خوش آمديد,
مهمان
|
|
امروزه عده زیادی از مردم، بازاریابی را به اشتباه با واژه فروش و تبلیغات و ویزیتوری مترادف میدانند. البته این امر جای تعجب و شگفتی ندارد زیرا اکثر مردم، همه روزه شاهد موج سهمگین تبلیغات از رسانهها مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله و سایر وسایل و ابراز تبلیغات هستند.
امروزه عده زیادی از مردم، بازاریابی را به اشتباه با واژه فروش و تبلیغات و ویزیتوری مترادف میدانند. البته این امر جای تعجب و شگفتی ندارد زیرا اکثر مردم، همه روزه شاهد موج سهمگین تبلیغات از رسانهها مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله و سایر وسایل و ابراز تبلیغات هستند. آنها هر از چندگاهی با ویزیتورهای بیمه مواجه میشوند که با شمردن و ذکر منافع بیمه، سعی در متقاعد کردن آنها برای خرید خدمات بیمه موردنظر دارند. گویا همواره کسب درصدد فروش کالا یا خدماتی به ماست و گویا همانطور که از مرگ هیچ گریزی نیست، از فروش و تبلیغات هم گریزی نیست، اما باید گفت تبلیغات و فروش، فقط بخشی از فرایند بزرگ و پیچیده بازاریابی است. تشخیص نیاز و خواسته مصرفکننده، طراحی مطلوب کالا یا خدمات، قیمتگذاری مناسب و بسیاری از فعالیتهای ریز و حساس دیگر همگی مراحلی هستند که اگر به نحوی مطلوب صورت پذیرند نوبت به تبلیغات پیشبرد و فروش میرسد. اگر تمامی مراحل یادشده در فرایند بازاریابی به نحوی یکپارچه و اثربخش انجام شوند، میتوان انتظار داشت که کالا و خدمات به نحوی شایسته به فروش برسد. فیلیپ کاتلر و گری آرمسترانگ بازاریابی را اینگونه تعریف میکنند: «بازاریابی، فرایندی اجتماعی و مدیریتی است که به وسیله آن، افراد و گروهها از طریق ایجاد و مبادله کالا و ارزش به امر تامین نیاز و خواسته خود اقدام میکنند مفهوم راهبردی بازاریابی در مفهوم راهبردی بازاریابی، دو نکته مورد تاکید قرار گرفته است: نخست) آنکه مدیران بازاریابی باید آگاهیهای لازم درباره مشتری را با توجه به محیط خارجی که شامل: رقابت، قوانین و مقررات دولتی و عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است، کسب کرده و به کسب آگاهی کامل در مورد مشتری کفایت نکنند. لذا، مدیران بازاریابی باید با مقامات سیاسی و رقبا در صنعت ارتباطی نزدیک برقرار سازند تا به بازار هدف دسترسی پیدا کنند. نکته دوم) تغییر تمرکز از سودآوری به تامین منافع افراد و گروههای ذینفع در فعالیتهای شرکت است که عمدتاً شامل: ـ کارکنان، مدیریت، مشتریان، جامعه و دولت میشود. به بیانی دیگر، بازاریابی باید با توجه به محیط خارجی، مشتری را موردتوجه قرار دهد و منافع کارکنان و مشتریان را تامین کند. در مفهوم راهبردی، سودآوری سازمان موردغفلت واقع نمیشود بلکه ابزار مهمی برای تامین منافع گروههای ذینفع محسوب میشود.ابزار بازاریابی راهبردی، مدیریت راهبردی است که تمامی قسمتهای شرکت را به صورتی یکپارچه موردتوجه قرار میدهد. یکی از وظایف مدیریت راهبردی، کسب سود است که منابع لازم را برای سرمایهگذاری و اعطای پاداش به سهامداران فراهم میآورد. بنابراین، هنوز هم سود هدفی مهم و ابزاری مهم جهت سنجش موفقیت بازاریابی است، اما به تنهایی هدف نهایی تلقی نمیشود. هدف بازاریابی، ایجاد ارزش برای افراد و گروههای ذینفع است که مهمترین آنها مشتری است. لذا اگر مشتری بتواند کالا یا خدمتی را با قیمت کمتر و یا کیفیت بالاتر از رقبا دریافت کند، شرکت با عدم موفقیت مواجه خواهد شد. به طور کلی، مفهوم راهبردی بازاریابی تمرکز مدیریت بازاریابی را از حالت به حداکثر رساندن منافع شرکت به مشارکتهای راهبردی، تثبیت موقعیت شرکت بین فروشندگان و مشتریان در زنجیره ارزش با هدف «ایجاد ارزش» برای خریداران تغییر داده است. این مفهوم «بازاریابی بدون مرز» نام گرفته است. اصول بازاریابی بازاریابی، شامل سه اصل اساسی و مهم ذیل است: ایجاد ارزش برای مشتری ایجاد مزیت رقابتی تمرکز بر خواستهها و نیازهای مشتریان وظیفه بازاریابی، ایجاد ارزشی بیش از رقبا برای مشتریان است. براساس معادله ارزش برای مشتریان، ارزش برای مشتری، با بهبود کیفیت کالا یا خدمت رابطهای مستقیم دارد یعنی با افزایش بهبود کیفیت ارزش برای مشتری افزایش و با کاهش کیفیت سطح ارزش برای مشتری کاهش مییابد. برعکس، ارزش رابطهای معکوس با قیمت دارد زیرا با کاهش قیمت، سطح ارزش برای مشتری افزایش می یابد. دومین اصل) از اصول بازاریابی، ایجاد مزیت رقابتی است. مزیت رقابتی عبارت است از «میزان جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان» (کیگان، ۱۹۹۹). این مزیت میتواند در هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی شرکت شامل: محصول، قیمت، تبلیغات و پیشبرد و توزیع وجود داشته باشد. یکی از مهمترین راهبردهایی که میتواند به منظور نفوذ در بازارهای جدید مورداستفاده شرکتها قرارگیرد، عرضه محصولی با کیفیت برتر و قیمت ارزانتر است. مزیت قیمت کمتر، توجه فوری مشتری را به خود جلب میکند و آنهایی که محصول را خریداری میکنند، تحت تاثیر آن قرار خواهند گرفت. سومین اصل) بازاریابی، به تمرکز بر نیازها و خواستههای مشتریان اشاره دارد. شرکت باید به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد نیازها و خواستههای واقعی مشتریان باشد و به این منظور، باید منابع و فعالیتهای شرکت را در این راستا بسیج کرده و محصولی مناسب برای برآوردن آن نیازها و خواستهها عرضه کند. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|