یکشنبه, 23 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تفكر استراتژيك

تفكر استراتژيك 9 سال 6 ماه ago #103493

«تعريف» ابزاري براي معرفي مفاهيم و رويکردهاست، ولي معرفي «تفکر استراتژيک» ازطريق تعريف آن کاري کم ثمر است. علت اين امر در پيچيدگي مفهومي اين رويکرد نهفته است. تعاريف متعددي که براي تفکر استراتژيک ارائه شده هريک به جنبه هايي از اين رويکرد توجه داشته اند، هرچند هيچ يک تمامي ابعاد را در برندارند. در چنين شرايطي بهتر است براي معرفي به جاي تعاريف، به ماهيت و ويژگيهاي تفکر استراتژيک پرداخته و بدين ترتيب تلاش شود تا نماي صحيحي از اين رويکرد تصوير گردد.

از ديدگاه ماهوي تفکر استراتژيک يک «بصيـــرت و فهم» است. اين بصيرت کمک مي کند تا در شرايط پيچيده کسب و کار

1 - واقعيتهاي بازار و قواعد آن به درستي شناخته شود؛
2 - ويژگيهاي جديد بازار زودتر از ديگران کشف گردد؛
3 - جهشهاي (ناپيوستگيهاي) کسب و کار درک شود؛
4 - و براي پاسخگويي به اين شرايط راهکارهاي بديع و ارزش آفريني خلق شود.
تفکر استراتژيک مدير را قادر مي سازد تا بفهمد چه عواملي در دستيابي به اهداف موردنظر موثر است و کداميک موثر نيست و چرا، و چگونه عوامل موثر براي مشتري ارزش مي آفريند؟ اين بصيرت نسبت به عوامل تاثيرگذار در خلق ارزش، قدرت تشخيص ايجاد مي کند. بدون اين تشخيص، صرف منابع (مادي و غيرمادي) سازمان براي دستيابي به موفقيت بي حاصل خواهدبود. کن ايچي اومي (K.OHMAE) درکتاب معتبر خود با عنوان «تفکر يک استراتژيست» چنين اظهار مي دارد که: «اگر موضوعات اساسي را تشخيص ندهيد، هرقدر به خود و کارمندانتان فشار روحي و فيزيکي وارد کنيد، سرانجام نتيجه اي جز سردرگمي و شکست حاصل نخواهدشد».( تفکر استراتژيک «پيش بيني» آينده نيست. تفکر استراتژيک تشخيص به موقع خصوصيات ميدان رقابت و ديدن فرصتهايي است که رقبا نسبت به آن غافل هستند. جف بزوس (J.BEZOS) بنيانگذار شرکت آمازون (AMAZON.COM) هنگامي که در سال 1995 قابليت فروش کتاب بر روي شبکه اينترنت را کشف و آن را تبديل به يک کسب و کار کرد، تشخيص داد که توزيع کتاب بر روي شبکه اينترنت نه تنها هزينه ها را کاهش مي دهد بلکه قابليتهــــايي براي مشتري مي آفريند که به هيچ وجه با نظام

توزيع سنتي قابل تامين نيست (خلق ارزش براي مشتري). امروز اين شرکت با عمر کوتاه خود به فروش ساليانه اي بيش از 3/1 ميليارد دلار دست يافته است که اين رقم در مقايسه با فروش 0/7 ميليارد دلاري شرکت بزرگي همچون جان وايلي (JOHN WILEY) با 200 سال سابقه فعاليت در اين زمينه، ارزشمنـــــدي بصيرت نسبت به عوامل ارزش آفرين بازار را نشان مي دهد.

تفکر استراتژيک ازطريق تشخيص و تقويت فعاليتهايي که ارزشهاي منحصر به فردي بـــراي مشتري ايجاد مي کند، مزيت رقابتي مي آفريند. اين کار ازطريق فهم قواعد بازار و پاسخگويي خلاقانه به آن انجام مي شود. و اين امر در محيط ناپايدار و متحول کسب و کار، يک رويکرد بي نظير است.

تفکر استراتژيک درقالب قواعد «ساده و عميق» ظاهر مي شود. اين قواعد مدل ذهني خاصي را ايجاد کرده و مبناي تصميم گيريهاي روزانه تا جهت گيري کلي سازمان خواهدبود (شکل 1). شرکت اسباب بازي لگو (LEGO) اين استراتژي را در مفهوم «هر محصول توليدي حتماً بايد براي کودک يادگيري داشته باشد» و شرکت مشاورين بين (BAIN) آن را در «تعهد به نتيجه براي مشتري» فرموله کرده اند. اين عبارات ساده ولي عميق، جهت گيري اساسي اين شرکتها را مشخص کرده و مبناي خلق ارزش براي مشتري و مزيت رقابتي براي سازمان را به روشني بيان مي کنند.

تفکر استراتژيک براي سازمان و ذينفعان آن انگيزه و تعهد ايجاد مي کند. اين انگيزه و تعهد از طريق قدرتي به وجود مي آيد که در «حقيقت» ساده و درعين حال جذاب است. به قول آنتوني سن اکسوپري (A.S.EXUPERY) «اگر مي خواهيد کشتي بسازيد لازم نيست مردم را فراخوانيد و براي هرکس وظيفه اي مشخص سازيد، بلکه کافي است به آنان عظمت بي پايان دريا را نشان دهيد».

هنري مينتزبرگ تفکر استراتژيک را يک نماي يکپارچه از کسب و کار در ذهن مي داند، گري هامل (G.HAMEL) آن را معماري هنرمندانه استراتژي برمبناي خلاقيت و فهم کسب و کار توصيف مي کند. رالف استيسي (R.STACEY) آن را طرحريزي برمبناي يادگيري مي شناسد. هريک از اين تعابير نمايي از اين رويکرد را ارائه مي کنند، بدون آنکه هيچ يک مدعي بيان تمامي اين رويکرد باشند.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: علي رضا آل قيس