دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: با عرض سلام عرض ادب -موضوع جامع شناسی هنر چیست/؟

با عرض سلام عرض ادب -موضوع جامع شناسی هنر چیست/؟ 8 سال 3 ماه ago #118305

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
جامعه شناسی هنر چیست؟
در دوره کارشناسی درسی داشتیم تحت عنوان نماد شناسی. در این درس خواندیم سه نوع نشانه وجود دارد. مثال استادمان معمولا درخت بود. عکس درخت یا واژه درخت یا اصلا در واقعیت به یک درخت اشاره کنیم، هر سه نشانه هایی از آن هستند. حتی کلمه ی درخت هم که در واقعیت جهان ماده شکل محسوس و ملموس دارد دارای درجات زیادی از ابهام است، چه برسد به کلماتی مثل «جامعه شناسی» و «هنر». بنابر این برای پاسخ دادن به سوال فوق و شرح چیستی عبارت «جامعه شناسیِ هنر» لازم است ابتدا مفاهیم«جامعه شناسی » و «هنر» را برای خودمان تبیین کنیم. در نوشتار پیش رو برداشت شخصی اینجانب از مباحثی که در کلاس جامعه شناسی هنر مطرح شد و آنچه که در باور خود پذیرفته ام را از نظر خواهید گذراند.
از نظر حقیر «انجام کاری به بهترین نحو ممکن» تعریفی جامع و مانع برای هنر می باشد. این تعریف بسیاری از اموری را که هنر شناخته نمی شوند در خود جای می دهد و بسیاری از آثاری را که هنر شناخته می شوند از خود دور می کند و نمی پذیرد. در این تعریف قالب اثر هیچ الزامی برای تبدیل آن به هنر یا غیر هنر ایجاد نمی کند. تکنیک هم همینطور. موضوع هم همینطور. در عین حال انتخاب صحیح قالب و تکنیک و موضوع در رساندن اثر به مقام بهترین شیوه موثر است و از این جهت در ایجاد هنر اهمیت می یابد. این تعریف با دیدگاه سنتی ایرانی درباره ی هنر مطابقت دارد. برخلاف دیدگاه غربی که هنر را نوعی از شغل و هنرمند را نوعی از شاغل می داند، دیدگاه ایرانی هر کاری را نوعی از هنر و هر انسانی را نوعی از هنرمند می داند. علاوه بر سینما و نقاشی و موسیقی و... که پیشتر به عنوان هنر شناخته شده اند، اموری مانند کشاورزی و آشپزی و معلمی و... هم می توانند در حیطه هنر قرار گیرند و حتی اضافه می کنیم اموری را که اصلا شغل شناخته نمی شوند و هرگز برای کسی درآمد زایی نداشته اند. مانند کسی که با درامدی کم چنان امورات زندگی اش را می گذراند که هم نیازهایش براورده می شود و هم محتاج غیر نمی شود. یا کسی که در برابر مصائبی که بر او وارد می شود صبر پیشه می کند و توکل و اعتمادش را به خدا از دست نمی دهد. یا کسی که مال وجان خود را برای حفظ ارزش ها فدا می کند. در اینجا با افتخار مدعی می شویم وقتی یزید در مجلسش از بانو زینب(س) پرسید: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟»، پاسخ «ما رایت الا جمیلا» که بانو ارائه دادند بر اساس همین تعریف از هنر و زیبایی بوده است. در پی این نظریه تدقیق می کنیم که هنرمند کسیست که قدرت مهار بیان خویش را داشته باشد. اهمیت این موضوع مانند اهمیت تفاوت میان «انرژی هسته ای» و «بمب اتم» است. هر دو از یک جنس و یک فناوری هستند اما اولی مهار شده و دومی مهار نشده است. هنرمند باید بتواند اگر بر فرض مثال می خواهد نود و یک را برساند، از این حد نود و دو نشود و نود هم نشود. رسیدن به این مهارت نیاز به شناخت دقیق مفاهیم و تکنیک ها و ابزارها و تسلط بر آنها دارد که همینش هم کار پیچیده ایست. چه برسد به مفاهیم جامعه شناسی که در حیطه شناخت مخاطب با آن درگیری خواهد داشت. چرا که همه مثل هم نیستند و برداشت هر شخص از یک اثر یا جمله ممکن است با دیگری متفاوت باشد. بنابراین در اصولی که اثر هنرمند را به بهترین تبدیل می کند علاوه بر تسلط بر اندیشه و مقصود خویش و ابزارهای بیان باید شناخت مخاطب را هم بیافزاییم. هر چه که شرح می دهم ذهن خودم هم بازتر می شود. آن موقع که استاد گفت در دو صفحه توضیح دهید با خودم گفتم «اووووَه! دو صفحه! چه خبر است؟ مگر می خواهیم چکار کنیم؟!» اما حالا می بینم اگر بیست صفحه هم قلم بزنم سخن بسیار است. در شناخت مخاطب به توحید رسیدم! چقدر سخت است که هنرمند بخواهد دانه دانه مخاطبانش را بشناسد تا باب فهم آنان اثر هنری بیافریند. در این معنا اصلا تبلیغ و تکرار بی معنا می شود، چرا که هر مخاطبی فهمی متفاوت از دیگری دارد و باید برایش اثری متفاوت خلق کرد. اما چه خوب می شود اگر آدم فقط یک مخاطب داشته باشد و تمام همتش را برای شناخت او به کار بگیرد، همه ی آثارش را فقط برای او و رضای او ایجاد کند و نتیجه را هم به او بسپارد و به او توکل کند و او تنها مخاطبی است که ثروتمند تر از او کسی نیست و دقیق تر از او کسی نیست و علاقمندتر از او کسی نیست و تمام آثار هنری را خریدار است و بهایی همچون بهشت ابد را کس جز او نتواند دهد...
و اما تعریف جامعه شناسی. پس از کلی جملات ثقیل و دیرهضم استاد مثالی زد که همچون خورشید تمام تاریکی های وهم و ابهام را به روشنایی بدل کرد. مثالش قصه ایست که همه شنیده ایم. بعضی جاها «پادشاه برهنه» نام دارد و بعضی جاهای دیگر «لباس جدید پادشاه».
جامعه شناس همان کودکی است که از میان خیل متظاهران مصلحتی فریاد برمی آورد و واقعیت را فاش می کند. جامعه شناس کسی است که به بایدها کاری ندارد و فارغ از تمام ارزش ها و نیات به هست های جامعه که در بستر تاریخ شکل گرفته اند می پردازد.
اکنون که تعریف جامعه شناسی و هنر مشخص شد شاید بتوانیم به تعریف «جامعه شناسیِ هنر» بپردازیم. اما در حال حاضر با تعریفی که از هنر برگزیده ام، درباره ی جامعه شناسی هنر توضیحی به ذهنم نمی رسد. انشالله هر گاه آگاهی ام به اینجا قد کشید ادامه اش را نیز خواهم نگاشت.

{چامه شناسی هنری -مطالعه قوانین وفرایندهای اجتماعی که مردم رانه تنها به عنوان افرادواشخاص بلکه به عنوان اعضاگروها- وجوامع انسانی است که موضوع اصلی ان شناسایی رفتارها به عنوان موجودات اجثماعی است .با تشکی انجمن ها وگروهایاجتماعیمورد بررسی قرار میدهند جامع شناسی مطالعه زندگی اجتماعی ر فراوان از استاد سرکار خانم خسروی}
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مژگان خسروی رستمی