دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تحقیق درباره جامعه شناسی هنر

تحقیق درباره جامعه شناسی هنر 8 سال 4 ماه ago #118219

بنام خدا
با سلام و احترام
امیدوارم مطالب ارسالی مورد تایید شما استاد گرامی قرار بگیرد. با تشکر
جامعه شناسی هنری:
جامعه شناسی یا تئوری علمی جامعه ،شناخت حرکات اجتماعی و بررسی قوانین حاکم بر این حرکات است . به دیگر سخن سعی دانشمند مزبور بر این است که تصویر منظم و کاملی از تحول و تکامل جامعه به دست دهد
و با شناختن و شناساندن جامعه و ویژگی های حیات اجتماعی و افزودن بر نگرش و دید علمی انسانها درباره ی جامعه و سیر تکاملی آن ، بر شتاب حرکات اجتماعی بیفزاید .24 از سویی دیگر جامعه شناسی هنر در دهه اخیر به
عنوان یکی از حوزه های تخصصی جامعه شناسی مطرح شده ست ،حوزه ای که به مطالعه ی زمینه ی ویژه ای از زندگی اجتماعی انسانها که همانا هنر و آفرینش هنری است می پردازد.
در تعریف دقیق تر جامعه شناسی هنر که به شناخت محتوای اثر هنری و جوهر اجتماعی آن می پردازد می توان گفت : جامعه شناسی هنر روابطی که هنر را با جامعه و مظاهر گوناگون زندگی اجتماعی پیوند می دهد با روش علمی مطالعه می کند و کنش و واکنش هنر مند و جامعه ، جهان بینی و موضع فکری هنرمند ، اثر و خلاقیت هنر ی او را در پیوند با مظاهر گوناگون حیات اجتماعی مورد مطالعه قرار می دهد .25
جامعه شناسی هنر، مطالعه جامعه هنری است . وجوه اجتماعی هنری ، اعم از پدیده های هنری و هنرمندان در این عرصه بررسی می شود ،جامعه شناسی هنر اسرار پنهان و آشکار طبقه اجتماعی هنر مند را از طریق آثار هنری عیان کرده و ارتباط محصولات هنری را با پدیده های اجتماعی اندازه گیری می کند . این بررسی مستقیم ،پنهان ،نمادین و تطبیقی است . اندازه گیری میزان تأثیر گذاری اجتماعی و تحلیل پدیده های هنری از دیگر کارکردهای این عرصه محسوب می شود. هنرمند در برخورد با پدیده ها و واقعیت های اجتماعی ،4 موضع روشن دارد :
آن را تأیید و تبلیغ می کند، آن را مخفی و پنهان می کند ، آن را تأیید ولی بر ضد آن کار می کند ، آن را تأیید ولی بی طرف است( فقط موضع تفسیری دارد) .
هدف جامعه شناسی هنر ، شناخت هنرمند ،بررسی آثار هنری، قوانین ارتباطی بین هنرمند و سایر نهادهای رسمی و غیر رسمی و بررسی کارکردهای اجتماعی هنر است .
در جامعه شناسی هنر پدیده های هنری با نگرشی اجتماعی اندازه گیری می شوند.
از این قرار در بسیاری جهات زمینه تحقیق گشوده می شود .
1- شناخت هنرمندان ، زمینه حیات آنان و علل گرایششان به قلمرو هنری .
2- سازمانها ، نهادها و تأسیسات هنری .
3- مشتریان هنر ، زمینه ها ، انگیزه ها و علایق آنان .
4- ارزش های اجتماعی در رابطه با هنر .
بدینسان هنر نه تنها ساخته افکار و اندیشه های مردم ، بیان مسائل ،نیازها و خواسته های آنان شناخته می شود بلکه خود راه گشای آینده ای دیگر به مردمان خواهد بود.
امروزه محقق و عالم علوم اجتماعی کلمات تحلیلی و ترکیبی مثل دولت ، دین ، سیاست، فلسفه، دانش علم ، اقتصاد و تاریخ را در ادراکات مجهول اما به هم پیوسته و ادراکاتی که از الگوها و نمونه های در هم رفته ، شکل گرفته اند به کار می برد.28
جامعه شناسی نیز از یک سو با رشته هایی مرتبط است که بنا به سنت با هنر سر و کار دارد – تاریخ هنر ، نقد هنر ، زیبایی شناسایی و هم با رشته هایی مرتبط است که شخصاً با جامعه شناسی پیوند دارند- تاریخ ، انسان شناسی ، روان شناسی،اقتصاد، حقوق .29
بنیانگذاران جامعه شناسی که به عنوان پدران این علم محسوب می شوند مسئله هنر را بیشتر در حاشیه کار خود در نظر می گرفتند .امیل دورکیم مادامی به هنر کار داشت که آن را در پیوند با دین بتواند مطالعه کند.
ماکس وبر تنها در یک مقاله به طور مشخص به سبک های گوناگون موسیقی پرداخته و آنها را به روند تاریخی گسترش عقلانیت در غرب مربوط کرده است . از این میان گئورک زیمل بیش از همه به پیش برد تحقیق جامعه شناسی در باب هنر یاری رسانده ، زیمل کوشید مناسبات موقعیت اجتماعی هنر را با مسیحیت و تاثیر و نفوذ جهان بینی ها در آثار هنری عیان سازد . او بین میل تقارن و صور حکومت استبدادی یا جوامع سوسیالیستی و میل به عدم تقارن و صور لیبرالی یا فرد گرایی حکومت یا جامعه تناسب می دید.30
اسپنسر منشاء هنر را بازی می دانست.او معتقد بود که حیوانات پست تر همه نیروی حیاتی خود را صرف نگهداری و ادامه زندگانی می کنند ، اما در انسان پس از برآرودن نیازهای وی یک نیروی اضافی به جای می ماند .این نیروی اضافی صرف بازی می شود و از بازی به هنر می رسد.
بازی تظاهر به عمل واقعی است ،هنر نیز این چنین است .31
لئون تولستوی هنر را یکی از وسایل ارتباط انسانها با یکدیگر و آن را از موجبات ترقی و پیشرفت بشریت به سوی کمال می داند.32
پرودن (1865- 1809) به نقد هنر بازاری در حکومت های سرمایه داری پرداخته و اعتقاد داشت هنر نیز مانند هر چیز دیگری به صورت کالا درآمده است . و کسانی که آن را تولید می کنند به علت وابستگی به طبقه حاکم و نیاز طبقه حاکم به بهره گیری از هنرمندان در قالب «عوامل خواب آور » خود خریدنی و خود فروختنی شده اند.33
پرودن اعتقاد داشت که همه هنرها بر یک اصل واحد استوارند ، هدف واحدی را دنبال می کنند وبرهمه قواعد یکسانی حکمفرماست . از دیدگاه او ، اصل مشترک همه هنرها در قوه معینی از ذهن انسان جای دارد . او ذهن را اندام واره ای پیچیده می انگارد و برآن است که قوای گوناگون گرد محوری می گردد که مرکب از دو عنصر است «وجدان اخلاقی» و «علم » و «عدالت » و « حقیقت » .
چنانکه پیداست هر دو صورت بندی همتای عقل نظری و عقل عملی کانت است . پرودن کوشید نشان دهد که نقش هنرمند در جامعه صرفاً کمکی است، و «مقصود هنرمند آن است که حساسیت های اخلاقی، احساسات وقار آمیز و تهذیب جوی ما را برانگیزد »34
مهمترین گفتار مارکس را در باب هنر باید در صفحه های واپسین مقدمه ای در نقد اقتصاد سیاسی 1875 یافت . مارکس از مفهوم ماتریالیسم دیالکتیکی و تاریخی آغاز می کند ، بر طبق این مفهوم واقعیت های اقتصادی بنیاد غایی (اما نه یگانه بنیاد) همه ایدئولوژی ها و از این رو هنر نیزهست .او معتقد بود که هنر مستقیماً از بنیادهای تولید اقتصادی سرچشمه می گیرد.35
ناتالی هینگ معتقد است نخستین جامعه شناسان هنر نه از جامعه شناسی و نه از تاریخ فرهنگی برخاسته اند ،جامعه شناسی هنر در جمع کارشناسان زیبا شناسی و تاریخ هنر پدید آمد . بر این اساس هینگ از پیدایش سه نسل در تاریخ این دانش میان رشته ای جوان بحث می کند ؛نسل اول را «زیبایی شناسی جامعه شناختی »مینامد که دغدغه اش بستگی میان «هنر و جامعه » است و عمدتاً در سنت مارکسیستی بالیده است . این نسل مطابقت با سنت ژرمنی و بیشتر با حال و هوای نظری کار می کرد .
نسل دوم بیشتر در انگلستان و ایتالیا و از درون سنتی،تجربی تر بر آمد و بیش از آنکه به ارتباط هنر و جامعه بیندیشد ، دغدغه اش تعیین جایگاه هنر در جامعه بود . این جریان دوم را می توان «تاریخ اجتماعی هنر» نامید . اینان کمتر از نسل اول در صدد طرح نظریه هنری یا اجتماعی بودند، بیشتر به تحصیل نتایج انضمامی و پردوام و افزودن بر غنای « شناخت تاریخی » فکر می کردند.
نسل سوم جامعه شناسی هنر را می توان ذیل عنوان جامعه شناسی پیمایشی رده بندی کرد. این نسل در دهه 1960 و از بطن سنتی یکسره متفاوت برآمدند که بیشتر در فرانسه و آمریکا مجال و میدان فعالیت یافتند و از روش های مدرن آماری و انسان شناختی بهره می جستند .صورت مسئله و دغدغه ی نسل سوم نه « هنر و جامعه » نه « هنر در جامعه » بلکه «هنر به مثابه جامعه » بود – به اعتقاد ایشان « مجموع کنش های متقابل کنشگران ، نهادها و اشیاء به گونه ای با هم تحول می یابند تا آنچه که عموماً هنر می نامند تحقق یابد.
با تشکر
میترا حرمشرقی
کارشناسی مدیریت امور فرهنگی و برنامه ریزی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تحقیق درباره جامعه شناسی هنر 8 سال 4 ماه ago #118231

سلام
متشکرم
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مژگان خسروی رستمی