جمعه, 07 ارديبهشت 1403

 



موضوع: هدایت سر پرستی

هدایت سر پرستی 10 سال 11 ماه ago #10135

هدایت
چهارمین وظیفه اصلی مدیر هدایت و سرپرستی سازمان است،این وظیفه یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه جهت دست یافتن به اهداف سازمان می باشد.
وظیفه هدایت شامل سه بخش رهبری،انگیزش و ارتباطات است.
رهبری:رهبری را بخشی از وظایف مدیر می دانند و گروهی دیگر برای رهبری مفهوم وسیع تری قایلند وآن را در «توانایی ترغیب دیگران به کوشش مشتاقانه جهت هدفهای معین می دانند»
الگوهای رهبری:الف:خصوصیات رهبر-رهبر باید باهوش،بیان رسا،رشد اجتماعی و وسعت نظر،انگیزش درونی را دارا باشد.
ب:نظریه های رفتار رهبری:الف:سبک آمرانه سنتی.ب:سبک دموکراتیک.
سبک آمرانه سنتی:رهبر را ناشی از مقام خود می داند و انسان را ذاتأ تنبل و غیر قابل اعتماد می شناسد.
سبک دموکراتیک:در صورتی که مدیر قدرت خود را ناشی از پیروانش می داند و انسان را به عنوان موجود خود جوش و مسؤلیت پذیر می شناسد.
سیستم های مدیریت:
1-سیستم یک:مدیر اعتماد و اطمینان به زیر دستان ندارد وبیشتر تصمیم ها وتعیی ها اهداف در رده های بالای سازمان اتخاذ میشود و ترس و تحدید و تنبیه بر محیط کار حاکم است.
2-سیستم دو:مدیریت اعتماد و اطمینان زیادی به زیر دستان خود دارد،تصمیم های بسیاری در چهار چوبها از پیش تعیین شده در سطوح پایین اتخاذ میشود و ارتباط میان مافوق و مادون همراه با ترحم و دلسوزی و از جانب مادون با ترس و احتیاط است.
3-سیستم سه:مدیریت نه ه طور کامل ولی اعتماد و اطمینان قابل ملاحظه ای به زیر دستان دارد،تعیین خط مشی ها و تصمیم گیری های عمومی در سطوح بالا انجام میشود ولی ارتباط زیر دستلن در سلسله مراتب دو طرفه است.ارتباط میان مافوق ومادون نسبتأ متقابل است که با اطمینان خوبی برخور دار است.
4-سیستم چهار:در این سیستم مدیریت اعتماد و اطمینان کامل نسبت به زیر دستان دارد تصمیم گیریها بطور گسترده در سراسر سازمان پخش است فرآیند کنترل به علت در گیری کامل رده ها ی عملیاتی بطور گسترده ای پخش شده است.
انگیزش:انگیزه یا نیاز حالت درونی است که انسان را به انجام فعالیتها وا میدارد و می توان به دو دسته ظبقه بندی کرد:
1-نظریه محتوایی.2-نظریه فر آیندی
نظریه محتوایی:در این نظریه تلاش میشود عامل شکل دهنده ی رفتار مشخص شود و شامل مدل های زیر است:
1-نظزیه سلسله مراتب نیازها
2-نظریه انگیزش و بهداشت روانی
3-نظزیه دو ساحتی بودن انسان
نظریه سلسله مراتب نیازها:این نظریه به پنچ دسته تقسیم می شود:
1-نیاز فیزیو لوژیکی مانند نیاز به آب و غذا
2-نیاز ایمنی:ایمن بودن از خطرات جسمی،شغلی،روحی و مالی و...
3-نیاز تعلق:از آنجا که انسان موجودی است اجتماعی نیاز دارد از تنهایی بپرهیزد و با دیگران آمیزش و رابطه داشته باشد.
4-نیاز احترام:انسان نیاز دارد که جایگاه خود را در اجتماع بیابد و مورد احترام قرار بگیرد.
5-نیاز خود یابی(خود شکوفایی):منظور از خود شکوفایی آن است که فرد به استعدادهایش جامعه عمل بپوشاند.
نظریه انگیزش و بهداشت روانی:در این نظریه از نظر کیفیت ارضای نیاز خود دارای خصوصیاتی دو گانه است
یک اینکه در اثر فقدان شرایط لازم احساس عدم رضایت می کند
دوم اینکه وجود نیازهایی است که در یک سو برای او رضایت و کامیابی فراهم می آورد
نظریه دو ساحتی بودن انسان:مک گریگور این نظریه را بر دو نظریه ی x وy قرار داده است
نظریه x:کارگران کار کردن را دوست ندارن و از کار بیزارند،همهی کارگران با انگیزه مادی به کار وا داشته می شوند،شکستهای سازمان را معمول کارکران خود می دانند.
نظریه y:کارگران اگر کار خود را دوست داشته باشند برای آنها یک بازی طبیعی است،اگر به کارکنان به اندازه ی توانایشان مسؤلیت داده شود از کار فرار نمی کنند و به دنبال آنن،اگر کارگران دراهداف سازمان شریک باشند با انگیزه های انسانی بر انگیخته می شوند،کار کنان را خلاق و کار آفرین تربیت می کنند.


با تشکر فراوان از
سرکار خانم غمخوار
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: افسانه غمخوار