منظور از تکامل ویژه چیست؟

"سالنيز" بر اين باور است که پدیده تکامل، یک جريان "دوکانوني" (Bifocal)است.

که جریان اول آن را «تکامل ويژه» مي‌نامد. بدين معني که فرهنگي خاص، بخت بقاء خود را با گسترش دامنه تطابق خود افزايش مي‌دهد.

"تکامل ويژه" به پيشرفت يک نظام ويژه در کاربرد موثر و يا به دست آوردن انرژي ارتباط دارد. همچنين اين نظام بايستي منعطف باشد تا بتواند

خود را با محيط وفق دهد. به اين ترتيب، «تکامل ويژه» ريشه و مبدأ نظام فرهنگي را عرضه مي‌کند.

"تکامل ويژه" کل تکامل فرهنگي نيست. فرهنگ تنها تداوم صور قابل تطابق را به وجود نمي‌آورد، بلکه تداوم صور عاليتر را نيز شامل مي‌شود.

تنها توسعه ريشه‌ها و اصول فرهنگ را در بر نمي‌گيرد، بلکه رشد همه جانبه را در نظر دارد. «تکامل ويژه» که شاخه‌اي از جريان خاص فرهنگ

است که خود را با پيرامون خويش تطبيق داده و به اصلاح خويش مي‌پردازد.

سالنز بر این باور است که تکامل پدیده جریانی «دو کانونی »است که اولین آن را «تکامل ویژه» می داند .بدین معنی که فرهنگی خاص بخت بقاء خود را با گسترش دامنه تطابق خود افزایش دهد تکامل ویژه به پیشرفت یک نظام ویژه در کاربرد موثر یا در بدست آوردن انرژی ارتباط دارد همچنین این نظام باید منعطف باشد تا بتواند خود را با محیط وفق دهد. به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . تکامل ویژه کل تکامل فرهنگی نیست فرهنگ تنها تداوم صور قابل تطابق را به وجود می آورد . بلکه تداوم صور عالیتر را نیز شامل می شود . «تکامل ويژه» که شاخه‌اي از جريان خاص فرهنگ است که خود را با پيرامون خويش تطبيق داده و به اصلاح خويش مي‌پردازد.

سالنز بر این باور است که تکامل پدیده جریانی «دو کانونی »است که اولین آن را «تکامل ویژه» می داند .بدین معنی که فرهنگی خاص بخت بقاء خود را با گسترش دامنه تطابق خود افزایش دهد تکامل ویژه به پیشرفت یک نظام ویژه در کاربرد موثر یا در بدست آوردن انرژی ارتباط دارد همچنین این نظام باید منعطف باشد تا بتواند خود را با محیط وفق دهد. به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . تکامل ویژه کل تکامل فرهنگی نیست فرهنگ تنها تداوم صور قابل تطابق را به وجود می آورد . بلکه تداوم صور عالیتر را نیز شامل می شود .

سالنز بر این باور است که تکامل پدیده جریانی «دو کانونی »است که اولین آن را «تکامل ویژه» می داند .بدین معنی که فرهنگی خاص بخت بقاء خود را با گسترش دامنه تطابق خود افزایش دهد تکامل ویژه به پیشرفت یک نظام ویژه در کاربرد موثر یا در بدست آوردن انرژی ارتباط دارد همچنین این نظام باید منعطف باشد تا بتواند خود را با محیط وفق دهد. به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . تکامل ویژه کل تکامل فرهنگی نیست فرهنگ تنها تداوم صور قابل تطابق را به وجود می آورد . بلکه تداوم صور عالیتر را نیز شامل می شود .

جریانی است جهت دهنده به مراحل مختلف فرهنگی از مرحله ای به مرحله دیگر این جریان توسعه پدیده ای مختلف فرهنگی است که بدون توجه به خصوصیت تطلبق و پذیرش فرهنگ خاصی به وسیله معیارهای جهانی و مطلق اندازه گیری می شود .
تفاوت تکامل عمومی با تکامل ویژه:

تکامل عمومی رسیدن از سطوح پایین به سطوح بالاتر استفاده از انرژی .ادغام اجزا در یکدیگر و انطباق خصوصیات زندگانی با انرژی های مختلف است در مقابل تکامل ویژه که شاخه ای از جریان خاص فرهنگ است که خود را با پیرامون خویش تطبیق داده و با صلاح خویش می پردازد.

سالنز بر این باور است که تکامل پدیده جریانی «دو کانونی »است که اولین آن را «تکامل ویژه» می داند .بدین معنی که فرهنگی خاص بخت بقاء خود را با گسترش دامنه تطابق خود افزایش دهد تکامل ویژه به پیشرفت یک نظام ویژه در کاربرد موثر یا در بدست آوردن انرژی ارتباط دارد همچنین این نظام باید منعطف باشد تا بتواند خود را با محیط وفق دهد. به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . به این ترتیب تکامل ویژه ریشه و مبدا نظام فرهنگی را عرضه می کند . تکامل ویژه کل تکامل فرهنگی نیست فرهنگ تنها تداوم صور قابل تطابق را به وجود می آورد . بلکه تداوم صور عالیتر را نیز شامل می شود .

جریانی است جهت دهنده به مراحل مختلف فرهنگی از مرحله ای به مرحله دیگر این جریان توسعه پدیده ای مختلف فرهنگی است که بدون توجه به خصوصیت تطلبق و پذیرش فرهنگ خاصی به وسیله معیارهای جهانی و مطلق اندازه گیری می شود .
تفاوت تکامل عمومی با تکامل ویژه:

تکامل عمومی رسیدن از سطوح پایین به سطوح بالاتر استفاده از انرژی .ادغام اجزا در یکدیگر و انطباق خصوصیات زندگانی با انرژی های مختلف است در مقابل تکامل ویژه که شاخه ای از جریان خاص فرهنگ است که خود را با پیرامون خویش تطبیق داده و با صلاح خویش می پردازد.