جمعه, 07 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و تاثير آن بر جوامع جديد

تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و تاثير آن بر جوامع جديد 10 سال 3 ماه ago #58394

چكيده:

رسانه‎هاي ارتباطي و تكنولوژيهاي اطلاعاتي با سرعت هشدار دهنده‎اي در حال تغيير محيطهاي فرهنگي مي‎باشند، به طوري كه عملاً بر هر يك از وجوه زندگي در مرتبه محّلي، منطقه‎اي، ملّي و بين المللي تأثير تكنولوژيهاي ارتباطي بر آموزش، فرهنگ، سياست، اقتصاد، آزادي، خلوت (حفظ حريم) و روابط انساني مي‎پردازد.
همجواري جهاني كه امروزه از آن برخورداريم، مانند ديگر همجواريها كه از حالت آرماني به دور بوده، داراي نقايص زيادي است. با ساكنين آن به يكسان رفتار نمي‎شود و آنها از فرصت‎هاي مشابه بي‎بهره‎اند. ميليون‎ها نفر چنان محروم مانده‎اند كه علي رغم گذر امواج ترقي از كنار خود حتي از انديشه تعلق به يك محيط واحد باز مانده‎اند. انقلاب ارتباطات اگر تماسي هم با آنان داشته، جز تشديد انزواي آنها خدمت ديگري نكرده است. اين واكنش ابطال كنندة اصل پيدايش همجواري نيست، اما وظيفه سنگيني بر دوش زمامداران مي‎گذارد تا از هم بيگانكي همسايگان را كاهش دهند. (هيأت رسيدگي به كنترل جهاني، 1995)



مقدمه
اكنون كه مرحلة گذارا به سال 2000 و جهش و قرن بيست و يكم را مي‎گذارنيم، كشورهاي در حال توسعه همچون ايران براي نيل به پيشرفت يا حتي رقابت با كشورهاي توسعه يافته چون ژاپن نه تنها بايد خود را با الگوهاي تغيير يابنده جهاني منطبق با فرهنگ بومي هماهنگ سازند، بلكه همچنين بايد ضمن تماس با روند جاري و آتي تكنولوژي‎هاي ارتباطي پديد آمده، به توانائي‎هاي خود وقوف يافته، به ابداع روش‎هايي براي آموزش، يادگيري، كار، تفريح، و فعاليت در جهاني بپردازند كه اجزاي آن به طور فزاينده به هم وابسته است. جهاني كه به سوي كوچك‎تر شدن و در عين حال پيچيدگي بيشتر سير مي‎كند؛ جهاني كه در آن اطلاعات، محرك عمده، دانش، موجد قدرت و رسانه‎هاي جمعي داراي نقشي كليدي است. به گفتة (بن – بگديكيان) «قدرت رسانه‎اي همانا قدرت سياسي است». و اضافه مي‎كند: «وقتي پنجاه مرد و زن كه رؤساي شركتها باشند، بيش از نيمي از اطلاعات و عقايدي را كه به دست 220 ميليون امريكايي مي‎رسد هدايت مي‎كنند، زمان آن براي امريكايي‎ها فرا رسيده كه به بررسي نهاده‎هايي بپردازند كه تصوير روزانه جهان را از آنها دريافت مي‎كنند». (Bagdikian,1992, p,31) و از آنجا كه ايالات متحده در رأس صادركنندگان محصولات فرهنگي در جهان قرار دارد، شهروندان كشورهاي مصرف كننده بايد همچنين اشاره احتياط برانگيز بگديكيان را جدي بگيرند و به بررسي منابع خوراك دهنده رسانه‎ها و بازارهاي تفريحي خود بپردازند. امروزه اين قدرت است كه سرماية مسلط به شمار مي‎رود و نفع شخصي انگيزة بنيادين روابط در مرتبه‎هاي محلي، منطقه‎اي، ملي و بين المللي است.

انقلاب اطلاعاتي

ما هم اكنون در يك «دهكدة جهاني»‌با پيوندهاي الكترونيكي و مخابراتي زندگي مي‎كنيم كه بر يك شالودة شديداً اطلاعاتي استوار است. به بيان ديگر، در « عصر اطلاعات » زندگي مي‎كنيم كه براي بقاي خود به رسانه‎هاي ارتباطي و تكنولوژي‎هاي اطلاعاتي وابسته است. امروزه بيش از هميشه توان رقابت، رفاه اقتصادي و آزادي، به صورت يگانه اصل مشروع بين المللي براي اندازه‎گيري ميزان موفقيت يك ملت درآمده است؛ و يكي از مؤلفه‎هاي حياتي براي دستيابي به چنين موفقيتي، علاوه بر دسترسي به تكنولوژيها، دانش بكارگيري آنها در جهت آن مقصود مي‎باشد. بي شك تكنولوژيهاي اطلاعاتي روابط انساني را در سرتاسر جهان چه در جهت بهبود و چه در جهت عكس تغيير شكل بخشيده است.

تجارت، بانكداري، آموزش، همه و همه وابسته به جريان اطلاعاتي بوده و به كمك تكنولوژيهاي ارتباطي جديد همچون كامپيوتر، ماهواره، تلفن، تلويزيون، ليزر، فيبر نوري، ريزتراشه‎ها (micro chips) و تلفنهاي هوشيار تسهيل گرديده‎اند.از ديدگاه تكنولوژي اطلاع‎رساني شايد تلفن را بتوان يكي از حياتي ترين ابزارهاي دانست كه نه تنها ما را به ايجاد رابطة شخصي با ديگر مردم، از طريق صدا و دورنويس قادر مي‎سازد، بلكه كامپيوترهايمان را نيز با هم مرتبط مي‎سازد و به ما امكان ديدن يكديگر را از طريق صفحه‎هاي تلويزيوني (ويدئوفون) مي‎دهد. اكنون تلفن به عنوان پايانه يا مركز هدايت اطلاعات رسيده عمل مي‎كند، نقش منشي شخصي را ايفا مي‎كند، خانه و محيط كارمان را از بابت امنيتي مراقبت مي‎كند،و كنفرانس از راه دور را، چه در سطح ملي و چه در سطح بين المللي ميسر مي‎سازد. علاوه بر اين، پيرو موافقت به عمل آمده بين دو شركت بزرگ تأمين امكانات عمومي يعني اديسون، كامون ولت و امريتك در شيكاگو، يك سيستم آزمايشي خودكار در پاييز 1996 شروع به كار خواهد كرد كه به شركت اديسون، كه تأمين كننده برق است، اجازه خواهد داد تا وسايل برقي عمدة خانگي همچون آبگرمكن، تهويه مطبوع، يخچال، ماشين لباسشويي و خشك‎كن را به كمك تلفن روشن و خاموش سازد. كاربرد يگر اين برنامه‎، همچنين بازرسي و اندازه‎گيري ميزان مصرف آب، برق و گاز از طريق تلفن است كه نهايتاً شركت را از گسيل داشتن مأمور به تك تك خانه‎ها به منظور رؤيت كنتور بي نياز مي‎سازد.

عصر اطلاعات همه چيز زندگي مردم را حتي در دور دست‎ترين روستاهاي آمازون، ايرلند، بوتسوانا يا مكزيكو دگرگون ساخته است. به شرط در اختيار داشتن برخي از ضروريات زندگي جديد همچون برق و تلفن و دسترسي به راديو و تلويزيون مردم اين مناطق به طور ناخودآگاه به صورت اعضاي شايسته دهكدة جهاني درخواهند آمد. در يك چنين دهكده‎اي كه صداها و تصاوير از فواصل دور و از طريق رسانه‎هاي الكترونيكي و چاپي مي‎تواند به عنوان ابزار قدرتمند جنگ رواني و تبليغاتي عمل كند؛ ساكنين آن نيز به گونه‎اي اجتناب‎ناپذير به درك خاص خود از مكانها،افكار، رفتار، انتظارات، علايق، دوست‎داشتنيها و بيزاريهاي مردمان ديگر دست مي‎يابند. اداركي كه از طريق رسانه‎هاي جمعي ميسر گرديده است. ديگر اينكه، با كسب مهارتهاي خواندن و نوشتن و دسترسي به كامپيوتر و شبكه جهاني اينترنت، آنها مي‎توانند به عنوان مشاركت كنندگان بلافصل و نه فقط مشاهده‎گر جامعه جهاني درآمده و با ميليونها انسان ديگر در سرتاسر گيتي به مراوده بپرازند. در جهاني كه كلبة قبيله‎اي در آمازون از امكانات گيرندة ماهواره برخوردار است، هيچ يك از موارد بالا دور از دسترس نيست.

در واقع در بسياري از روستاها. تلويزيون و راديو جايگزين پيام رساني سنتي توسط آتش و ميدانگاه‎هايي شده است كه در آن قصه‎ گوها و ساحران نقش اطلاع رساني و سرگرمي مردم را ايفا مي‎كرده‎اند.

كارمندان شاغل در بخش اطلاعات

به وضوح، انقلاب ارتباطات – اطلاعات – تكنولوژي همچنان به اصلاح و معرفي دوبارة و تجديد ساختار جوامع انساني در سراسر جهان ادامه مي‎دهد. همانند دگرگونيهاي قبلي كه در نتيجة به كارگيري ابزار يا تكنولوژيهاي جديد در جوامع انساني به وقوع پيوست، تكنولوژيهاي ارتباطي نيز به دگرگوني‎هاي گسترده‎اي منجر شده‎اند. در سالهاي گذشته ماشيني و رايانه‎اي شدن امور و ادغام شركتها به اخراج گروهي كارمندان در ايالات متحده و ديگر كشورهاي صنعتي منجر گرديده است. در واقع يكي از بزرگترين شركتهاي مختلط مخابراتي به نام امريكن تلفن اند تلگراف (American Telephone &Telegraph) (AT&T) در اوايل سال 1996 نيروي كار خود را به ميزان 000/40 نفر تقليل داد.

به علاوه، به يمن وجود تكنولوژيهاي اطلاعاتي، روزكاري تمام 24 ساعت را در برمي‎گيرد و مصرف‎كنندگان مي‎توانند اطلاعات مربوط به كالاها و خدمات را از طريق كامپيوترهاي شخصي خود در خانه و محيط كار به طور شبانه‎روزي دريافت نمايند. بسياري از منشي‎ها نيز مي‎توانند به وظايف خود (همچون ماشيني نويسي، ارسال مرسولات، تلفن، دورنويس يا پردازش اطلاعات) توسط كامپيوترهاي خانگي كه به شبكة كارفريان متصل است، عمل كرده و نياز به جا به جا شدن براي رفتن روزانه به محل كار را به صفر برسانند.

اما از طرف ديگر به گفتة رابرت بي.ريج،

... برخلاف پيشگويان «عصر اطلاعات» كه خوشدلانه پيش‎بيني وفور مشاغل پردرآمد را براي افراد با حداقل مهارت مقدماتي مي‎كردند، حقيقت بي‎رياتر آن است كه پياده نظام اقتصاد اطلاعات همانا انبوه پردازش‎گراني است كه در «دفاتر پشت صحنه» در پايانه‎هاي رايانه‎اي كه به بانكهاي اطلاعاتي جهاني متصل است مستقر گرديده‎اند. همان كساني كه وظيفة روزمرة دادن و گرفتن اطلاعات به كامپيوتر را برعهدة دارند؛ وظايفي همچون ثبت پرداختي‎ها و دريافتي‎هاي كارتهاي اعتباري، گزارشات اعتباري، نقل و انتقال چك، حساب مشتريان، مكاتبات مشتريان، پرداخت حقوق، صورتحساب بيمارستاني، شرح حال بيماران، توصيه‎هاي پزشكي، احكام دادگاهي، فهرست مشتركان، پرسنل كاتالوگهاي كتابخانه‎اي، و از اين قبيل. شايد بتوان گفت «انقلاب اطلاعاتي» برخي از ما را مولد‎تر كرده ولي از طرفي باعث انباشته شدن حجم زيادي از اطلاعات خام گرديده كه بايد تقريباً به همان سبك يكنواخت كارگران خطوط توليدي و پيش از آن، كارگران نساجي كه انبوهي از مواد اوليه را به عمل مي‎آورند، پردازش گردند. (Reich/1991,p.175)

انقلاب رايانه‎اي

از سوي ديگر بسياري از شركتهاي خدمات رساني رايانه‎اي همچون كامپيوسرو (CompuServe) امريكا آن لاين (America online) ، پروديگي (Prodigy) ، مايكروسافت (Microsoft) و ديگران در حال توسعة سريع قلمرو خود از طريق شبكه جهاني اينترنت مي‎باشند تا انواع خدمات را در اخيتار مشتريانشان قرار دهند. اين شبكه مجموعة بيكراني از دستاوردهاي جهاني را در زمينة ادبيات، آثار هنري، تحقيقات علمي، اطلاعات بازرگاني، گزارشات حكومتي، و به طور فزاينده‎اي برنامه‎هاي راديويي و حتي فيلم‎هاي تلويزيوني در برمي‎گيرد. همچنين آن را مي‎توان يك كتابخانه بزرگ جهاني و بلكه بزرگترين آنها به شمار آورد كه مي‎تواند در هر زمان و هر جا در دسترس متقاضياني كه از كامپيوتر داراي مودم و اشتراك به اينترنت بهره‎مندند، قرار گيرد. به راستي اين شبكه يك دريچة واقعي به دانش است. براي نخستين بار در تاريخ بشر، اطلاعاتي كالايي است كه با اشارة سرانگشتان به دست مي‎آيد! در واقع شبكه‎هاي رايانه‎اي براي ميليونها انسان از جمله گروهي 200 نفره از برتري طلبهاي سفيد پوست يا گروه‎هاي كينه‎جو در امريكا و كانادا يك كانال تبليغاتي به ارمغان آورده تا بدين طريق به بسط ايدئولوژي خود در جهان بپردازند. علاوه بر اين، شبكه‎هاي رايانه‎اي را مي‎توان آزاد‎ترين و در عين حال هشدار دهنده‎ترين عامل در مجموعة تكنولوژيهاي ارتباط جمعي به شمار آورد تا اندازه‎اي كه هر كس در هر كجا و با هر مرام شخصي يا ايدئولوژي قادر به توزيع پيامها بين ميليونها نفر وبدون هر گونه مميزي قبلي خواهد بود.

مادة قانوني فدرال تحت عنوان «قانون رعايت عفت در ارتباطات» كه پس از تصويب كنگره آمريكا در تايرخ 8 فوريه 1996 به امضاي رييس جمهور، بيل كلينتون، رسيد با هدف زدودن هر گونه هرزه‎نگاري (Pornography) از چهرة شبكه رايانه‎اي و سالم‎سازي آن براي كودكان وارد عمل شد. ولي پس از ماه‎ها تظاهرات اعتراض آميز از سوي مشتاقان فضاي باز اطلاعاتي و مخالفين مميزي، هيئتي متشكل از سه قاضي فدرال به منظور بازبيني اين ماده قانوني در فيلادلفيا گرد آمده، تلاش دولت براي محدود ساختن محتواي برنامه‎هاي شبكه را به ميزاني بيشتر از مطبوعات و ديگر رسانه‎هاي ارتباطي، امري «برخلاف قانون اساسي» و «عميقاً زننده» اعلام كردند. اين اعلاميه پوشش قانوني لايحه اصلاح شده اول دربارة رسانه‎ها را مشمول حال فضاي اطلاعاتي جديد نيز مي‎كند. بعلاوه، قضات در يك يادداشت 175 صفحه‎اي اعلام داشتند كه «شبكه اينترنت رسانه‎اي است با اهميت تاريخي و كانالي عميقاً دمكراتيك براي ارتباطات كه به جاي خفه شدن به توسعه نياز دارد.» (Quitter,1996) بگفته قضات، چون اين شبكه هنوز دوران آغازين خود را طي مي‎كند حداقل به همان اندازة كتاب و مطبوعات است. به نوشتة قاضي استوارت دالزال «اينترنت به دليل برخورداري از بيشترين سهم به عنوان مشاركت برانگيزترين شكل گفتار جمعي كه تاكنون سزاوار حمايتهاي قانوني بوجود آمده است، در زمينة گفتار جمعي، شايسته بيشترين حمايت در برابر دخالت دولتي است.» (Quitter,1996)

مطابق نخستين بازنگري قانون اساسي امريكا، «كنگره نمي‎بايست هيچ قانوني چه در زمينه تأسيس مذهب يا جلوگيري از عمل بدان به تصويب برساند يا آزادي بيان و مطبوعات را محدود سازد يا از حق مردم براي اجتماعات آرام و دادخواهي از دولت جلوگيري كند.»

در هيچ كجاي ديگر نمي‎توان سراغ گرفت كه گسترة ارتباطات اينچنين به سرعت در حال رشد باشد جايي كه در آن فلسفه و تكنولوژي، ارتباطات ميان فردي و جمعي، ارتباطات ميان فرهنگي و بين المللي، واقعيت و غير واقعيت، نفرت و عشق، كامپيوترها و مردم با يكديگر ادغام شده باشند. والاترين توانايي فضاي اطلاعاتي جديد در دموكراتيزه كردن روند ارتباطات از طريق فراهم آوردن ميداني براي به گوش رساندن آنچه تا پيش از اين شنيده نمي‎شد، نهفته است. به همين نحو صداهاي بگوش نرسيده نيز بايد به قوتها و محدوديتهاي اين رسانه واقف باشند تا بتوانند به هر ترتيب از آن منتفع گردند.

جريان اطلاعات

اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه مهمترين علت پديدار شدن و محبوبيت تكنولوژيهاي اطلاعاتي پاسخگويي آنها به انبوه نيازهاي مالي و سياسي است.

به گفته رتكين «امروزه دولتها و منافع تجاري به تقسيم و ايجاد حوزه‎هايي درون يكديگر و تبديل سياره زمين به يك مجموعة تجاري متشكل از منابع قابل بهره‎كشي گرديده منجر است» (Ritkin,1991,p62) به علاوه بهره‎روي از طيفهاي الكترومغناطيس و مدارهاي ماهواره‎اي تا فاصله 22000 مايلي زمين همواره به صورت منشأ تنش و درگيري بين كشورهاي صنعتي شمالي و كشورهاي در حال توسعه جنوبي گرديده است. اين طيفها و مدارها جزء منابع جهاني و متعلق به همة ملل است. از اوان دهة هفتاد، وقتي ارتباطات فضايي به تحقق رسيد تنها تعداد انگشت‎شماري از كشورهاي اقدام به ارسال هزاران ماهواره براي خود يا مشتريانشان در مداري محدود كردند. نتيجه آن شد كه صاحبان اينگونه وسايل مخابراتي از توانايي رسوخ عميق به درون فرهنگ كشورهاي مصرف كننده برخوردار گرديدند كه اين به نوبة خود تنش ديگري بين نيكمره جنوبي و شمالي به وجودآورد كه اصطلاحاً بدان «امپرياليسم فرهنگي» يا «دخالت فرهنگي»‌مي‎گويند – به نوشتة هملينك «اكثر پردازشگرها و حاملهاي اطلاعاتي درچند كشور معدودمستقر گشته‎اند. تكنولوژي پايه براي توليد و توسعة اين دستگاهها توسط سوداگران پيشرو در ايالات متحده، ژاپن و اروپاي غربي طراحي، تكميل و هدايت مي‎گردد.» علاوه بر اين ناهماهنگي بين شمال و جنوب در زمينةجريان ارتباطات و اطلاعات و امكان توليد، توزيع يا دستيابي بدان به نحو زيادي يك جانبه است. به بيان ديگر «جريان اطلاعات در پهنة زمين غير متعادل است زير بيشتر اطلاعات جهاني در بخش شمالي جاري است و كمتر از آن بين شمال و جنوب و حجم كمتري در جنوب به تنهايي كمتر از 10% تمام تلفن‎ها، تلكس‎ها و فاكس‎ها بين كشورهاي جنوب اتفاق مي‎افتد.» (Ham link, 1995,p3)

بازرگانان جهاني

- بدون شك تكنولوژيهاي اطلاعاتي در هيچ كجاي ديگر به اندازة بخش تجاري تأثير گذار نبوده است. و تسلط به تكنولوژي، كليد موفقيت توليد كنندگان، توزيع كنندگان و فروشندگان درآينده است. به موازات تشديد رقابت جهاني، بازاريابي به صورت اشتغال فكري دائمي شركتهاي چند مليتي در مي‎آيد. به طور مثال به گفته بارنت و كارنگ (Barnet & Caranagh 1994) اين شركتها هم اكنون از يك «بازار فرهنگي جهاني» واقعي بهره‎مند هستند و بسياري از محصولات فرهنگي همچون سريالهاي تلويزيوني،فيلمها، اخبار و اطلاعات، برنامه‎هاي ماهواره‎اي، موسيقي و تي‎شرت‎هاي انگليسي زبان، كه در همه جا به چشم مي‎خورد، منشأ امريكايي دارند. هر چند بسياري از محصولات فرهنگي توسط شركت‎هايي همچون ديسني، سوني، تايم – وارنر و ديگر غلولهاي اطلاعاتي – تفريحي طراحي، توليد و توزيع مي‎گردد، ديگر محصولات و خدمات نيز بوسيلة چند شركت معدود قدرتمند مثل سيتي بانك، فيليپ موريس (Philip Moris) ، ماتسوشيتا (Matsushita) ، نستله (Nestle)، تويوتا (Toyota) يا سوميتومو بانك (Sumitomo Bank) در سرتاسر جهان توزيع مي‎شود. علاوه بر اين از طريق شبكه مالي جهاني، مجموعة عظيمي از نقدينگي، بيمه‎هاي جهاني، دلارهاي اروپايي، كارتهاي اعتباري و ديگر لوازمي اينچنين، همه روزه معامله مي‎شود.

در واقع هر روز ده برابر پولي كه براي تجارت و سرمايه‎گذاري بين المللي لازم است در معاملات جابه جا مي‎شود. اين جريان وقتي كه در كنار سهولت جريان مشاغل در اطراف جهان توسط شركتها قرا ر گيرد توانايي دولتها براي كنترل اقتصاد ملي را از هم مي‎پاشد.مطابق برخي استدلاها، رهبران ملي نه تنها از هدايت كه حتي از شناخت اين غولها ناتوانند، زيرا اينها شكل ثابتي ندارند و همچون شخصيت اسطوره‎اي يونان پروتئوس همواره در حال تغيير شكل براي سازگاري با شرايط گوناگون هستند. (Barnet&Cavanagh,1994)

سياست در عصر اطلاعات:

«تغيير نقش در روابط بين مديران شركتهاي بزرگ جهاني و زمامداران سياسي به ايجاد يك واقعيت جديد سياسي در همه جا منجر گرديده است.» (Barnet&Cavanagh,p19) با توجه به پيدايش اين شرايط جديد، رابرت بي.ريچ، وزير كار در دولت بيل كلينتون مي‎نويسد:

«ما در دوره‎اي انتقالي زندگي مي‎كنيم كه بر سياست و اقتصاد قرن آينده تاثير خواهد گذارد. ديگر از هيچ محصول يا تكنولوژي ملي، شركتهاي ملي يا صنايع ملي خبري نخواهد بو. اقتصاد ملي آن طور كه تا به حال آن را فهميده‎ايم وجود نخواهد داشت. تنها چيزي كه داخل مرزهاي ملي يك كشور باقي خواهد ماند، مردمي خواهند بود كه آن ملت را تشكيل مي‎دهند. لياقتهاي هر ملتي همانا مهارتها و روشن‎بيني‎هاي آن است؛ و اساسي‎ترين مهارت سياسي هر ملتي عبارت خواهد بود از توانايي كنار آمدن با نيروهاي گريز از مركز اقتصاد جهاني كه رشته پيوند دهنده اعضاي يك ملت را از هم ميگسلد و ثروتي هر چه سرشارتر در اختيار ماهرترين و روشن‎بين‎ترين افراد قرار خواهد داد در حالي كه استاندارد زندگي افرادي را كه از مهارت كمتري برخوردارند تنزل خواهد بخشيد.» (Rich,1992,p.3)

تكنولوژيهاي اطلاعاتي مرزهاي فيزيكي ملتها را با توجه به جريان موجود اطلاعاتي هر چه كمرنگتر ساخته است. برخي چنين استدلال مي‎كنند كه به هم پيوستگي الكترونيكي و دسترسي به شبكه‎هاي جهاني مي‎تواند از طريق راه دادن به اطلاعات مميزي نشده به داخل مرزها و رسانيدن آن به دست مردمي كه در غير اين صورت ناآگاه باقي مي‎ماندند به بي‎ثباتي رژيمهاي ديكتاتوري بينجامد.

از طرف ديگر در «گزارش هيئت رسيدگي به زمامداري جهاني» (1995) آمده است:

«دسترسي هر چه بيشتر به اطلاعات براي دموكراسي، كه همواره از هر چه مطلع‎تر بودن شهروندان منتفع گرديده، مفيد و براي توسعه، همكاريهاي حرفه‎اي و علمي و بسياري ديگر از فعاليت‎ها سودمند واقع گرديده است. رشته‎هاي گسترده‎تر ارتباطي كه هم اكنو تهسيل گرديده نيز مي‎تواند مردم جهان را همبسته گرداند. تصاوير رسانه‎اي درخصوص رنجهاي بشري، مردم را برانگيخته تا نگراني و همبستگي خود را با آنها كه در دورترين جاها بسر مي‎برند از طريق ياري رساني به نيروهاي امدادي و درخواست توضيح و عمل از دولتمردان اعلام كنند. تاثير رسانه‎ها بر شكل گرفتن سياست خارجي در بسياري كشورها بسيار بارز است.»

بدين ترتيب رسانه‎‎هاي ارتباط جمعي را مي‎توان نه تنها به مثابة نيروي محرك در پشت سر تغييرات اجتماعي و فرهنگي قلمداد كرد. بلكه عاملي براي تحرك سياسي در مرتبة ملي و بين المللي به حساب آورد(كمالي پور، 1995) در ارتباط با اين ادعا، حميد مولانا (1996) معتقد است كه بخشهاي ارتباطات دور ملي و بين المللي به طور فزاينده‎اي در هم تنيده مي‎شوند. بديتن ترتيب بازار بين المللي توسعه چند بازيگر اصلي شكل مي‎گيرد كه به نوبة خود مشمول مكانيسمهاي كنترل كننده سياسي، اقتصادي و نهادي ملي خود هستند. اين بدان معني است كه بسيار مشكل يا حتي ناممكن خواهد بود كه بين بخشهاي داخلي و بين المللي تفكيك قائل شويم.

روابط انساني

تا آنجا كه به روابط انساني مربوط مي‎شود، همان تكنولوژيهاي اطلاعاتي كه قادرند ما را به هم متصل سازند، مي‎توانند در عين حال با در اختيار گذاشتن توهمي از با هم بودن، ما را از داشتن يك ارتباط روياروي با همنوعان جدا سازند. مثلاً در حالي كه در تهران چايخانه‎هاي سنتي تجديد حيات مي‎يابد، در شيكاگو قهوه‎خانه‎هاي اطلاعاتي رونق دارد. وقتي در چايخانه‎هاي تهران مباحثات بين رؤساي شركتها ممكن است خصوصي و روياروي صورت گيرد، در قهوه‎خانه‎هاي شيكاگو رؤسا مي‎توانند از فنجان قهوه داغ بنوشند، در يك بحث كاملاً رسمي با فردي در آن سوي قاره شركت كنند و در همان حال از طريق پايانه‎هاي رايانه‎اي كه بر ايشان فراهم آمده در بزرگراههاي اطلاعاتي سير و سياحت كنند. (Van,1996) در امريكا اين انوع قهوه‎خانه‎هاي رايانه‎اي رونق زيادي يافته است.

هر چند مشتريان قهوه‎خانه‎هاي اطلاعاتي ممكن است با فرد كنار دست خود مباحثه نداشته باشند، ولي مي‎توانند با ديگر مسافران شبكة اطلاعاتي كيلومترها دورتر صحبت داشته باشند! از امتيازات ديگر اين قهوه‎خانه‎هاي رايانه‎اي امكان امتحان و انتخابي است كه در اختيار مشتريان پش از تصميم قطعي براي خريد نرم‎افزارها يا سخت‎افزارهاي جديد قرار مي‎گيرد.

علي رغم اينكه ظاهراً تكنولوژيهاي جديد، ارتباطات مرزهاي جغرافيايي و فواصل بين مردمان را از جا برداشته است، از جهت ارتباطات ميان فردي يا چهره به چهره، بسياري از ساكنين دهكدة جهاني، مرزهاي جديدي بين خود و كساني كه در محيط بلافصل آنها همچون خانه، اجتماع، اداره وحتي قهوه‎خانه‎هاي اطلاعاتي زندگي مي‎كنند به وجود آورده‎اند. به طور مثال در ادارات امروزي چندان غريب به نظر نمي‎رسد كه دو همكار كه دفاترشان كنار هم است از طريق پست الكترونيكي يا پست صوتي با هم ارتباط برقرار كنند؛ درست مثل اين كه از لحاظ جغرافيايي فاصله زيادي با هم داشته باشند. عجيب آنكه از نقطه‎نظر روابط انساني، جدايي و كاهش رويايي چهره به چهره، به صورت مشخصة اصلي عصر اطلاعات درآمده است. درعين حال، احساس بي‎اعتمادي به ديگران از جمله دوستان و همسايگان يكي از نشانه‎هاي بارز اين عصر است. در واقع يكي از پر رونق‎ترين تجارتهاي عصر اطلاعات مربوط است به انبوه ابزارآلات پيچيدة امنيتي (از قبيل دوربينهاي مخفي، آژيرهاي خطر، چراغهاي خطر، قفلهاي الكترونيكي، زنجيرها، افشانه‎ها، بوقهاي هشدار دهندة و غيره)، در بازاري كه توسط مشتريان پر سوءظن به مصرف مي‎رسد. يعني كساني كه بيشتر تمايل به محبوس ساختن خود دارند به جاي اينكه پا از دايرة تنگ و خود ساختة تنهايي فراتر نهند و براي زدودن ترس از ضمير خود نسبت به ديگران به فعاليت برخيزند و به ايجاد راه‎حلهاي ماندگار انساني، و نه تكنولوژيكي، دست يازند و فرهنگ سوء ظن و ترس را به فرهنگ اعتماد، همكاري و احترام متقابل مبدل سازند.

به نوشته مارشال مك لوهان و بروس اس. پاورز «انسان الكترونيكي داراي مغزي خارج از جمجمه و سلسله اعصابي بر روي پوست مي‎باشد. يك موجود تند مزاج كه از خشونت آشكار پرهيز مي‎كند. شبيه عنكبوتي چمباتمه زده روي تارهاي مرتعش خود كه تارهاي ديگران نيز مي‎لرزاند. اما اين موجود گوشت و خون ندارد، بلكه بيشتر به يك شئي در بانك اطلاعاتي مي‎ماند كه بي دوام است و به سرعت فراموش مي‎شود و از اين واقعيت خشمگين است.»

(Marshall Mcluhan & Bruces.Powers 1984)

ديگر اينكه در محيط امروزي كه ساخته و پرداختة رسانه‎هاست، مردم فرهنگهاي مختلف دربارة «ديگران» و حتي خودشان بيشتر براساس تصويرسازيهاي رسانه‎ها قضاوت مي‎كنند. بدين ترتيب در ارتباطات ميان فردي و همچنين در مراودات اقتصادي و سياسي، تصاوير قالبي كه توسط رسانه‎ها تدارك ديده شده و در اذهان عامه نقش بسته، بر نحوة نگرش افراد نسبت به يكديگر تأثير بسزايي گذاشته است. به بيان ديگر، نگرش مردم از «ديگران» مجموعاً براساس آن چيزهايي است كه از طريق رسانه‎هاي جمعي ديده، خوانده يا شنيده‎اند. در واقع رسانه‎هاي جمعي معاصر – روزنامه‎ها، مجلات، كتابها، موسيقي، تصاوير متحرك، راديو، تلويزيون – عملاً بر تمامي جنبه‎هاي زندگي بشر تأثير گذارده‎اند. اينها تعيين كنندة چشم‎انداز ما از جهان، نحوة نگرش به ديگران و مهمتر از همة نحوة كنش متقابل ما با ديگران مي‎باشند. (كمالي پور، 1995) بعنوان نمونه، رسانه‎هاي امريكا اغلب بازتابي منفي از خاورميانه ارائه مي‎كنند. از اين رو، موانع دائمي، بلايا، كودتاها، شورشها و فعاليتهاي تروريستي كه بطور مرتب گزارش مي‎شوند، تصويري ناپسند و خشن را از فرهنگها و مردم خاورميانه، در امريكا و ساير كشورها تقويت مي‎كنند. (كمالي پور، 1996) قدرت ارابان دهكدة‎ نوين جهاني و قلمرو آنها از هر زمان ديگري بيشتر است. در نتيجه «دست اندركاران رسانه‎اي جهان سوم بر اين باورند كه رسانه‎هاي خبري مسلط همچون شبكه‎هاي تلويزيوني امريكا، CNN و شركتهاي مختلطي همچون شركت نوين روبرت مرداك هر چه بيشتر به بسط دامنة تحريف و پيشداوري از طريق سيستم خبري بين المللي مي‎پردازند.»


š آموزش در عصر اطلاعات

تا آنجا كه به آموزش مربوط است، تكنولوژي اطلاعات به سرعت ما را به سمت آموزش انفرادي ومتقابل سوق مي‎دهد. ادغام تكنولوژي مخابراتي و رسانه‎هاي جمعي نه تنها دانشجويان، آموزگاران و پژوهشگران را به توليد اطلاعات توانا مي‎سازد بلكه به آنها امكان مي‎دهد تا از چند طريق شامل شبكه‎هاي رايانه‎اي، تلفن و تلويزيون كابلي، به مواد آموزشي، تفريحي و ديگر الاعات دست يابند. آنها همچنين قادر خواهند بود در فرآيند يادگيري از طريق انواع خدمات اطلاعاتي – تعاملي به صورت صدا، متن، تصوير و يا چند رسانه‎اي مشاركت نمايند.

به گفته نورمن واگنر (Norman Wagner) ازدياد رسانه‎هاي داراي كنش متقابل، متناسب با نيازها باعث حركت آموزش عالي به سمت الگوي جديدي از نحوة ارائه دروس مي‎گردد. (Wagner,1996,p10) يعني اينكه هم آموزگاران وهم دانشجويان علاوه بر تسلط در زمينةء بكارگيري تكنولوژي كنش متقابل، مي‎بايست روشهاي سنتي آموزش را مطابق شرايط نسل جديد دانش‎پژوهان به اجرا درآورند؛ دانش‎پژوهاني كه تحت تأثير اُنس و الفت با تلويزيون، بيشتر از گرايشي تصويري برخوردارند تا نوشته‎خواني و به طور فزاينده‎اي از كامپيوتر براي كسب اطلاعات استفاده مي‎كنند در واقع مي‎توان جنبه‎هاي اصلي الگوي آموزشي پديد آمده را در بسياري از مؤسسه‎هاي آموزشي ايالات متحده و جاهاي ديگر مشاهده كرد. مدارس و دانشگاه‎ها به سمت رايانه‎اي شدن پيش رفته‎اند و طيفي از خدمات را مانند امكانات ويدئو، با كنش متقابل و اتصال به شكبه‎هاي جهاني چون اينترنت، كامپيوسرو، امريكا آن لاين، پروديجي و امثالهم به دانشجويان ارائه مي‎دهند. كلاسهاي الكترونيكي يا به بياني ديگر مجهز به امكانات رايانه‎اي، به مشخصة عمده بسياري از مؤسسات آموزشي از جمله دانشگاه پوردو (Purdue) تبديل گرديده است. در واقع بسياري از دانشكده‎ها برنامه‎هاي آموزشي زيادي شامل چاپ، دورنويس، ويدئو، صدا و گرافيكهاي رايانه‎اي براي ارائه تدارك ديده‎اند كه دانش‎پژوهان مي‎توانند از طريق كلاسهاي الكترونيكي يا كنفرانس از راه دور و يا كامپيوترهاي خانگي متصل به شبكه از آنها بهره ببرند. در بسياري از دانشگاهها، دانشكده‎ها و دانشجويان از پست الكترونيكي براي انجام بحث با دانشجويان كه از طريق شبكه‎هاي تلويزيون آموزشي با آنها در ارتباط‎اند استفاده مي‎كنند. به نظر مي‎آيد گرايش عمده به سمت يادگيري انفرادي، گروهي و از راه دور، از طريق تعدادي منابع به هم پيوسته مثل كتب درسي، ويدئو، فاكس، تلفن، تلويزيون و كامپيوتر مي‎باشد. بدين ترتيب، دانشجويان آينده با معلمين واساتيد خود تماس چهره به چهرة كمتري داشته و يا در بعضي موارد اصلاً تماس نخواهند داشت. حتي امروزه بسياري از دانشگاههاي امريكا به دانشجويان اجازه مي‎دهند براي درخواست و يا حتي ثبت‎نام يا پرداخت شهريه به صورت الكترونيك و از طريق فاكس، تلفن يا كامپيوتر اقدام نمايند.

اهميت آموزش از راه دور، از طريق شبكه‎هاي رايانه‎اي و ويدئو با كنش متقابل به طور روزافزوني در سطح جهان در حال افزايش است بطور مثال، دانشجويان سرتاسر جهان هم اكنون مي‎توانند از طريق AT&T و ديگر شبكه‎ها، و به كمك مودم‎هاي تلفني، آرا و فرهنگهاي خود را مبادله كنند و به حل مسائل بپردازند. به كمك ويديو با كنش متقابل و كنفرانس از راه دور، دانشجويان و معلمين در همه جاي دنيا قادر به شركت در بحث با كارشناسان دربارة موضوعات مختلف از سياست گرفته تا محيط زيست مي‎باشند. درآينده‎اي نزديك اين امكان براي دانشجويان در ايران و ديگر كشورهايي كه مجهز به ابزار تكنولوژيكي عصر اطلاعات هستند، فراهم خواهد آمد تا در دوره‎هاي ارائه شده توسط دانشگاههاي ژاپن يا امريكا ثبت‎نام كنند، حتي اگر زبان يكديگر را نفهمند! چرا كه به كمك جادوي تكنولوژي اطلاعات يعني ترجمه همزمان از يك زبان به زبان ديگر و يا يك زبان به چندين زبان ديگر اين امكان خواهد بود كه دانشجويان از هر نقطه‎اي از جهان بتوانند در فرآيند ياديگري شركت جويند بدون اينكه حتي خانه خود را ترك نمايند! نيازي به ذكر اين نكته نيست كه الگوهاي سنتي اموزش و يادگيري به سرعت رو به كهنگي مي‎رود. مع‎هذا، دانش و آموزش رسمي نقش اساسي خود را در عصر اطلاعات حفظ خواهد كرد. به رغم پيتر دراكر (Peter Drucker): «دانش منبع كليدي براي قدرت نظامي واقتصادي هر ملتي درآمده است. واين دانش را تنها مي‎توان به صورت كلاسي آموخت. چيزي كه به هيچ كشوري خاصي وابسته نيست. امري است قابل حمل كه مي‎تواند در هرجايي با سرعت و به ارزاني به وجود آيد. سرانجام اينكه تغيير پذير است.»

عدم توازن اطلاعات و تفوق فرهنگي

به گفته مارك دي آلين (Marck D.Alleyne) « ارتباطات و قدرت با هم مربوط هستند زيرا ارتباطات منعي است كه مي‎تواند در اعمال قدرت، بكار گرفتة شود». (Alleyne,1995,p.4) وي سپس براي نشان دادن اين قضيه به گسترش «فرهنگ عاميانة» امريكايي در سرتاسر جهان اشاره مي‎كند طي قرنهاي متمادي، كشورهاي درحال توسعه همواره زير سلطة سياسي و اقتصادي غرب قرار داشته‎اند. در اين فرآيند حتي فرهنگ و سياست بومي آنها نيز از گزند دخالت قدرتهاي غربي مصون نمانده است. امروزه، از بابت توليد و توزيع محصولات فرهگي همچون سينما، موسيقي، ويدئو، برنامه‎هاي تلويزيوني و غيره، امريكا يكه تاز ميدان در بازار جهاني بوده است. بنابراين موضوعات مشاجره برانگيزي همچون دخالت فرهنگي، استعمار فرهنگي، تسلط فرهنگي، اآلودگي فرهنگي يا جريان يكسويه اطلاعات كه همگي زمينه‎ساز بحثهاي جديد در دهه‎هاي اخير بوده‎اند، براي يك دورة قابل پيش بيني ديگر، همچنان در زمرة مباحث مربوط به ارتباطات بين المللي، به ويژه در بين كشورهاي در حال توسعه باقي خواهد ماند. طبق نظر توماس مك فيل (Thomas Mcphail)، « هر چقدر حجم اطلاعات از خارج بيشتر باشد، به همان نسبت تهديد براي فرهنگهاي بومي در آينده باقي خواهند ماند.»

از سوي ديگر طبق مندرجات صفحات 30 و 31 گزارش «هيئت رسيدگي به زمامداري جهاني» (1995)، قرار گرفتن در معرض فرهنگها و شيوه‎هاي زندگي بيگانه از طريق رسانه‎ها مي‎تواند هم برانگيزنده و هم سست كننده باشد و هم تحسين و هم حسادت برانگيزد. نگراني در اين باره كه تسلط رسانه‎ها فراملي موجب تجانس فرهنگي و لطمه زدن به فرهنگهاي بومي مي‎گردد صرفاً محدود به كشورهاي غير غربي مي‎شود. بسياري مردمان نگران اين هستند كه تصاوير رسانه‎اي باعث تشديد اخلاق مصرف‎گرايي در كشورهايي گردد كه هنوز مراحل آغازين پيشرفت را طي مي‎كنند. به اين نكته نيز ايد اشاره كرد كه در توانايي دسترسي به اطلاعات و توزيع حتي ابتدايي‎ترين تكنولوژ‎يها، نوعي عدم توازن جدي به چشم مي‎خورد. به طور مثال «دو ميليارد نفر، يعني بيشتر از يك نفر از هر سه نفر مردم جهان هنوز از داشتن برق بي‎نصيب مانده‎اند. در سال 1990 مجموعة كشورهاي بنگلادش ، چين، مصر، هندوستان، اندونزي و نيجريه از تعداد تلفن‎هاي كمتري نسبت به كانادا كه تنها 27 ميليون نفر جمعيت دارد برخوردار بودند.» به علاوه به گفته حميد مولانا (Hamid Mowlana)، علي رغم پيشرفتهاي حاصله تكنولوژيكي و علمي شامل رشد شگرف ارتباطات و نرم افزار و سخت‎افزارهاي اطلاعاتي در چند دهة گذشته، بخش اعظم ساكنين همين دهكدة جهاني همچنان در شرايط دور از شأني از نظر سطح سواد، بيماري، گرسنگي، بيكاري و سوء تغذيه بسر مي‎برند و هنوز از داشتن ابزار ابتدايي ارتباطات نوين وعلمي بي‎بهره‎اند.
علي رغم رشد توليدات رسانه‎ها جمعي درجهان، كشورهاي صنعتي كشورهاي صنعتي امريكاي شمالي و اروپا و ژاپن همچنان در صدر قلمرو ارتباطات قرار دارند. تكنولوژيهاي اطلاعاتي به وضوح دو طبقه جديد در جهان به وجود آورده است: 1) فقراي اطلاعاتي كساني كه از نظر اطلاعات فقيرند. يعني آنها كه از داشتن ابزار يا دانش رسيدن به بزرگراههاي اطلاعاتي محروم‎اند. 2) ثروتمندان اطلاعاتي، كساني كه از اين بابت غني هستند، هم ابزار و هم دانش آن را دارند و هم اكنون در اين بزرگراه شتابان به سمت اينده در حركت‎اند.

خلوت وحفظ حريم در عصر اطلاعات

- خلوت، به‎ويژه از نوع فردي آن، آن طور كه تا پيش از شيوع رايانه‎ها مي‎شناختيم، از بسياري كشورهاي پيشرفته رخت بسته است. تمام انواع بانكهاي اطلاعاتي درخصوص هر كسي كه به نوعي از ابزارهاي عصر ارتباطات (از قبيل كارتهاي اعتباري، تلفن، رايانه و غيره) استفاده مي‎كند، زائيده نهادهاي مختلف مالي از جمله بسياري از كارگزاران دولتي و غير دولتي است. در واقع امحاي خلوت فردي در كشور پيشرفته‎اي همچون امريكا، با اعلام اخير بعضي از شركتهاي عمده به اوج خود رسيد كه به موجب آن مكالمات تلفني كارمندان احتمالاً استراق سمع خواهد گرديد تا نسبت به كاري بودن يا خصوصي بودن آن اطمينان حاصل شود. البته دوربينهاي مخفي نيز بطور معمول حركات مردم را در داخل و خارج فضاهاي عمومي زير نظر دارند، به علاوه بايد به عواملي اشاره كرد كه اقدام به جمع‎آوري، دسته‎بندي، رده‎بندي و نگهداري اطلاعات مربوط به افراد مي‎كنند. اين بانكهاي اطلاعاتي كه مواردي چون عادات، علايق دلبستگيهاي اجتماعي، عرفي يا سياسي افراد را در بردارد، درصورت درخواست به هر يك از كارگزاران تجاري، غير تجاري و دولتي فروخته خواهد شد. شركتهاي تجاري كه دائماً به دنبال مشتريان جديد براي محصولات خود هستند از اين بانكهاي اطلاعاتي به طور منظم استاده مي‎كنند. در سيستم‎هاي سرمايه‎داري، اطلاعات خصوصي مبدل به اطلاعات عمومي و كالاي اساسي جديدي مي‎شود كه توسط مجموعه‎اي از عوامل دارندة اين نوع اطلاعات به هر كس كه راغب باشد خريد و فروش مي‎گردد!

به همين ترتيب، در سطح جهاني، فقدان يك سازمان منطقي براي پاسداري از خلوت فردي، زنگ خطري براي بسياري افراد آگاه به صدا درآورده است. برخي چنين ادعا مي‎كنند كه محدوديت جريان اطلاعات ممكن است مانعي در راه تجارت آزاد يا صادرات و واردات آزاد اطلاعات به وجود آورد. اما برخي ديگر بر اين باورند كه جريان آزاد اطلاعات نه تنها به دخالت در خلوت افراد منجر مي‎گردد، بلكه در اين بين ممكن است عده‎اي يا ملتهايي كه هيچ برنامه‎اي براي پاسداري از اطلاعات ندارند و يا در اين زمينه براي خود اختيارات بيش از حد قائلند، از اين اطلاعات سوء استفاده كنند. سازمان همكاريهاي اقتصادي و توسعه (OECD) از آغاز دهة 60 دربارةء كاربرد رايانه و جريان فرامرزي اطلاعات (TDF) بررسيهايي انجام داده است. در همين مورد راهنمايي‎هاي زيادي نيز درخصوص صيانت از شاخصهاي اطلاعات در اختيار گذارده و به توازني بين صيانت از خلوت فردي و برسميت شناختن اصل جريان آزاد اطلاعات دست يافته است. مع ذالك شركتهاي تجاري مرتباً‌بر اين باور بوده‎اند كه هر نوع محدوديت به بهانه صيانت از اطلاعات، در فعاليت آزاد اطلاعاتي در سطح جهان ايجاد اخلال خواهد كرد. موضوعات مربوط به خلوت و صيانت از اطلاعات در مرتبة ملي و بين المللي همچنان از دل نگراني‎هاي افراد، كارگزاران دولتي و غير دولتي، شركتها و امثالهم در سالهاي آينده باقي خواهد ماند.

نتيجه‎گيري

آنچه همگان درباره‎اش اتفاق نظر دارند آن است كه تكنولوژيهاي ارتباطي نوين در كنار انواع قديمي آن، عملاً مرزهايي را كه زماني مردم و فرهنگ‎هاي مختلف را از جهت اقتصادي، جغرافيايي و سياسي از هم جدا مي‎ساخت، برداشته است. بررسي كوتاه حاضر دربارة تاثير تكنولوژي اطلاعات بر فرهنگها و افراد، تنها به لايه‎هاي خارجي پديده معاصري پرداخته است كه بسيار پيچيده، چند بعدي و گسترده است واز قدرت دگرگوني حيرت‎آوري در همة زمينه‎ها – آموزش, علوم، تكنولوژي ، اقتصاد، سياست، فرهنگ و روابط انساني – براي هميشه برخوردار است. در يك چنين محيط برانگيزنده از نظر تكنولوژي، با توسل به جمله‎اي كليشه‎اي، بايد اذعان كرد كه «آينده از آن كساني است كه خود را برايش مهيا ساخته‎اند»، و اين آمادگي را ما بايد به وجود آوريم، نه تنها براي خودمان بلكه براي كساني كه پس از ما خواهند آمد. تكنولوژيهاي عصر اطلاعات را مي‎توان مثل شمشير دولبه به شمار آورد. از يك طرف به فاصله اطلاعاتي بين «دارها»‌و «ندارها» يا «فقراي اطلاعاتي» و «ثروتمندان اطلاعاتي» دامن زده است، و از طرف ديگر فرصتي استثنايي براي بسياري از گروه‎هاي حاشيه‎اي پديد آورده به نحوي كه اكنون مي‎توانندحرفهاي خود را كه در گذشته خريداري نداشت از طريق كانالهاي ارتباطي جهاني و فراگير، همچون اينترنت منتشر سازند. بدون شك دركشورهاي در حال توسعه هر چه مردم به گذشته كمتر تكيه كنند و نظر خود را بيشتر معطوف به ترسيم آينده سازند و براي اين منظور از ظرفيتهاي شگرف تكنولوژيهاي ارتباطي نوين بهره‎برداري كنند، آمادگي رويارويي بهتري با چالشهاي پديدار شده عصر اطلاعات و نيروهاي رقيب آن در سطح ملي و بين المللي پيدا خواهند كرد.

با توجه به توضيحات قبل و با نگاه به مشخصات « عصر اطلاعات» اشارة احتياط برانگيز جي. هربرت آلتشول، براي نتيجه‎گيري از اين مقاله مقبول به نظر مي‎رسد:

« اطلاعات براي همة ما فراهم شده است هر چند مردم فقير و غني به طور يكسان بدان دسترسي ندارند. با اين وجود، در بهترين حالات، اطلاعات و دانش يكي نيستند و اشتباه مهلكي است اگر آن دو را با هم اشتباه بگيريم. دانش ممكن است، آن طور كه همواره گفته‎اند، عين قدرت باشد، ولي دانش حقيقي تنهاب طور منظم، منطقي و پي در پي حاصل مي‎شود. «ب» بايد پس از «الف» بيايد، قبل از آن ميسر نيست. به راستي كه اطلاعات بيش از اندازه مي‎تواند خسارت يا مانعي براي دانش باشد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و تاثير آن بر جوامع جديد 10 سال 3 ماه ago #58628

متشكرم
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و تاثير آن بر جوامع جديد 10 سال 3 ماه ago #58629

با تشكر
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: علي رضا آل قيس