ارتقاي توجه جوانان به اين امر.

مفهوم كشورهاي در حال توسعه:

کشور در حال توسعه یا کشور رو به رشد کشوری است با استانداردهای نسبتاً پایین زندگی، پایه صنعتی توسعه نیافته، و شاخص پایین توسعه انسانی (HDI). این اصطلاح با عبارات قبلی ساخته شده دراین مورد تفاوت دارد، از جمله با اصطلاح جنگ سرد- که جهان سوم را تعریف نموده و معنای ثانویه‌ای را به ذهن می آورد که منفی است. مترادف دیگر اصطلاح کشور در حال توسعه عبارتست ازکشور کمتر توسعه یافته (LDC) یا کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی(LEDC). کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی اصطلاحی است که از طرف جغرافیدانان جدید برای توصیف کشورهایی استفاده می‌شود که بطور دقیقتر به عنوان کشورهای در حال توسعه طبقه بندی شده‌اند با این خصوصیت که آنها از لحاظ اقتصادی کمتر توسعه یافته‌اند، و معمولاًبیشترین همبستگی را با عوامل دیگری همچون توسعه پایین ا نسانی دارند.
توسعه بین‌المللی مستلزم ساختاری جدید (هردو صورت فیزیکی و سازمانی)، و نوعی فاصله گیری از بخشهای با ارزش افزوده پایین همچون کشاورزی و استخراج منابع طبیعی است. کشورهای توسعه یافته، معمولاً در این مقایسه دارای نظامهایی مبتنی بر رشد اقتصادی خودجوش در بخش سوم و بخش چهارم صنعت بخشهای چهارم و استانداردهای بالای زندگی می‌باشند.
کاربرد اصطلاح کشور در حال توسعه برای تمام کشورهای کمتر توسعه یافته را می‌توان نامناسب دانست: تعدادی از کشورهای فقیر در حال بهبود اوضاع اقتصادی خود نیستند (همانطور که این اصطلاح ذکر می‌کند)، بلکه دوره‌های طولانی را از افول اقتصادی تجربه نموده‌اند.
کشورهایی که دارای اقتصادهای پیشرفته تر در میان ملل در حال توسعه می‌باشند، اما هنوز بطور کامل نشانه‌های یک کشور توسعه یافته در آنها تثبیت نشده‌است، تحت اصطلاح کشور تازه صنعتی شده دسته بندی می‌شوند.

معیار و مفهوم توسعه:

توسعه یک کشور با شاخصهای آماری همچون درآمد سرانه (تولید ناخالص داخلیGDP)، امید به زندگی، نرخ سواد، و غیره سنجیده می‌شود. سازمان ملل توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که داده‌ها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند. کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی هستند که به درجه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافته‌اند، و دارای استاندارد پایینی از زندگی هستند. همبستگی شدیدی بین درآمد پایین و رشد بالای جمعیت، هم میان هر دو و هم در بین کشورها وجود دارد. اصطلاحاتی که به هنگام بحث درباره کشورهای در حال توسعه بکار می‌رود، به منظور و به مفاهیم بیان شده از سوی کسانی اشاره دارد که آن را استفاده نموده‌اند. برخی اوقات عبارات دیگری که به کار می‌روند چنین هستند کشورهای کمتر توسعه یافته (LDC)، کشورهای کمتر توسعه یافته از نظر اقتصادی(LEDC)، “ملل زیر خط توسعه” یا “کشورهای توسعه نیافته”، ملل جهان سوم، کشورهای جنوب و“غیرصنعتی”. برعکس، طرف مقابل این طیف عبارتند از کشورهای توسعه یافته، کشورهای بیشتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی(MEDC)، ملل جهان اول و“کشورهای صنعتی”.
سازمان ملل اجازه می‌دهد تا هرکشورخود راجع به این موضوع تصمیم بگیرد که آیا به جزو گروه «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» می‌باشند (اما بسیاری از اقتصاد دانان و دیگر ناظرین اصل خود تخصیصی سازمان ملل را نادیده می‌انگارند).
برای تعدیل جنبه حسن تعبیر کلمه «در حال توسعه»، سازمانهای بین‌المللی به استفاده از اصطلاح کشورهای حداقل توسعه یافته(LLDC) برای فقیرترین کشورها پرداخته که می‌تواند هیچ ارتباطی با کلمه در حال توسعه نداشته باشد. یعنی LLDC فقیرترین زیرمجموعه LDC است. این موضوع همچنین روند ناشیانه‌ای که براین باور می‌باشد که استانداردهای زندگی در سومالی یا اتیوپی با نمونه‌های آن در کشورهای شیلی یا مکزیک قابل قیاس است، تعدیل می‌نماید. مفهوم کشور در حال توسعه به وسیله یک عبارت یا اصطلاح دیگر درک می‌شود که در نظام‌های نظری متعدد دارای جهت‌گیریهای متضادی است؛ مثلاً، نظریات مستعمره زدایی، الهیات آزادیخواهی، مارکسیسم، ضدامپریالسیم، و اقتصاد سیاسی.

منابع (زیر خط) توسعه :

برطبق نظریات گوناگون، منابع زیر خط توسعه به این شرحند:
- پس انداز پایین ممکنست به سرمایه گذاری پایین بر طبق الگوی هارود- دومار منجر شود اما مقدار فراوان پس انداز و سرمایه هنوز بیانگر توسعه قوی نیست.
- گرایشها و ظرفیتهای ذاتی، یا حقیقی هستند یا برای توجیه بکار می‌روند.
o دیدگاه‌ها و فرهنگ مردم؛
o ظرفیتها و رفتارروشنفکران و رهبران؛
- نرخهای بالای باروری
- ساختارها و موسسات قانونی (حقوقی)
o نقض اصل قانون
o فساد بالا
- عوامل برونزا، حقیقی هستند یا به عنوان توجیه بکار می‌روند.
o سود اقتصاد سیاسی یا بازرگانی که در مقایسه با کشورهای دیگر ایجاد می‌شود؛
o جایگاه کشور در نظام تاریخی و فرهنگی؛
o اصلاحات ناکارآمد تحمیل شده با سرمایه گذاری به عنوان آخرین حربه، از سوی سازمانهای چند جانبه (مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی) برای خارج ساختن از وضعیت کسر بودجه و بدهی بدهکاری که کشوری در آن قرار می‌گیرد (نگاه به بدهی کشورهای در حال توسعه.)
o فقدان علاقه و درک نسبت به پویایی‌های یک کشور در اثر شرکتهای چندملیتی.
o غلبه کشورهای غنی تر به وسیله اصول تجاری
o تمام کردن منابع برای پرداخت بهره بدهی‌ها.


صنایع مهم فرهنگی:

صنعت سینما ، صنعت تئاتر وانواع نمایش ها ، صنعت رسانه ( رادیو، تلویزیون، روزنامه ، نشریات ، اینترنت )
صنعت چاپ و نشر ( کاغذی، مجازی ) ، صنعت موسیقی ، صنعت ادبیات ( داستان ، رمان ) ، - صنعت مد ، صنعت گردشگری ( گردشگری فرهنگی (سفرهای زیارتی) ، گردشگری بین المللی ، گردشگری بومی ) ،
صنعت دکوراسیون ، صنعت طراحی ( طراحی لباس، طراحی هنری هر نوع محصول ، طراحی صنعتی ) ، صنعت معماری ، صنعت ورزش ، صنعت اوقات فراغت یا صنعت آموزش و تفریح

اهمیت کلی صنایع فرهنگی :

- اهمیت فرهنگی
* صدور فرهنگ ایرانی اسلامی به جهان
* دفاع از فرهنگ خودی در مقابل تهاجم فرهنگی
* حفظ تنوع فرهنگ بومی و ملی
- اهمیت اجتماعی
* بهبود فرهنگ عمومی
* افزایش خود باوری
* پرورش هم بستگی و اتحاد
- اهمیت دفاعی
* پشتوانه ی امنیت واقتدار ملی
* صدور پیام انقلاب
* اهمیت هویت ملی
- حفظ میراث ، حفظ ارزش ها
- اهمیت اقتصادی
* اشتغال زایی
* تولید ثروت
* درآمد وگردش مالی
* مبادلات خارجی یا صادرات
* فقر زدایی ومشارکت توسعه ی پایدار
- اهمیت نو آوری وخلاقیت
* کمک به جریان آزاد اید ه ها
* خلق مفاهیم
* نو آوری
- اهمیت زیست محیطی

تفاوت‌های صنعت فرهنگی با دیگر صنایع:

صنایع متداولی که می‌شناسیم، محصولاتی تولید می‌کنند که تنها ارزش فیزیکی دارند، و ماده‌ی اولیه آنها را طبیعت فراهم می‌کند. این محصولات غالباً هیچ معنا و مفهومی را به روشنی منتقل نمی‌کنند. اما صنعت فرهنگی، ماده اولیه تولیدات خود را از ذوق، احساسات و تراوش‌های ذهنی افراد خلاق در فرهنگ‌های مختلف می‌گیرد؛ و آنچه ارزش این تولیدات را رقم می‌زند، “درونمایه”‌ی آنها است که یک پیام فرهنگی- معنوی را به مخاطبان خود انتقال می‌دهد و از این طریق بر ذهن، روح، احساسات، و ادراکات آنان تاثیر می‌گذارد.
فرآورده‌های فرهنگی عمدتاً در زمره‌ی فرآورده‌های نرم قرار می‌گیرند؛ اما معمولاً از طریق یک عامل انتقال می‌یابد که ممکن است سخت‌افزاری باشد. مثلاً فیلم سینمایی یک فرآورده‌ی صنعت فرهنگی است که ماهیت نرم دارد اما از طریق حاملی به نام لوح فشرده جابه‌جا‌شده و به فروش می‌رسد. به هر حال در صنعت فرهنگی باید بین حامل و محمول تفاوت قائل شویم.

چرا صنايع فرهنگي براي كشورهاي در حال توسعه اهميت دارند؟

نرخ اشتغال در اقتصاد كشورهاي در حال توسعه در 30 سال گذشته به مانند پتانسيل اشتغال‌زايي بخش‌هاي سنتي اقتصاد در سراسر دنيا رو به كاهش گذاشته است. اين مساله به ويژه در بخش‌هاي اصلي مانند معدن و كشاورزي مشاهده مي‌شود، اما در عرصه‌ي توليد نيز به طور فزاينده‌اي رو به رشد است.
اما شغل‌هاي جديد در كدام بخش‌ها به وجود خواهد آمد؟ به احتمال زياد، مشاغل جديد و به ويژه مشاغل ارزش‌افزا، در حوزه‌هاي تبليغات، مالي، مشاوره، رسانه، گردشگري، طراحي مد و مجموعه‌اي از فعاليت‌ها كه سابقاً ذيل عنوان خدمات جاي مي گرفتند ظهور خواهند كرد. بخش‌عمده‌اي از اين صنايع نوين، بر طراحي خلاق و درون‌دادهاي غير مادي براي توليد و توزيع محصولات اطلاعات بنيان استوار است. مثال از اين دست بسيار است و از طراحي مد تا توليد فيلم و مشاوره و بازاريابي را در بر مي‌گيرد.

چالش‌ها و فرصت‌هاي توسعه صنايع فرهنگي در كشور از ديد صاحب ‌نظران :
صنايع فرهنگي، بار فرهنگي بسيار سنگيني دارند و اگر زماني كشوري نتواند در مقابل بار صنايع فرهنگي توليدي ديگران بايستد، به‌طور كلي هويت خود را از دست خواهد داد و بازگرداندن اين هويت از دست رفته كاري ناممكن خواهد بود. عصر قدرت‌نمايي ماشين و خستگي دنياي ديجيتال، احتياج به اقتصادي دارد كه با ماهيتي متفاوت، روح انسان‌ها را آرامش داده و عرصه رقابت اقتصادي را نيز مديريت كند. اين‌گونه است كه نام "صنايع فرهنگي" در رده اول برنامه‌‌ريزي‌هاي اقتصادي كشورها قرار مي‌گيرد.

ديد گاه صاحب نظران :
پروفسور مولانا (مشاور رئيس جمهور در امور رسانه و رئيس دانشكده علوم ارتباطات دانشگاه جورج واشنگتن):
در خصوص "تعريف و ادبيات صنايع فرهنگي به‌عنوان كليد پيشرفت" به تعريف ادبيات و بيان اهميت موضوع پرداخته و با ذكر آمار در حوزه برخي از محصولات فرهنگي همچون روزنامه و نشريه در ايران، وضعيت تاسف‌انگيز موجود را خاطر نشان مي كند. ايشان با اشاره به اهميت توسعه صنايع فرهنگي كشور، مي گويد:
"توسعه صنايع فرهنگي با وحدت ملي و همبستگي مردم، آموزش و پرورش، راديو و تلويزيون، تشكل سياسي و عمومي، امنيت كشور، اخلاق، دين، سنت، هنر و تفريحات رابطه مستقيم دارد"
دكتر عزيرزاده (معاون مدير كل سازمان آيسسكو):
مي گويد "به عقيدة آيسسكو (ISESCO)، ايران از جمله كشورهايي است كه توانسته است ديدگاهي كلي‌نگر نسبت به ميراث فرهنگي داشته باشد و اين امر نه تنها از طريق ابنيه، آثار تاريخي و موزه‌ها، بلكه از طريق توسعه صنايع فرهنگي و تجارت فرهنگي، منجر به ابقاء و ارتقاء ميراث اين كشور مي‌گردد."
دكتر ايماني (معاون هنري وزارت فرهنك و ارشاد اسلامي):
ايشان با موضوع "اقتصاد هنر و فعاليت‌هاي هنري و نقش آن‌ها در توسعه صنايع فرهنگي" از پيوندهاي ناگسستني هنر و اقتصاد ياد مي كند و به نقش مهم اين فعاليت‌ها در شكل‌دهي شخصيت اجتماعي جامعه و نيز چرخاندن چرخه‌هاي اقتصادي اشاره مي كند..

دكتر سعيدآبادي (دبيركل يونسكو در ايران):
دكتر سعيد‌آبادي تصويري از نقشة استراتژي فرهنگي كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه را بيان كرده و با ذكر آمار ساليانه يونسكو در حوزه صنايع فرهنگي، متذكر شدند كه جايگاه ايران در اين آمار بسيار پايين است و اگر مديران فرهنگي كشور براي توسعه اين صنايع اقدامي جدي در پيش نگيرند، ما در مدت كوتاهي شاهد از دست دادن همه ظرفيت‌هاي كشور خواهيم بود.
مهندس واعظي (دبير محترم شوراي فرهنگ عمومي و دبيركل نهاد كتابخانه‌هاي عمومي كشور):
ايشان به ذكر رابطه مستقيم شكل‌دهي فرهنگ عمومي و نظام توليد صنايع فرهنگي، اشاره مي كند كه "از جمله عوامل تحول اساسي شكل‌گيري فرهنگ عمومي، مي‌توان 3 عامل حكومت، اقتصاد و ارتباطات را نام برد. صنايع فرهنگي در واقع مي‌تواند عرصه تداخل و درهم‌آميزي و پيوند اين عرصه‌ها باشد.
مهندس بنيانيان :
مهندس بنيانيان به "صنايع فرهنگي و نقش آن‌ها در استراتژي توسعه فرهنگي كشور با رويكرد مهندسي فرهنگي"، به بررسي نقش و اهميت مديريت صحيح صنايع فرهنگي در نقشة مهندسي فرهنگي كشور تاكيد مي كند كه بدنة مريض فرهنگ تا زماني كه به درونش نگاهي عميق نداشته باشيم، مريض‌تر خواهد شد. ايشان اظهارمي كند كه گاهي فرهنگ خلاصه مي‌شود در ساختن فرهنگ‌سراها و ساختن مدرسه و مسجد در حالي‌كه به بطن مكان‌هاي فرهنگي هيچ اهميتي داده نمي‌شود.
دكتر نقيب‌السادات (عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبائي و دبير علمي همايش):
دكتر نقيب‌السادات با بيان برخي از اهميت‌هاي توسعه صنايع فرهنگي، جديت دولت مردان و برنامه‌ريزان فرهنگي كشور را در زمينه توسعه همه جانبه اين صنعت خواستار شدند. از ديد ايشان، برخي از عوامل اهميت پرداختن به صنايع فرهنگي عبارتند از :
1- صنايع فرهنگي بيان كننده هويت ملي- مذهبي هستند.
2- صنايع فرهنگي اطمينان و اعتماد به نفس ايجاد مي‌كنند.
3- صنايع فرهنگي نمايانگر تعلق مي‌باشند.
4- صنايع فرهنگي مشوق جريان آزاد ايده‌ها هستند.
5- صنايع فرهنگي تسهيل كننده درك متقابل هستند.

صنایع فرهنگی از چه مراحلی تشکیل شده است؟

صنعت فرهنگی در حقیقت تولید انبوه کالاهایی است که به نحوی با مسأله فرهنگ سر و کار دارند و اگر بخواهیم مراحل صنایع فرهنگی را بیان کنیم، باید از صنف فرهنگی شروع کنیم،تابه صنعت فرهنگی برسیم، مرحله بالاتر آن صنایع فرهنگی و نهایتاً به صنایع خلاق برسیم.



شرايط فعلي ايران از نظر صنايع فرهنگي ؟

به نظر عده اي از كارشناسان در مرحله صنف یعنی ابتدایی ترین مرحله هستیم. یعنی ما فرهنگ غنی ای داریم، فعالیت های فرهنگی هم انجام می دهیم اما صنعتی که بتواند در سطح وسیع و انبوه فکر و فرهنگ و تولیدات و معارف علمی ما را منتشر کند، نداریم. و این برای یک کشوری که دست به انقلاب زده و رسالت انقلابش فرهنگی بوده ولی در ارتباط با ابزار و امکاناتی که بخواهد این فرهنگ را انتقال بدهد این قدر ضعیف باشد، قابل قبول نیست.

ناتوی فرهنگی در سند توسعه صنایع فرهنگی و راهکارهای مقابله با آن :

ًتعبیر مقام معظم رهبری از ناتوی فرهنگی تعبیر بسیار دقیق، حساب شده و هوشمندانه است و اگر انی تعبیر رهبری را مقداری باز کنیم در دل این تعبیر، بحث صنعت فرهنگی هم وجود دارد. چون مقام معظم رهبری ناتوی فرهنگی را بعد از ماجرای ناتوی نظامی مطرح کردند. یک زمانی در منطقه خاورمیانه ناتوی نظامی بود که معادلات را تنظیم می کرد. در ناتوی نظامی یک وقت بحث نقشه جنگی است، یک وقت بحث ابزار جنگی. هر دو کارایی داشت و کار را جلو می برد. اینجا وقتی رهبری بحث ناتوی فرهنگی را بیان می کنند یک بحث، بحث محتوای فکری و فرهنگی است، که آنها می خواهند محتوای فرهنگی ابتذال و استعماری خودشان را ترویج دهند و یک بخش هم صنعت فرهنگی است. آنها از ابزار ماهواره، سینما و فیلم به بهترین شکل ممکن در مسیر اهدافشان استفاده می کنند.
شما در همین سال های اخیر ملاحظه کردید تعبیر آقا از ناتوی فرهنگی بعد از ماجرایهایی است که در غرب به وجود آمد. یعنی برای فرهنگ ملی و دین ما فیلم ساختند و این یک نگاه هوشمندانه ای است که از سوی مقام معظم رهبری به کار برده می شود و پیداست ایشان در یک قله ای نشستند و با جدیت فرهنگ جامعه را رصد می کنند؛ نه تنها فرهنگ ایران اسلامی ما را رصد می کنند بلکه پیداست ایشان بر قله‏ای نشسته‏اند که فرهنگ جهان را رصد می کنند.
در سال‏های اخیر دیدیم که از کاریکاتور برای ضربه زدن به فرهنگ ما استفاده می کنند، خوب روزنامه یک صنعت فرهنگی است؛ یا فیلم ساخته می شود، فیلم و سینما یک صنعت فرهنگی است. اما محتوای آنها مقابله با فرهنگ ملی و اسلامی ماست. ما زمانی می توانیم با ناتوی فرهنگی مبارزه کنیم که این محتوای فکری و فرهنگی خودمان را با ابزار لازم یعنی صنایع فرهنگی که تولید می کنیم و در اختیار خواهیم داشت، هم با ناتوی فرهنگی دشمن مقابله کنیم و هم مفاهیم بلند دینی و معرفتی خودمان را به جهان انتقال بدهیم.



مثال:
بحث صنعت سینما را داریم. آیا در این صنعت سینما توانسته است مفاهیم دینی و فرهنگی ما را به خوبی انتقال دهد و ما توانستیم این صنعت را در اختیار مفاهیم فرهنگی و معنوی خودمان قرار دهیم؟ آیا این صنعت می تواند همان چیزی باشد که ما می خواهیم، یا نه، ما می بایست صنعت دیگری را طراحی کنیم؟
در بخش‏های مختلف عرصه هنر، آیا راهی که تاکنون در حوزه هنر و فیلم طی شده، این همان چیز است که می تواند اهداف ما را تأمین کند و انتقال دهنده هنر متعهد به جامعه باشد؟ یا اینکه نه ما باید بنشینیم صنعت دیگری را برای اینکه این صنعت بتواند هنر متعهدانه ما را انتقال دهد طراحی کنیم؟ کما اینکه در حوزه موسیقی هم همین بحث را داریم. یا صنعت نشر؛ در حوزه انتشارات در چه مرحله ای قرار داریم؟ صنعت نشر چه اندازه توانسته است معارف دینی و مفاهیم فرهنگی ما را نشر داده باشد؟ ما الان در حد صنف نشر هستیم نه صنعت نشر.
صنعت یعنی تولید انبوه. باید ببینیم الان اگر سرانه تولید کتاب و نشریه را بخواهیم با کشورهای پیشرفته و صنعتی جهان مقایسه کنیم ما در کجای جدول قرار داریم؟ آیا جایگاه ما در حد صنف است، در حد تولید انبوه که بتوان به صنعت روی آن حساب کرد نیست. اینها مسائلی است که باید بررسی شود.
البته عقب ماندگی صنعت فرهنگی ما تنها تقصیر دست اندرکاران امور فرهنگی نیست. بلکه تمام بخش های اجرایی کشور در این قسمت باید وارد می شدند و کمک می کردند. الان هم اگر بخواهیم این سند را اجرایی و عملیاتی کنیم همه دستگاه های اجرایی کشور باید کمک کنند.

سند توسعه صنايع فرهنگي :
تدوین سند توسعه صنایع فرهنگی بر اساس چشم انداز توسعه 20 ساله کشوراست .

گام هاي موثر در سند توسعه صنایع فرهنگی :

ــ گام اول آن گام مفهومی سند توسعه صنایع فرهنگی است. در این بخش تعریف صنعت فرهنگی و نظرات مختلف صاحبنظران عرصه فرهنگی با دقت مورد بررسی قرار گرفته است و از نظر مفهومی توضیح داده شد که ارتباط این سند باكشور چیست ویژگی‏هایی را که باید وجود داشته باشد در آنجا تعریف شده است.
- گام بعدی این سند در مورد تشریح وضعیت و شرایط موجود صنعت فرهنگی كشور است که این مرحله نیز با دقت مورد توجه قرار گرفته است.
- در گام بعدی مراحل و راهکارهای توسعه و رشد صنعت فرهنگی در كشور
- گام دیگری که در این سند مورد توجه قرار گرفته این است که ما باید پا به پای سند توسعه 20 سال کشور قدم برداریم که در پایان 20 سال بتوانیم در این صنعت هم در منطقه مقام اول را کسب کنیم.



نتيجه گيري :
در عرصه فرهنگ می توانیم ادعا کنیم که از کشورها جلوتر هستیم. فرهنگی به غنای فرهنگ تشیع که برگرفته شده از فرهنگ ناب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و قرآن کریم است در هیچ جای دنیا به اندازه ایران اسلامی یافت نمی شود. همه ما در عرصه جهانی ملاحظه کردیم که در طی 30 سال گذشته هر کجا که تقابل فرهنگی به وجود آمده، دست ایران و مردم انقلاب اسلامی برتر و بالاتر بوده و هیچ فرهنگی نتوانست خودش را به غنای فرهنگ ایرانی و اسلامی ما برساند.
از این رو در عرصه فرهنگ و غنای فرهنگی احساس فقر و ضعف نمی کنیم اما در عرصه صنایع فرهنگی متأسفانه باید اعتراف کنیم که پیشرفت لازم را نداریم و الان ما در برابر صنایع فرهنگی غرب با یک نابرابری جدی مواجه هستیم. اگر ما امروز مورد هجمه قرار گرفته ایم، اشکال در غنای فرهنگی ما نیست بلکه در صنایع فرهنگی اشکال وجود دارد.
اگر در بحث صنایع فرهنگی گام هایی را برداریم نه تنها قادریم در مقابل هجمه فرهنگی دشمن مقاومت کنیم و بایستیم و کشورمان و نسل جوانمان را از هجمه فرهنگی دشمن مصون و محفوظ نگه داریم، بلکه قادر خواهیم بود با صنایع فرهنگی، فرهنگ غنی خودمان را به سراسر جهان منتقل کنیم.
در طول 30 سال گذشته وقتی نگاهی اجمالی به گذشته جهان می کنیم و ایران را در مقابل کشورهای غربی ارزیابی می کنیم، می بینیم ایران از لحاظ فرهنگی کم نداشته؛ حتی در عرصه سیاسی هم برتر و بالاتر از آنها بوده است. البته از نظر سرمایه آنها بالاتر از ما هستند اما از دیگر جهات ما چیزهایی داریم که آنها ندارند. ما مردمانی با ایمان داریم که حضور آنها بسیاری از کمبودهای ما را در عرصه پول و سیاست جبران کرده است. این تعارف و تملق نیست بلکه واقعیت است. دلیلش هم بقای ماست. کشورهای غربی تمام توانشان را به کار گرفتند که ما نباشیم ولی ما هستیم؛











منابع :
- مركز رشد واحدهاي فناور دانشگاه قم
- خبر گزاري كتاب ايران
- پايگاه خبري و تحليلي مجمع جهاني اهلبيت (ع)
- خبر گزاري كتاب ايران
ـ حسن احمدی، جنگ، اندیشه، هویت، مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، سال ۱۳۸۰، ص ۲۹
ـ حسن احمدی، جنگ، اندیشه، هویت، مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، سال ۱۳۸۰، ص ۲۹
- حمید امیری صفت، شاهراهای اطلاعاتی، نشر ساقی، ۱۳۸۳، ص ۱۱۲
- مهران احمدی، جهانی شدن و فرهنگ، نشر آموزش، ۱۳۸۶، ص ۶۷
- رک: نورمن فرکلاف، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمۀ شعبانعلی بهرامپور، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، ۱۳۷۹، صص ۴۴ و45

































رويكرد يونسكو به صنايع فرهنگي در عصرارتباطات و اطلاعات

صنايع فرهنگي، حافظ هويت ملي و موتور آينده توسعه اقتصادي
كشورها در بستر قوانين حفظ حقوق مالكيت معنوي و فكري
امروز صنايع فرهنگي نقش عمده‌اي را در قدرت اقتصادي كشورهاي مختلف بازي مي‌كنند. گسترش روزافزون فناوري اطلاعات در سرتاسر جهان ، نويدبخش آينده‌اي پرشكوه‌تر و عظيم‌تر براي صنايع فرهنگي است. اگر كشورهاي روبه‌توسعه، اولويت و اهميت اين بخش درآمدزا و اشتغال زا را بيشتر درك نمايند و تصميم به توسعه آن بگيرند، مي‌توانند از كمك‌هاي بين‌المللي بخصوص حمايت‌هاي فكري و اجرايي يونسكو استفده نمايند.
اين مقاله خلاصه‌اي است از سخنراني آقاي ”ميلاگروس دِل كورال“ ، مسوول حوزه نشر و حق تكثير يونسكو (در پاريس)، در كنفرانس توسعه صنايع فرهنگي كره جنوبي است.
1. مقاله
با ظهور شاهراه‌هاي اطلاعاتي (شكل‌گيري جامعه اطلاعاتي) و روند آزادسازي بازارهاي جهاني (در قالب سازمان تجارت جهاني) چالش‌هاي عمده‌اي در برابر مبادلات فرهنگي آينده و چگونگي توزيع محصولات و كالاهاي فرهنگي، و همچنين الگوهاي رفتاري افراد به وجود آمده است. بنابراين نسل جديدي از ”مصرف‌كنندگان فرهنگي“ در كشورهاي صنعتي روبه‌توسعه در حال ظهور مي‌باشد. بعلاوه امروزه صنايع فرهنگي داراي حق‌تكثير (كپي‌رايت)، نقش بسيار مهمي در توليد ناخالص داخلي اكثر كشورهاي صنعتي ايفا مي‌كنند، در اين كشورها صادرات كالاهاي فرهنگي و توليدات فكري افراد به مراتب مهم‌تر از صادرات كالاهاي صنعتيِ متعارف است. اما متأسفانه صادرات فرهنگي در كشورهاي روبه‌توسعه جايگاه شايسته خود را نداشته و اقتصاد آن ها بيشتر متكي بر صادرات مواد خامِ فاقدِ ارزش افزوده است و به راحتي از فرصت بالقوه صادرات محولات فرهنگي و توليدات فكري خود چشم‌پوشي مي‌كنند. در ادمه بعد از اشاره به نقش مهم ”خلاقيت ملي“ و صنايع فرهنگي داخلي در توسعه ملي، كليات طرح يونسكو براي كمك به كشورهاي روبه‌توسعه در زمينه تدوين سياست‌ها و استراتژي‌هاي حمايت از صنايع فرهنگي ارايه مي‌شود.
2. مفهوم صنايع فرهنگي
مفهوم ”صنايع فرهنگي“ نخستين بار در طي جنگ جهاني دوم و در مكتب فلسفيِ فرانكفورت براي توصيف صنعت قدرتمند فيلم‌سازي آمريكا شكل گرفت. طبق تعاريف متداول، صنايع فرهنگي متشكل از بنگاه‌هايي است كه براي عموم مردم، اطلاعات و سرگرمي‌هاي آموزشي، علمي و فرهنگي در قالب‌هاي مختلفِ قابل‌تكثير، طراحي و تهيه مي‌كنند. هدف صنايع فرهنگي (كه تحت عناوين ديگري همچون ”صنايع رسانه‌اي“، ”صنايع حق‌تكثير (كپي‌رايت)“ و حتي ”صنايع محتوايي“ نيز شناخته مي‌شود) مفهوم‌سازي، هماهنگ‌سازي، توليد، ارتقا و تجارت كالاهاي فرهنگي در قالب‌هاي مختلف اعم از كتاب، مجله، روزنامه و ژورنال، فيلم و محصولات
صوتي ـ تصويري، ويديو و نواركاست، نرم‌افزار، لوح‌ فشرده (سي‌دي‌رام) و ديگر محصولات است. شايان ذكر است اخيراً با توجه به پيشرفت‌هاي فناوري مي‌توان محتواي موجود در اين محصولات كم‌وبيش ”سنتي“ را به‌راحتي و در كمترين زمان از طريق شبكه‌هاي الكترونيكي از جايي به جاي ديگر منتقل كرد. كشورهايي كه به اهميت استراتژيك صنايع فرهنگي پي برده و اقدامات متناسبي را به انجام رسانده‌اند، امروز از نظر اقتصادي و همچنين نفوذ فرهنگي در سطح بين‌المللي، موقعيت ممتازي دارند. و به‌عكس كشورهايي كه به دلايل مختلف اعم از ايدئولوژيك، سياسي، اهداف اقتصاديِ كوتاه‌مدت يا حتي ماهيت فرهنگي، از صنايع فرهنگي خود حمايت نكرده‌اند امروز گرفتار هجوم محصولات و محتواهاي فرهنگي بيگانه شده‌اند و در معرض همه‌گونه پيامدهاي جدي آن همچون به خطرافتادن هويت فرهنگي و پرداخت هزينه‌هاي سنگين بابت حق‌تكثير (كپي‌رايت) يا فشار براي ايجاد مانع در برابر واردات فرهنگي قرار گرفته‌اند و بدين سبب چه از لحاظ اقتصادي و چه فرهنگي در معرض خطر انزوا قرار دارند. در واقع، صنايع فرهنگي سهم چشمگيري در دسترسي افراد به اطلاعات، آموزش، و فرهنگ و نيز اشتغال‌زايي دارند و نقش مهمي را در ارايه تصوير فرهنگي يك كشور يا ملت و ايجاد جايگاه مناسب در اقتصاد بين‌المللي ايفا مي‌كنند. به همين علت بايد در هرگونه تحليل عميق و مستدل فرهنگي و در تدوين استراتژي‌هاي حوزه ”فرهنگ و توسعه“ كه هم‌اكنون از اولويت‌هاي دستور كاري نهادهاي بين‌المللي است، به بررسي دقيق ”صنايع فرهنگي“ پرداخت.
3. صنايع فرهنگي و شاهراه‌هاي اطلاعاتي
ديجيتالي‌شدن اشكال مختلف اطلاعات اعم از متن، عدد، نمودار، صدا، تصوير و فيلم، يكپارچه‌سازي انواع اطلاعات در قالب يك محصول واحد را ميسر ساخته است. بعلاوه به مدد تكنيك‌هاي ”فشرده‌سازي“ مي‌توان اطلاعات را با سرعت بسيار زياد و به راحتي از طريق شبكه‌هاي بي‌سيم و باسيم و خطوط ماهواره‌اي از جايي به جايي ديگر منتقل كرد.
تحليل‌گران بر اين باورند كه چنين فناوري‌هاي نويني تنها در صورتي مفيد و مقرون‌به‌صرفه هستند كه محتواي انتقال‌يافته با علاقه‌مندي‌هاي مشتريان يا نيازمندي‌هاي خاص جوامع منطبق باشد. به‌نظر مي‌رسد احترام به چندفرهنگي و مشاركت آزاد همه جوامع در اين گفتمان بين‌فرهنگي در ”دهكده جهاني“ با چالش‌هاي عمده‌اي مواجهيم. در واقع بايد تضمين نمود كه در شاهراه‌هاي اطلاعاتي، عدالت فرهنگي و يا اقتصادي، چه در ”ورودي“ يعني گوناگوني محتواها و چه در ”خروجي“ يعني امكانات دسترسي، رعايت مي‌گردد.
شاهراه‌هاي اطلاعاتي تنها در صورتي به تحقق توسعه انسان‌محور كمك مي‌كنند كه صرف‌نظر از نژاد، مليت، جنسيت، محل زندگي، شغل يا طبقه اجتماعي، در دسترس همگان باشند.
يكي از چالش‌ها و تهديدات عمده در باب امكان عدم دسترسيِ عادلانه به شاهراه‌هاي اطلاعاتي، پيدايش پديده ”چيرگي“ الگوهاي فرهنگي يا زباني خاص است. بسياري از صاحب نظران، جهاني‌شدنِ متاثر از فناوري را تهديدي براي آداب و رسوم محلي، ارزش‌ها و باورهاي فرهنگ‌هاي مختلف مي‌دانند. به‌عنوان مثال، امروزه 90 درصد خدمات و محصولات عرضه‌شده در اينترنت به زبان انگليسي است. در نتيجه يكي از موضوعات مطرح و مهم، حفظ چندگانگي زباني و فرهنگي در شاهراه هاي اطلاعاتي است.
4. نقش يونسكو
يونسكو در حوزه‌هاي مرتبط با حق‌تكثير (كپي‌رايت) و نشركتاب، تجربه‌اي طولاني‌مدت دارد. سازمان بلافاصله پس از تأسيس، در ارايه و ارتقاي ابزارهاي حقوقي بين‌المللي براي حفاظت از حقوق مالكيت معنوي در سطح بين‌المللي، فعاليت‌هاي چشمگير و گسترده‌اي داشته است، چون حق‌تكثير (كپي‌رايت) همانند حق دسترسي به آموزش، اطلاعات و فرهنگ، جزو حقوق بشر به شمار مي‌رود (بند 1 ـ 26 و 2 ـ 26 اعلاميه حقوق بشر را ببينيد) با توجه به توفيقات و دستاوردهاي گذشته و چالش‌هاي پيش رو كه بيشتر متاثر از توسعه فناوري است، يونسكو وظيفه خود مي‌داند كه اقدامات زير را انجام دهد:
- مشاركت در تحقيقات بين‌المللي با نگاه پياده‌سازي اصول و قوانين جديدِ حفاظت از حق‌تكثير (كپي‌رايت) و در عين حال حفظ تعادلي ظريف مابين علاقه‌مندي‌هاي موجود.
- طراحي اقدامات مناسب براي تطبيق سازوكارهاي نظارتي جمعي بر انتقال الكترونيكي آثار تحت‌حفاظت.
- تقويت فعالانه دوره‌هاي آموزشي مباحث حوزه حق‌تكثير (كپي‌رايت) در دانشگاه‌ها، بعلاوه ارتقاي آگاهي‌هاي عمومي در رابطه با احترام به حق‌تكثير و ديگر حقوق مالكيت معنوي و فكري.
- تسهيل تبادلات اطلاعاتي مابين متخصصان در سطوح بين‌المللي و حمايت از خلاقيت به‌عنوان موتور توسعه اقتصادي و فرهنگي كشورها.
- ارايه خدمات ارزيابي بخش‌هاي خاصي از صنايع فرهنگي يا كل صنعت فرهنگي (به‌صورت ملي) به كشورها.
- فراهم‌سازي كمك‌هاي حقوقي و فني براي كشورهاي عضو به‌منظورتدوين سياست‌هاي ملي توسعه صنايع فرهنگي با اتكا به بخش‌هاي خصوصي در چنين سياست‌هايي بايد فرصت‌ها و تهديدهاي ناشي از ظهور شاهراه‌هاي اطلاعاتي مدنظر قرار گيرند.
- ارتقاي امر توسعه منابع انساني (چه از لحاظ نظري و چه عملي) در حوزه صنايع فرهنگي و آموزش حرفه‌اي فناوري‌هاي نوين به دستاندركاران.
- تدوين استراتژي‌هاي منطقه‌اي و زير منطقه‌اي از طريق ارتقاي همكاري‌هاي شمال ـ جنوب و جنوب ـ جنوب.
- روزآمدسازي ابزارهاي بين‌المللي لازم براي گردش آزاد محصولات فرهنگي.
- همگامي با پيشرفت‌هاي فناورانه در زمينه توليد و توزيع محصولات فرهنگي، با عنايت ويژه به نقشي كه صنايع چندرسانه‌اي و شاهراه‌هاي اطلاعاتي (به‌صورت بالقوه) مي‌توانند بازي كنند.
- ابداع و معرفي پارامترهاي بين‌المللي براي توليد و مصرف كالاهاي فرهنگي (به منزله شاخصه توسعه)
- تشويق مردم جوامع مختلف به استفاده از كالاهاي فرهنگيِ كيفي، و مطالعه عوامل موثر در ارتقاي توجه جوانان به اين امر.




قم آغازگر تدوين سند توسعه صنايع فرهنگي

گفتگو با حجت‌الاسلام اسكندري، مديركل اداره تبليغات اسلامي استان قم

قم اولين استاني است که سند توسعه صنايع فرهنگي را تدوين ميکند تا پس از اجراي موفق در ساير استانها نيز اجرايي شود. اين امر موضوع مصاحبه جامع ما با حجتالاسلام عباس اسکندري است.
مقدمه و نتيجه گيري :
به گزارش روابط عمومي اداره کل تبليغات اسلامي قم، عصر قدرت‌نمايي ماشين و خستگي دنياي ديجيتال، احتياج به اقتصادي دارد كه با ماهيتي متفاوت، روح انسان‌ها را آرامش داده
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی