جمعه, 07 ارديبهشت 1403

 



موضوع: ادامه پادشاهان شاهنامه ایران زمین

ادامه پادشاهان شاهنامه ایران زمین 9 سال 10 ماه ago #84071

بسم الله الرحمان الرحیم

استاد سرکار خانم شفاعتی


او تصمیم گرفت برای پسرانش اسمی انتخاب نکند تا بزرگ شوند و نسبت به لیاقتشان برایشان اسمی انتخاب کنند.
فریدون یک پیشکاری به نام جندل داشت که به اودستور داد تا سرزمین های اطراف را بگردد و سه دخترشاهزاده پیدا کند که از یک پدر پادشاه باشند.
سرانجام در سرزمین یمن فردی به نام سرو که پادشاه یمن بود راپیدا کرد که سه دختر داشت او درابتدامخالفت می کرد چون دوست نداشت دخترانش رابه پسران فریدون بدهد ولی به خاطر مخالفت اطرافیانش که به او گفته بودن ممکن است فریدون به یمن لشکر کشی کند و تو را از بین ببرد ناچار به قبو ل ازدواج دخترانش شد.
فریدون به پسرانش گفت که سرو از شما آزمونی می گیرد وشما باید دخترانش را از کوچک به بزرگ تشخیص دهید .پسران فریدون دراین آزمون سر بلند بیرون آمدند.
سرو دخترانش رابه همسری پسران فریدون درمی آورد ولی درشب عروسی جادویی (سری) راوارد خواب پسران فریدون می کند وپسرها زنده می مانند چون دارای فرایزدی بودن وسرانجام سرو دخترانش راراهی سرزمین ایران می کند.
در نزدیکی شهر فریدون در لباس یک اژدها جلوی دروازه شهر ظاهر می شودو خود را اژدها معرفی می کند که ازطرف سرو (پادشاه یمن ) فرستاده شده است .
پسر اول با دیدن او فرار کرد ، پسر دوم نیزه رابه زه گذاشت ولی در نهایت فرار کرد ولی پسر سوم ایستاد و بااژدها مقابله کرد و آن را از بین برد.
بر این اساس فریدون نام پسر اول را سلم (سلامت طلب ) ونام پسر دوم را تور (بزدل و ترسو) و نام پسر سوم را ایرج می گذارد وهمچنین فریدون سرزمین هایش را هم تقسیم کرد:


پسراول سلم -> نام همسر -> آرزو -> سرزمین -> روم وخاور
شهرناز =
پسردوم تور ->نام همسر ->آزاده خوی ->سرزمین -> ترک وچین


ارنواز = پسرسوم ایرج ->نام همسر ->سهی ->سرزمین -> اعراب وایران زمین یا همان سرزمین های ماوران


که رم و خاور نصیب سلم و ترک و چین نصیب تور وسرزمین اعراب ،ایران زمین یا همان سرزمین های ماوران نصیب ایرج شد .
بعد از مدتی دو پسر بزرگ به پدر نامه نوشتند که تو بین ما فرق می گذاری چون به پسر کوچک حق بیشتری دادی وما به اوحمله می کنیم واو را خواهیم کشت .
فریدون می ترسه و به ایرج نامه می نویسد تا او را از حمله برادرانش آگاه کندولی ایرج می گویدکه ما برادریم ومن سرزمین هایم را به آنها می دهم و وقتی برادرهایش او را دعوت می کنند او را می کشند.
ایرج توسط سلم کشته می شود و سرش را برای پدر(فریدون) می فرستد به همین دلیل فریدون خیلی گریه میکند تا آنجا که ا و کور می شود.
ایرج از همسر دیگرش به نام ماه آفرید فرزند دختری داشت که نور دیده فریدون شاه می شود ووقتی که دختر به سن ازدواج می رسد فریدون اورا به همسری برادرزاده اش به نام پشنگ درآورد .
آنها پس از مدتی دارای فرزندی به نام منوچهر (از ریشه منوش+ چهر به معنای گشاده چهر )شدند.


بعد از فریدون منوچهر است که به پادشاهی می رسد.
زمانی که سلم وتور متوجه منوچهر می شوند خیلی می ترسند که سرزمین هایشان را از دست بدهندبه همین خاطر نامه ای به فریدون می نویسند و اظهار پشیمانی می کنند ولی فریدون پشیمانی آنها راقبول نمی کند و منوچهرکه تحت تربیت فریدون بزرگ شده بود لشگر بزرگی را آماده می کند و به جنگ سلم وتور می رود و آنها را از بین می برند.
کرشاسب اولین پهلوان شاهنامه و خزانه دار منوچهر است که نام پسرش نریمان است و سام پسر نریمان است.
سام از زنی زیبا وخوش سیما صاحب پسری می شود که سفید رو است ولی اطرافیان این خبر را به او نمی گویند تا پس از گذشت چند روز سام پسرش را می بیند خیلی ناراحت می شود ودستور می دهد تا پسر را در کوهی به نام البرز کوه (کوه قاف ) رها کنند و سام از ان به بعد با خودش فکر می کرد که چه گناهی کرده که خدابه او همچین فرزندی داده است .
وقتی فرزندسام در کوه رها می شود توسط سیمرغ (طوبا ،همه تخم )که لانه او در کوه البرز است بزرگ می شود .
پس ازگذشت چند سال که کودک بزرگ شد سام خوابی می بیند در مورد پسرش خوابگذاران به او می گویند که باید پسرت را پیدا کنی وبرگردانی ،شب بعد نیز سام باز خواب می بیند که دو نفر با عصبانیت پیش سام می آیند و می گویند اگر پیری ننگ و عار است تو سرشار از ننگ هستی بنابرین سام به دنبال پسرش می رود و وقتی سیمرغ می بیند سام به دنبال پسرش آمده است به کودک صفت دستان را می دهد که دارای سه معنای : جمع دست ،خدعه و نیرنگ و نغمه وآواز است .
سیمرغ این فرزند را از لانه خودشان به نزد سام می آورد که یک پسر تنومند با موهای سفید است و سام نام زال زر را (از ریشه زرته به معنای پیر و نا توان )برای او انتخاب می کند.
پهلوان به نامی می شود و به سرزمین کابل می رود وبا دختر فرمانروای کابل (محراب کابلی)به نام رودابه ازدواج میکند و صاحب پسری به نام رستم می شود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: ثریا شفاعتی
مدیران انجمن: ثریا شفاعتی