خوش آمديد,
مهمان
|
|
فرهنگ رسانه
در عصر ارتباطات، کشورهای بسیار دوردست همسایه نزدیک هم شدهاند و برای اولین بار در تاریخ بشر، جامعهای فرازمان و فرامکان در حال شکوفائی است. انسان در دوران حیات خود، همواره اسیر زمان و مکان بوده و دنیای رسانهای او را از این قيد و بند رها کرده و حال میتواند در کمترین زمان ممکن پیام خود را به دورترین نقاط جهان برساند. فرهنگ رسانهای ، نوید بخش رهايي انسان از مکان و زمان است. در درون فرهنگ رسانهای ، مفاهیم اجتماعی نظیر فقر و غنا در کنار هم قرار میگیرند. فقرا که تا پیش از این از اغنیا بیخبر بودند، هماکنون سینه به سینه آنان حرکت میکنند. این پدیده فقط مربوط به مفاهیم درون جوامع نبوده و گسترة آن نیز به جامعه جهانی کشیده شده است. کشورهای در حال توسعه نیز با اطلاع کامل و به واسطة فرهنگ نوین رسانهها، دوشادوش کشورهای توسعه یافته قدم برمیدارند. فرهنگ رسانه، جهانی را متولد ساخته که در درونش نابرابریها برجسته است. خوبیها هم برجسته است. محتوای فرهنگ رسانه ای فعلی اغلب در زمينه های قبلی آموزشی، اقتصادی و فرهنگی یک فرد جوان پنهان است. مفهوم فرهنگ رسانه ای به دلیل تنوع ، درجه و اهمیت نشانه ها و پیام های انتقالی و تأثیر متقابل و در هم پیچیده معانی، متحول شده است. در دنیای جوانان، اقتصاد، زمان فراغت و تحصیل اشباع شده است. در حال حاضر، فرهنگ جهانی رسانه ها تبدیل به نیروی آموزشی شده است که توانایی پیشی گرفتن از دستاوردهای آموزشی صنعتی را دارد. مفهوم فرهنگ رسانه ای تنها دربرگیرنده ترکیب بی اهمیت نشانه ها و یا امور روزمره ناپایدار معانی جدید و قدیم نیست بلکه یک روش کامل زندگی است که در آن تصاویر، نشانه ها، متون و سایر برنامه های شنوایی- دیداری با ساختار واقعی مواد ، اطلاعات، نمادها و تولیدات مصنوعی در اتصال هستند. فرهنگ رسانه ای فراگیر است و پیام های آن یک قسمت مهم از زندگی روزانه است و عمده فعالیت های روزانه بر پایه استفاده از رسانه ها شکل گرفته است. داستان ها و تصاویر موجود در رسانه ها ابزارهای مهم برای ساختن هویت هستند . تحت شرایط فعلی مکان های اندکی در دنیا باقی مانده اند که فرد می تواند از پیام ها و معانی جا گرفته در فرهنگ رسانه ای تلویزیونی شده فرار نماید. در یک فرهنگ رسانه ای ، برای افراد جوان مشکل است که تشخیص دهند کدام برنامه بیشتر به واقعیت نزدیک است. کدام برنامه را می توان باور کرد و کدام تصاویر اهمیت دارند. این امر تا حدی به دلیل ظهور ارتباطات دیجیتالی شده و کالایی شدن فرهنگ است که به طور معناداری شرایطی را که تحت آن زندگی و فرهنگ تجربه می شوند را دگرگون نموده است. فرهنگ رسانه ای به وسیله منابع متنوع تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی (ICT) تولید و بازتولید می گردد. داگلاس کلنر معتقد است در فرهنگ رسانه ها آموختن شیوه های گوناگون تعامل با واقعیت اجتماعی حائز اهمیت است. کودکان و جوانان باید در معرض فرصت های کسب مهارت در زمینه سواد چندگانه قرار گیرند تا قادر شوند هویت ، روابط و گروه های اجتماعی خودشان را به صورت مادی و یا مجازی و یا ترکیبی از این دو توسعه دهند. پ. ویلیز مي گويد :« رویه های فرهنگی غیررسمی مسلم فرض شده اند چرا که آنها رضایت و خوشی فراهم می آورند که شامل یک حس کاملتر و خوشایندتر از خود و درون دنیای فرهنگی خودتان است » . رسانه فرهنگي رسانه فرهنگي بهعنوان مهمترین وسیله ارتباطی فرهنگی، نظیر سایر نهادهای فعال در بخش فرهنگ و حتی همه نهادها و ابزارهای غیر فرهنگی مؤثر در بخش فرهنگ ملزم به رعایت منطق و اهداف برآمده از مبانی نظری انقلاب و متن سیاستهای فرهنگی هستند. آن دسته از مواد و برنامههای رسانهها که مشخصا" دینی هستند یا به دین میپردازند میتوانند با تاکید بر وجوه معنوی و اخلاقی دین فضاهای آرامش آوری برای مخاطبان ایجاد کنند، ولی اگر در این مواد و برنامهها بیش از حد بر وجه تنذیری ادیان تاکید و از وجه تبشیری غفلت شود از کارکرد فرهنگي رسانهها در دراز مدت کاسته میشود. با نگاهی اجمالی درمی یابیم که رسانههای ایران از لحاظ ارزشی، فرهنگي ، انسانی و عقیدتی نسبت به رسانههای سایر کشورها برتری دارند، ولی با این وجود جای این سؤال باقی است که از رسانههای ایران چه توقعی میتوان داشت؟ سؤال اینجاست که چرا با این همه تلاش و تکاپو و خطابه، هنوز فرهنگ و اخلاق رسانه اي جای خود را به معنای واقعی کلمه در رسانههای ما نیافته اند . رسانههای ما در مواجهه با فرهنگ رسانه اي و رعايت ارزشها دست کم دو مشکل عمده دارند که هر کدام به نوعی مسیر را برای ورود فرهنگ و اخلاق در رسانهها دشوار می کند: 1-مشکلات تئوریک و نظری رسانه فرهنگي 2- ضرورتهای حرفهای رسانه فرهنگي مشکلات تئوريک و نظری رسانه هاي فرهنگي اصولا" جامعه ما همواره خود را از طرح مباحث نظری دور نگاه داشته و این قبیل مباحث را در سطح و ساده میخواهد ، اما دنیای ژرف امروز به بشر آموخته که اندیشهها را باید تا آخرین لایههای آن پیمود و تمام آنها را بادقت و وسواس وارسی کرد. اگر معتقدیم نظام و جامعه ما نه شرقی و نه غربی است پس لازم است از رسانهها و ابزارهای ارتباطی و مفاهیم ارتباطی تعریفی روشن و درخور جامعه اسلامی خود ارائه دهیم و آن را بهعنوان اصل بپذیریم تا دچار بحران هویت در فرهنگ و اندیشه نشویم. مخلص کلام اینکه فرهنگ و اخلاق اسلامي هنگامی در رسانهها ارج و قدر مییابد که کارکرد هنجارها در نظام ارتباطی بهطور اصولی شناخته شود و برای این مهم، در گام نخست باید به حل معضلات نظری و تبیین مبانی و اصول ارتباطی حاکم بر جامعه بشری پرداخت. با تقدیم احترام: اسماعیل رازی ....... منبع وبلاگ تخصصی فرهنگ |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
|