دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تعریف بازاریابی

تعریف بازاریابی 9 سال 7 ماه ago #100547

تعریف بازاریابی :
بازار يابی يعنی : انجام فعالیت هايی مثل خريد و فروش کالا، حمل و نقل و انبار کردن آن .
بازاريابی : به مجموعه ای از فعالیت های بازرگانی اطالق می شود که جريان کالاها يا خدمات را از تولید کننده تا
مصرف کننده يا استفاده کننده نهايی آن هدايت می کند.
بازاريابی عبارت است از : فرايندی که ملی آن افراد و گروه ها ، از طريق تولید و مبادله ی کالا و فايده با ديگران ، خواسته ها و نیاز های خود را تأمین می کنند.
فرهنگ(Culture)
فرهنگ مجموعهای از باورها و رفتارهای گروههای انسانی است. فرهنگ فارسی معین فرهنگ را مرکب از دو واژه "فر" و "هنگ" به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعريف کرده است. فرهنگ ناشی از عوامل زيستشناختی، محیطزيستی، روانشناختی و تاريخ بشری است. به دلیل وجود مجموعه سنتها و
پیچیدگیهای روابط انسانی، حتی چیزهای سادهای که انسان مانند حیوانات به آن نیازمند است در قالب الگوهای
فرهنگی درمیآيد.
خرده فرهنگ : هر جامعه دارای خرده فرهنگ هايی است، خرده فرهنگ عبارت است از گروههايی از مردم در يك فرهنگ که الگوهای رفتاری آنها تا حدی متفاوت است که آنها را نسبت به ساير گروهها در همان فرهنگ متمايز
می نمايد. اعضای اين خرده فرهنگ دارای باورها، رجحان ها و رفتارهای مشترکند. گروههای خرده فرهنگ در
صورت دارا بودن رفتار خريد و خواسته های متفاوت، هريك می توانند بعنوان يك بازار هدف انتخاب شوند .
بازارها در کشورهای مختلف تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرند. يكی از مهمترين اين عوامل فرهنگ است.
پیشرفت يك بازاريابی بینالمللی موفق در گرو درك و شناخت کامل تفاوتهايی است که در کشورهای مختلف
جهان و فرهنگهای مختلف آنها وجود دارد.
فرهنگ، يك کل پیچیده است از : دانايی، اعتقادات، هنر، اخالق، رسوم و هر گونه قابلیت و عادتهايی از افراد به
عنوان عضوی از يك جامعه که در رفتار مصرفکنندگی فرد تأثیر گذار است. کل پیچیده به اين معنی است که
فرهنگ يك سیستم با اجزايی وابسته به هم است که همین امر شناخت آنرا بسیار دشوار میسازد.
مبادله فرهنگی
انتقال معانی فرهنگی به طور ارادی و گاه با برنامهريزی فرهنگیاست؛ چنان که هر نظام فرهنگی عناصری از
فرهنگهای ديگر را میپذيرد. اين مبادله، در حوزههايی انجام میپذيرد که هر نظام فرهنگی آن را مجاز میشمارد.
اين انتقال فرهنگ، دوطرفه است؛ به اين معنی که در آن ارزشها و هنجارها رد و بدل میشوند.
بازاریابی فرهنگی( Culture Marketing)
حال با توجه به مفاهیم ارائه شده از بازاريابی و فرهنگ به استخراج تعريف بازاريابی فرهنگی می پردازيم.
• به مجموعه ای از فعالیت های انسانی، فرهنگی، برنامه ريزی شده، هدايت شده جهت پاسخ گويی به نیاز های
فرهنگی جامعه از طريق ارائه خدمات يا کاالهای فرهنگی انجام می شود بازاريابی فرهنگی گويیم.8
• بازاريابی فرهنگی فرايندی است در راستای پیش بینی نیاز های فرهنگی جامعه و پاسخ گويی به نیاز ها از طريق
مبادالت فرهنگی .
• مجموعه فعالیتی که منجر به جلب توجه مشتری برای تأمین خدمات يا کاالی فرهنگی خواهد شد.
• تالش سازمان يافته برای پیش بینی نیازهای فرهنگی جامعه و پاسخگويی به آن نیاز.
مدیریت بازاریابی فرهنگی:
به جريان برنامه ريزی، سازماندهی، رهبری نیروی انسانی و منابع جهت هماهنگی و کنترل مطلوب جريان عرضه و تقاضای کاال و خدمات فرهنگی مديريت بازاريابی فرهنگی گفته می شود.
عبارت است از تجزيه و تحلیل، برنامه ريزی، اجرا و کنترل برنامه هايی که هدف آن ايجاد سطح مطلوبی از مبادالت فرهنگی باشد.روند مديريتی که رضايتمندی مشتری را به صورت مستمر و ثمر بخش در طول زمانی معین، مشخص پیشگويی میكند.
وظایف اصلی در مدیریت بازاریابی فرهنگی:
1- تحلیل: کسب اطالع از بازارهايی که موسسه يا سازمان فرهنگی در آن فعالیت می کنند.
2- تعین هدف های بازاريابی : شناخت روند های بازارهايی که پتانسیل وجود دارد.
3- برنامه ريزی: تصمیم گیری برای میزان کاال و خدمات که پاسخگوی نیاز جامعه خاص يا تعريف شده فعلی و
آينده باشد.
4- اجرا: سازماندهی جهت توسعه،تولید و توزيع محصوالت و خدمات فرهنگی
5- کنترل: بررسی وضعیت مطلوب طراحی می باشد و يا وضعیت موجود و ارزيابی آن که آيا با هدف مورد نظر
تطبیق دارد يا خیر؟
6- ايجاد تقاضا: بايستی برای محصول و خدمات ارائه شده تقاضا ايجاد نمود.
7- شناخت دقیق عناصر فرهنگی مخاطب در بازارياب
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تعریف بازاریابی 9 سال 7 ماه ago #100743

باسلام خوب بود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حجت مداحی شاهخالی