پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: دوران کودکی و نوجوانی پیامبر اکرم ص

دوران کودکی و نوجوانی پیامبر اکرم ص 9 سال 3 ماه ago #110970

  • زهرا سوری
  • زهرا سوری's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 4
  • Thank you received: 2
دوران کودکی و نوجوانی وجوانی پیامبر اکرم
خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند.(دکتر شریعتی)
دوران کودکی پیامبر اکرم
پیامبر اسلام از قبیله ی قریش از تیره ی بنی هاشم بود، قریش قدرتمندترین و پرافتخار ترین قبیله در جزیرة العرب محسوب می شد و از افتخارات این قبیله کلید داری کعبه بود و همچنین نسل آنها به حضرت اسماعیل می رسید.در میان قریش تیره بنی هاشم پرافتخار ترین تیره ی عرب بود و دارای مقام معنوی بالایی بودند.
خانواده عبدالمطلب سرور و بزرگ این تیره بود و حضرت محمد (ص) فرزند این خانواده بودند.
حضرت چند روزی نزد مادرش‏ آمنه‏ شیر خورد و پس از آن «ثوبیة» کنیز‏ به مدت چهارماه دایگی حضرت را بر عهده داشت. او کنیزی نیکوکار بود که بعدها مورد توجه وتقدیر رسول خدا واقع می‌شد.
اعراب کودکان خویش را پس از تولد به دایه ای در میان قبایل اطراف شهر می سپردند تا هم در هوای آزاد و در محیط طبیعی صحرا پرورش یابند و هم لهجه فصیح عربی را - که در آن زمان، اصیل ترین جلوه آن در صحرا یافت می شد فرا گیرند ازطرفی چون آمنه برای تغذیه فرزندش شیر نداشت، «عبدالمطلب » پدر بزرگ و کفیل «محمد، صلی الله علیه وآله » به فکر افتاد بانویی محترم و مطمئن را برای نگهداری محمد عزیز، یادگار فرزندش عبدالله، استخدام کند و پس از تحقیق کافی «حلیمه » را که از قبیله ی «بنی سعد» (قبیله یی که به شجاعت و فصاحت معروف بود) و از زنان پاکدامن و اصیل به شمار می آمد، برای این کار انتخاب کرد.
حلیمه، محمد را به قبیله خود برد و چون فرزند خویش در مراقبت او می کوشید.«قبیله بنی سعد» مدتی بود که در صحرا گرفتار قحطی بودند و صحرای خشک و آسمان خشک تر، فلاکت و فقر آنان را افزون ساخته بود.
از روزی که «محمد، صلی الله علیه وآله » به خانه حلیمه رفت، خیر و برکت به او رو آورد و زندگی او که با فقر و تنگدستی می گذشت، رو به بهبود گذارد و چهره رنگ پریده او و فرزندانش نور و طراوتی پیدا کرد. پستان خشک او پر از شیر شد و مرتع گوسفندان و شتران آن ناحیه خرم گشت. درحالیکه پیش ازآن مردم بسختی زندگی می کردند.
«محمد، صلی الله علیه وآله »، خود نیز بیش از دیگر کودکان رشد می کرد و از آنها چابکتر می دوید و مانند آنها شکسته حرف نمی زد.
چنان میمنت و برکت با او همراه بود که اطرافیانش بسهولت این حقیقت را درمی یافتند و به آن معترف بودند; به طوری که حارث همسر حلیمه به او می گفت: آیا می دانی چه فرزند مبارکی نصیب ما شده است؟..
نکته تحریف شده یهودیان: هیچ دایه ای حاضر به قبول پیامبر نبود زیرا ایشان پدر نداشتند و فقیر بودند، حلیمه هم از سر دلسوزی ایشان را پذیرفت در حالیکه خانواده عبدالمطلب از موقعیت مالی و معنوی بالایی در آن زمان برخوردار بودند.
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شش ساله شدند، مادر گرامیشان تصمیم گرفتند که ایشان را برای دیدن اقوام و خویشان، همچنین زیارت قبر پدر، به یثرب ببرند. آنها یکماه در یثرب ماندند.
در هنگام بازگشت به مکه، حضرت آمنه (سلام الله علیها)بیمار شده و در بین راه در گذشتند. پس از مرگ مادر، عُبّدالمطلّب، جد ایشان که بزرگ قریش بوده، شکوه پادشاهان و هیبت پیامبران را داشت، سرپرستی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به عهده گرفت. گویند در کنار کعبه برای عبدالمطلب فرشی را می‌گستردند که به احترام او هیچکس برروی آن جز خود او نمی‌نشست، و فرزندانش در کنار او می‌ایستادند. اما هنگامی که محمد خردسال (صلی الله علیه و آله و سلم) به جمع نزدیک می‌شد، عبدالمطلب او را در کنار خود روی فرش جای می‌داد و می‌گفت: "به خدا سوگند که او مقامی بس بزرگ و والا دارد. گویی می‌بینم که روزی می‌رسد که او سرور شما خواهد شد."
پیامبر در دامان جدش عبدالمطلب بزرگ شدند، در آن دوران عربها تشکیلاتی داشتند بنام داروالندو یا مجلس شورا که آنرا یکی از اجداد پیامبر (ص) بنیاننهاده بود که اختمالا هاشم بود. پیامبر (ص) همراه جدش در این داروالندو شرکت می کردند در حالیکه آن شورا جای ایشان براساس قوانین آنزمان نبود، چون فرد شرکت کننده در این شورا برای حضور باید دارای سه شرط زیر بود:
1. زن نباشد
2.برده نباشد
3.مرد 40 سال تمام باشد
اما پیامبر (ص) در آن زمان که در این شورا شرکت می کردند 5-6 ساله بودند که این هم نشان دهنده ی بزرگی و عظمت ایشان در دوران کودکی بود.
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هشت ساله شدند، عبدالمطلب نیز از دنیا رفت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از این واقعه بسیار اندوهگین شدند.
پس از آن سرپرستی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوطالب (علیه السلام) عموی گرامی ایشان و بزرگ قریش رسید. ابوطالب (علیه السلام) نیز پیوسته مراقب و مواظب ایشان بود. با اینکه ابوطالب (علیه السلام) وضع مالی نسبتا خوبی نداشت، خود و همسر گرامیشان فاطمه بنت اسد (مادر گرامی حضرت علی (علیه السلام)) در خدمت و نگهداری ایشان کوشا بودند.
حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه عمو عادی نبود. آنجا نیز نشانه‌های بزرگی ایشان همه جا دیده می‌شد و خیر و برکت به خانه ابوطالب (علیه السلام) آمده بود. فاطمه بنت اسد می‌گوید از زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خانه آنها آمده بود، درختی که سالیان سال خشک بود، سبز شده و میوه می‌داد.
همچنین از ابوطالب (علیه السلام) نقل است در شبها از آن حضرت، سخنان و دعاها و مناجاتهایی می‌شنیدند و رسم عرب نبود که در هنگام غذا خوردن و آشامیدن نام خدا را ببرند، اما برخلاف آنها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از همان سنین طفولیت عادت داشتند که تا نام خدا را نمی‌برند، نمی‌خوردند و نمی‌آشامیدند و هنگامی که از طعام دست می‌کشیدند، شکر خدا را می‌کردند.
سفر به سوی شام:
بازرگانان قریش برای تجارت طبق معمول، هر سال یکبار به سوی شام و یکبار به سوی یمن می‌رفتند. ابوطالب (علیه السلام)، شیخ قریش، نیز گاهی در این سفرهای تجارتی شرکت می‌کردند. هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دوازده ساله بودند به همراه عمویشان در یکی از این سفرهای تجارتی شرکت نمودند. (همانطور که گفته شد، پس از مرگ عبدالمطلب، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تحت کفالت عموی خویش حضرت ابوطالب بودند.)
درهمين سفر در محلی به نام " بصری " که از نواحی شام ( سوريه فعلی ) بود، ابو طالب به " راهبی " مسيحی که نام وی " بحيرا " بود برخورد کرد. بحيرا هنگام ملاقات محمد از روی نشانه هايی که در کتابهای مقدس خوانده بود، با اطمينان دريافت که اين کودک همان پيغمبر آخر الزمان است. باز هم برای اطمينان بيشتر او را به لات و عزی (که نام دو بت از بتهای اهل مکه بود ) سوگند داد که در آنچه از وی مي پرسد جز راست و درست بر زبانش نيايد . محمد با اضطراب و ناراحتی گفت، من اين دو بت را که نام بردی دشمن دارم. مرا به خدا سوگند بده! بحيرا يقين کرد که اين کودک همان پيامبر بزرگوار خداست که بجز خدا به کسی و چيزی عقيده ندارد. بحيرا به ابو طالب سفارش زياد کرد تا او را از شر دشمنان بويژه يهوديان نگاهبانی کند ، زيرا او در آينده مأموريت بزرگی به عهده خواهد گرفت.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

دوران کودکی و نوجوانی پیامبر اکرم ص 9 سال 3 ماه ago #111945

بسمه تعالي
مطلب خوبي تهيه شده است.
باتشكر
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حمید رضا دیده بان ماهر