دوشنبه, 17 ارديبهشت 1403

 



موضوع: موضوع تحقيق - نقش رسانه ها در مديريت بحرانهاي بين

موضوع تحقيق - نقش رسانه ها در مديريت بحرانهاي بين 9 سال 4 ماه ago #109686

  • الهام شمس
  • الهام شمس's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 42
  • Thank you received: 9
نقش رسانه ها در مديريت بحرانهاي بين المللي :


طرح مسئله:

همان طوري كه ميدانيم شرايط بحراني ميتواند به شكلهاي مختلفي بروز كند و از تغيير و تحولات گوناگون ناشي مي شود . منشاء بحران مي تواند حمله ناگهاني، شروع جنگ، كودتا، سقوط يك دولت، احتمال بروز ناآرامي و شورش، تظاهرات خشونت آميز خياباني، خيزشهاي اجتماعي، ترور چهره هاي سرشناس سياسي ، ناكامي اقتصادي در سطح وسيع، ساقط كردن يك هواپيما، غرق كردن يا توقيف يك كشتي، بروز اشتباه در تاسيسات انرژي هسته اي و يا فجايع طبيعي و زيست محيطي همچون نشت مقادير نفت خام در دريا باشد .بنابراين ميتوان گفت ادبيات مديريت بحران بسيار گسترده تر است و از مواردي چون جنگ و جنگ گريزي تا فجايع طبيعي و بشري را دربر ميگيرد هدف اصلي مديريت بحران دستيابي به راه حلي رضايت بخش براي برطرف كردن شرايط غيرعادي به طريقي است كه منافع و ارزشهاي اساسي حفظ و تأمين شوند .





سوال تحقيق :



رسانه ها در مديريت بحرانهاي سياسي چه نقشي دارند؟



آيا رسانه هاي جمعي مي توانند از بحران هاي سياسي جلوگيري کنند؟



فرضيه:

نقش رسانه در مديريت بحران سياسي از چندين جهت قابل بررسي است:

-1 تدبير و تجديد بحرانها در شرايطي كه بحران سياسي بر جامعه حاكم است، از طريق مديريت اطلاعات

-2 پيش بيني كردن و هشدار دادن نسبت به وقوع يك بحران سياسي به منظور جلوگيري از وقوع

آن بحران

-3 نقش رسانه به عنوان يك ابزار مناسب ارتباطي ميان تيم مديريت بحران سياسي و كارشناسان مي تواند فرصتهايي را ايجاد كند و مفيد باشد.

-4 رسانه ميتواند لحظه به لحظه پاسخهاي لازم را در زمان بحرانهاي سياسي در اختيار مردم و مسئولان قرار دهد.



هدف مديريت بحران

به بيان مك كارتي، هدف اصلي مديريت بحران، دستيابي به راه حلي معقول براي برطرف كردن شرايط غيرعادي »به گونهاي است كه منافع و ارزشهاي اساسي، حفظ و تامين شوند. اين هدف دربرگيرنده سياست جاري است و از طريق فرآيندهاي اجبار و انطباق u1662 پيگيري ميشود تا در نهايت به گرفتن بيشترين امتيازات ممكن از دشمن بيانجامد و موقعيت و جايگاه خودي، تا حد امكان، بدون هرگونه تزلزلي حفظ شود.

مديريت بحران هم شامل هدف مثبت يا سنتي حفظ اهداف ملي است و هم شامل هدف منفي، يعني اطمينان از اينكه شرايط از كنترل خارج نشود و به جنگ تبديل نشود. بحران نه تنها ايجاد كننده خطر عمدي است، بلكه خالق ( تاجيك، 1383 ) «. چيزي است كه شايد بهترين توصيف آن، عنصر خودمختار خطر و عدم قطعيت باشد به بيان ديگر، كاملاً قابل تصور است كه بحران نه تنها در نتيجه تصميمات عمدي، اقدامات معين يا انتخاب آگاهانه ، بلكه به سبب وقايعي همچون فرآيند خبرگيري و خبردهي يا از دست دادن تسل ط بر وقايع، منجر به اعمال خشونت شود. بنابراين به بحرانهاي سياسي، نظير هر بحران ديگر يك سلسله شاخص هاي عام همچون :

فشردگي زمان، شدت تنش، تهديد جدي نسبت به اهداف اولويت دار، آثار استهلاك طولاني و ... دارند . اما از منظري معطوف به بحرانهاي سياسي، ميتوان شاخصهاي برجسته اين نوع بحران را در پديدههايي نظير بي ثباتي سياسي، بياعتمادي سياسي، عدم مشاركت سياسي، ناكارآمدي سياسي، تشديد تنش هاي سياسي درون نظام و ميان رهبران، تعميق شكاف ميان مردم و نظام دانست.

از طرفي ميتوان گفت كه بحران سياسي، بحران مشروعيت نظام حاكم و گفتمان سياسي مسلط است . آنگاه كه نخبگان سياسي جامعه استعداد و قابليت توليد ارتباطات و مناسبات مبتني بر اعتماد و مقبوليت خود را از دست مي دهند و نظام سياسي دچار ناكارآمدي ميشود، بحرانهاي سياسي حادث ميشوند.

آرنولد توين بي، جوامع سياسي را همچون نهادهايي كه به دنبال هدف مشخصي هستند فرض ميكند و علل بروز بحران در آنها را در سه لايه يا سطح زير جستجو ميكند:



-1 از كف رفتن قوه خلاقه در اقليت حاكمه بعد از آغاز دوره زوال، قدرت حاكم خاصيت خود را از دست »ميدهد، تنها به يك اقليت حاكمه تبديل ميشود.

-2 پاسخ و عكسالعمل اكثريت به اثر مزبور كه عبارت است از عقب نشيني و خودداري از همكاري و اتحاد با اقليت حاكمه و نيز خودداري از اصل تقليد در طريق نمو و ترقي.

-3 فقدان وحدت اجتماعي در مجموع پيكر جامعه كه نتيجه دو اثر فوق است.

از منظر ديگر، ميتوان گفت كه نظام سياسي زماني در معرض بحران قرار ميگيرد كه توانايي و استعداد خود را در حفظ و تثبيت مركز ثقل يا عامل انسجام ، ثبات و مشروعيت بخش خود را از دست داده باشد، امكان تعريف دقيق عناصر سازنده پردازنده u1582 خود را در يك ساختار بامعنا، سازواره، منطقي و كاركردي نداشته باشد؛ اس تعداد تطابق محيطي نداشته باشد، امكان پاسخ مناسب و به هنگام به تقاضاي وارد شده به نظام را نداشته و توانايي خود در( تاجيك، 1383 ) «. توليد و بازتوليد گفتماني را نيز داشته باشد.

ساندرز در جهت تبيين سيستمهاي سياسي، عناصر اصلي سيستم را بدين شرح برشمرده است:

بيترديد اگر قرار باشد از مفهوم سيستم استفاده كنيم، بايستي عناصري كه سيستم را تشكيل مي دهند، » بشناسيم.



در بين نامزدهاي آشكار در سطح نظام سياسي ملي، عناصر زير را ميتوان فهرست كرد:

احزاب سياسي، گروههاي ذي نفوذ، ديوان سالاري حكومتي، قوه مجريه، قوه مقننه، قو ه قضائيه، ارتش،

دانشجويان، انجمنهاي اوليه مانند جماعتهاي خويشاوندي يا گروههاي قومي و قبيلهاي، جريانهاي سياسي، رهبران فكري، تلقيها، ارزشها و عقايد توده مردم و رسانههاي ارتباطي. بنابراين در بعد سياسي امنيت ملي ميتوان به ابعاد فرعي مانند ساختار، ضعف و قوت، كارآمدي، ميزان مشروعيت، امنيت دولت، احزاب، مواردي كه به مشروعيت نظامهاي سياسي باز ميگردد، مسئله قوميتها و اقليتها در جوامع، ميزان نهادمندي جامعه مدني در كشورها و شيوه ( ربيعي، 1383 ، ص 138 ) «. مشاركت سياسي اشاره كرد

خانم لسلي هبتلر، استاد ارتباطات عمومي دانشگاه اورگان آمريكا با بيست سال سابقه مديريت بحران در ارائه كرده است. «؟ چگونه از طوفان بحرانها نجات پيدا كنيم » كشورهاي مختلف راهكارهايي را تحت عنوان



-1 هميشه براي بدترين آماده باشيد هيچگاه قدرت و شدت تخريب بحران را دست كم نگيريد. »

-2 ترس را حس كنيد، تا وحشت آن را درك كنيد و از همان ساعات و دقايق اوليه سازمان خود را هدايت كنيد.

-3 كار صحيح و درست را انجام بدهيد. هر مديري در مواجهه با مشكلات تصميم مهمي بايد اتخاذ كند.

-4 ارتباط، ارتباط، ارتباط داشته باشيد [براي ارتباط برقرار كردن بايد تمامي مجراهاي ارتباطي و وسايل مورد نياز را شناسايي كنيد و در صورت لزوم در اختيار داشته باشيد.]



وي معقتد است براي مديريت بحران داشتن آموزشهاي زير ضروري است:

-1 چگونه برنامهاي جدي براي مقابله با بحران ايجاد كنيم كه واقعاً جواب بدهد.

-2 چگونه تيم مقابله با بحران را شناسايي و آموزش دهيم.

-3 چگونه مصاحبههاي رسانهاي را هدايت و كنترل كنيم و در مركز خبرها بمانيم.

-4 چگونه ارتباط راهبردي – قومي و اخلاقي در وقوع بحران با ديگران برقرار كنيم.

(Habetler,2003) «. -5 چگونه قبل و u1576 بعد از بحران براي كارمندان و مخاطبان اعتمادسازي كنيم



كاركرد رسانه ها در مديريت بحرانهاي سياسي



در حقيقت اين وسايل ارتباط جمعي هستند كه در بعد گسترده ، از يك سو نقش » نيل پستمن معتقد است كه روزافزون خود را به آنچه بدان وقوف مييابيم، با آن آشنا ميشويم، روياروي آن قرار ميگيريم ، هرآنچه را كه تجربه مي كنيم و آنچه را كه بعنوان تجربه مياندوزيم، آنچه را كه بعنوان دانش ميآموزيم و آن گونه كه دانسته هاي خود را ميسازيم و شكل ميدهيم، به عهده گرفته اند و از سوي ديگر به آن گونه اي رو به كنايه به ما تحميل نيل پستمن، 1375 ، ص ) «. ميكنند كه به چه بينديشيم ، چگونه بينديشيم ، و چه، چگونه و چرا احساس ميكنيم (15

اين انديشه در نظر مردم ، چه عادي و چه تحصيلكرده رواج » : ژان كازنو ، درباره همين طرز انديشه مينويسند يافت كه وسايل ارتباط جمعي قدرتي فوق تصور دارند و ميتوانند افكار فلسفي و سياسي را منقلب نموده شكل ( ساروخاني، 1381 ، ص 98 ) «. تازهاي بدان بخشند و به اختيار تمامي رفتارها را هدايت نمايند.

لاسول در مقاله معروف خود ساخت و كاركرد ارتباطات در جامعه را اينگونه تصريح مي كند كه كاركردهاي ارتباطات اجتماعي به سه دسته تقسيم ميشوند:

الف) نظارت: جمع آوري اطلاعاتي كه جامعه درباره احتياجات، مخابرات و فرصتها بايستي بداند تا بدين وسيله »خود به مسايلاش پاسخ گويد.

ب ) همبستگي: به كار بستن پاسخ جامعه در مورد اطلاعات مربوط به سياست گذاري، خود سازماندهي، توزيع قدرت و مسئوليتها و متحول ساختن الگوها به نحوي كه مورد نياز است.

ج ) جامعه پذيري: به نظر لاسول با گذر از دانش و ارزشهاي جامعه، به انديشه اعضاي درونگر و

بي اطلاع ميتوان معني بخشيد. بنابراين در جامعه، كودكان بزرگ ميشوند تا در آينده شهروندان مسئول و مفيد باشند و ( ويلبر شرام، 1381 ، ص 88 ) «. بزرگسالان نيز اطراف يك شبكه از علوم و عقايد با يكديگر هم پيمان خواهند شد

مدل اوليه در ارتباطات مدل لاسول ( 1948 ) است، به نظر وي ارتباط واجد 5 عامل است:

چه كسي ميفرستد؟ Who – 1»

حامل) با چه وسيلهاي ميفرستد؟ ) How – 2

پيام) چه ميفرستد؟ ) What – 3

گيرنده براي چه كسي ميفرستد؟ Whom – 4

( سورين و تانكارد، 1381 ، ص 68 ) «؟

تاثير پيام كدام است Impression – 5

در واقع بحران در اين پنج عنصر ارتباطي شكل گرفته و در مرحله پنجم بالفعل ميشود. يعني تاثيري كه وسايل ارتباطي و محتواي دستكاري شده اطلاعاتي بر روي گيرندهها ميگذارد و از بازخورد پيامها u1605 ميتوان متوجه بروز بحران شد.



كاركرد رسانه ها در مديريت بحرانهاي سياسي در ايران را به دو مقطع كوتاه مدت (زمان انتخابات) و بلند مدت (افزايش آگاهي سياسي) ميتوان تقسيم كرد.

الف) مقطع كوتاه مدت (زمان انتخابات): رسانه ها با ايجاد امكان تبادل اطلاعات ميان مردم و حكومت، كاركرد اصول دموكراسي در جامعه را تضمين ميكنند . »

از طريق رسانه هاست كه مردم از كارهاي دولت آگاه ميشوند و دولت از علاقه شهروندان آگاه مي گردد . اين جريان دو سويه اطلاعات و همچنين آزادي رسانهها براي ايفاي نقش نظارتي مردم در هيچ زماني به اندازه دوران مبارزات انتخاباتي اهميت ندارد. در اين دوره، رسانه ها براي پوشش رويدادهاي سياسي بسيار فعال هستند. رسانه هاي نوشتاري، ستونهايي را براي گزارش خبر، تحليلها، سرمقاله ها و نظر ديگران اختصاص ميدهند. راديو و تلويزيون هم به بخش

برنامه هاي خبري، تحليلي، بحثهاي انتخاباتي و برنامههاي تبليغاتي احزاب و نامزدها ميپردازد. احزاب و نامزدها تلاش ميكنند به عنوان يكي از راههاي اساسي دسترسي يافتن به رأي دهندگان، توجه رسانهها را به خود جلب كنند . در «. طول اين دوره مردم نيز وقت بيشتري صرف تماشا كردن ، گوش كردن و خواندن مي کنند (٢۴- (شاکري، ١٣٨۴ ، ص ٢۵



مارتين هاروپ نيز به چهار حالت اشاره ميكند كه در آنها نقش رسانه ها در مبارزات انتخاباتي پررنگتر ميشود:

-1 حالت اول، وقتي كه بين احزاب سياسي و مردم پيوندي ضعيف وجود دارد. در اين حالت رسانه ها به نوعي نقش حزب را بازي ميكنند يا به اصطلاح حزبي عمل ميكنند.

-2 حالت دوم، در شرايطي است كه موضوعهاي جديدي در طول مبارزات انتخاباتي مطرح مي شود و در فرصت موجود، رسانه ها به آنها ميپردازند.

-3 حالت سوم، وقتي است كه اختيار رسانهها به عنوان منبع پيام، بالا باشد.

-4 حالت چهارم، به نظام ارتباطي جامعه مربوط ميشود. به اين مفهوم كه وقت بحث سياسي بصورت فردي و گروهي در جامعه كمتر صورت گيرد، رسانهها تأثير بيشتر و نقش بزرگتري دارند. بدين ترتيب، مي توان گفت نقش رسانه ها در مبارزات انتخاباتي در طول سالهاي اخير دستخوش تغييرات اساسي شده است و هم زمان با افول نقش احزاب سياسي، نقش رسانه ها افزايش يافته است. به همين صورت و بر پايه نظريه (تعدي رسانه ها و سياست) امروزه نامزدهاي سياسي اگر به رسانه ها دسترسي u1583 داشته باشند ميتوان بدون حمايت احزاب نيز در ( انتخابات پيروز شوند. (شاكري، 1384 ، ص 36



ب) مقطع بلند مدت (افزايش آگاهي سياسي جامعه): دلايل تأثيرگذاري بيشتر راديو و تلويزيون در ارائه پيام به مخاطبان و افزايش آگاهيهاي سياسي جامعه عبارتند از:

-1 گستردگي مسائل سياسي و اجتماعي نسبت به پديدههاي ديگر

-2 عموميت: اين گونه آگاهيها براي همه افراد در همه سطوح لازم است. البته ميزان آن نسبت به وضعيت افراد مختلف تفاوت دارد.

-3 حساسيت: اين اطلاعات براي حيات سياسي و اجتماعي لازم هستند.



عليرغم نقش گسترده راديو و تلويزيون در گسترش ارتباطات و آگاهيهاي سياسي، نقش اين دو رسانه در اقشاري كه از سطح تحصيلات و معلومات كمتري برخوردارند بيشتر است و در اقشار با معلومات و سطح تحصيلات بيشتر تأثيرگذاري ساير رسانهها گستردهتر است. در كشور ما نيز كه شاهد روزافزون سطح تحصيلات و معلومات اقشار جامعه هستيم، طبيعتاً نقش رسانههايي چون راديو و تلويزيون رو به كاستي خواهد گذارد.

امروزه با گسترش وسايل ارتباطي جديد مانند اينترنت، به تدريج بخش قابل ملاحظهاي از آگاهي سياسي مردم از اين طريق بدست ميآيد. هر چند رواج اين چنين وسايلي در كشور ما هنوز خيلي گسترده نيست، اما شاهد گسترش تدريجي استفاده از آن توسط كاربران هستيم. بديهي است كه اين روند در كشور ما روز به روز گسترش مييابد. در اين ميان دست اندركاران و متوليان مربوط به ساماندهي آگاهيها و اطلاعات سياسي جامعه ميبايد در قبال استفاده از اين ( رسانه جديد و ارائه اطلاعات صحيح و كافي از اين طريق به مخاطبان خود اقدام كنند. (كريمي، 1382 ، ص 135

شرايط بحراني ميتواند به شكلهاي مختلفي بروز كند و از تغيير تحولات گوناگون ناشي ميشود. منشاء بحران مي تواند حمله ناگهاني، شروع جنگ، كودتا، سقوط يك دولت، احتمال بروز ناآرامي و شورش، تظاهرات خشونت آميز خياباني، خيزشهاي اجتماعي، ترور چهرههاي سرشناس سياسي، ناكامي اقتصادي در سطح وسيع، ساقط كردن يك هواپيما، غرق كردن يا توقيف يك كشتي، بروز اشتباه در تأسيسات انرژي هستهاي و يا فجايع طبيعي و زيست محيطي چون نشت مقادير نفت خام در دريا باشد بنابراين ميتوان گفت ادبيات مديريت بحران بسيار گسترده است و از مواردي

چون جنگ و جنگ گريزي تا مديريت فجايع طبيعي و بشري را در بر ميگيرد. هدف اصلي مديريت بحران دستيابي به راه حلي رضايت بخشي براي برطرف كردن شرايط غير عادي به u1591 طريقي است كه منافع و ارزشهاي سياسي حفظ و تأمين شوند.

اين هدف در برگيرنده سياست جاري است و از طريق فرآيندهاي فشار و سازش پيگيري مي شود تا در نهايت به گرفتن بيشترين امتيازهاي ممكن از دشمن بيانجامد و موقعيت و جايگاه خوبي تا حد امكان بدون هر تزلزلي حفظ شود.



اطلاعات قبل از بروز بحرانها و حين آنها كاركردهايي دارند كه بطور خلاصه ميتوان موارد زير را نام برد:

-1 تدبير و تحديد بحرانها تنها از طريق شناخت نظم ويژه، منطق و قانونمندي خاص هر بحران ميسر است. از آنجا كه هر بحران داراي ويژگيهاي خود ميباشد داشتن اطلاعات، تجزيه و تحليل از تجربيات بحران هاي بوجود آمده در گذشته از اهميت ويژهاي برخوردار است.

2 – نقش اطلاعات پيش از بروز هر بحران هشدار دادن براي جلوگيري از بروز وضع غيرمترقبه است.

3 – نقش اطلاعات پس از وقوع بحران (اطلاعات جاري ) آگهي دادن به مديران بحران و نهاد هاي مسئول اجراي سياستها و تصميمهاي مربوط به بحران زدايي، از اتمام رويدادها و شرايط به وجود آمده است . اطلاعات جاري در برنامهريزي اجراي واكنشها در برابر بحران موثر است. در اين شرايط تصميم گيران ميتوانند به منظور آگاهي از پيش زمينه هاي لازم و هدفهاي جاري و شيوه عمل دشمن، از اطلاعات بهره گيرند.

4 – واكنشها و بازتابهاي داخلي و خارجي، موضعگيريها و عملكرد دستگاه سياسي كشور و مطالعه نقش و تاثير رسانهها و افكار عمومي بر تصميم گيريهاي مربوط به مديريت بحران مواردي هستند كه در حوزه كاركرد اطلاعات در تدبير بحران ميبايست مدنظر قرار گيرند.

5 – توليد به هنگام تجزيه و تحليل منطقي و بهره گيري موثر سياست گذاران از آن در كنترل موفقيت آميز شرايط بحراني، نقشي اساسي ايفا ميكند.

6 – بحرانها موقعيتهايي هستند كه مستلزم پاسخ دهي ساعت به ساعت در برابر مردم و مقامات ميباشند.

7 – چون بحرانها اغلب غيرمنتظره هستند، اطلاعات كافي درباره موضوع ياف ت نمي شود؛ چراكه در اغلب موارد اطلاعات مناسب و حاضر و آماده، در مجموعهاي مرتب و طبقه بندي شده و مطابق با ويژگي هاي وضعيت بحراني در دسترس نيست. كمبود اطلاعات مناسب به اضطراب موجود دامن ميزند و در نتيجه تنشهاي پنهاني و يا جديد در تيم مديريت بحران بروز پيدا ميكند.

8 – محور توليد كننده – مصرف كننده كه در آن سياستگذاران به عنوان مصرف كننده اطلاعات، تحليل هاي توليد كنندگان را براي تصميم سازيهاي خود مورد استفاده قرار ميدهند در زمان بحران u1575 اهميت بالايي پيدا ميكند.

9 – در دل هر بحران فرصتهايي نهفته است كه تيم مديريت بحران در شرايط اضطراب آلود بحران ممكن است مورد توجه قرار ندهند. وجود ابزار مناسب ارتباطي كه تعامل كارشناسان را با تيم مديريت بحران برقرار كند به نحوي كه تحليلهاي درست و دقيق در اختيار اين تيم قرار گيرد ميتواند به بهرهگيري از فرصتهاي درون يك بحران كمك كند.

(www.ITS.co.ir (پايگاه اينترنتي



روشها و تكنيكهاي حل تعارضات در مديريت بحران

1 – تكنيك انضباطي: در اين تكنيك، قدرت انضباطي بدون سركوب متقاعد كننده است و كنشهاي سركوبگر خود » را روي احساسات و روي حوزه رفتاري اعمال ميكند و بدين ترتيب، قدرت انضباطي ميتواند خود را در پيكر جامعه مثل يك داده قابل قبول باز توليد كند.

2 – تكنيك رواني: استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن براي نفوذ و به خدمت درآوردن گروههاي دشمن، دوست يا بيطرف است. در اين تكنيك، از شيوههاي اعتمادسازي، فريب، تفرق، منفعل سازي، روشنگري يا افشاگري، ارعاب و .... نيز استفاده ميشود.

-3 تكنيك چانه زني: اين تكنيك با استفاده از فنوني همچون ترغيب، تطميع، تشويق، تهديد يا تركيبي از همه اينهاست كه با عزم و اراده بيشتر به اقناع مقابل ميپردازد.

4 – تكنيك پيشگيرانه: در اين شيوه سعي ميشود به منظور جلوگيري از وقوع حوادث تكراري بحران زا و پيدايش زمينههاي مربوط، راهبردهاي موثر و كارآمدي طراحي و انجام شوند. در طراحي اين راهبردها، تكنيك هايي از قبيل ايجاد مجاري تخليه اعتراض، تامين خواسته، افزايش قدرت انتظامي در ريزبدنههاي جامعه و بسط قواعد بازي سياسي طرف توجه قرار دارند.

5 – تكنيك استقرار دولت بحران: مفهوم دولت بحران در برگيرنده:

الف) تمركز كار ويژههاي قدرت به همراه ساده سازي فرايند حكومت در چارچوب دولت مسئولي كه صلاحيت قانوني گذاري در محاكم را دست نخوره باقي ميگذارد.

ب ) مفهوم ديكتاتوري موقتي كه با تعليق سيستم دموكراتيك و حاكميت قانون مترصد قدرت بخشيدن به قوه مجريه جهت تصويب قوانيني با مبناي اقتدار خود آن است.

6 – تكنيك جريان سازي : از جمله اقدامات پنهاني، جريان سازي است كه از جنبههاي عملي و نظري در ساختارها، كاركردها، فرهنگ و خصلتهاي سياسي، اجتماعي و نيز در امر تعميم سازي اعمال نفوذ ميكند . همين طور در اين تكنيك اعمال نفوذ از طريق راه اندازي جريانهاي موازي و نيز مجازي صورت ميپذيرد.

7 – تكنيك افزايش اعتبار: از جمله تكنيكهايي است كه با نمايش قدرت، بهره گيري از عمليات رواني، قرار دادن عوامل بحران ساز در مقابل مردم و ... درصدد است تا حريف احساس كند كه هزينه هاي زيادي براي ايجاد و استمرار ( تاجيك، 1383 ) «. بحران پرداخت ميكند





روش تحقيق :

در اين تحقيق از روش کتابخانه اي براي جمع اوري اطلاعات استفاده شد.





منابع تحقيق :

www.bashgah.net 1 – تاجيك، محمدرضا. گفتگوي مديريت بحران رسانه. باشگاه انديشه

http://ertebatat 82.blogfa.com/post-929.aspx : 2 – علي ربيعي. 1383 به نقل از

3 – www.dcsconsulting.biz.surviving the storm of crisis. Lesli Habetler.

4 – پستمن، نيل. زندگي در عيش، مردن در خوشي. ترجمه دكتر صادق طباطبايي. تهران: انتشارات اطلاعات، . 1378

5 – ساروخاني، باقر. جامعه شناسي ارتباطات. تهران: انتشارات اطلاعات، 1381

6 – شرام، ويلبر. زندگي و انديشه پيشتازان علم ارتباطات. ترجمه غلامرضا آذري و زهرا آذري . تهران : انتشارات رسا،

1381

7 – سورين، ورنو. تانكارد، جيمز. نظريه هاي ارتباطات. ترجمه دكتر عليرضا دهقان. انتشارات دانشگاه تهران. 1381

8 – شاكري، مجتبي. رسانه هاي جمعي و انتخابات رياست جمهوري. قم: مركز پژوهشهاي اسلامي صداوسيما، 1384

9 – كريمي، سعيد. رسانه ها و راههاي تقويت مشاركت مردم در صحنههاي سياسي و اجتماعي. قم: مركز پژوهش هاي

اسلامي صداوسيما، 1382

www.Its.co.ir :ITS 10 – واحد پژوهشي
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی