خوش آمديد,
مهمان
|
|
بهنام خداوند جان و خرد کزين برتر انديشه برنگذرد
خداوند کيوان و گردانسپهر فروزنده ماه و ناهيد و مهر (فردوسي) اي اردويسور آناهيتا، از پي اين ستايش، از پي اين نيايش، از فراز ستارگان، بهسوي سرزمين اهورا آفريده، به ياري خواستاري بشتاب، که تو را فراخواند، که تو رهايياش بخشي. (آبانيشت،132) آناهیتا در زبان اوستایی، نام یک پیکر کیهانی هندوایرانی است، که ایزدبانوی آبها ) آبان ( پنداشته و ستوده میشود و از این رو با نمادهایی چون باروری، شفا و خرد نیز همراه است. آناهیتا، اَناهید یا ناهید نام ایزدبانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان است. بسیاری از ویژگیهای این ایزدبانو با ایشتار نزدیکی دارد که مورد پرستش اقوام سامی، از جمله بابلیان، بود. هر دوی این ایزدان به سیارهٔ ناهید ) زهره ( مربوطاند. به احتمال زیاد «اردویسور آناهیتا» نیز چون میترا از ایزدانی بود که پیش از پیدایش زرتشت، توسط مردم ایران و نواحی اطراف - ولو به نامهای دیگر - مورد ستایش قرار میگرفت. آناهيتا، فرشته موكل بر آب، باران، فراواني، بركت، باروري، زناشويي، دوستي، عشق، مادري، زايش، پيروزي و ستاره ناهيد (سياره زهره يا ونوس) است. اين فرشته كه نمادي است از پاكي، پارسايي و كمال زن ايراني، از روزگاران كهن در ايران باستان ستايش ميشده است. او را شهربانوي ايرانزمين نیز ميدانند. نام اين فرشته در اوستا اردوي سورا آناهيتا آمده است. اردوي بهمعني بالنده و فزاينده بوده و سور همريشه است با نام خاص سورنا در زبان فارسي پهلوي و بهمعني نيرومند است. آناهيتا از نظر واژهشناسي از پيشوند منفيساز آن (يعني نا) بههمراه واژه آهيتا (يعني آلوده) ساخته شدهاست و معني نيالوده، بي آلايش و پاك را ميدهد؛ و اين درمجموع صفت آبها و رودهاست كه پاك و فزاينده و زورمند هستند. درختان هميشه سبز مانند: سرو و کاج، گلهاي سوسن و زنبق و نيلوفر، رنگ سپید، نشان دايره و مثلث از ديگر نمادهاي آناهيتا ميباشند. واژههاي ديگر او آناهيد ، آناهيت و ناهيد ميباشد. گذشتگان ميترا (ايزد يا فرشته مهر) را فرزند ايزد آناهيتا ميدانستند. در روزگار باستان آناهيتا را با لقب بغدخت (بهمعني دختر خدا) ميآوردند. اين پيشوند با گذشت زمان تبديل به بيدخت شده است که گاهي بهتنهايي بهجاي سياره ناهيد يا زهره بکار ميرفته است. هنوزه هم نام چند شهرک و روستا در ايرانزمين بيدخت است. در سوره آبان يشت اوستا توصيف اين فرشته بسيار دقيق و شاعرانه آمده است: در آنجا آمده است كه در كنار هر يك از رودها و درياها، كاخ باشكوهي كه بر روي هزار پايه قرار گرفته است و هزار ستون زيبا و يكصد پنجره درخشان دارد، بر روي صفحهاي، بستري زيبا و خوشبوي، آراسته به پالشها گسترده شده است. اين كاخ بلند و با شكوه از آن دختري زيبا، جوان، برومند و خوش اندام است؛ كه كمري زرين بر ميان بسته است. در آيههاي ديگر آبانيشت ناهيد را بصورت دختري برنا، سپيدروي، سپيدبازو، راستكردار، بلندبالا و خوشصورت و آزاده نژادي ميبينيم كه كمربند بر ميان بسته و كفشهاي درخشان پوشيده و با بندهاي زرين آنها را بسته است و زينتهاي فراوان دارد. در جاي ديگر همان زن سروقامت و زيباپيکر را ميبينيم كه پوششي زرين و پرچين دربركرده و نيك ايستاده است. گوشوارههاي چهارگوش زرين به گوش و گردنبندي بر گردن آويخته است و تاج زرين هشتپري كه زينتي جقهمانند در جلو دارد، آراسته به گوهرهايي كه همچون ستاره ميدرخشد برسر دارد.در جاي ديگر او را به كردار دختري دلاور و گردونهران ميبينيم كه بر گردونهاي سوار است و لگام چهار اسب بزرگ و سفيد و يكرنگ و يك نژاد را كه نمودار باد و باران و ابر و تگرگ هستند در دست دارد و به سوي دشمن مي تازد. در برخي پيكره ها نيز پوششي همانند چادر امروزين بر سر دارد، که خود نشانه ملي بودن چادر به عنوان پوشش و حجاب ايراني ميباشد. ايرانيان در دوران مادها، هخامنشيان، اشکانيان و ساسانيان داراي حجاب کاملي شبیه چادر بر روي پوشاک و پيراهنهاي پوشيده خود بودهاند. اين چادرها مستطيل شکل و داراي رنگهاي شاد، ارغواني و سفيد بوده و در همه روزگاران پيش از اسلام در ايرانزمين (برخلاف ديگر تمدنها) تکرار شده است. اعراب پيش از اسلام بدون پوشش بودند و پيامبر گرامي اسلام (ص) حجاب را برايشان واجب کرد؛ که البته آنهم به صورت مقنعه و عبا بودهاست نه چادر.گاهي نيز اين فرشته پاکيها به چهره زني نازنين و جذاب، لميده بر بستري آسماني توصيف شده است. اين فرشته بزرگ افزون دهنده گله و رمه، توانبخش گياهان و رستنيها، فزاينده گيتي و دارايي و فزاينده كشور است.مردان و زنان را براي زايش پاك ميسازد. دختران براي يافتن همسري نيك از او ياري ميجويند.اوست که داراي فروغ کاميابي بوده، خورشيدگرفتگي و ماهگرفتگي را برگردانده و تيرگي را از ستارگان و اختران برطرف ميسازد. همچنين در روايتهاي ايراني آمده است که به هنگام زايش زرتشت پاک، آناهيد مادر او (دغدو) را نوازش ميكند و زرتشت پس از تولد در روي او و در روي پدر و مادر ميخندد. به طور کلي چهره، اندام، زيبايي، اخلاق، کردار و رفتار او نمايانگر يک دختر ناب آريايي و زن اصيل ايراني مي باشد. توصيف او با چهره يک بانوي گرامي و ارجمند نشانگر اهميت و احترامي است که ايرانيان باستان براي زنان قائل بوده اند. روز ویژه اين فرشته که آبانبخش نام داشت در آبان روز (روز دهم) از ماه آبان بود. در اين روز مردم در کنار دريا، رودخانه، چشمه سارها و يا در پرستشگاه هاي آناهيد به ستايش او ميپرداختند. از اينرو ناهيد را آباندخت نيز ناميدهاند. در نوشتههاي بازمانده از پارسي باستان نام او در نوشتههاي اردشير دوم پادشاه هخامنشي بسيار است. پيکره هاي او در سراسر ايران زمين (زيباترين آنها در نقش رستم) در دوران هخامنشيان، اشکانيان و ساسانيان و سکه هاي آن دوران ديده ميشود. بنابر سنتي بازمانده، پادشاهان ايران از زمان اردشير هخامنشي تا پايان ساسانيان بايستي در پرستشگاه ناهيد تاجگذاري ميکردند. افزون بر پادشاهان، مردم نيز به نام او سوگند ياد ميکردند. اعراب از روي آناهيتا الگوبرداري کرده و برخلاف فرهنگ يکتاپرستي ايرانيان، بتي بهنام بيهيد ساخته و آنرا بهعنوان الهه آب در کعبه گذاشته بودند؛ که تا چند سال پيش تکه سنگهاي خردشده آن در کناره حوض زمزم قرار داشت. يونانيان کهن بخشي از وجود آناهيد را به نام آرتيميس (الهه پاکي)، و ارمنيان (ساتراپي از ايران باستان) نيز پيش از مسيحي شدن بخشي از او را بهنام افروديت (الهه عشق) بازسازي کرده و ميپرستيدند.پرستشگاههاي فراواني به نام آناهيت در ايرانزمين ساخته شده بود که هنوز يادمانهاي برخي از آنها مانند معبد کنگاور، کازرون و اردبيل (گوزل آخوندي) وجود دارد. بسياري از آنها نيز پس از اسلام تبديل به زيارتگاه اسلامي گشتهاند. آناهيتا در يوناني آنائيتيس ،ارمني آناهيت و فارسي ناهيد خوانده ميشود.نام كامل اين فرشته اردوي سوره اناهيتا است كه اردي به معني فزودن و بالاندن است و نام يكي از رودهاي اساطيري است و معمولا با سوره به معني زور با هم مي آيند و اناهيتا از تركيب حرف نفي ا وآهيته به معني چرك و ناپليد است.آناهيتا يعني نيالوده و پاك وبي آلايش. هيچ ايزدي در آيين زرتشتي به اندازه آناهيتا با گرمي و دلبستگي ياد نمي شود.در حالي كه همزاد آناهيتا اپم نپات در مقام نوه آبها در درياها زندگي مي كند ، آناهيتا دوشيزه رودها،تجسم رودي توانگر و افسانه اي ،بيرون از اندازه طبيعي وتبلور آب مقدس و همه رودها است.او سرچشمه همه آبهاي روي زمين است.اندامي بلند بالا و بي نظير دارد.فره زرتشت براي نگه داري تا روز رستاخيز به آناهيتا سپرده شده تا در درياي فراخكرت در نيمروز و كنار البرز نگه داري شود به سبب ارجمندي آب در ايران باستان چند ايزد براي پاسداري از آب وجود داشت كه آناهيتا محبوبترين آنها است.او سرچشمه همه آبهاي روي زمين است و فره زرتشت براي نگه داري به او سپرده شده است.-بندهش 143- اشياء مفرغي لرستان گوياي آن است كه مادها اولين ايرانياني بودند كه آناهيتا را گرامي ميداشتند.سنگ نبشته اردشير دوم هخامنشي در همدان به آناهيتا اشاره دارد كه شايد اولين سند مكتوب در اين زمينه باشد. او ميگويد مجسمه هاي آناهيتا را در شوش بابل و همدان نصب كرده است.در زمان اشكانيان آناهيتا با ميترا و اهورامزدا يك مثلث مقدس را تشكيل ميدهند. سكه هاي مكشوفه اشكاني در همدان و تخت سليمان كه به آناهيتا تعلق داشتند و اينكه تيرداد دوم اشكاني در معبد آناهيتاي شهر ارشك تاج گذاري كرد نشان دهنده اهميت آناهيتا در اين دوره است.سنگ نبشته هاي مهم زيادي از دوره ساساني مانند سنگ نبشته شاپور اول نرسي اول،طاق بستان خسرو پرويز و انوشيروان و معبد آناهيتاي كنگاور و بيشاپور به آناهيتا تعلق دارند.ساسانيان در معبد آناهيتاي استخر كه اداره آنرا بر عهده داشتند شروع به كار كردند و هيربدان در معبد آناهيتاي استخر براي نجات ايران يزدگرد سوم را به شاهي برگزيدند.به اين ترتيب آغاز و پايان سلسله ساساني با معبد آناهيتا آميخته بود در زمان هخامنشيان به غير از معابد آناهيتاي همدان و استخر بقيه پرستشگاهها در فضاي باز بودند.معبد آناهيتاي كنگاور در زمان اشكانيان رونق بسيار داشت.حيات فرهنگي اين معبد از سده پنجم ميلادي تا يازده ميلادي حكايت ميكند.پرستشگاه آناهيتاي بيشاپور نيز از مراكز مهم عبادي دوران ساسانيان بود در معابد آناهيتا گذرهايي براي عبور آب ساخته ميشد .اين معابد در نزديكي رودخانه يا قنات بودند و گذر هاي آب با شيب بسيار كم ساخته ميشدند تا صداي حركت آب به نرمي به گوش برسد. در اين معابد محرابهايي براي نيايش ساخته ميشد ناهید نیز به مانند مهر، از خدایان باستانی ایران بوده و به وارونه ی باور ریچارد فرای که این خدا را همپیوند با تیره های بومی ایرانی ِ پیش از درونشُد(ورود) آریایی ها به ایران می داند این بغ دخت (=الهه) و نشانه های پیرامون آن، بیشتر آریایی بودن آن را آشکار می سازد. برای نمونه تنها دستاویز غیر آریایی خواندن آناهیتا و وام گیری آن از تازیان، بازگویی هرودت است که در آن از وام گیری پرستش «اورانیا-آفرودیتا» از آشوری ها و تازیان یاد می کندیا برای نمونه شُوند (دلیل) شادروان پیرنیا، بر بابلی خواندن این خدا که گاسم (احتمالا) از همین بازگویی هرودت ریشه دارد به هر روی اینگونه هوده (نتیجه) گیری ها تنها در تراز یک نظریه می تواند مطرح باشد و ارزش دانشیک آنچنان ندارد. باید گوشزد کرد که با پژوهش های ارزشمند دکتر جهانشاه درخشانی برپایه ی دانشهای زمین شناسی/ زبانشناسی/ باستان شناسی و … که به زبانهای اروپایی نوشته و پخش شده و یا پژوهش ارزشمند دکتر فریدون جنیدی که برپایه ی بن مایه های کهن ایرانی چون اوستا و شاهنامه انجام پذیرفته, امروزه به سادگی می توان نگره ی کلیشه ای مهاجرت آریایی ها به ایران را با دیده ی شک نگریست و آریایی ها را باشندگان راستین و کهن ایران زمین، -دست کم ۱۲ هزار سال پیش تا کنون- دانست. با بهره گیری از این پژوهش های نوین می توان تا اندازه ی فراوانی از ریشه ی آریایی آناهیتا نیز دل استوار گردید. هر آینه به مانند مهر ، آناهیتا نیز بعدها در جایگاه یکی از ایزدان برجسته ی آیین زرتشتی پذیرفته شد و در بخش های پس از گاثاهای اوستا ، بیشتر در کنار مهر از او یاد گریده و یشت پنجم اوستا به نام او و ستایش او آغاز می گردد: «اهورامزدا به سپیتمان زرتشت گفت: ای زرتشت سپیتمان! اردویسور اناهیتا را که در همه جا دامن گسترده و درمان بخشنده و دشمن دیوان و پیرو آیین اهورایی است, ستایش کن!{اوست**که سزاوار است و در جهان خاکی ستوده باشد و او را نیایش کنند.{اوست**پاکی که جان افزاید و گَله و رَمه و دارایی و کشور و گیتی را بیشی و افزونی بخشد.{اوست**که نطفه ی همه ی مردان را پاک کند و زاهدان همه ی زنان را برای زایش, بی آلایش سازد.{اوست** که زایش همه ی زنان را آسان گرداند و به هنگام نیاز, شیر در پستان زنان باردار آورد…هزار رود و هزار دریاچه, هر یک به بزرگی چهل روز راه مرد چابک سوار, دارد… من اهورامزدا به نیروی خویش اناهیتا را پدید آوردم تا خانه و ده و شهر و کشور را بپرورانم و نگهبانی و پاسبانی کنم و کسان را پناه دهم» پرستش آناهیتا به عنوان بغ دخت و نه ایزدی زرتشتی مدتها در غرب ایران رواج داشت, ولی در زمان اردشیر دوم هخامنشی به دیگر جاهای کشور ایران نیز رخنه کرد جایگاه این الهه در ایران هخامنشی چنان است که داریوش دوم هخامنشی در سنگ نبشه ی خود از این ایزدبانو در کنار اهورامزا و مهر یاد می کند. برگردان یکی از بخش های این سنگ نبشته ها که در شوش بدست آمده چنین است: «…این اپدانه(=کاخ) را داریوش, از نیاکان من ساخت. در روزگار اردشیر, پدربزرگم, آتش آن را ویران کرد. من به خواست اهورامزدا و آناهیتا و میترا آن را دیگر باره ساختم. بشود که اهورمزدا و آناهیتا و میترا مرا نگاه دارند و آنچه را من ساخته ام تباه نسازند و از آسیب بر کنار دارند» بروسوس ، مورخ کلدانی سده ی سوم پ ز نیز از این پرسمان یاد می کند که به دستور اردشیر دوم هخامنشی ، تندیس انائیتیس(=اناهیتا) در بابل ، شوش ، همدان ، دمشق و سارد برپا داشته شد. این تندیس های کوچک سفالین, سیمین و زرین که تا کنون شمار زیادی از آنها بدست آمده, بیشتر به ریخت سنتی و اساتیری است و با پوشاک و آرایش بومی و در کل چهره ی زن بی کم و کاست و آرزو شده ی مردم هر دیار ساخته شده است. گزارش هایی از بلنیتسکی در دست است که خبر از یافت شدن شمار فراوانی از تندیس های زنانه به عنوان آناهیتا، الهه ی آب و دنیای گیاهی در کاوش های آسیای میانه می دهد این تندیس ها و نگاره ها کم و بیش انگاره هایی که در یشت ها از او شده را آشکار می سازند. ناهید در یشت ها زنی است جوان ، زیبا ، نیرومند ، خوش اندام ، با بازوان سپید و به ستبری شانه ی اسب ، سینه های برآمده ، کمربندی تنگ بر میان بسته و با گوهرها ی آراسته و جامه ی پُر چین و … پرستش آناهیتا – نه همچون مهر- در بیرون از مرزهای ایران نیز گسترش داشته است. ستایش ایزد آناهیتا راه درازی را گذرانده و با گذر از میانرودان و سوریه به آسیای کوچک و پس آنگاه از راه دریای مدیترانه به روم راه یافت. نام آفرودیت-ونوس با آناهیتا در پیوند بود. ستایش آناهیتا در غرب با ستایش بزرگ مادر همه ی خدایان ممزوج گردید. چهره ی ایزدان با نگاره ی آناهیتا همپیوند شد و اناهیتا چهره ی ویژه ی شرقی خود را همچنان نگه داشت ولی ناهید پس از اینکه از ایران گذشته و به میان تیره های سامی و آسیای کوچک رسید رنگ و روی برخی از خدایان تیره های بیگانه را به خود گرفت نگره ی هم ریشه بودن آفرودیت با ناهید آنچنان درست به نظر نمی رسد چرا که آفرودیت الهه ی عشق و شهوت است, در حالی که ناهید با وجود زیبایی از شهوت و لوندی به دور است. شماری نیز او را هم ریشه با «ایشتار» بابلی می انگارند که باز باید به این دیدگاه با شک نگریست! ایشتار در سروده ای اینچنین انگاشته می شود: «وی از سحر و زیبایی و شهوت لبریز است. ایشتار الهه ی شادی, پوشاک عشق را پوشیده است, لبان او همچون عسل شیرین و دهانش آب حیوان است. اندامش زیبا و چشمانش رخنه گر و بیدار است. او دوست داشتنی و بخشاینده است…» با پذیرش اینکه این انگاره با ناهید همسانی هایی دارد, ولی شکوه و عفت ناهید ِ اوستا بر ایشتار بابلی برتری فراوان دارد. استرابو بازگو می کند که در ایالت اکیلیسن(Akilisen) ارمنستان, بزرگان قبایل, دختران جوان خود را وقف پرستشگاه ناهید می کرده اند و دختران پس از آنکه مدتی خویش را با همه ی جان و تن وقف پرستشگاه و پذیرایی از نیایشگران آنجا می نموده اند, ازدواج می کرده اند و کسی زناشویی با چنین زنانی را ننگین نمی شمرد. ناهید -چنانکه گذشت- هم ایزد آب و باران است و هم نمادی از رسایی و کمال زن، فریادرَس و پشتیبان زنان و نیز بخشنده ی فراوانی, کامیابی و پیروزی دولت به شمار می آمد و به همین انگیزه ها, در ویر(ذهن) باورمندانش جایگاهی بس اَرجمند در میان ایرانیان و کشورهای پیرامون ایران داشته و پرستشگاه های ویژه ی فراوانی داشت که از آن میان می توان از نیایشگاه های استخر و تخت سلیمان در زمان اشکانیان و ساسانیان یاد نمود. می دانیم که نیاکان دودمان ساسانی، نگهبان و دست اَندرکار نیایشگاه ناهید استخر بودند و از همانجا برآمده و به شاهنشاهی ایران رسیدند. آتشکده ی پُرآوازه ی شیز آذربایگان نیز از دیرباز ویژه ی ناهید بوده و زنان ِ بزرگان را برای پرستاری و به پارسا زیستن بدانجا می فرستادند. چنانکه خاتون, زن خاقان ترک {در زمان ساسانی** بدانجا فرستاده شد و همچنین شاخه ی مادینه ی خاندان اشکانی برآنجا فرمانروایی داشتند موبد بزرگ و نام دار ساسانی یعنی «کَرتیر» نیز در سنگ نبشته ای به زبان پهلوی اشکانی که در نقش رستم وجود دارد، پس از بازشناساندن خود و جایگاهش، خود را سرپرست نیایشگاه آناهیتا می شناساند. از دیگر برتری های الهه ی ناهید, تاج بخشی به شاهان بود. در نقش رستم و نیز در تاق بستان ، ناهید حلقه ی پادشاهی را به نرسی و پیروز ، شاهان ساسانی می بخشد. برپایه ی آیین کهن ، پادشاهان هخامنشی و اشکانی و ساسانی بیشتر در پرستشگاه ناهید استخر و چندی پس از آن شیز، تاج گذاری می کردند. در واقع بیشتر جاهایی همچون قلعه/ پل/ بقعه/ دروازه/ دره/ چشمه و… که واژه هایی چون دختر/ مادر/ خواهر/ بانو/ بی بی/ پیرزن/ ننه و برابرهای ترکی و کردی و لری و گیلکی آنها را در ترکیب نام های خود دارند, به احتمال فراوان با الهه ی ناهید در پیوند هستند. هرآینه ، همچون دیگر موارد, در پیرامون این گونه جاها -که حتی در کوچکترین و دور افتاده ترین روستاها می توان از آنها نشانی یافت- به شُوند نبود آگاهی, افسانه هایی ساخته شده که ارزش دانشیک آنچنان ندارد. نغز است بدانیم که بیشتر این گونه جاها، بر بلندی یا سینه ی کوه ، در کنار آب روان و چشمه ی جوشان از دل کوه ساخته شده اند. همین چشمه ها در برخی جاها آنچنان وَرجاوند و ارجمند هستند که مردم برای آنها احترام بسیاری قائل بوده یا پول در آنها ریخته و برداشتن آنها را گناه بشمار می آورند. افسانه هایی که در پیرامون این چشمه ها ساخته شده بیشتر با پریان نیکوکار و دخترکان باکره و پاک و زیبا در پیوند و نشانی کهن از ایزدبانوی بزرگوار ایران زمین, اردویسور اناهیت است نمای آناهیتا بر روی یک سرستون در موزه سنگ تاق بستان آناهیتا ظاهراً با جنگاوری نیز مربوط بودهاست و باور بر این بود که پهلوانانی را که به پیشگاه او قربانی کنند، در جنگ با دشمن یاری میدهد. در دوران ساسانیان این الهه یکی از الهههای مورد پرستش ایرانیان شد. پیشینه معبد آناهیتای بیشاپور، کازرون با وجود دیرینگی و نفوذ پرستش میترا در ادوار پیش از ظهور زرتشت، بعدها این ایزد در میان ایرانیان تا اندازهای به فراموشی سپرده شد. اما در مقابل چنین جریان فکری و دینی، «ناهید» چنان مقامی در باورهای ایرانیان به دست آورد که نه تنها پرستشگاههای بسیار زیاد و مجلل و باشکوهی از او میبینیم، بلکه تندیس و نمادهای این زن ایزد در اینجا و آنجای این سرزمین پهناور به جا ماندهاست آناهیتا نام یک پرستشگاه در شهر تاریخی و ویران شده بیشابور - مربوط به دوره ساسانیان - در غرب کازرون نیز میباشد. در اساطیر ایران مزید بر آناهیتا که یشت پنجم مختص ستایش اوست از خدایی به نام اپام نپات ( زادهٔ آب ) به عنوان پاسدار آبها یاد میشود. از اپام نپات در اوستا یسنا ۱ فقرهٔ ۵، یسنا ۲ فقرهٔ۹۵، زامیاد یشت فقرهٔ ۵۱ و۵۲ یاد شدهاست. نام آناهیتا در کتیبهای از اردشیر دوم هخامنشی آمده است. در متون دینی و اساطیری در مزدیسنا آناهیتا دختر اهورامزدا و اسپندارمذ می باشد که مونث می باشد. در یشت، قسمت آبان یشت به آناهیتا پرداخته شده است.او فرشتهای زیبا بلند بالا و دلیر با بازوان سپید توصیف شده است. در اساطیر ایرانی او سرچشمهٔ همهٔ آبها و منبع همه باروری هاست. در ارمنستان او را زندگی بخش، مادر خردها و خیرخواه همه نژاد بشر میدانستند . پیرامون واژه نام سرزمینی باستانی رُخَج واژهٔ پارسی باستان اَناهیتَه « An-āhita » که در پارسی میانه اَناهید « Anāhid » و در فارسی امروزی ناهید شده، از پیشوند نفی اَن (-an، یعنی «نا-») و واژهٔ اوستایی « āhita » ، یعنی آلوده پدید آمده است و معنی آن ناآلوده (پاک و بی گناه) است. واژهٔ پارسی آهو به معنی گناه نیز از همین ریشه است. از آناهیتا در عبارت اَرِدوی سورا اناهیتا در یَشت پنجم از آبانیشت، که یکی از محفوظ ماندهترین نسکهای اوستاست، تجلیل شده است. سورا و اناهیتا دو صفت مشترکند و بمعنای توانا و پاک میباشند. تنها واژهٔ اِرِدوی در این اصطلاح جایگاه ویژهای دارد و از دیدگاه واژهشناسی، از این واژه نیز یک صفت مونث تعبیر شده که بمعنای مرطوب (ایزدبانوی آبها) است. این نام در عصر هندوایرانیان بصورت سَرَسوَتی بمعنای ایزدبانویی که آبها ازوست آمده است. اردوی سورا آناهیتا در پارسی میانه یا امروزی ناهید یا اردویسور آناهید است و در زبان ارمنی آناهیت نامیده میشود. تاریخ نویسان کلاسیک باستان یونانی و رومی از او با نام اَنَئیتیس Anaïtis یاد شده و یا او را با یکی از ایزدان معابد خود شناساندهاند. سیارک نوع «اس سیلیسوم» به نام آناهیتا ۲۷۰ و به یاد او نامگذرای شدهاست. پرستشگاهها از میان پرستشگاههای ناهید، نیایشگاههای همدان، شوش و کنگاور که ویرانههای آن هنوز پابرجاست، از همه مجللتر بودهاند. استرابون، مورخ رومی نیز در کتاب خود از وجود پرستشگاههای ناهید در آناتولی خبر میدهد. مجسمه آناهیتا مجسمهٔ آناهیتا در شهر فومن و مراغه نماد شهر است. معبد آناهیتا (کنگاور) معبد آناهیتا (الهه آب) در مرکز شهر کنگاور در مسیر همدان به کرمانشاه قرار دارد. این بنا روی تپهای طبیعی بنا شده است.معبد آناهیتا متعلق به آناهیتا ( الهه پاکی ) و محلی برای نیایش آب بوده که یکی از چهار عنصر مقدس و مورد احترام ایرانیان باستان است. آناهیتا خداي بانوی آبهای روان، زیبایی، فراوانی و برکت در دوران پیش از اسلام بوده است.بعضي از محققین، این معبد را کاخی ناتمام برای خسرو پرویز معرفی کردهاند. عدهای نیز دوره ساخت آن را به اواخر سده سوم و ابتداي سده دوم قبل از میلاد و عده اي نيز آن را به سده اول قبل از میلاد نسبت میدهند. این معبد که برای استفاده از آب رودخانه شاپور در شش متری زمین قرار دارد، به صورت مکعب است و دیوارهای این معبد از تكه سنگهای بزرگی ساخته شده اند که بین سنگهای حجاری شده مصالحي وجود ندارد و این سنگها توسط بستهای آهنی به هم وصل شده اند. معبد بر پشتهای از صخره جايي گرفته که دارای 220متر طول و 210متر عرض است و ضخامت دیوار محیطی آن به 5/18 متر میرسد. در ضلع جنوبي بنا، پلکان دو طرفهای به طول 154 متر وجود دارد. هر دو تا پنج پله، در یک بلوک سنگی ساخته شده است. تعداد سنگ پلهها دردر پلکان غربی 21 پله و پلکان شرقی 26 پله است. جویهای سنگی آب رودخانه را میزان کرده و به شكلي حيرت آوري به آبگیری در وسط معبد هدایت مي شده. نوع تقسیم آب و جریان آب درون معبد یکی از شگفتیهای مهندسی در آن زمان است تا این عنصر مقدس را به زیباترین شکل ممکن به نمایش درآورند. در چهار جهت معبد دالانهایی بنا شده که در كفشان جویهای آب به صورت رفت و برگشت،آب را به وسط معبد هدایت میکرده است.در وسط معبد فضایی وجود دارد که آب در جویها جمع شده و استخر کوچکی به ابعاد تقريبي10*10 و عمق 20 سانتی متر را از آب پر میکرده. در بالاي معبد آناهیتا و در دو طرف آن،سر چهار گاو در هر طرف به صورت رو به روی یکدیگر قرار دارد که در زمان آبگیری این معبد عکس سر گاوها روی آب نقش مي بندند. دیوار محیطی که ستونها بر آن واقع شده خود از دو بخش ساخته شده، قسمت داخلی که با استفاده از سنگهای قلوه و لاشه به اندازههای مختلف و با ملاط گچ ايجاد شده و بخش خارجی به وسیله یک ردیف سنگ تراش نماسازی شده است. ارتفاع این دیوار نیز با عنايت به شیب صخرهای که روی آن قرار گرفته در قسمتهای مختلف متفاوت بوده و از 4 متر تا 12متر است که بعضی محققین با استناد به محاسباتي این ارتفاع را در ضلع جنوب غربی تا 18 متر تخمین میزنند. از دیگر بخشها و عناصر اصلی بنای معبد آناهیتای کنگاور میتوان صفه آنرا نام برد. آنچه باقی مانده این بخش است و در کاوشهای باستانشناسی مشخص شده، دیواری است در ضلع جنوبی صخره کنگاور که در بخشهای شرقی و غربی اطراف صخره اثری از آن باقي نمانده است. ضلع شمالی نیز کاوش نشده و تنها در ضلع جنوبی آن دیواری با قطر 5/9متر و طول 93 به صورت یک سکو باقی مانده که روی بقایای دیوار آثارمربوط به معماری یک حمام سلجوقی معلوم است. مصالح عمده این دیوار را سنگ غیر حجاری شده و ضخیمی تشکیل میدهد که با استفاده از ملاط گچ، روی هم ثابت شدهاند. آخرین بخش از معماری بنای کنگاور را بقایای معماری فراز تپه تشکیل میدهد، این بخش شامل دیوارهای به قطر شش متر است که محدودهای در حدود 1200 متر مربع را شامل میشود که در جهت شرقی به غربی ساخته شده است. در تابستان سال ۱۳۴۷ برای اولين بار هیاتی در تپه ناهید کنگاور به کاوشهای باستانشناسی پرداخت. پس از كاوشهای اولیه مشخص شد که از مجموع تپه ، تقریباً حدود 53000متر مربع به بنای تاریخی اختصاص دارد که به جز تعدادي سر ستون شکسته و حجاریهای پراکنده در کنار کورههای آهکپزی که چند سال قبل از آن تعطیل شده بود چیز دیگری مشخص نیست. پیشینه کاوشهای باستانشناسی در نیایشگاه آناهیتا در تابستان سال ۱۳۴۷ برای نخستین بار هیئتی در تپهٔ ناهید کنگاور به کاوشهای باستانشناسی پرداخت. پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که از مجموع تپه، تقریباً حدود پنجاه و سه هزار متر مربع به بنای تاریخی اختصاص دارد که به جز چند سر ستون شکسته و تعدادی حجاریهای پراکنده در کنار کورههای آهک پزی که چند سال قبل از آن تعطیل شده بود چیز دیگری مشهود نیست، با این حساب مجموعهٔ معماری در زیر محلهها مدفون بود. اعضای هیئت عکس هوایی کنگاور را که در سال ۱۹۳۲ میلادی به وسیلهٔ آقای اریخ اشمیت تهیه شده بود، پس از تعبیر و تفسیر و یافتن گرته و اثری از امتداد ابهام آمیز دیوار و صفهٔ تاریخی مدفون، مورد استفاده قرار داد و موفق گردید بخشی از دیوار شرقی را در آن تشخیص داده و پس از کاوش، آن قسمت از صفه را از خاک ایام آزاد نماید. (این فصل سه ماه طول کشید.) کاوش از ناحیه آزاد محله، از شصت متری منتهی الیه جنوب شرقی تپه، در شش ترانشهٔ ده متری آغاز گردید. در این محوطه که قبلاً هیچ اثری در روی خاک قابل رویت نبود، دفعتاً پس از چند روز حفاری، حجاریهای فراوانی چهره از حجاب خاک گشود و عرض و طول خود را عیان ساخت. در هر ترانشه پس از سه ماه کار و فعالیت دو ستون قطور و منضمات آنها که عبارت از ته ستون، سرستون، گیلویی و حجاریهای نمای دیوار بود رخ نموده و در این شصت متر طول، دوازده ستون سالم و چند تایی شکسته از خاک بیرون آورده شد. از دوازده ستون، نه ستون سالم سه ستون نیمه سالم و به همین ترتیب اجزاء دیگر. در این مرحله توانسته بودند ضخامت دیوار ستون دار، تعداد ستونها، فواصل آنها از یکدیگر، قطر، پیرامون و سایر ابعاد و اندازهها را به طور نه چندان دقیق ولی در هر حال فارغ از تصور و تخیل تعیین نموده و با تهیهٔ تعدادی عکس، سند و اشیاء کشف شده از جمله چندین تابوت سفالین و گوشوارههای طلا و سکههایی از دوران تاریخی که در زیر سر اجساد، داخل تابوتها و مقبرهها یافت شده بودند، در مجموع گزارش نسبتاً قانع کنندهای را فراهم آورند که بر اساس واقعیات تنظیم شده بود. سپس امر خرید و کار تخریب و زدودن خانهها، مساکن، محلهها، معابر و دکاکین قریهای که کاملاً روی معماری تاریخی«نیایشگاه آناهیتاً را پوشانده و در بین مردم منطقه به محلهٔ «گچ کن» معروف بود، وارد مراحل عملی و جدی گردید و پا به پای آن کاوشهای باستانشناسی نیز ادامه یافت. کمکم و در فصول مختلف پژوهش و بررسی، مردم قریهٔ گچ کن در خانههای جدید ماوی گزیدند و بیغولههای خشت و گلی تخریب و عملیات شناسایی و کاوش ادامه داده شد تا بالاخره مساحتی بالغ بر پنجاه و پنج هزار متر مربع به طور کلی تخلیه و بنای تاریخی و حریم آن کاملاً معین و مشخص گردید. با آغاز فعالیتهای هیأت کاوش نیایشگاه آناهیتا در سال ۱۳۴۷ و پس از خرید و تخریب منازل مسکونی بالای تپه و اطراف آن نقشه و موقعیت مکانی این بنای تاریخی تهیه گردید. بنای معروف به نیایشگاه آناهیتا در مرکز شهر کنگاور و بر سر راه امروزی همدان – کرمانشاه واقع شدهاست. این بنا بروی تپه طبیعی با حداکثر ارتفاع۳۲ متر نسبت به زمینهای اطراف ساخته شدهاست. در گوشه شمالغرب این بنا امامزاده و مسجدی برپاست. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
بسیار زیبا
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|