چهارشنبه, 02 خرداد 1403

 



موضوع: اوقات فراغت شهروندی و نشاط اجتماعی(تحقیق 2)

اوقات فراغت شهروندی و نشاط اجتماعی(تحقیق 2) 9 سال 4 ماه ago #112048

مقدمه
شادی و غم دو روی یک سکه هستند، این دو به عنوان دو پدیده روانشناختی لازمه یک زندگی سالم هستند. گاهی سبقت یکی بر دیگری در وضعیت تعادلی سیستم روحی – روانی اختلال ایجاد می نماید. تردیدی نیست شادی و نشاط موجب امید به زندگی و میل به پویایی را در انسان تقویت می کند. شادی و نشاط مانند هر واقعیت دیگر بُعد فراگیر فیزیولوژیک – روانشناختی دارد و یک بُعد اجتماعی. به این معنا هرچند برخی از ویژگی های روانی بین همه انسان ها مشترک است متأثر از اوضاع و شرایط جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هم است. مدعای این عبارت این است که تابوهای فرهنگی و شرایط بحران زای اجتماعی – سیاسی می تواند در سمت و سو دهی به برخی از خصیصه های فردی افراد تأثیر بگذارد. در همین خصوص عده ای معتقدند شادی و نشاط یک مهارت اجتماعی بوده و بیشتر یاد گرفتنی است. عده ای از این صحبت می کنند که ایرانیان انسان های غمگین یا افسرده ای هستند. بدون تردید شادی و افسردگی یا غم و شادی، دو حالت روانشناختی فطری هستند اما به نظر می رسد شکوفایی یا تجلی نشاط و شادمانی یا نقطه مقابل آن، غمگینی و افسردگی از شرایط اجتماعی هم تأثیر می پذیرد. جامعه پویا و مترقی یک جامعه با نشاط و امیدوار است. در این بخش تلاش بر این است که افسردگی فراگیر آحاد جامعه به عنوان یک مسئله اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود ادعای افسرده بودن، ادعای درستی هست یا خیر. در صورت ممکن عوامل شاد زیستی و بانشاط بودن مردم ایران را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم.
بیان مسئله
شادی یا نشاط لازمه زندگی متعادل و سالم است به تعبیر دیگر، همان طور که در روانشناسی اعتقاد بر این است که گریه به تخلیه انواع استرس ها، ناراحتی ها منجر می شود شادی و نشاط هم به انبساط خاطر افراد منجر شده و تعادل و سلامت روانی افراد و جامعه را تضمین می کند، این در حالی است که اغلب اندیشمندان علوم تربیتی و روانشناسی انسان ها را به دوری از افسردگی و تأمین شرایط لازم برای برخورداری از یک زندگی با نشاط دعوت می کند.
از طرفی دیگر، نگاه ایجابی به مقوله شادی و نشاط یا رویکرد سلبی به آن (افسردگی اجتماعی) مستلزم تئوری مناسبی است که به کفایت، یکی یا هر دو را تبیین نماید و همان طور که در ادامه این گزارش می آید این مشکلی است که گریبان گیر تحقیقات علوم اجتماعی هم در ایران و هم در خارج از ایران است. البته شمار تحقیقات مربوط به نشاط اجتماعی و با محوریت شادی بخصوص در خارج کم نیستند اما نکته قابل توجه و تأمل در مورد آنها این است که اغلب این پژوهش ها با پشتوانه نظری منتج شده از علومی چون روانشناسی و اقتصاد هستند.
مسئله مهم و جدی دیگری که در این زمینه قابل تأمل می نماید این نکته است که در زبان انگلیسی واژه و مفهوم واحدی برای دو واقعیت اجتماعی قرین هم در نظر گرفته می شود. در کشورهای انگلیسی زبان واژه Happiness، هم برای افاده معنایی خوشبختی و سعادت و هم برای شادی و نشاط به کار می رود. از این رو پیشنهاد می شود رویکرد ما به تحقیقاتی که با محوریت نشاط انجام می گیرد و اساساً پیشینه و ادبیات نظری آن مأخوذ از تحقیقات غیر ایرانی است محتاطانه عمل کنیم و مداقه اساس کار باشد هر چند به نظر می رسد که این دو(خوشبختی و شادی) با هم تقارن معنایی و مفهومی دارند اما به نظر می رسد حتی در ادبیات انگلیسی زبان استنباط واحدی از این دو مفهوم ندارند.
وجود کارکردهای مثبت فردی و اجتماعی متعدد شادی و نشاط عمومی، مانند تقویت مبانی و ارزش های وطن دوستی، احساس تعلق به خاک و کشور، افزایش امید به زندگی، تقویت انگیزه کار و فعالیت در خدمت توسعه کشور، تقویت سرمایه اجتماعی (پیوند و اعتماد اجتماعی)، تخلیه و مدیریت انرژی های منفی و مخرب، تقویت انسجام اجتماعی و نظایر آن، شادی و نشاط عمومی را به یک ضرورت بسیار حیاتی و لازم برای تداوم حیات هر جامعه مبدل ساخته است.
مسئله بودن فقدان نشاط عمومی را می توان از سر تیترهای برخی از روزنامه ها و در سخنان مسئولان عالی رتبه کشور ملاحظه کرد. وزیر کشور در چهل و نهمین جلسه شورای اجتماعی کشور گفتند: "همه دستگاه های فرهنگی و اجرایی کشور برای افزایش امید به آینده و آرامش روانی مردم تلاش کنند." (خبرگزاری اقتصادی ایران طرح نشاط اجتماعی در تمام کشور اجرا می شود) ( روزنامه ایران مورخه 16/08/87: منشور نشاط اجتماعی تدوین می شود) اینکه آیا در ایران فقدان نشاط اجتماعی یک مسئله مهم تلقی می شود شکی نیست در این خصوص با تأسف ذکر این نکته ضروری است که در قلمرو ادبیات شفاهی علوم اجتماعی مدرن در کشور، اغلب صاحب نظران و اساتید به مسئله بودن مقوله مزبور اذعان دارند.
آمار مربوط به مرگ و میر افراد جوانی که به دنبال ایجاد نشاط و شادی کاذب با استفاده از داروهای روان گردان و مواد مخدر در کشور به صورت جسته و گریخته و البته نادقیق در جراید عمومی اعلام می شود گواه دیگری بر این مدعاست. این در حالی است که در بیشتر کشورها ایجاد نشاط و شادی عمومی در قالب جشنواره ها، عیدها، کارناوال های شادی، فستیوال های ملی – مذهبی انواع مسابقات با هزینه های سرسام آور، به امر شناخته شده و معمولی تبدیل شده است. در این کشورها از کوچک ترین فرصت و بهانه برای تولید شادی عمومی استفاده می شود.
در این خصوص، عده ای معتقدند که در ادبیات و فرهنک ایران، زمینه و بسترهای لازم برای شادی و نشاط – آنچنان که در سایر جوامع خاصه غرب سراغ داریم- وجود ندارد. در مقابل عده ای معتقدند که فرهنگ ایران پتانسیل لازم برای شاد زیستن را به حد وفور داراست. اشاره آنها به مواردی از فرهنگ ایران مانند: عید نوروز، رسم چهارشنبه سوری، اعیاد مذهبی قربان و فطر، مناسبت های شاد میلاد پیامبر(ص) و ائمه اطهار، مسابقات ملی و بین المللی ورزشی و هنری، مسابقات علمی – فرهنگی و نظایر آن است.
واضح است ارائه تفسیر متحجرانه، قشری، تک بعدی و غیر واقع بینانه از دین مبین اسلام و صورت خشن و مخالف شادی دادن به آن با روح اسلام و آموزه های آن منافات دارد. در این خصوص کم نیستند آیات، روایات و احادیث منقول از بزرگان دین اسلام همچون مولای متقیان حضرت علی (ع) در مضامین نشاط که در یکی از آنها می فرمایند: "مؤمن واقعی در دلش غم دارد در حالی که در ظاهر شاد است."
دیدگاه های نشاط عمومی در ایران
دو دیدگاه عمده درباره نشاط عمومی در کشور وجود دارد که عبارتند از:
1- دیدگاه اول، شادی و نشاط را مخل نظم عمومی دانسته و آن را سر منشأ تباهی فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی جامعه تلقی می کند به زعم این افراد، جوانان توان و ظرفیت لازم برای ابراز شادی و نشاط را ندارند و در جریان شادی دست به اعمال و رفتار وندالیستی و خرابکارانه می زنند که به لحاظ سیاسی، اقتصادی فرهنگی – اجتماعی پر هزینه است.
2- دیدگاه دوم معتقد است که اساساً شادی و نشاط عمومی نه تنها مخل نظم عمومی نیست که در صورت مدیریت مناسب در چارچوب شئونات اخلاقی و فرهنگی جامعه، می تواند به تحقق نظم عمومی کمک زیادی بکند و کارکردهایی چون سرزندگی، عشق به جامعه و کشور، دلبستگی به کارو مسئولیت و در نتیجه کاهش آسیب های اجتماعی پرهزینه (Capital Intensive) خواهد بود. از این رو به نظر می رسد باید همپای مراسم عزداری و ایام سوگواری و غم و اندوه (ایام سوگواری سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع)، وفات پیامبر(ص) و مناسبت های دیگر) برای نشاط و شادی عمومی افراد جامعه همت گمارد. با این کار می توان از هزینه آسیب های اجتماعی هم کاست.


سؤال
حال که اهمیت نشاط و شادی عمومی مشخص شد چگونه می توان در چارچوب هنجارهای اجتماعی نشاط عمومی را ایجاد کرد؟ راهکارهای علمی و نظری کدامند؟
مبانی نظری نشاط عمومی
نشاط یا شادی ( Happiness) یک وضعیت عاطفی است که احساسات مختلف (از رضایت تا اوج شادی) را در بر می گیرد، مارتین سلیگمان ( M.Seligman ) از بنیان گذاران روانشناسی مثبت، نشاط را عبارت از عواطف و فعالیت های مثبت تعبیر می کند.
سلیگمان عواطف را با گذشته، حال و آینده مرتبط می داند. عواطف مثبت مربوط به گذشته عبارتند از : رضایت، غرور و آرامش. عواطف مثبت آینده شامل مواردی چون: خوش بینی، امید و اعتماد است. عواطف مثبت معطوف به زمان حال به دو بخش تقسیم می شوند: لذت و خشنودی .
فقدان نشاط عمومی یا افسردگی مسئله عمده برخی از جوامع محسوب می شود. البته دلیل کاهش نشاط اجتماعی، افسردگی های گسترده نیست، بلکه می توان گفت افسردگی یکی از مهمترین دلایل افت شادی جمعی و نشاط اجتماعی است. شادی و نشاط بخاطر تبعات و کارکردهای روانی – اجتماعی متعددی که دارد مورد توجه اندیشمندان مختلف بوده و است. به جهت کاردکردهای مختلف روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشاط برای فرد و جامعه، رشته ها و شاخه های مختلف علوم اجتماعی به مفهوم عام آن، سعی در تبیین و تحلیل نشاط و نقطه مقابل آن افسردگی کرده اند و هر کدام از منظری خاص سعی کرده اند گوشه هایی از ابعاد نشاط و افسردگی را به تحلیل بکشند. در خصوص نشاط و شادی، ادبیات نظری و پژوهشی به ویژه در حوزه جامعه شناسی بسیار ضعیف و کم مایه است. عوامل کم اقبالی مطالعه نشاط اجتماعی در کشور متعدد است. فقدان یک نوع تئوری همه چیز و فراگیر ( Everything Theory ) که بتوان در قالب آن مسئله نبود نشاط و شادی عمومی در سطح جامعه و در بین افراد خاصه جمعیت جوان بیش از 30 میلیون نفری را تبیین کرد ابعاد و دامنه این مشکل را مضاعف کرده است. شادی و نشاط به تخلیه انرژی های منفی و سبب پالایش روح و جسم می شود.

دیدگاه های اقتصادی شادی و نشاط
دیدگاه جرمی بنتام از شادی و نشاط اجتماعی در واقع نوعی تبیین اقتصادی است. او فقدان نشاط را با متغیرهای اقتصادی (توزیع ثروت و درآمد) تبیین می کند. لذا در قالب تحلیل های اقتصادی می توان وجود افسردگی عمومی در سطح جامعه را به عواملی چون: عدم اشتغال و بیکاری، نبود درآمد مناسب، رفاه عمومی پایین، بی عدالتی اقتصادی، فقدان شایسته سالاری بوروکراتیک در جامعه و نظایر آن نسبت داد. پس هر چه میزان درآمدهای عمومی بیشتر باشد به همان اندازه نشاط و شادی بیشتر خواهد بود، ضعف عمده تبیین های اقتصادی در این است که این نکته را نمی فهمد که خواسته ها و آمال افراد تا اندازه زیادی از جامعه نشأت می گیرد، عوامل جامعه مهم بوده و بر شادی و نشاط ما تأثیر می گذارند. به عنوان مثال شادی و نشاط انسان ها، ناشی از تحصیلات و ارزش های اخلاقی به ارث برده شان است.
سطح نشاط افراد تابعی از دو چیز است:
الف) اینکه فرد چقدر از زندگی اش رضایت و یا عدم رضایت دارد؛
ب) اینکه او چقدر احساسات خوب یا بد دارد؛
در قرن هجدهم بنتام و عده ای دیگر اعلام کردند که هدف سیاست عمومی باید افزایش نشاط و شادی در جامعه باشد. از این رو علم اقتصاد حول بررسی سعادت و نشاط در جامعه تحول پیدا کرد.
لیونل رابینز ( Lionel Rabbins ) بر خلاف بنتام، اعتقاد داشت برای پیش بینی رفتار افراد باید اولویت و ترجیحات افراد را شناخت. اقتصاد در مورد رابطه بین اهداف معین و ابزارهای کمیاب معین است. اینکه چگونه "اهداف" یا ترجیحات شکل می گیرد، خارج از قلمرو اقتصاد قرار می گیرد.
لایارد (Layard) در انتقاد به رویکردهای اقتصادی، طرفدار ایده رفاه حداکثری و ثروت مادی، معتقد است که بدون شک در احساس شادی و نشاط، ثروت نقش مهمی دارد ولی اینکه اقتصاد معادل با تغییر قدرت خرید مردم و آن هم به تغییر در میزان نشاط و احساس خوشبختی منجر شود، ادعای پذیرفتنی نیست. به زعم او دلیلش هم این است که در جوامع صنعتی که ثروت و درآمد بیشتری دارند و جامعه هم صنعتی تر شده است، افراد جامعه بیشتر افسرده و غمگین هستند و از زندگی خود احساس لذت نمی کنند. او معتقد است که در پنجاه سال گذشته، غربی ها شادتر نشده اند. به زعم او بدون تردید اقتصاد عامل مهمی در احساس نشاط انسان ها دارد ولی سیاست عمومی نباید به اقتصاد بسنده کند بلکه باید به نقش روان شناسی مدرن، علم فکر، جامعه شناسی و فلسفه هم در ارتقای سطح نشاط و شادی توجه کند. اگر دانشمندان صرفاً برای بهبود مادی تکیه کنند و نقش افزایش میزان جرائم، طلاق، آلودگی محیط زیست، بیماری های روانی را نادیده بگیرند نقشی در افزایش شادابی و نشاط عمومی ایفا نکرده اند.

دیدگاه روان شناسی در مورد شادی و نشاط
منظور از شادی، احساس لذت بردن از زندگی است. باید به این نکته توجه داشت شادی و فقدان آن هر دو روی یک سکه بوده و جدای از هم نیستند و در واقع پیوستاری را تشکیل می دهند که از کمتر تا بیشتر نوسان دارد. این اعتقاد بنتام بود، ولی جان استوارت میل، چنین اعتقادی نداشت. از نظر استوارت میل، شادی دو بُعد دارد: کمی و کیفی، به زعم میل، در شکل گیری شادی و نشاط عوامل مختلفی دخالت دارند، آنهایی اثرات پایداری ایجاد می کنند که تأثیرشان موقت و زودگذر( Transient) است.
دیدگاه دیگر، شادی و نشاط را ناشی از واکنش های شناختی می داند. به زعم این دیدگاه شادی و اندوه تحت تأثیر فعالیت پیش پیشانی سمت راست و چپ مغز می باشد. طبق این دیدگاه آزمایشات مختلف نشان می دهد که تصویر یک کودک شاد به تحریک قسمت چپ مغز و تصویر غمناک قسمت راست مغز را تحریک می کند. افراد چپ جهت، احساسات مثبت داشته و لبخند و تبسم را بر لب دارند و اطرافیان آنها را شاد می دانند. برعکس، افراد راست جهت، به طور خلاصه، شادی و غم با سلامت بدنی، سیستم ایمنی خوب و سطح کورتیزول استرس زا ارتباط مستقیمی دارد.
گاه در نوشته های مختلف بروز افسردگی گسترده و فراگیر را به عواملی چون بی معنایی، احساس پوچی و بی هدفی، افول ارزش های غایت گرانه، فقر فزاینده و ... نسبت می دهند.
در روانشناسی، تبیین نشاط و تفاوت نرخ احساس شادی را از خصیصه های مادرزادی ناشی از فعالیت بخش پیش پیشانی چپ و راست مغز می دانند. در عین حال شادی و نشاط افراد، متأثر از میزان سلامتی و ازدواج اوست و به تعبیر دیگر، بیماری و معلولیت و از هم پاشیدگی خانواده تأثیر منفی بر احساس نشاط و شادی افراد دارند. همچنین افراد متأهل و ازدواج نکرده در مقایسه با افراد بیوه، مطلقه و جدا شده بیشتر شاد هستند. (طبق تئوری شادی محض( Pure Happiness )) کیفیت زندگی فرد (اینکه فرد تا چه اندازه ای از زندگی خود راضی است و آن را خوب ارزیابی می کند) فقط به یک چیز بستگی دارد و آن چیزی نیست جز اینکه فرد چقدر خودش را خوشبخت احساس می کند. هر چه فرد زندگی بهتری داشته باشد، شادتر خواهد وبالعکس.

دیدگاه های شادی و نشاط
از شادی و نشاط چهار تعبیر و دیدگاه ارائه شده است:
- دیدگاه شناختی یا نگرشی
- دیدگاه لذت گرایانه (Hedonistic)
- دیدگاه عاطفی
- دیدگاه ترکیبی یا دو رگه (Hybird)
در این مورد اخیر، شادی و نشاط، محصول ترکیبی از وضعیت و حالات روانی، عاطفی و شناختی است.
♦ دیدگاه شناختی
در این دیدگاه، شادی و نشاط از یک وضعیت شناختی و به ویژه از نگرش مثبت نسبت به زندگی حاصل می شود. در اینجا شادی فاقد عنصر عاطفی و لذت می باشد، شاد بودن به معنای ارزیابی مثبت زندگی است. به اعتقاد برخی از افراد، شادابی و نشاط با درآمد بالای افراد رابطه معناداری دارد در حالی که یافته ها نشان می دهد افرادی با درآمد بالای زیادی وجود دارند که احساس شادی و نشاط نمی کنند و بر عکس افراد بالنسبه با درآمد پایین زیادی وجود دارند که شادند.(نیجریه در آفریقا از جمله کشورهایی است که مردم آن دارای نشاط بیشتری هستند.)
♦ دیدگاه عاطفی
بر طبق این دیدگاه، شادی نوعی حالت عاطفی است. شاد بودن با احساس شادی معادل است و نیازی به ارزیابی مثبت زندگی نیست.
♦ دیدگاه لذت گرایانه
در رویکرد لذت گرایانه، شادی و نشاط حاصل توازن مطلوب لذت یا عدم لذت (درد) است. شادی حاصل توازن مثبت و مطلوبست.
♦ دیدگاه تلفیقی یا دو رگه
از نظر این دیدگاه، شادی و نشاط مجموعه ای از حالات عاطفی، تا حدودی شناختی و تا حدودی هم عاطفی است. ترکیبی از احساس خوب داشتن و ارزیابی مثبت زندگی است.






جمع بندی
بدین ترتیب، همانطور که در بالا اشاره شد، برای تبیین شادی و نشاط در کشور، مجموعه ای از عوامل و متغیرها نقش دارند. از آنجا که ادبیات نظری نشاط عمومی و نقطه مقابل آن، افسردگی اجتماعی ضعیف و کم مایه است به نظر می رسد اتخاذ رویکرد تلفیقی که متغیرهای روانشناسی، اقتصاد را در کنار متغیرهای اجتماعی صرف (فقر، بیکاری، ازدواج، طلاق، درآمد و ... ) توأمان مورد تحلیل قرار دهد، می تواند در طرح چارچوب مفهومی مناسبی که قابلیت عملیاتی کردن و بعد پژوهشی داشته باشد، مؤثر واقع شود.
- متغیرهای اقتصادی
درآمد نامکفی، بیکاری، فقدان ملک شخصی، توزیع نابرابر امکانات شهری، ناامنی اقتصادی و ...
- متغیرهای روانشناختی
احساس رضایت از زندگی، سلامت بدنی یا بیماری و معلولیت، ارزیابی منفی از زندگی، احساس ناامنی، مدیریت عواطف یا هوش هیجانی، فقدان مهارت های اجتماعی، عقده ها، محرومیت ها، سرخوردگی ها، شکست ها و ناکامی های مختلف و ...
- متغیرهای اجتماعی
فقدان یا کمرنگی عرصه نشاط آور (تفریحات سالم، موسیقی، مسابقات ورزشی و علمی و جشنواره ها و ...) احساس عدم امنیت شغلی، اقتصادی، سیاسی، و ... کمرنگی ارزش ها و موازین اعتقادی در جامعه، انفعال در برنامه های نشاط آور رسانه، ارائه تفسیرهای نادرست از دین مبین اسلام در مخالفت با شادی و نشاط، ابهام در حدود و ثغور نشاط و رفتارهای با نشاط، بیکاری، کاهش سرمایه اجتماعی و در نتیجه افزایش فردیت، محدودیت شادی در خانواده ها و ...

پیامدهای فقدان نشاط در جامعه
با توجه به کارکردهای مثبت و متعدد نشاط اجتماعی در سطح فردی و جامعه ای (Societal) فقدان شادی و نشاط در سطح عمومی جامعه آثار و پیامدهای متعددی دارد که در سطوح مختلف به تفکیک قابل بررسی است. در این بخش به برخی از مهمترین این پیامدها اشاره می شود.
● پیامدهای اقتصادی:
احساس شادی و نشاط، سطح امید به زندگی، دقت عمل، راندمان کاری، خوش بینی به خود و دیگران و از قیبَل آن تقویت سرمایه اجتماعی، افزایش حس تعلق و تعهد (نقطه مقابل بیگانگی با جامعه ناشی از افسردگی اجتماعی) موجب می شود. واضح است از نسل افسرده (Depressed) نمی توان نوآوری و کار مولد را انتظار داشت. احساس غم و دلمردگی گوشه نشینی و انزوا (Isolation) و در نتیجه انواع بیگانگی با خود، کار و اجتماع، اتلاف وقت و انرژی و هزینه، تخریب بیت المال، کم کاری و بازدهی پائین کاری و دهها مورد دیگر را به ارمغان خواهد آورد، از این رو، جامعه را با هزینه های سرسام آوری مواجه خواهد کرد.
● پیامدهای فرهنگی – اجتماعی:
بروز آسیب های اجتماعی چون: طلاق، اعتیاد و گرایش به مصرف انواع مواد مخدر، استفاده از قرص های روان گردان مهلک و کشنده برای ایجاد نشاط و خوشی خود خواسته کاذب برای رهایی از افسردگی، استفاده نامناسب از رسانه ها و فضاهای مجازی و وب سایت های غیر اخلاقی (پورنوگرافیک) که خود آن هم ناشی از احساس فردیت و تنهایی است. کم نیست اطلاعات و آمار مربوط به خودکشی ها ی غیر عمدی در بین جوانان و نوجوانان که برای ایجاد یک نشاط کاذب درونی به مصرف انواع داروهای مهلک رو می آورند و به علت سوءمصرف، جان خود را از دست می دهند.
● پیامدهای سیاسی:
نباید تصور کرد که افسردگی و دامنه تأثیرگذاری آن محدود به چند مورد از کنش ها و قلمروهای اجتماعی است. کارکردهای منفی افسردگی قلمرو سیاسی را هم متأثر می سازد. بخشی از این موارد در عرصه سیاسی عبارتند از:
به خاطر بی تفاوتی ناشی از احساس ناامیدی، شخص افسرده دلبستگی ای به جامعه و ماوقع آن، رهبران سیاسی و تصمیم گیری های سیاسی نخواهد داشت و به نظر می رسد برای پیشگیری از بحران مشارکت سیاسی افراد جامعه، دولت ها باید زمینه های افسردگی اجتماعی برخورد کرده و با برنامه طولانی مدت و منطقی شرایط زیست در یک محیط اجتماعی – سیاسی با نشاط را فراهم سازند.
در شرایط انفعال سیاسی شهروندان و عدم مشارکت گسترده و فعالانه آنها در زمینه های مختلف و در نتیجه عدم حمایت شهروندان از رهبران حاکم، شکاف گسترده ای بین مردم و رهبران حاکم ایجاد می شود که جامعه را هم در داخل و هم در عرصه بین المللی آسیب پذیر می سازد مانند انزوای سیاسی، تحریم های بین المللی، مهاجرت نیروهای تحصیل کرده و فرار سرمایه های مادی از کشور و نظایر آن.








راهکارها
با عنایت به چند علتی بودن واقعیت های اجتماعی و سطوح مورد بحث در بخش پیامدها، راهکارهایی به تفکیک عرصه های مورد بحث ارائه می شود.
■ راهکارهای بخش اقتصادی
با توجه به نقش عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت و درآمد در جامعه؛ کنترل فقرو بیکاری فزاینده اقشار تحصیلکرده، ایجاد زمینه های اشتغال با درآمد مکفی و در نتیجه رفع دغدغه جوانان و نوجوانان، تقویت عملکردهای دولت رفاه (Welfare State ) و سیاست های عمومی حمایتی (Policy Supportive Public) در افزایش رضایت از زندگی فرد فرد شهروندان و به تبع آن نشاط عمومی گام مؤثری محسوب می شود.
بحران های تورمی از عوامل دغدغه و افسردگی خانواده ها و اقشار آسیب پذیر جامعه است. با عنایت به حجم وسیع دولت و دستگاههای دولتی (تمرکز اقتصادی) همه خانواده ها نوعاً از این بحرانها و عواقب منفی آن تأثیر می پذیرند که ورود به عرصه مبارزه جدی با این بحرانها و حمایت از بخش های آسیب پذیر مانند: فقرا، سطح پایین حقوق و دستمزد مستمری بگیران و کارکنان، عامل مؤثری در بازگرداندن نشاط عمومی به جامعه محسوب می شود.
ایجاد فرصت های مناسب شغلی برای قشر جوان و خاصه خیل عظیم تحصیلکردگان دانشگاهی می تواند در ایجاد فضای روانی خوشبینانه نسبت به زندگی خود و جامعه مؤثرواقع شود چه دغدغه اصلی تحصیلکردگان و جوانان، بیکاری و تیرگی تصورات مربوط به آینده آنهاست. تلاش دستگاه های دولتی و بخش خصوصی در ایجاد فرصت های اشتغال این قشر می تواند جوانه های امید و نشاط را در زندگی آنها رشد دهد.
■ راهکارهای فرهنگی
- اصولاً مردم ایران انسان های شادی نیستند، از این رو تمام تلاش ها باید صرف شاد کردن مردم و آموزش شیوه های شاد بودن در آحاد شهروندان شود. به عنوان مثال با ایجاد فضای با نشاط از طریق رسانه های جمعی مختلف از جمله رادیو، تلویزیون در قالب برنامه های طنز و شاد می توان شادی و نشاط را وارد زندگی ها کرده و از رهگذر آن کیفیت زندگی افراد را تغییر داد. همچنین نباید از با نشاط کردن برنامه های مفرح و شاد در مدارس و در سطح برنامه ها و محتوای دروس مدرسه غفلت کرد.
- باید ترتیبی در رسانه ها داده شود که از کوچک ترین بهانه و فرصت برای ایجاد نشاط در مردم استفاده شود. مواردی چون: اعیاد ملی – مذهبی (میلاد پیامبر اکرم (ص)، عید مبعث، عید قربان، عید فطر، رمضان، مناسبت های میلاد ائمه معصومین و سایر مناسبت ها).
- در تریبون های عمومی و از جمله در قالب آموزش های دینی به مردم حدود وثغور شادی بهنجار و پسندیده را برای جوانان و نوجوانان و نیز خانواده ها باز تعریف کرد. به عبارتی، کاری کرد تا آستانه تحمل عمومی نسبت به پذیرش نشاط پسندیده افزایش یابد، زیرا رد بیشتر موارد تصور عمومی بر این است که دین مبین اسلام با شاد بودن مغایرت دارد. لذا به نظر می رسد علمای دین به بهترین وجه می توانند این تصور درست یا نادرست را در اذهان عمومی مردم روشن سازند و احیاناً از کج فهمی ها و بد فهمی ها و بالاخره سوء تفسیرهای معمول در ارتباط با نگاه دین به مقوله شادی ممانعت به عمل بیاورند.
- آموزش مهارت خندیدن در رسانه ها و مدارس و دانشگاهها.
- آگاهی از زمینه های بستر ساز شادی برای افراد به تفکیک جنسی و سنی آنها.
■ راهکارهای اجتماعی
- توصیه می شود شهرداری ها، مدیران و متولیان فرهنگی جامعه در سطوح ملی و استانها همچنین شهرها و روستاها با ایجاد و توسعه مراکز فرهنگی (تئاتر، سینما، همایش های موسیقی، مسابقات ورزشی و نظایر آن .) فرصت های مختلفی را برای شاد بودن و شاد زیستن مردم فراهم کنند.
- با در اختیار قرار دادن مکانیزم های سالم و هنجارمند شادی و نشاط در جامعه می توان جلوی شیوه های نادرست و ناهنجار شادی جوانان و نوجوانان را گرفت. (مواردی چون: استفاده فزاینده برای تولید شادی مصنوعی و کاذب با استفاده از داروهای روان گردان مهلک از قبیل اکس ها، یا مواد مخدر قوی دیگر).
- اهمیت دادن به اعیاد و مناسبت های شاد اقوام و خرده فرهنگ های جامعه.
- در نظر گرفتن اماکن خاصی در شهرها برای ایجاد حریم امنیت برای جشن و شادی مردم در ایام خاصی برای تخلیه فشارها و تراکم انرژی های منفی آنها (مانند: میادین شهرداری برای برگزاری جشن چهارشنبه سوری و شادی و نشاط در آن تا مردم با فراغ بال به شادی بپردازند.)
- مدیریت جشن ها و شادی ها توسط نیروی انتظامی.
- راه اندازی مسابقات مختلف ملی، جشن ها و مسابقات مختلف در سطح شهرها.
- عمومی کردن ورزش در جامعه و خانواده ها.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی, تهمينه مجيدى
مدیران انجمن: فوزیه خالدی