یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403

 



موضوع: پیمانه مومنی- بررسی تبلغ در قرآن وسیره معصومین (ع)

پیمانه مومنی- بررسی تبلغ در قرآن وسیره معصومین (ع) 9 سال 8 ماه ago #101095

بسمه تعالي



نام مرکز: دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد 13
عنوان تحقیق:
بررسي روشها و شيوه هاي تبليغ در آيات قرآن و سيره معصومین(ع)
استاد : سرکار خانم الله بخش
نام درس : تفسیر موضوعی قرآن
رشته تحصیلی : روابط عمومی گرایش رسانه
محقق: پیمانه مومنی


فهرست مطالب

عنوان صفحه
چکیده ......................... 4
مقدمه ......................... 5
تبیین تبلیغ به عنوان ارتباط متقاعدگرانه ............................ 6
تبلیغ به عنوان ارتباط ........................... 7
روش ها و شیوه های اثرگذار در تبلیغ ........................... 10
واژه تبلیغ در قرآن .......................... 12
مبنای تبلیغ ........................... 13
ابزارها و شیوه های تبلیغی ........................... 14
مخاطب شناسی در سیره تبلیغی پیامبر اکرم (ص) ......................... 18
شیوه ها و روش های موثر تبلیغ پیامبر اکرم (ص) ......................... 19
شیوه ها و روش های تبلیغ امیر مومنان علی (ع) .......................... 21
تاکتیکی دیگر در تبلیغ محاسن اخلاقی .......................... 25
نتیجه گیری .......................... 26
منابع .......................... 27


چکيده :
تبليغ از ابعاد ارتباطي و روانشناختي، در شيوه ها و روشهاي تاثيرگذاري بر مخاطب، از دو حوزه ارتباطات و روان شناسي بهره مي گيرد. بررسي شيوه ها و روش هاي تبليغ در قرآن و سيره ائمه معصومين عليهم السلام، علاوه بر تعيين چهارچوب هنجارهاي اخلاقي که جز از طريق وحي ميسر نمي باشد، مي تواند شيوه ها و روشهاي جديدي متناسب با اين کار را ارائه دهد.








مقدمه :
رساندن محتواي وحي و پيام به مخاطبان از اولين ضروتها و وظايف پيامبران الهي بعد از دريافت وحي توسط انان بوده است چرا که هدف از نزول وحي رساندن ان به کاملترين شکل ممکن به مردم بوده است تا براي انها قابل فهم و استفاده باشد بنابراين پيامبران الهي از بهترين شيوه ها و ابزار ممکن براي اين کار استفاده مي کردند. تا پيام را به مخاطبان منتقل کنند.
تبليغ و دعوت به اسلام و به طور کلي به اديان و خوبي ها نياز به بکارگيري شيوه هاي تبليغ دارد که بايد متناسب با اهداف و محتواي آن باشد بنابراين از هر روشي هر چند موثر نمي توان براي تبليغ اسلام استفاده کرد.
در قران و سيره معصومين عليهم السلام روشها و شيوه هايي براي تبليغ با توجه به اصل و مهم بودن اين وظيفه بيان شده است تا پيام و محتواي ان به مخاطبان به کامل ترين شکل ممکن منتقل شود و در اين مقاله سعي شده است که قسمتي از اين روشها و شيوه ها با توجه به آيات و سيره معصومين عليهم السلام بيان و مورد بررسي قرار بگيرد.



تبيين تبليغ به عنوان ارتباط متقاعدگرانه :
اصطلاح ارتباط متقاعدگرانه(persuasion communication) را مي توان شامل طرح هر پيامي دانست که به قصد شکل دادن، تقويت يا تغيير پاسخهاي شناختي عاطفي ورفتاري ديگران طراحي شده باشد، و به بياني ديگر شامل هر گونه ارتباطي است که به منظور تاثيرگذاري بر ديگري تنظيم شده باشد بدين ترتيب اصطلاح متقاعدگرانه را صفت هر ارتباطي مي توان شمرد که با هدف نفوذ و تاثيرگذاري طراحي شده باشد.(حکيم ارا، 1374ص،6)

تبليغ، به عنوان ارتباط:
ارتباط به منظور تاثيرگذاري کليد فهم تبليغ به عنوان ارتباط متقاعدگرانه است. انچه در جريان ارتباط مطرح مي شود اطلاعات است، اطلاعات سازمان يافته اي که تحت عنوان پيام در قالب يکي از اشکال ارتباط کلامي يا غير کلامي تعريف مي شود. تصور ارتباط بدون انتقال اطلاعات ناممکن است.
در چهارچوب ارتباطات رسانه اي موضوع اطلاعاتي که در پيام مطرح مي شود تعيين کننده حوزه موضوعي تبليغ است. مهم ترين حوزه هاي موضوعي تبليغ شامل دين ، سياست، بازرگاني است نکته مهم اين است که به طرح مباني نظري تبليغ مي رسد موضوع عنصر درجه دوم خواهد بود.
اصطلاح ارتباطات رسانه اي به سرعت عنصر رسانه و سپس منبع و مخاطب را پيش رو قرار مي دهد، عناصري که بدون حضور انها ارتباطي تحقق نمي يابد. منبع پيام و مخاطب سه عنصر اصلي اند که از ديرباز و پيش از ظهور رسانه هاي نوين به عنوان عوامل يا متغيرهاي مهم و موثر بر ارتباط متقاعدگرانه مطرح بوده اند و بعدها در مدلهاي ازتباطي در علوم اجتماعي به انها توجه شده است.
با مطرح شدن عناصر ارتباط در قلمرو تبليغ هر گونه کوشش براي طرح مباني نظري ان به ناچار به حوزه مطالعاتي ارتباطات کشيده مي شود.
اين بيان که ارتباط ماهيتي متقاعد گرايانه دارد (لستر،1999) ان را به قلمرو روان شناسي کشانده، تبليغ را به عنوان کوششي به منظور نفوذ و تاثيرگذاري بر مردم معرفي مي کند. نفوذ و تاثير گذاري بدون برقراري ارتباط تحقق نمي يابد. اصطلاح نفوذ، در چهارچوب مفهوم روان شناختي ان به مفهوم تقلايي براي تغيير دادن افکار يا رفتار ديگري است که با قصد قلبي انجام مي شود. مبلغ با توسل به راههاي مختلف از طريق دستکاري و تغيير در شناخت ( طرح اطلاعات و استدلال )، برانگيختن عواطف، (تحريک احساس و هيجان)، به نمايش گذاردن رفتار ( با توسل به شيوه هاي شرطي سازي يا يادگيري مشاهده اي) و يا ملغمه اي از هر سه مي کوشد با نفود و تاثيرگذاري بر مردم انان را به موضع گيري فکري يا انجام رفتارهايي فراخواند.
با ورود مباحث نگرشها ومتقاعدسازي به حوزه مطالعات ارتباطي، پاره اي از صاحب نظران کوشيده اند تا تعريف مستقلي از ارتباط متقاعد گرانه به دست دهند. در يک جمع بندي ارتباط متقاعدگرانه بدين گونه تعريف مي شود: کوششي اگاهانه و فعال به منظور تغيير نگرش باورها يا رفتار ادمي که از طريق ارسال پيامي انجام مي شود که به همين منظور طراحي شده است.
در يک جمع بندي تبليغ از جنبه ارتباطي ، شامل انتقال اطلاعات سازمان يافته در قالب پيام و رسانه است و از جنبه روان شناختي، شامل کوشش منيع براي تغيير نگرش ومتقاعد کردن مردم(مخاطب) مي باشد.بدين گونه مطالعه تبليغ افزون بر حوزه ارتباطات به دامن روان شناسي نيز کشيده شده و در کنار هم به عنوان خاستگاههاي عمده اي مطرح مي شوند که ابشخور مهم نظريه ها مدلها و راهبردهاي تبليع هستند به اين ترتيب تبليغ را به عنوان حوزه مطالعه ميان رشته اي مي توان معرفي کرد که به ويژه از مباني نظري مدلها و دستاوردهاي دو حوزه علمي ارتباطات و روان شناسي اجتماعي بهره مي گيرد.(خندان،1374 ؛ همايون،1374)
بدين ترتيب تبليغ به عنوان پديده اجتماعي و صرف نظر از موضوعي که دنبال مي کند مقوله اي دو تباري است که هر کوشش پژوهشي براي فهم و تبيين ان پژوهشگر را از يک سو ناگزير از اشنايي با مباحث حوزه ارتباطات کرده از سوي ديگر به خاطر نقش نگرشها در شکل دهي به رفتار اجتماعي وي را ناگزير از مطالعه مفاهيم و فرايندهايي مي کند که بيش از 75 سال است که در شاخه مهمي از روان شناسي به نام روانشناسي اجتماعي بررسي مي شود.


روش ها و شيوه هاي اثرگذار در تبليغ :
1- روش نفي و اثبات
يکي از روش هاي تبليغات روش نفي و اثبات است در اين روش مبلغ سعي مي کند همه شيوه هاي مشابه و پيام هاي رقيب را نفي و شيوه و پيام مطلوب خود را اثبات کند. نکته قابل توجه در اين جا دقت در تمايز روش و نفي و اثبات و روش استدالات است در روش نفي و اثبات همه پيام هاي رقيب زمينه اثبات پيام مطلوب است. در حالي که در روش استدلالي از اصول منطق براي اثبات پيام مطلوب استفاده مي شود هر چند ممکن است اثبات پيام مطلوب خود نافي همه پيام هاي رقيب باشد به عبارت ديگر در روش نفي و اثبات نخست کار نفي پيام هاي رقيب صورت مي گيرد تا زمينه رواين براي اثبات پيام مطلوب پديدار شود حتي اگر منطق قوي و نيرومندي براي اثبات ان وجود نداشته باشد
ترکيب روش نفي و اثبات و روش استدلالي روش متقاعد کننده اي را به وجود مي اورد که ماهيت ارشادي دارد. .( اصغر کيا،سعيدي،1383 ص،74)
2- روش شرطي
نظريات پاولوف ، اساس يکي از رايج ترين و در عين حال خطرناک ترين روش هاي تبليغاتي است که ان را روش شرطي مي ناميم. در اين روش پيام به يک عامل نامربوط مشروط شده، به وسيله شرط نامربوط در جامعه تنفيذ مي شود.

3- روش طرح ناگهاني
بسته به نوع موضوع پيام و زمينه اجتماعي ان از روش طرح ناگهاني استفاده مي شود. براي استفاده از روش طرح ناگهاني در تبليغات سعي ميشود زمينه طرح مورد علاقه و توجه شديد مخاطب باشد. گاهي اوقات براي استفاده از اين روش شيوه هاي ابتکاري به کار مي رود البته بايد توجه داشت که استفاده از روش طرح ناگهاني داراي محدوديت است و اگر مرتب و پي در پي صورت پذيرد کاربرد اختصاصي اش را از دست مي دهد.
4- روش استدالي
همان طور که روش تبليغات شرطي را خطرناکترين روش تبليغاتي ناميده ايم اين روش را بايد بهترين و مفيدترين روش تبليغات ناميد، زيرا اساس اين روش را تعقل و تفکر تشکيل مي دهد. تبليغات استدلالي سبب رشد جامعه و ارتقاي سطح فرهنگ ملي مي شود. اين روش دو شرط مهم را لازم دارد نخست آرايش سطح دانش عمومي و کاهش بيسوادي و رشد فرهنگ چشمي و گوشي، دوم حقانيت پيامي که تبليغ مي شود


واژه تبليغ در قرآن:
تبليغ و دعوت دو واژه اي هستند که درباره تبليغات اسلامي بکار رفته اند تبليغ بيشتر به ابلاغ احکام پيامها و دستورهاي الهي به مردم ناظر است که ا غلب توسط انبيا الهي صورت مي پذيرد به عبارت ديگر تبليغ اصالتاً ماموريت پيامبران است چه انها واسطه ميان خدا و انسانها هستند. اين واژه در زبان عربي و بخصوص در لسان قرآن به معني فوق مذکور است از جمله در اين ايات:
1- يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته
" اي فرستاده ما انچه را از سوي پروردگارت فرو فرستاده شده ابلاغ کن که اگر چنين نکني اصلا رسالتش را ابلاغ نکرده اي"
2- ابلغکم رسالات ربي و انا لکم ناصح امين
" من رسالتهاي پروردگارم را به شما ابلاغ مي کنم و خير خواه و امين شما هستم"
3- و ما علي الرسول الا البلاغ المبين
"نيست بر فرستاده ما جز پيام رساني اشکار"

مبناي تبليغ:
از انجا که فطرت انساني در همه بشريت يکسان است هدف از تبليغ تعالي انسان در پرتو همين زبان مشترک يعني فطرت است:
فاقم وجهک للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذالک الدين القيم و لکن اکثر الناس لا يعلمون(روم،30)
پس روي خود را با گرايش تمام به حق به سوي اين دين کن با همان سرشتي که خدا مردم را بر ان سرشته است افرينش خداي تغيير پذير نيست اين است همان دين پايدار ولي بيشتر مردم نمي دانند.
امام صادق عليه السلام در تفسير اين ايه فرمودند "خدا انسانها را بر فطرت توحيد افريده است " در موردي ديگر فرموده اند منظور از فطرت اسلام است"
مطابق اين ايه مبارک زبان مشترک ، زبان فطرت است که هم همگاني است و خداوند همه انسانها را با افرينشي خاص و فطرتي واخد افريده است و هم تغيير ناپذير مي باشد و همواره ثابت و پايدار است.(حق پناه،1385،ص188)
با استفاده از اين زبان واحد ثابت، عمومي و مشترک انسانها با يکديگر در ارتباط بوده و از تجربيات همديگر استفاده مي نمايند از انجاا که انسان در جوهره خود خواستار تکامل و رفع نواقص خود است مطلق انگاري و خود را کامل و بي نياز از ديگران و دستاوردهاي فکري و نظري انها دانستن هم باعث محروم شدن وي از دستاروردهاي علمي و مفيد ديگران مي گردد و هم زير بناي اختلاف نظرگاهها و فرهنگ مي باشد .

ابزارها و شيوه هاي تبليغي :
1- زبان
شرط نخست درک و فهم متقابل داشتن زبان يگانه است بدون همزباني ارتباط ممکن نيست زبان هر قوم و ساختار واژگاني و جمله هاي ان ايينه فرهنگ ان قوم است .
و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم
اين ايه مبارک بيانگر اين مطلب است که در وهله نخست همه انبيا وظيفه داشتند که معارف الهي را در سطح فرهنگ مردم خويش تبيين نمايند. دوم ان که مراد از لسان قوم زبان فرهنگي مردم است بخصوص با توجه به اين که سطح فرهنگي مردم متفاوت است و طبيعي است که انبيا مي بايست همه مردم را در تبليغ مد نظر قرار دهند سوم ان که زبان و ادبيات مردم دوران نزول تعاليم اسماني براي دريافت پيام ان تعاليم نقش موثري دارد .
و به همين جهت تعاليم انبيا براي مردم قابل درک است زيرا به زبان خود انهاست.

2- مناظره و گفتگو
يکي از موثرترين ابزار تبليغ به منظور دست يابي به انديشه برتر است و صبعت جدل در نهاد انسان قرار دارد و کان الانسان اکثر شي جدلا
قران کريم براي تاثير بيشتر در دلها روش مسالمت اميز گفت و گو را بر مي گزيند و محيطي ارام و بي اضطراب را مي افريند با هم ديگران سخن خود را بگويند و هم پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم سخن حق خويشتن را به ديگران برساند.
روش مسالمت اميز و مبتني بر دوستي و عطوفت مناسبترين راه رسيدن به حق ياري رساندن به ديگران است قران کريم ان را روش برتر مي نامد و نتيجه عملي ان را تبديل شدن دشمنان به دوستان مي شمارد که البته اتخاذ اين شيوه به صبر و ايمان قري نيازمند است.(حق پناه،1385)
3- روش همراهي
گاهي فرد يا جامعه انچنان به يک عقيده يا عادت خو گرفته و بدان پايبند شده است که دور کردنش از ان بطور يکباره بس دشوار مي باشد در انگونه موارد بايد با تيزبيني و شناخت کامل نسبت به روحيات و عقايد جامعه کار تبليغ را انجام داد در اين باب بهترين روش همراهي است.
نمونه کامل اين روش به بيان قران توسط حضرت ابراهيم (ع) صورت گرفت. مردم زمان او از خداي حقيقي منحرف و به خورشيد و ماه و بت و جز ان معتقد بودند و ي شبي با نمايان شده ماه با ماه پرستان همراه شد و چون ماه از صفحه اسمان محو گرديد گفب چنين خدايي پروردگار من نيست چون صبح شد با خورشيد پرستان همراه شد و گفت اين خداي من است چون بزرگتر از همه است تا انکه غروب فرا رسيد و او با افول خورشيد اظهار داشت من چنيني خداي افول کننده اي را هرگز دوست ندارم و انچنين به رد عقايد انان و سپس به اثبات عقيده خويش پرداخت.
روش تدريجي در تبليغ را مي توان از جلوه هاي همراهي دانست زيرا حاوي نوعي همراهي با مخاطب است از اين جهت که هر چند حکم واقعي حکم اخير است اما مبلغ در مراحل قبلي با مخاطب و رفتار او سازگاري و موافقت نشان مي دهد.
4- روش تذکر و ياداوري
انسان از اغاز زندگي با استفاده از نعمت خداداد انديشه و حافظه نسبت به پديده ها و حوادث جهان اگاهي مي يابد و اين اگاهي به شکل صورتهاي ذهني در ميايد در اثر مرور زمان وارد شدن اگاهيهاي ديگر برخي صورتهاي ذهني موقتا از صفحه ذهن بيرون مي روند و به اصطلاح فراموش مي شوند.
در برابر هشياري انسان دو حالت ديگر وجود دارد يکي جهل و ديگري غفلت . جهل انجا صادق است که چيزي اصلا به ذهن وارد نشده و فرد نسبت به ان هبچ گونه اگاهي ندارد اما انجا که چيزي به ذهن امده اما پس از مدتي بدلايلي از خاطر رفته است فراموشي و غفلت مطرح مي گردد و براي رفع اين حالت تذکر و ياد اوري لازم است غفلت و فراموشي ار ويژگيهاي انساني است و در برابر بايد تذکر و تنبهي در کار باشد تا غافلان را بيدار کند مسلما چون خفته را بيدار ساختي خود به راه خواهد افتاد. خدا پيامبرش را ياد اور و بيدار کننده معرفي مي کند.
«ذکر انما انت مذکر لست عليهم بمصيطر»
پس به ياداور که تو همانا ياد اوري کننده اي و مسلط بر انها
5- روش برانگيختن تفکر و تحريک ايمان
قران کريم که بزرگترين کتاب دعوت و بهترين نسخه هدايت است از اين روش بنحو احسن بهره جسته است.
در موارد متعدد با خطاب « يا ايها الذين امنوا» از ايمان مومنان براي پذيرفتن محتويات پيام تبليغي بهره مي گيرد همانگونه که در جاهاي ديگر در پايان پيام مي فرمايد ان کنتم مومنين( اگر شما مومن هستيد) که ان خطاب نوعي تحريک ايمان مومنان است.
از طرفي قران در جايي خود را ذکر ناميده است انجا که فرمايد « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» ما قران را فرو فرستاديم و همانا ما نگهدار انيم و اين موضوع اهميت ذکر و ياداوري در قران و نقش بيدارگري و هشدار دهي قران را بيان مي کند.



مخاطب شناسي در سيره تبليغي پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله :
يکي از ارکان و شرايط لازم براي تبليغ موفق و اثر گذار شناخت گروه مخاطبان و رعايت احوال انان است که در سيره تابناک داعي اعظم و رسول مکرم اسلام به روشني ديده مي شود. هر چند پيامبر همه محتوا و روش هاي دعوت خود را از منبع پر فيض دانش الهي مي گيرد اما به شرايط و حالات و ويژگي هاي فردي و اجتماعي جامعه مخاطبان خود نيز عنايتي کامل دارد تا در سايه امن مخاطب شناسي پيام رهايي بخش و سعادت افرين خود را با سرعت و تاثير هر چه بيشتر به جان انها برساند و نتيجه خواسته شده را بگيرد. شناخت مخاطب و اوصاف و حالات او موجب مي شود مبلغ به روش هاي تسريع در پيام رساني دسترسي يابد و با شناسايي موانع احتمالي راه اثر بخشي دعوت را باز نگهدارد.(عباسي مقدم،1386ص،61)

شيوه ها و روش هاي موثر تبليغ پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله :
- اعلام صريح اعتقادت قلبي براي مشرکان:« قل انما امرت ان اعبدالله و لا اشرک به اليه ادعو و اليه ماب»(30 / رعد)
- سازش ناپذيري در اصول:« فلا تطع المکذبين ودو لو تدهن فيدهنون»(9/قلم)
- برائت و بيزاري از شرک:«قل ان افتريته فعلي اجرامي و انا بري مما تجرمون» (35/هود)
- دعوت بر اساس بصيرت:«قل هذه سبيلي ادعو الي الله علي بصيره انا و من اتبعني» (108/يوسف)
-استدلال منطقي و فطري:«لو کان فيهما الهه الا الله لفسدتا...»(22/انبيا)
- دعوت به مشترکات: اياتي که درباره اهل کتاب نازل شده است
- ابتکار عمل در دعوت
- ارتباط ها و تماس هاي فردي به منظور دعوت
- حضور در ميان قبائل براي دعوت
- اعزام مبلغ به قبائل
- ارسال نامه به پادشاهان
- تعيين محدوده وظايف و اختيارات خود
- پرهيز از وعده هاي بي اساس
- مبارزه با عوام فريبي و سنت هاي غلط
- تاييد رسالتهاي پيشين به ويژه حنيفيت ابراهيمي
- زمان بندي مراحل مختلف دعوت
- گسترش دعوت بر اساس شرايط
- مدارا و نرمش در معاشرت
- ارتباط صميمي با همگان
- ابراز محبت و جلب اعتماد
- هماهنگي با مخاطبان در معيشت
- ادب و احترام در برابر مردم

شيوه ها و روش هاي تبليغ امیر مومنان علی (ع) :
اميرمؤمنان(ع) با آن دانش وسيع، بينش عالي ودلسوزي پدرانه اي كه براي امت اسلامي داشت،درطول شصت وسه سال عمرگرانبهاي خويش ،لحظه اي ازحظ وحراست وتبليغ اسلام وقرآن دست برنداشت. علي(ع) با تجربياتي كه درطول اين چند دهه به دست آورده بود شيوه هاي گوناگوني براي جذب و هدايت مردم به كارمي برد كه دراين بخش نگاهي به برخي از اين شيوه ها خواهيم داشت :
1- آموزش علمي:
بسياري از مربيان ومبلغان هستند كه درنحوه آموزشهاي خود فقط به شيوه گفتاري اكتفا مي نمايند0اگر چه اين شيوه درجاي خود خوب است ،اماعلي(ع) اين شيوه را به تنهايي كافي نمي دانست وبه شيوه عملي در آموزش مسايل اخلاقي و اسلامي مي پرداخت.بدون ترديد اين شيوه تبليغي دراثرگذاري بسيار موفق بوده وخواهان بيشتري دارد. امام حسن عسكري (ع)فرمود،«هركس ازعلي(ع)دراين كارپيروي كند، همانا شيعه اي حقيقي مي باشد.»
2- پاسخ به سوالات:
يكي ازشيوه هاي علي(ع)دررابطه باحركت تبليغي،پاسخ به سوالاتي بودكه دردوران زندگي ايشان پيش مي آمد.حضرت گاهي برروي منبروگاه درحين ملاقات بااشخاص وحتي پس ازضربت خوردن،يعني درست دروقتي كه ساعاتي بيش ازعمرشريفش باقي نمانده بودباز،ازمردم درخواست مي كردتاازوي سوال كنند.
وازمحمد بن حنفيه روايت شده كه چون شب بيستم ماه مبارك رمضان شد،اثرزهربه قدمهاي مبارك پدرم رسيد،ودرآن شب حضرت نشسته نمازمي خواند،وصيت مي كرد ومارا تسلّي مي داد تا آنكه صبح طلوع كرد،آنگاه به مردم اجازه داد كه به خدمتش برسند.
مردم مي آمدند و سلام مي كردند، حضرت ضمن اينكه جواب مي داد مي فرمود:
(ايهاالناس، سلوني قبل آن تفقدوني) سوال كنيد پيش ازآنكه مرا نيابيد.
3- پاسخ به پرسشهاي معماگونه:
پس از رحلت پيامبربزرگ اسلام(ص)عده زيادي از يهود و نصارا، جهت روشن شدن واقعيت ويافتن پاسخي براي سوالات مشكل خودبه مدينه آمده وبه حضور خليفه رسيدند. سوالات آنهاگاهي به صورت معمّا بود، به گونه اي كه خليفه قادربه جوابگويي نبودوگاه برخي از آن سوالات كفرآميز بود، از اين رو عصبانيت خليفه را درپي داشت. به هرصورت اگرعلي(ع) پا به صحنة نمي گذاشت، نه تنهاجان سوال كننده درخطربود،بلكه ضربه سختي نيز از عملكرد ناصحيح خلفا به اسلام وارد مي شد.

4- اطعام و ميهماني :
پس ازسه سال دعوت پنهاني، بانازل شدن آيه «وانذر عشيرتك الاقربين.» برپيامبر(ص)دعوت علني آن حضرت رسماً آغازگرديد. بدين جهت،پيامبر(ص) براي اجراي فرمان پروردگارقوم وقبيله خود را به نشستي دعوت فرمود و از علي(ع) خواست تا براي آنهانان وگوشتي مهيا سازد تا پس ازصرف غذا آنها را به اسلام دعوت كند.
5- حضوردرجمع دوستان:
يكي از رازهاي موفقّيت مردان بزرگ الهي درتبليع رسالت پروردگارخويش،جاي گرفتن درقلب مردم است كه فقط باحسن اخلاق،گشاده رويي،صبروبردباري وحضوردرجمع دوستان وصميمي بودن با آنها تحقق مي يابد.
6- تبليغ درميدان نبرد:
ازآنجايي كه جنگ ودفاع براي حفظ ارزشها و تربيت انسانها است، اميرمؤمنان(ع)،همزمان باجنگ،ازارزشهاي اسلامي نيزحراست مي كرد.
آن حضرت گاهي درجبهه به موعظه ونصيحت مي پرداخت وگاه به خواندن نمازاول وقت اهتمام مي ورزيد وگاه مساله اي راپيش كشيده ودرباره اش سخن مي گفت وگوشزد
مي كردكه اين جنگ ونزاع هامعلول ازبين رفتن همين ارزشها و فضيلتها است.
پرهيزازدشنام دادن به دشمن :
از«عبدالله بن شريك» نقل شده است كه دريكي از روزهاي جنگ صفين،«حجربن عدي»و«عمروبن حمق»خارج شدند.درحالي كه از اهل شام بيزاري جسته وآنها رالعنت مي كردند.باشنيدن اين جملات اميرمؤمنان(ع)به دنبال آن دو فرستادوفرمودكه ازاين گفتاردست برداريد! حجر وعمروبه محضرامام(ع)آمدندوعرضه داشتند:اي اميرمؤمنان،مگرحق بامن نيست؟ فرمود: آري عرض كردند:مگرآنهابرباطل نيستند؟فرمود:چرا!گفتند:پس چراماراازدشنام دادن به آنها منع مي كني؟فرمود:درشان شما نيست كه اهل لعن ودشنام باشيد،اگربه جاي اين كاربه بيان اوصاف زشت آنها مي پرداختيد بهتربود!واگربه جاي لعنت وبيزاري جستن ازآنان مي گفتيد:خداياخون ما وآنهارا ازريخته شدن نگه داروبين ما وآنهارا اصلاح كن وآنان را ازگمراهي شان آگاه ساز... براي من خوشتروبراي شما بهتر بود! آن دو باشنيدن اين سخنان اظهارداشتند:اي اميرمؤمنان،مارا آگاه ساختي! پند واندر زتورامي پذيريم وخودرا به آدابت مي آراييم.
رنگ ورخسارعلي(ع) تبليغ نمازبود
در«انوارنعمانيه» آمده است : هرگاه وقت نماز هاي يوميه مي رسيد امير مومنان(ع) مضطرب وناراحت مي شد به گونه اي كه رنگ ورخسارش سرخ مي گرديد ازاو مي پرسيدند شمارا چه مي شود كه اين قدر نگرانيد؟ حضرت در پاسخ مي فرمود وقت آن امانتي رسيده است كه خداوند آن را بر آسمان وزمين عرضه كرد وآنها آن را نپذيرفتند.

تاكتيكي ديگردر تبليغ محاسن اخلاقي :
آن روزكه حضرت در جنگ خندق (عمروبن عبدودعامري)را از پا درآورد به وسيله حركت خداپسندانه اي كه انجام داد چنان درسي به مسلمانان داد كه هيچ تاريخي آن را از ياد نبرده است.نوشته اند كه در جنگ احزاب هنگامي كه (عمروبن عبدود به ميدان آمد ونعره زنان هماورد طلبيد كسي حاضر به مقابله با او نشد چراكه همه اورا مي شناختند ودلاوريهايش راپيش از اين ديده بودند. سرانجام علي(ع) به ميدان رفت وبه جنگ با او پرداخت. ابتدا عمروضربتي بر سرمبارك وي زد اما آن حضرت ضربه اورا ناكام گذاشت . دراين هنگام امام(ع) بلافاصله پاي عمر را قطع نمود وبر روي سينه او نشست تا سرش را جدا نمايد. عمرو جسارت كرد وآب دهان به صورت امام انداخت امام از روي سينه عمروبرخاست ومقداري قدم زد آنگاه بازگشت تاسراورا چداسازد عمرو پرسيد: چرا چنين كردي؟حضرت فرمود چون آب دهان به روي من انداختي عصباني شدم اگر تورادرهمان حال مي كشتم براي خدا نبود از اين روصبركردم تادر حالت عادي فقط براي رضاي خداسرت را ازبدن جداكنم.




نتيجه گيري :
تبليغ از جنبه ارتباطي ، شامل انتقال اطلاعات سازمان يافته در قالب پيام و رسانه است و از جنبه روان شناختي، شامل کوشش منيع براي تغيير نگرش ومتقاعد کردن مردم(مخاطب) مي باشد.بدين گونه مطالعه تبليغ افزون بر حوزه ارتباطات به دامن روان شناسي نيز کشيده شده و در کنار هم به عنوان خاستگاههاي عمده اي مطرح مي شوند که ابشخور مهم نظريه ها مدلها و راهبردهاي تبليع هستند. استفاده از مباني نظري، مدلها، و دستاوردهاي دو حوزه علمي ارتباطات و روانشناسي بخصوص شيوه ها و راهبردهاي مطرح شده در اين دو حوزه در تبليغ دين اسلام بايد متناسب با اهداف، احکام و ارزشهاي دين اسلام باشد. بنابراين تمام انچه که در اين دو حوزه به عنوان شيوه ها و راهبردها مطرح مي شود نمي تواند در تبليغ دين اسلام مورد استفاده قرار بگيرد، و بسياري از انها با ارزشها و احکام اسلامي تعارض دارد. و نگاه اين علوم به انسان، و اهداف کاربردي انها کاملا مادي مي باشند. و توجه به جنبه هاي روحي و اخلاقي متناسب با سعادت انسان، با توجه به مادي بودن و محدوديتهاي بشر، بسيار ناکارامد مي باشند. بنابراين بررسي اين شيوه ها در قرآن و سنت علاوه بر انکه مي تواند بايد و نبايدهاي اخلاقي و هنجاري را مشخص سازد که اين کار جز از اين طريق ميسر نخواهد بود، مي تواند شيوه ها و روشهاي جديدي را که متناسب با اين کار مي باشد ارائه دهد.

منابع :
1-زورق، محمد حسين: مباني تبليغ، تهران ، سروش، 1368
2-فضل الله، محمد حسين، شيوه هاي دعوت و تبليغ از ديدگاه قرآن کريم،
3-عباسي مقدم، مصطفي: نقش اسوه ها در تبليغ و تربيت، تهران
4-ثابت پور، فرزانه: روش هاي کلي دعوت پيامبر اسلام از ديدگاه قران
6-کارسا، ديويد: دعوت به حق در قران
7-دل آرا نعمتي، علي، شيوه هاي دعوت پيامبر صلي الله عليه و اله.
8-سعيدي، رحمان و اصغرکيا، علي، مباني ارتباط،تبليغ و اقناع.
9-ريد بليک و ادوين هارولدس، طبقه بندي مفاهيم در ارتباطات، ترجمه مسعود واحدي.
10-حکيم آرا، محمد علي، ارتباطات متقاعد گرانه و تبليغ.
11- خندان، محسن، تبليغ اسلامي و دانش ارتباطات اسلامي.
12-همايون، محمد هادي، تبليغات يک واژه در دو حوزه فرهنگي.
13-عباسي مقدم،مصطفي جلوه هاي تربيت و تبليغ در سيره پيامبر اعظم (ص)
14- خلاصه کتاب تبلیغ وارتباط
15- اصول کافی، ج 1، ص 18.
16. نهج البلاغه، حکمت 73.
17. بحارالانوار، ج 5، ص 198.
18. غررالحکم، حکمت 3538.
19. نهج البلاغه، حکمت 150.
20. غررالحکم، حکمت 3343.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شیرین الله بخش
مدیران انجمن: شیرین الله بخش