یکشنبه, 13 خرداد 1403

 



موضوع: کارآفرینی درآموزش وپرورش

کارآفرینی درآموزش وپرورش 9 سال 5 ماه ago #109097

كارآفريني

كارآفريني، واژه اي است نو كه از معني كلمه اش نمي توان به مفهوم واقعي آن پي برد. اين واژه به جاي كلمه ENTERPRENEURSHIP به كار مي رود كه در اصل از كلمه فرانسوي ENTERPRENDER به معناي متعهدشدن نشأت گرفته است. بنابر تعريف واژه نامه وبستر كارآفرين كسي است كه متعهــــــد مي شود مخاطره يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي اداره و تقبل نمايد». بعضي از دانشمندان نظير شومپيتر، كارآفرين را مهمترين عامل توسعه اقتصادي دانسته اند. وي معتقد است كارآفرين يك مدير صاحب فكر و ابتكار است كه همراه با خلاقيت، ريسك پذيري، هوش، انديشه، و وسعت ديد، فرصتهاي طلايي مي آفريند. او قادر است كه با نوآوريها تحول ايجاد كند و يك شركت زيان ده را به سوددهي برساند. سير تطور و تكامل فعالان اقتصادي يا كارآفرينان نشان مي دهد كه كارآفريني در نظريه هاي اقتصادي تبلوريافته و به عنوان عامل اصلي ايجاد ثروت يا موجد ارزش اقتصادي شناخته و از قرن پانزدهم تاكنون در كانون بحث مكاتب مختلف اقتصادي قرار داشته است اما سابقه مفهوم كارآفريني در دانش امـــروزي به دويست سال پيش برمي گردد. اولين كسي كه اين مسئله را مطرح كرد فردي به نام كانتيلون است. اين واژه دستخوش تعاريف جديد شده و ترجمه آن در ايران به معناي همان كسي است كه زيربار تعهد مي رود بدون ترديد مي توان گفت يکي از محورهاي اصلي رشد وتوسعه اقتصادي ، آموزش وپرورش است. حتي برخي عقيده دارند که تکامل اين بخش است که موجب تکامل ساير بخشها مي گردد. رشد اقتصادي علاوه بر عوامل توليد ( کاروسرمايه) به بهبود کيفيت نيروي کار ، پيشرفت فني درتکنولوژي ، صرفه جويي هاي ناشي ازمقياس، تخصيص مطلوبتر منابع و نهايتا به آموزش وپروش نيز بستگي دارد. بي شک اجراي برنامه هاي توسعه نيازمند بکارگيري نيروي آموزش ديده وافراد متخصص وتحصيل کرده است ونيروهاي آموزش ديده بوجود جوانان با استعداد وبا توان بستگي داردونقش آموزش وپرورش دراين ميان ، کشف اين استعداد ها ونيز بارورنمودن آنها است. آموزش وپرورش ضمن بهره گيري مناسب ازهوش واستعداد افراد انساني زمينه را براي رشد وتوسعه کشور فراهم مي اورد والبته روشن است که آموزش نيروهاي متخصص ورزيده ، نياز به کادر آموزشي مجرب واستادان کارآمد دارد. لذا نظام آموزش مي تواند با جذب اساتيد ومعلمان لايق وبا کفايت به امر آموزش ، نيروي انساني مورد نياز برنامه توسعه بپردازد. بنا براين آموزش وپرورش باعث شکوفائي استعدادها وارتقاء کيفيت نيروي انساني مي گردد وافزايش کيفيت نيروي انساني موجب افزايش بهره وري وتسريع رشد اقتصادي مي شود. آموزش وپرورش ازبا ثبات ترين بخشهاي اقتصادي هرجامعه محسوب مي شود . درحاليکه ساير بخشهاي اقتصادي غالبا با رکود ورونق مواجه مي شوند. بنابراين آموزش وپرورش بدليل برخورداري ازثبات وتعادل بيشتر مي تواند درهنگام رکود اقتصادي وبيکاري ، نيروي کار را جذب کرده وبا آموزش وتجهيز نمودن اين نيروها ، درهنگام رونق آنها را به جامعه تحويل دهد. رمز موفقيت انقلاب صنعتي درکشورهاي غربي ، درايجاد مراکز تحقيقاتي وپژوهشي است. اکثر دستاوردهاي علمي وتکنولوژي ، حاصل کار محققان وپژوهشگران مي باشد. کار تحقيق وپژوهش نيز به عهده دانشگاهها وساير مراکز تحقيقاتي است . پس درهرصورت آموزش وپرورش است که کادر تحقيقاتي وپژوهشي را آموزش وتحويل اين مراکز مي دهدوبدليل نتايج درخشان مراکز تحقيقاتي ، بودجه موسسات تحقيقاتي وپژوهشي دراکثر کشورها رشد فزاينده اي دارد. سرمايه گذاري درآموزش وپرورش وتربيت نيروي انساني يک سرمايه گذاري بلندمدت محسوب مي شود زيرا از آغاز سرمايه گذاري تا موقع بهره برداري ازآن، زمان زيادي مورد نياز است ولي سرمايه گذاري درامر آموزش وپرورش بويژه براي جوامع درحال توسعه فوق العاده سودآوراست . چراکه در رابطه با جنبه هاي گوناگون وحساس نظير فرهنگ، ظرفيت توليد، توزيع درآمد ورشد جمعيت نقش مهمي را مي تواند درجريان رشد وتوسعه اقتصادي جوامع بازي کند.زيرا در اثر آموزش وپرورش افراد جامعه داراي مهارت وتخصص خاصي مي شوند که اين امر با بحث ارتقاء بهبود ظرفيت توليد افراد ونيز سبب افزايش توانائي نيروي کار آنها مي شود. به علاوه آموزش وپرورش باعث مي شود درآمد افراد بدليل مهارتها و تخصصهائي که کسب کرده اند درسطح بالاتري قرارگيرد و نتيجتا ازسطح زندگي بهتري برخوردار شوند .بنابراين قابل درک است که آموزش وپرورش مي تواند به عنوان ابزار ووسيله اي مناسب جهت سياستهاي توزيع مجدد درآمدها به کار رود . يعني مي تواند دررابطه با مسئله اي کمک کننده باشد که معمولا به عنوان يکي از مشکلات جوامع (توزيع ناعادلانه درآمدها) درحال توسعه درمسير رشد وتوسعه آنها مطرح است. همچنين آموزش وپرورش دراثر ايجاد نظم فکري درافراد سبب افزايش توانائي انتخاب بهتر ، افزايش توانائي ابداع ونوآوري و... مي گردد. وبالاخره ازلحاظ روحي سبب تغيير نگرش به زندگي وايجاد ويا افزايش احساس لذت بردن از زندگي و... مي شود. تاثير آموزش وپرورش ازبعد فرهنگي واجتماعي نيز قابل طرح است. بدين معنا که آموزش وپرورش درجوامع سبب تغيير نگرشهاي فرهنگي واجتماعي مي شود که اين تغييرات به نوبه خود سبب هموارترشدن راه رشد وبه ويژه توسعه اقتصادي خواهد شد. توضيح بيشتر اينکه، آموزش وپرورش موجب مي شود نگرشهاي سنتي وخرافاتي جاي خودرا به نگرشهاي علمي دهند .افراد جامعه به واسطه آموزش وپرورش از نظم فکري وقدرت تجزيه وتحليل برخوردار مي شوند ، ازاين رو کوته بيني هاي اجتماعي ازبين خواهد رفت ويا براي مثال مسئله رشد جمعيت يکي از موانع ومشکلات اساسي در رشد اقتصادي درکشورهاي درحال توسعه است که مي بايست کنترل شود . کنترل جمعيت درکوتاه مدت وبا طراحي سياستهاي تنظيم خانواده وغيره صورت مي گيرد وبه علاوه موفقيت اين سياستها به فرهنگ طرز فکر افراد جامعه بستگي دارد . بنابراين ، مهار رشد جمعيت دربلندمدت آنهم ازطريق تغيير ساختار فرهنگي جوامع امکانپذير است. بدين معناکه مي بايست نگرش افراد جامعه به مسائلي چون رفاه، خانواده وسلامت آن ، نقش والدين درتربيت کودکان و... به آن چنان تغيير کند که نهايتا زندگي بهتر را درداشتن بچه کمتر دريابند وخود معتقد به کنترل جمعيت شوند وبه اين امرمهم بپردازند . آموزش وپرورش در تغيير ساختار فرهنگي جوامع بويژه در زمينه مورد بحث نقش بسيار بارزي را مي تواند داشته باشد. بهرحال امروزه حجم سرمايه گذاري درآموزش وپرورش رشد قابل توجهي داشته است ونرخ رشد سرمايه انساني بيش از نرخ رشد سرمايه فيزيکي ومادي است . حتي امروزه سرمايه گذاري دراين امر نه تنها توسط دولت بلکه توسط خانواده بدلايلي نظير افزايش بهره وري، افزايش قدرت کسب درآمد بيشتر، آثار مثبت تشخصي واجتماعي و... ، ازافزايش چشمگيري برخوردار است.

نقش خانواده در توسعه كارآفريني

كارآفريني فرايندي اكتسابي است و خانواده در شكل گيري اين فرايند نقش اساسي دارد. خانواده مي تواند پويايي و تحرك را به عمق وجود افراد تحت نفوذ خود تزريق كند، طوري كه فرد و جامعه در محيطي هماهنگ به تعامل بپردازند قالب هاي اجتماعي نو آورانه شكل گيرد. نقش خانواده به عنوان كانون ايجاد نوآوري و خلاقيت در افراد انكارناپذير است. تحقق اين امر بستگي به ميزان توجه والدين به فرزندان از تولد تا شكل گيري شخصيت آن ها دارد. وقتي والدين در عرصه كسب و كار تلاش گر ظاهر شوند نتايج آن تاثير مثبتي بر فرزندان دارد و باعث مي شود آن ها ذهن خود را به ادامه حرفه والدين يا شغلي جديد معطوف كنند. براي چنين فردي دستيابي به منابع اقتصادي ارزش تلقي مي شود. چنين طرز تلقي از دنياي اطراف ذهن فرد را به خلق ايده اي نو و استقلال اقتصادي دگرگون مي سازد. نوجوان يا جوان ايده خود را در خانواده مطرح مي كند. مي تواند از تجربيات والدين و احتمالاً از حمايت مالي و اجتماعي آنها بهره ببرد. ميزان تحصيلات، نوع شغل والدين، ساخت خانواده، روابط والدين و فرزند، درآمد خانواده و ميزان برخورداري از امكانات رفاهي در شكل گيري فرهنگ كار در خانواده تاثير دارد. به ثروتمندان توصيه مي شود اجازه دهند فرزندانشان طعم سختي را بچشند،با مشكلات روبرو شوند، شكست را احساس كنند و مقدار اندكي از سرمايه خود را در اختيار آنان بگذارند. در خانواده هاي ثروتمند فرزنداني بوده اند كه خود،اين رويه را پيش گرفته اند. بسياري از افراد موفق از طبقه محروم جامعه ظاهر شده اند.

سابقه كارآفريني در ايران

عليرغم اينكه در كشورهاي پيشرفته دنيا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع كارآفريني توجه جدي شده و حتي در بسياري از كشورهاي درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 اين موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند، در كشور ما تا شروع اجراي برنامه سوم توسعه، توجه چنداني به كارآفريني نشده بود. حتي در محافل علمي و دانشگاهي نيز به جز موارد بسيار نادر، فعاليتي در اين زمينه صورت نگرفته بود. مشكل بيكاري و پيش‌بيني حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد كه در زمان تدوين برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه كارآفريني مورد توجه قرار گيرد. در برنامه اخير، توسعه كارآفريني در سطح وزارتخانه‌هاي علوم، تحقيقات و فناوري، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، ‌جهاد كشاورزي، صنايع و معادن و فلزات و همچنين مؤسسه جهاد دانشگاهي به دليل ارتباط با فعاليت‌هاي آنها، مطرح شده است. طرح كاراد (طرح توسعه كارآفريني در دانشگاه هاي كشور) در برنامه سوم توسعه گنجانده شد و در اواخر سال 1379 مسئوليت پيگيري، اجرا و امور ستادي آن از طرف وزارت علوم به سازمان سنجش واگذار شد. طرح كاراد هم‌اكنون در 12 دانشگاه كشور در حال اجرا است و اكثر دانشگاه‌ها پيشرفت نسبتاً خوبي در اين زمينه داشته‌اند. مركز كارآفريني دانشگاه تهران به طور رسمي و عملي از نيمه دوم سال 1381 كار خود را آغاز نمود كه در ادامه تبديل به دانشكده كارآفريني شد. متاسفانه واژه كارآفريني، موجب شده كه معني ايجاد كار و يا اشتغال زايي از اين واژه برداشت شود در حالي كه كارآفريني داراي مفهومي وسيعتر و با ارزشتر از اشتغال زايي است. اين برداشت غلط از اين مفهوم و همچنين تورم نيروي انساني بيكار در جامعه (بويژه در بين دانش‌آموختگان دانشگاهي)، موجب شده بسياري از سياستهايي كه براي توسعه آن اتخاذ شده و نيز در بخشنامه ها و سخنراني هاي مسؤولان در اين خصوص، صرفاً جنبه اشتغال‌زايي براي آن در نظر گرفته شود. در حاليكه كارآفريني داراي پيامد هاي مثبت و مهم ديگري همانند بارور شدن خلاقيت‌ها، ترغيب به نوآوري و توسعه آن، افزايش اعتماد به نفس، ايجاد و توسعه تكنولوژي، توليد ثروت در جامعه و افزايش رفاه عمومي است و در صورتيكه فقط به جنبه اشتغال‌زايي آن توجعه شود از ساير پيامدهاي آن بي بهره خواهيم ماند. مغايرت كارآفريني با بورژوازي يا سرمايه داري - متاسفانه در همايشي كه در بهار 85 در دانشكده مديريت دانشگاه تهران برگزار شد آقاي علي دايي را در زمره كارآفرينان قرار دادند. به نظر اينجانب او تنها يك بورژوا يا سرمايه دار است و تنها به امر اشتغال زايي پرداخته است - به برگزار كنندگان همايش ها نيز بايد توجه شود!!! كارآفريني و خلاقيت مهم‌ترين عنصر در تربيت نيروي انساني است

بحث كارآفريني و خلاقيت مهم‌ترين عنصر در تربيت نيروي انساني مؤثر و در نهايت توسعه اقتصادي كشور است. مديريت منابع بايد به شكل تخصصي اجرا شود به نحوي كه مديران با دانش، مهارت و فرصت شناسي بتوانند فرصت‌هاي جديدي را خلق كرده و در توسعه كشور مؤثر باشند. سرمايه‌هاي انساني هر كشور بزرگترين و با ارزش‌ترين بخش منابع به شمار مي‌روند و بايد راهكارهاي مناسب‌تري براي تربيت و مديريت نيروي انساني انتخاب شود كه در توسعه اقتصادي كشور مؤثر باشد. منابع انساني، منابع طبيعي و زمان مهم‌ترين بخش علم اقتصاد است كه اگر با روش‌ها و فرآيند‌ها، منابع انساني مفيد و موثر تربيت نشود، يقيناً مسير زندگي منابع انساني كه بهترين زمان عمرشان در اختيار دانشگاه بوده است، تغيير كرده و اتلاف زمان و منابع براي اين دسته از نيروي انساني ادامه مي‌يابد. دانشگاه‌ها نيروي انساني خود را بر اساس نياز اقتصاد و توسعه، تربيت نمي‌كنند و اين مسئله موجب افزايش نرخ بيكاري دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها شده است. در نظام برنامه‌ريزي در زمينه مسايل اقتصادي و در جهت توسعه اقتصادي بايد به صورت جهاني نگاه كرده و به صورت منطقه‌اي عمل كنيم به اين معنا كه تمامي ظرفيت‌ها، نقاط قوت و ضعف شناسايي شود و ضمن ارزيابي فرصت‌ها و تهديد‌ها در جهت برنامه‌ريزي صحيح گام برداريم. كشوري كه اقتصاد آن وابسته به يك محصول باشد با نوسان قيمت‌ها با مشكل مواجه مي‌شود بنابراين در راه توسعه اقتصادي بايد از اين مسئله اجتناب كرد و مسيري را برگزيد كه به هدف نزديك‌تر است. موضوع اصل 44 و چشم‌انداز 20 ساله صرفاً واگذار كردن چند كارخانه نيست، رويكرد اداره كشور در زمينه مسايل اقتصادي بايد باز مهندسي شده و تغيير كند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

کارآفرینی درآموزش وپرورش 9 سال 5 ماه ago #110097

سلام
در ابتدا با دیدن عنوان مطلب فکر کردم که با برنامه ریزی آموزشی مرتبط نیست ولی با مطالعه متوجه شدم که مرتبط و جالبع است
متشکرم
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: افشين افتخارزاده
مدیران انجمن: مژگان خسروی رستمی