شنبه, 08 ارديبهشت 1403

 



موضوع: عدالت

عدالت 9 سال 4 ماه ago #106931

عدالت از ديدگاه شاعران
در این یادداشت به برخی اشعار اشاره می شود که نشانه اهمیت عدالت در فکر و ذهن شاعران است.
نظامی عدالت را برای آبادانی مملکت ضروری می داند:
رسم ستــــــم نیست جهــــان یافتن/ ملک به انصاف تـــــــوان یافتن
هر چه نه عدل است، چه دادت دهد/ وآن چه نه انصاف، به بادت دهد
عدل، بشیـــــری است خِرد شاد کن/ کارگری مملـــکت آباد کــــن
مملکت از عـدل شـــــود پـــــایدار/ کــــــار تو از عدلِ تو گیرد قرار
سلطان سخن، سعدی، عدالت را سبب نیک نامی می نامد:
جز نام نیک و بد، چه شنیدی که باز ماند/ از دور مُلک دادگران و ستمگران
عــــــدل اختیار کن که به عالم نبرده اند/ بهتر ز نام نیک، بضاعت مسافران
صائب در انتظار ظهور عدالت جهانی است:
صبح ظهور حضرت مهدی که حصن دین/ از اعتقاد راسخ او گشت استوار
خـــورشید آسمــان عــدالت که آفتاب/ بر نقطه ی عدالت او می کند مدار
به نظر می آید محتشم کاشانی نیز در این ابیات به استقبال ظهور عدالت در آخر الزمان رفته است:
خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید/ نفیر دادخواهان سرکشد،سلطان برون آید
به عــزم بزم خاصش گیرم آن دم دامن رعنـا/ که داد دادخواهان داده از ایوان برون آید
عدالت یکی از چهار اصل اخلاقی است که شیخ محمود شبستری به آن اشاره دارد:
اصولِ خُلق نیک آمد عدالت/ پس از وی حکمت و عفّت، شجاعت
عدالت چون شعار ذات او شد/ ندارد ظلم، از آن، خُــــلقش نکـــو شد
ظهور نیکویی در اعتدال است/ عدالت، جسم را اقصی کمـــال است
ملک الشعرای بهار لازمه قضاوت صحیح را رعایت عدالت می شمارد:
قضاوت ز روی عدالت شود/ نه از روی بیداد بخل و جفا
او همچنین کیفر را سرانجام ظالمان اعلام می دارد:
گرچه بیداد بسی کرد، ولی کیفر یافت/ نیک دریابد بیدادگران را کیفر
در میان شاعران معاصر، زبان شعری فریدون مشیری ساده و صمیمیت خاص خود را دارد، اما در عین سادگی، مفاهیم بلند و زیبایی را ارائه می دهد. در شعر زیر او صمیمانه با پروردگار صحبت می کند، و با زبان شاعری خود عدالت را والاترین ارزش هستی می شمارد. عدالتی که خداوند متعال به طور تکوینی در جهان نهاده است، اما مخلوقات او با اقدامات نادرست خویش آن را در حیطه تشریعی گسترش نداده اند یا نتوانسته اند تحقق بخشند. خداوند عادل است و عادلانه خلقت کرده است، و این انسان است که با ظلمش عدالت تکوینی پروردگار را بسط نداده است.
گفت روزی به من خدای بزرگ نشدی از جهان من خشنود!
این همه لطف و نعمتی که مراست چهره‌ات را به خنده‌ای نگشود!
این هوا، این شکوفه، این خورشید عشق، این گوهر جهان وجود
این بشر، این ستاره، این آهو این شب و ماه و آسمان کبود!
این همه دیدی و نیاوردی همچو شیطان، سری به سجده فرود!
در همه عمر جز ملامت من گوش من از تو صحبتی نشنود!
وین زمان هم در آستانه مرگ بی‌شکایت نمی‌کنی بدرود!
گفتم: آری درست فرمودی که درست است هرچه حق فرمود
خوش سرایی‌ست این جهان، لیکن جان آزادگان در آن فرسود
جای این‌ها که بر شمردی، کاش در جهان ذره‌ای عدالت بود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

عدالت 9 سال 3 ماه ago #110477

عالی بود ..سپاسگزارم
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: آسیه بهبودی