جمعه, 07 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مختصری در خصوص طایفه بنی هاشم

مختصری در خصوص طایفه بنی هاشم 9 سال 3 ماه ago #109795

مختصری در خصوص طایفه بنی هاشم

مفهوم شناسي:
واژه بني هاشم از دو كلمه تشكيل شده است:
1- بني: (بنين) كه در لغت به معني پسر است و آن جمع ابن مي‌باشد.[1] "ابن" از ريشۀ "بُنَي" به معني ساختن عمارت و بناست، ناميدن فرزند به "ابن" از اين جهت است كه پدرش او را ساخته است.[2]
2- هاشم: (اسم فاعل) مشتق از هَشَم به معني شكسته شدن چيزيست كه سست است[3] و اصطلاحاً لقب "عمرو بن عبد مناف" (بزرگ طايفۀ بني هاشم) است، وي در يكي از سالهاي قحطي و گرسنگي، با تهيۀ آرد و نان از شام يا فلسطين و در آميختن آن با گوشت شتر و تهيۀ تريد و اطعام آن به مكَََّيان، لقب هاشم (يعني تهيه كنندۀ تريد) به خود گرفت.[4]

مفهوم اصطلاحي بني هاشم:
طايفه‌اي از قريش از فرزندان هاشم بن عبد مناف است، قريش نخستين قبيلۀ عرب است كه شهر مكه را آباد و خانۀ كعبه را نوسازي كرد (قريش لقب جد بزرگ اين قبيله است و به معني كوسه ماهي مي‌باشد وجه ديگر آن مشتق از تَقرَش به معني گرد آمدن است).[5]

بني هاشم در عصر جاهليت:
هاشم مسئول آب دادن به حاجيان (سقايت) و طعام دادن به ايشان بود، او اولين كسي بود كه در كار بازرگاني براي قريش پيمان نامه گرفت و باعث توسعه تجارت مكه شد[6]، بازرگانان قريش را اصحاب ايلاف مي‌ناميدند سورۀ‌ قريش در شأن ايشان نازل شده است.[7]
منسب بني هاشم به عبدالمطلب فرزند هاشم مي‌رسد، نام اصلي وي «شيبه» بوده است، عبدالمطلب، شصت سال رياست قبيلۀ قريش را بر عهده داشت و شيخ بني هاشم بود.[8]

بني هاشم در عصر بعثت رسول اكرم (ص):
پيامبر اعظم (ع) از طايفۀ بني هاشم بود و بعثت ايشان از اين قبيله باعث حسادت و دشمني ساير قبائل قريش گرديد (بني اميه از سرسخت‌ترين اين دشمنان بودند)[9]. شمار اندكي از بني هاشم اسلام آوردند برخي از هاشميان نيز به دشمني و رويارويي شديد با حضرت برخاستند ابولهب عموي پيامبر (ص) و ابوسفيان بن حارث كه به هجو پيامبر (ص) مي‌پرداخت از جمله اين افراد بودند.
برخي از بني هاشم نيز بدون قبول اسلام بر پايه روابط قبيلگی به حمايت آن حضرت پرداختند، بسياري از ايشان پس از هجرت به مدينه و بويژه در فتح مكه مسلمان شدند.[10]
بني هاشم در زمان پيامبر (ص) از مصرف زكات منع شدند و بخشي از خمس به بني هاشم و بني مطلب تعلق گرفت و اين به دليل شأن والاي ايشان است.[11]

بني هاشم پس از پيامبر (ص):
بيشتر صحابه حضرت رسول (ص) با خلافت حضرت امير (ع) مخالفت كردند و دليل آن جلوگيري از رشد و منزلت بني هاشم بود، عمر بن خطاب عنوان كرد؛ «عرب نمي‌پذيرد كه نبوت و خلافت با هم در يك خاندان جمع گردد».
به راه انداختن جنگ صفين به بهانه خونخواهي عثمان، فشار بر امام حسين (ع) و بني هاشم براي گرفتن بيعت با يزيد از بزرگترين مصاديق رويارويي طايفه بني اميه با ايشان است.[12]
با روي كار آمدن بني عباس و اصرار ايشان در ناميدن خود به عنوان خاندان پيامبر (ص)، حكومت بني عباس با نام دولت بني‌هاشم شناخته شد اما شيعيان ايشان را بني عباس مي‌ناميدند.[13]

ياد كرد قرآن از بني هاشم:
در قرآن صريحاً از بني هاشم نامی برده نشده، اما تعدادي از آيات را با
اختلاف، در شأن بني هاشم دانسته‌اند:
«اِعْلَموا اَنّمَا غَنِمتُمْ مِنْ شيءٍ فَأَنَ للهِ خُمُسَهُ و لِلرَسولِ ولِذي القُربي وَاليَتامي وَالمَساكينَ وابْنِ السَّبيلِ...»[14]
«بدانيد هر گونه غنيمتي به دست آوريد خمس آن براي خدا و براي پيامبر و براي ذالقربي و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است...»

دربارۀ ذوي القربي اختلاف وجود دارد:
1- منظور بني هاشم است كه از فرزندان عبدالمطلب هستند.
2- بني هاشم و بني مطلب بن عبد مناف.[15]
3- ائمه اطهار (ع): با توجه به اينكه آنها جانشين پيامبر و رهبران حكومت اسلامي بوده و هستند علت دادن يك سهم از خمس به آنها روشن مي‌گردد، تا زندگي سادۀ خود را از آن اداره كنند و بقيه را در مخارج گوناگون كه لازمۀ مقام رهبري است مصرف كنند، منظور از يتيمان ومسكينان و واماندگان در راه، بني هاشم و سادات مي‌باشند.[16]
در رواياتي چند آيات متقابل سورۀ محمد (ص) در شأن اهل بيت (ع) و بني اميه دانسته شده است.[17]


________________________________________
[1] . قرشي، علي اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1375، هفتم، ج 1، ص 233.
[2] . راغب اصفهاني، مفردات، ترجمه غلامرضا حسيني، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1375، دوم، ج 2، ص 315، 314.
[3] . مفردات، راغب، پيشين، 1372، اول، ج 3، ص 521.
[4] . مركز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان كتاب، 1386، ج 3، ص 492.
[5] . صدر حاج سيد جوادي، احمد و بهاء الدين خرمشاهي و كامران فاني، دايره المعارف تشيع تهران، مؤسسه دايره المعارف تشيع، 1371، اول، ج 3، ص 495.
[6] . اعلام قرآن، پيشين، ص 496.
[7] . دايره المعارف تشيع، پيشين، ص 496
[8] . همان.
[9] . اعلام قرآن، پيشين، ص 241.
[10] . همان، ص 503-502.
[11] . موسوي بجنوردي، كاظم، دايرهالمعارف بزرگ اسلامي، تهران، مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي، 1383، اول، ص 702.
[12] . اعلام قرآن، پيشين، ص 497-496
[13] . دايره المعارف بزرگ اسلامي، پيشين، ص 703
[14] . انفال/ 41 (ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي‌باشد)
[15] . طبرسي، مجمع البيان، ترجمه: مترجمان، تهران، فراهاني، 1360، اول، ج 1، ص 221.
[16] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، اول، ج 7، ص 174
[17] . اعلام قرآ»، پيشين، ص 259.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حسین بهنام