جمعه, 07 ارديبهشت 1403

 



موضوع: چکیده ای از اصول سخنوری و انواع آن

چکیده ای از اصول سخنوری و انواع آن 9 سال 5 ماه ago #104164

هرچه اجتماع بزرگتر و روابط گسترده تر می شود نیاز به خوب صحبت کردن و مقید به آداب گفتگو شدن بیشتر می شود.در جامعه کسانی موفق ترند که بهتر می توانند خواسته ها و نظریات خود را بیان کنند و یا خوب و فصیح و زیبا سخن گویند.
می توان گفت زبان عضوی است که انسان بیشترین اراده و اختیار را در آن دارد بدلیل اهمیت این عضو تربیت آن و آداب سخن گفتن نیز اهمیت بسیاری دارد و باید به اصول زیر پایبند بود:
چه بگوییم – کجا بگوییم – برای چه کسانی بگوییم – چقدر بگوییم- کی بگوییم – چگونه بگوییم
نقش سخنوری و فن بیان در فعالیتهای فرهنگی :
1- قدرت برقراری ارتباط
2- قدرت انتقال فکر و اندیشه
3- قدرت انتقال احساس
4- قدرت انعکاس شخصیت
5- زیبا سخن گفتن به واسطه فنون بلاغت و صناعت ادبی زبان فارسی
6- بهتر و درست سخن گفتن به واسطه اطلاع داشتن از دستور زبان فارسی
فن سخنوری یا فن بیان:
فنی است که بوسیله آن گوینده شنونده را بر منظور خود ترغیب کرده و بر وی تاثیر می گذارد.
غرض از سخنوری :
1- شنونده سخن گوینده را بپذیرد(تاثیر بگیرد)
2- بر منظور او برانگیخته شود
سخنور کیست؟
کسی که این فن را بکار می برد.
سخنی را که در این فن بکار برده می شود خطبه ، خطابه و نطق می گویند.
سیر تاریخی سخنوری :
زمانی که سخنوری مورد توجه می شود صده پنجم پیش از میلاد مسیح است.
درباره ایران چون آثار قدیم ما تقریبا محو شده از این جهت مانند بسیاری از جهات دیگر متاسفانه در تاریکی هستیم و ناچاریم نظر به یونان بیندازیم ومی بینیم در میان آن قوم سخنوری بیسار کاربرد داشته است و در آنجا بازار خطیبان ازآن جهت گرم بود که تصمیم های مهم مملکتی در انجمن های ملی گرفته می شد و دعواها را در محاکم قطع و فصل می کردند که از گروهی از افراد ملت تشکیل می یافت در آغاز هرکس سخنوری می کرد از روی قوه استعداد طبیعی بود چون بازار خطابه و سخنوری در یونان گرم شد مردمان با شرشور همه خواهان شدند که ناطق و خطیب باشند از این کم کم بعضی از هوشمندان رموز و دقایق سخنوری را فن خود ساختند و متوجه شدند که سخنور برای حصول مقصود یا قانع کردن شنوندگان ناچار است معلومات بسیار داشته باشد تا هر موضوعی که پیش آید از بحث آن وا نماند.باید دانشمند باشد که به زبان یونانی می شود سوفیست که بعضی از انها بسیار معروف و محترم بودند.متاسفانه براثر شهوت و غضب بر نفس انسان خطیبان در سخنوری ها همیشه جانب حق و عدالت را نگرفته اند و منافع حقیقی ملت را منظور نداشتند و کم کم سوفیست ها برای نفع شخصی در رهبری شاگردان به شاهراه حقیقت و عدالت همت نکردند و تعلیماتی که می دادند در حدی بود که فقط شنوندگان را قانع کند به عبارت دیگر بازار مغلطه و عوام فریبی رواج یافت. بسیار اتفاق می افتاد که سخنور بجای سود زیان می رساند و بجای حق باطل را به کرسی می نشاند بنابراین خردمندانی که مسایل حقیق ملت و جریان صحیح عدالت را خواهان بودند کم کم به مخالفت با خطیبان سوفسطایی پرداختند و بنای مبارزه با مغلطه و سفسطه را گذاشتند بزرگترین این اشخاص سقراط و پس از او شاگرد بزرگوارش افلاطون همین روش را ادامه داد و کوشش داشت که خیر و صلاح واقعی مردم را آشکار کند ، این کوشش ها مقدمه تاسیس فنی گردید که شاگرد هوشمند افلاطون ارسطو همه رموز و دلایل آن را در چندین کتاب تدوین کرد که مجموع آنها بنام مطق خوانده شد.
پنج صنعت منطقی که ارسطو برای مبارزه با سفسطه قایل شده است عبارتند از :
1- برهان: که قسمت حقیقی منطق همان است و بیشتر در علوم و فلسفه بکار می رود
2- جدل: متمم علم برهان است.
3- سفسطه : برای آگاهیدن که مغلطه به چه نحو صورت می گیرد تا از آن فریب نخورند و پرهیز کنند
4- خطابه : که فن اغنا است.
5- شعر: تصرف در نفوس است بوسیله تخیلات و ذوقیات.
خطابه : فنی است که پس از یونانیان در نزد رومیان کاربرد داشت و پس از آن هم اروپائیان به میدان آمدند از یونانیان و رومیان پیروی کردند. این فن در میان ایرانیان علمش باید تازه تاسی شود.
تعریف زبان:
نظامی از رمزهای آوایی است و ارزش هر رمزی به قراردادی است که میان افرادی که با آن سروکار دارند استوار است. زبان یکی از مهمترین ابزار ارتباط و انتقال اندیشه بین گوینده و شنونده است وبراساس تجربه هر جامعه ای به گونه ای تجزیه می شود و به واحدهایی در می آید. واحدهایی با نام تکواژ که این صورت نیز به واحدهای مجزا تجزیه می شود که واج نام دارد که تعداد آنها در هر زبانی با زبان دیگر تفاوت دارد.
نقش های زبان : زبان یک نقش اصلی و سه نقش فرعی دارد ، نقش اصلی آن ایجاد ارتباط است و فرعی آن عبارتست از :
1- تکیه گاه اندیشه (ابزار تفکر منطقی: هرگونه فعالیت فکر حتی در تنهایی و خاموشی بمدد کلام صورت می گیرد ،به همین سبب بوده که یونانیان مفهوم نطق و عقل را با لفظ logosبیان می کردند)
2- حدیث نفس : در بسیاری موارد زبان را برای بیان حالتهای عاطفی ، شخصی و تحلیل احساسات فردی خود نه لزوما" با ارتباط با دیگری بکار می بریم گاهی تنهایی با خود سخن می گوئیم.
3- ایجاد زیبایی (نقش هنری) شعر، گاهی اوقات ما سخن می گوئیم به این قصد که در زبان زیبایی ایجاد کنیم .

هر ارتباطی دست کم سه رکن دارد:
1- کسی که ایجاد ارتباط می کند (فرستنده یا گوینده)
2- چیزی که وسیله آن ارتباط حاصل می شود(پیام)
3 - کسی که با او ارتباط حاصل می کنند( گیرنده یا شنونده)
زبان ايراني يا فارسي ريشه آن ابتدا از قوميت هندواروپايي بوده است كه خود هند و اروپايي به دوشاخه هندوايراني و اروپايي تقسيم مي شود و در حالي كه قوميت هندوايراني خود به دو قوميت هندي كهن و ايراني كهن تقسيم مي شود در ايران كهن زبانهايي رايج بوده است از آن جمله:
1- اسكايي : اقوام جنگجو و دلاور از زمره قبايل ايراني در شمال و شمال شرقي ايران مي زيستند كه به اين زبان سخن مي گفتند.
2- مادي : در مغرب و مركز ايران رايج بوده است.
3- اوستايي : در شرق فلات ايران رايج بوده و تنها اثر باقي مانده از اين زبان كاب مقدس زرتشيان اوستا مي باشد.
4- باستان : در نواحي جنوبي ايران (پارس) رايج بوده است كه زبان فارسي امروز ما دنباله اين زبان است.

زبانهاي ايراني دوره ميانه :
زبان هاي ايراني دوره ميانه بين زبانهاي باستاني و زبان دوره اخير است ، زبان ايراني ميانه در دو نواحي شرقي و غربي تقسيم مي شود در قسمت شرقي زبانهايي از جمله سغدي ،سكايي،خوارزمي و بلخي رواج داشته است.درقسمت غربي كه خود به 2 قسمت شمالي و جنوبي تقسيم مي شود زبان پهلوي رايج بوده است كه به زبان ايراني ميانه غربي شمالي پهلوي اشكاني مي گويند و به زبان ايراني ميانه غربي جنوبي پهلوي ساساني يا پارسيك گفته مي شودكه زبان فارسي امروز با تغييراتي در اين زبان به وجود آمده است. فارسي دري سه تا چهار قرن پيش از اسلام بيشتراز40 گويش داشته است ولي امروزه مقدار كمتري گويش وجود دارد كه مهمترين گويشهاي ايراني امروز عبارتند از :
1- تاجيكي : همان فارسي دري است با اندك تفاوتي در واژگان و چگونگي اداي بعضي از واج ها – صامتها – مصوتها كه زبان ملي تاجيكستان است.
2- بختیاری و لری:
در کوهستان بختیاری در قسمتی از مغرب استان فارس ایلهای بختیاری و ممسنی و بویر احمدی به این گویشها سخن می گویند که با کردی نیز خویشاوندی دارد.
3- کردی : در ارمنستان – گرجستان و آذربایجان و افراد کمی در ترکمنستان به این گویش سخن می گویند.
4- دری افغانستان : یکی از دو زبان رسمی کشور افغانستان است.این کشور که قسمت عمده ی آن گهواره ادبیات گرانبهای فارسی بعد از اسلام بوده است به این زبان سخن می گویند با فارسی تفاوتهای جزئی دارد که مربوط به چگونگی و ادای تلفظ واج ها است.
5- گیلکی : در قسمت گیلان و دیلمستان رایج بوده است و خودش نیز شعبه دارد لهجه های دیگری داردمانند مازنی ، رودسری ، رشتی ، لاهیجی
6- یزدی: با گویش زرتشیان یزد و کرمان یکی است و با اندک اختلافاتی در تلفظ .
لهجه : شاخه هایی از این گویش ها است.
تشریح اعضای تکلم :
1. دستگاه تنفس : اگرچه تنفس از دهان و بینی شروع می شود و این اعضا در تنفس مداخله دارند ولی عمل اصلی تنفس در ریه ها انجام می گیرد پس مهمترین اعضای تنفس عبارتند از ریه ها ، دیافراگم ، دنده ها و عضلاتی که ریه ها را منقبض و منبسط می کنند .
2. حنجره : حنجره بالای ریه قرار دارد از بالا به حلق و از پایین به نای ارتباط دارد داخل آن دو تار قرار دارد که تارهای صوتی هستند این تارها یکسرشان به جدار حنجره محکم چسبیده و سردیگر آن بوسیله عضلات حنجره کشیده یا منبسط می شوند مانند سازدهنی، هوا از ریه خارج و وارد حنجره می شود و با طنابها برخورد می کندو دراثر انقباض و انبساط تارها به حرکت در آمده و در اثر کشش تارها و نسبت فشار هوای خارج شده از ریه صدا بوجود می آید.حنجره مانند جعبه موزیک است .
3. گلوگاه: از حنجره شروع و به ته زبان ختم می شود حرف هایی مانند غ ،ق از این قسمت ادا می شود . گلوگاه یک حفره تنظیم کننده صوت می باشد. در زبان فارسی حروف با صدا یا هجاها مثل ( اَ اِ اُ - آ او ای) در گلوگاه تشکیل می شود.
4. حفره دهان: وقتی صدا از گلوگاه خارج شد وارد دهان می شود و ضمن برخورد با سینوسهای فکی و سقف دهان و دندان طنین پیدا می کند البته بینی و حفره های بینی در طنین صدا اثر ندارد.
5. زبان : زبان مهمترین عضو ادای حروف و کلمات است. چون تمام هجاها که به دهان می آیند به وسیله زبان با حروف صدا ترکیب می شوند و در شدت و طنین هجاها نیز دخالت دارند.
مکانیسم ساختن کلمات:
هجاهای بلند و کوتاه که بوسیله گلو ساخته شده وقتی وارد دهان می شوند با حروف بی صدا ترکیب شده و کلمات بوجود می آیند ، دندانها مثل کلید های پیانو در پاکی روح و وضوح صحبت کردن موثر است.اگر کلیدهای پیانو خراب شوند آهنگ مطلوبی از آن شنیده نمی شود و دندان خراب سوراخ و یا فاسد در گویندگی اثرات نامطلوبی دارد.
انواع صداهایی که برای سخنوری مناسب نیستند:
1.ناله ای 2 . خودمانی 3. فلزی 4. اعتراضی 5. التماسی
6. لوس 7. خش دار 8. تودماغی 9. منقطع
تاثیر صدا:
تاثیر صدا را نباید با بلندی و رسایی اشتباه کرد بلکه صدایی که دارای طنین مخصوص به خود باشد و بتواند تغییرات فکر و بالا و پایین بودن مطلب و تکیه کلام های مناسب را که در یک مطلب وجود دارد به شنونده برساند و در او اثر کند.
خاصیت دلپذیر بودن صدا:
بی علاقگی نسبت به مطلب و صداهای سست برای سخنوری خوب نیست ،سخنور باید ایجاد علاقه بکند و با شنونده صمیمی و دوست باشد نه اینکه به او فخر بفروشد.مثال: سخن چون از دل برآید بردل نشیند.
تلفظ صحیح لغات:دیکسیون(dietetion)
چسبانیدن آخر کلمات ، جویدن کلمات ،ناقص ادا کردن و یا به اصطلاح تودماغی حرف زدن در کارسخنور اشکال ایجاد می کند و رعایت تلفظ کامل لغات مهم است.
مکانیسم صدا:
تجزیه و تحلیل فیزیک ،دانستن اینکه حروف و کلمات یعنی صوت ، چگونه از دهان خارج می شود ، مکانیزیم صدا خوانده می شود.
شرایط تربیتی:
علل تربیتی یا تربیت های غلط خانوادگی:
اختلافات خانوادگی و کشمکش ها روی اعضای خانواده اثر می گذارد و طبعا اعضای خانواده افرادی حساس عصبانی و بدبین می شوند و چنین افرادی در حرفه سخنوری موفقیتی کسب نمی کنند. یکی از آن علت ها خودخواهی و خودنمایی و خودپسندی است که برای هیچ یک از سخنوران خوب نیست ، سخنور باید فروتن و متواضع باشد.
شرایط روانی: علل روانی :
1. ناشادابی یا خستگی های روحی:
خستگی روحی که در اثر شکستها و ناکامی های زندگی بوجود می آیند برای سخنوری مناسب نیست در حالی که سخنور باید صدا و لحن وطنین کلماتی را که ادا می کند حاکی از انبساط خاطر و شادابی باشد.
2. ضعف روحی :
کسانی که صدایشان را بیش از اندازه لازم بلند می کنند به خودشان اعتماد ندارند، البته نباید این گونه صداها را با صدای رسا اشتباه گرفت ، صدای حاکی از عدم اعتماد به نفس از مقدار نوسان طبیعی بالا می رود و گاهی شبیه آدمهای سرماخورده است. سخنور باید شخصیت اصلی خود را حفظ کند ، با شنونده دوست باشد و با صدای طبیعی و شاداب و صمیمی به شنونده اطمینان قلب بدهد.
3. اختلالات عصبی :
گاهی اختلالات به قدری در کیفیت صدا اثر می گذارد که ممکن است شنونده را بیزار کند . کسانی که عصبی هستند و زود از کوره به درمی روند در صدایشان هم اثر می گذارد و باید با مراجعه به پزشک و تمرین این ناراحتی را برطرف کرد.
اقسام سخنوری :
1. سخنوری سیاسی :
سخنوری سیاسی سخنوری مردان سیاست است یعنی وزرا و نمایندگان ایشان در انجمن های ملی و مجامعی که در آنجا احزاب سیاسی یا طبقات مختلف ملت در سیاست و مصالح کشور تبادل افکار می کنند و یا در انتخاب نمایندگان خود سخن می سرایند.
مواردی که برای یک سخنران سیاسی لازم است:
الف. آگاهی از رموز و دغدغه های سیاست : اولین چیزی که بر سخنور سیاسی واجب است آگاهی از رموز سیاست است و علاوه بر معلومات عمومی و کلی فراوان باید چندین رشته علم خاص را تحصیل کرده باشد که مهمترین آنها جغرافیا ،تاریخ، علم اقتصاد و قوانین اساسی و اداری کشور و علوم مالیه است.
ب. تسلط برموضوع سخنوری و حاضرالذهن بودن در امور سیاست.
ت. شرط دیگر تاثیر سخن سخنور سیاسی این است که شنونده گوینده را خیرخواه دولت و مملکت و بی غرض و امین و درستکار ،دانا و عاقل و راستگو بدانند.
ج. مرد سیاسی بیشتر از هر سخنور دیگر باید بی تکلف و ساده و طبیعی بگویدو در پی آرایش گفتار خود نباشد.
2- سخنوری قضایی:
سخنوری قضایی بمعنایی که در قدیم در یونان و رم داشت و اکنون در بعضی ممالک اروپا دارد در ایران موضوع نداشته است.در ایران سابقا اگر محاکمه در مجرای صحیح نبود امر به شکل دیگر صورت می گرفت و تصرف در نفس حاکم وسایل دیگر داشت و اگر در مجرای صحیح واقع می شد حاکم شرع حکومت می کرد و او مقید به موازین شرعی بود.سخنوری در مزاجش چندان تاثیر نمی بخشید اکنون که محاکمات ما قانونی شده اینجا هم سخنوری پیش می آید.
موارد لازم برای سخنران قضایی:
الف.شرط اول در سخنوری قضایی داشتن تحصیلات کامل در علم حقوق و علوم مربوط آن از فلسفه ، ادبیات ، منطق ، اخلاق ، شرعیات ، تاریخ ، علم اقتصاد، روانشناسی و...
ب. سخنور قضایی باید سخنش معقول و منطقی و قانونی ، اخلاقی حکیمانه و عدالتخواه و وجدانی باشد.
ج. سخنور قضایی باید متوجه باشد که در محضر سخنوری او همه قسم مردم حضور دارند بعلاوه سخنان او در روزنامه ها و مجلات درج و منتشر می شود بنابران سخنور قضایی باید حاضر جواب باشد و در جواب وا نماند.
3- سخنوری تشریفاتی یا نمایشی :
سخنوری تشریفاتی به خلاف اقسام دیگر میان ما رواج بسیار داشته مخصوصا به نظم(شعر)، چنانکه قسمتی مهم از اشعار شعرا ما از قصاید و غیرآن در مدح و تهنیت و گاهی در تعزیت و تسلیت و بعضی اوقات در ذم و هجو اشخاص سروده شده است و به نثر نیز نویسندگان ما در کتابهای تاریخ و دیباچه ها و مانند آن سخنوری تشریفاتی بسیار کرده اند و هم اکنون در کشورهای خارج نیز این قسم سخنوری رایج است.
مهم : پیشتر گفتیم سخنوری سیاسی برای یافتن سود و زیان ، صلاح و فساد است و سخنوری قضایی برای تمیز حق از ناحق و داد از بیداد است و حال سخنوری تشریفاتی برای نمودار ساختن زشت و زیبا است.
موارد لازم برای سخنوری تشریفاتی:
1.دلربایی و خشنودی ممدوح یا شنوندگان یا تنبیه کردن کسی که به او نکوهش می کنند منع و ترغیب بیشتر منظور است تا اقناع بنابراین آرایش سخن و حتی آرایش های لفظی و صوتی هم بشرط حسن سلیقه مطلوب است.
2. لحن سخن غرضی نباشد.
3. هرنکته در جای خود بیان شود یا بعبارت دیگر هر سخن جایی و هرنکته مکانی دارد
4. مختصر باشد.
سخنوری علمی :
سخنوری علمی یکی از بهترین اقسام سخنوری است.زیرا گذشته از سودمندی آن از قصد غرض های مادی دنیوی دور است و سخنور می تواند بدون قید و بند حرف بزندبه اعتبارات مختلف می شود تدریس مدرس را می توان از این قسم شمرد ولی چون این حال عمومی نیست وقتی که سخنوری علمی می گوئیم مقصود گفتاری است که اهل فضل در موضوعات علمی و ادبی و اخلاقی برای عامه ایراد می کنند.
موارد لازم برای سخنرانی علمی:
1.مهمترین شرط سخنوری علمی اینست که کسل کننده نباشد بلکه واجب است که دلپذیر باشد.
2.سخنور علمی نباید شنوندگان را خوار و نادان بشمارد.
3.تا آنجا که ممکن است سخن طبیعی باید گفت و تصنع نباید کرد و خودنمایی نباید کرد.
4. مطالب دور از فهم نباید گفت و اگر چاره ای جز گفتن نباشد بزبان ساده و شیرین و دلچسب بیان نمود.
سخنوری منبری:
سخنوری منبری هدفش ارشاد بسوی حقیقت است . می توان گفت اصولش همان اصول سخنوری علمی و تشریفاتی است به این معنی که سخنوری منبری در میان ما عموما به دو صورت در می آید یکی بصورت موعظه دیگری بصورت ذکر منقبت ومصيبت معصومین اولی از نوع علمی و دومی سخنوری تشریفاتی است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

چکیده ای از اصول سخنوری و انواع آن 9 سال 4 ماه ago #104598

سپاسگزارم...مطالب شما بسیارمیداست.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

چکیده ای از اصول سخنوری و انواع آن 9 سال 4 ماه ago #104599

سپاسگزارم...مطالب شما بسیار مفیداست...
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: آسیه بهبودی