یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تركيب جمعيت

تركيب جمعيت 9 سال 8 ماه ago #99289

روشهای تحلیل ترکیب جمعیت: تحلیل ترکیب سنی و جنسی جمعیت
نوشته شده توسط: حسین ضرغامی
بررسی ساخت سنی و جنسی (به ویژه ساخت سنی) از ابتدایی‌ترین و مهمترین قسمتهای یک مطالعه جمعیت‌شناختی است. طبق تعریف، توزیع جمعیت را بر اساس سن و جنس، ساخت سنی و جنسی گویند. اهمیت مطالعه آن ناشی از این واقعیت است که ساخت سنی و جنسی جمعیت، پیامد ترکیب فرایندهای جمعیت‌شناختی است و خود نیز بر این فرایندها، اثرگذار است. ترکیب جمعیت به¬لحاظ لغوی معادل Population Structure است که به‌معنای ساختمان، ساخت و یا ساختار جمعیت می¬باشد و به‌¬لحاظ اصطلاحی مجموعه عناصر و ویژگی‌ها و روابط نسبتا پایدار جمعیت است که در طول زمان در ارتباط با یکدیگر دارای شکل و ترکیب خاصی شده¬اند، به‌نحوی که تغییر آن در مدت‌¬زمان کوتاه بسیار دشوار است. سن و جنس از مهمترین متغیرهای جمعیتی هستند. در بین تمام ویژگیهای جمعیت‌های انسانی، سن و جنس به عنوان مهمترین و مرتبط‌‌‌ترین ویژگیها برای جمعیت‌شناسان مطرح است. داده‌های مجزا برای برای مردان و زنان و در سنین مختلف به خودی خود دارای اهمیت هستند اما تحلیل این داده‌ها برای دیگر مقاصد نیز دارای اهمیتی حیاتی می‌باشند. بسیاری از برنامه‌ریزی‌های عمومی و خصوصی چه در جهت خدماتی و چه در جهت نظامی مستلزم داشتن داده‌هایی به تفکیک سن و جنس می‌باشند. وضعیت توازن سن و جنس بسیاری از روابط و برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای مثال، عدم توازن مرد و زن، الگوهای ازدواج و باروری را متاثر می‌سازد. به همین خاطر، ترکیب جنسی و سنی جمعیت‌ها در مطالعات تطبیقی باید به دقت مورد مطالعه و وارسی قرار گیرد. یک طبقه‌بندی مقطعی بر مبنای جنسیت برای تحلیل اثربخش تمام انواع داده‌هایی که از سرشماری ‌ها و پیمایش‌ها و دیگر منابع به دست می‌آید لازم است.
دلیل دیگری که اهمیت مطالعه ساخت سنی و جنسی را نشان می‌دهد آنست که ساخت سنی و جنسی جمعیت، برشی از اطلاعاتی است که می‌توان آن را به عنوان تاریخ جمعیت‌شناختی یک جمعیت دید. افرادی که در یک سن مشخص قرار دارند کوهورتی از متولدینی را تشکیل می‌دهند که واقعیات تاریخی و شرایط مشابهی را تجربه کرده‌اند. در واقع، ساخت یک جمعیت، تا حد زیادی انعکاس تغییر و تحولات گذشته است. روابط تاثیر و تاثری بین ساخت جمعیت و مولفه‌های اصلی جمعیت‌شناختی شامل باروری، مرگ و میر و مهاجرت و برآیند این 3 مولفه یعنی رشد جمعیت وجود دارد. شدت هر کدام از عوامل ذکر شده در تغییر جمعیتی با توجه به ویژگیهای افراد مختلف فرق می‌کند. زیرگروههای مختلف جمعیتی ریسکهای متفاوتی از تجربه باروری، مرگ و میر و مهاجرت را خواهند داشت که دو مورد از مهمترین این زیرگروهها، زیر گروههای سنی و جنسی می‌باشند.
سن متغیر مهمی است و در مطالعه مرگ و میر، باروری، وضعیت نکاحی و دیگر حزوه‌های تحلیل جمعیتی مهمترین متغیر به شمار می‌رود. ارایه جداول سنی در محاسبه معیارهای اساسی مرتبط با عوامل تغییر جمعیت اساسی است. همچون متغیر جنسیت، کاربردی بودن داده‌های سنی بستگی به طبقه‌بندی تقاطعی آن با دیگر ویژگیهای جمعیت دارد. برای مثال، طبقه‌بندی تقاطعی سن با وضعیت اشتغال، وضعیت ازدواج، و مهاجرت کارآیی بیشتری در تحلیل داده‌ها دارد.
برای درک پویایی‌‌های ساخت سنی و جنسی جمعیت نیازمند ابزار و معیارهایی هستیم که از آن طریق هم بتوان روند تحولات و تغییرات ساخت آن را ملاحظه کرد و هم امکان مقایسه آن با جمعیت‌های دیگر را به دست داد. به طور خاص، در مقایسه دو جمعیت در طول زمان، بهتر می‌توان پویایی را نشان داد. در مورد ساخت سنی و جنسی معیارهای زیادی وجود دارد که می‌توان برای هر کدام به طور جداگانه یا با هم در زیر گروههای آنها به کار برد.
ایستایی‌شناسی جمعیت در برابر پویایی‌شناسی جمعیت
برخی مطالعه توزیع و ترکیب جمعیت را ایستایی‌شناسی جمعیت و مطالعه تغییرات و پویایی‌های جمعیت را پویایی‌شناسی جمعیت نام نهاده‌اند. در مطالعه توزیع و ترکیب جمعیت عموما با براوانی مطلق یا نسبی حضور همزمان در طبقات مشخص سروکار داریم در حالیکه در مطالعه پویایی‌شناسی به فراوانی مطلق یا نسبی وقوع ناهمزمان واقعه توجه می‌شود. به عبارتی، مرجع زمانی مطالعات توزیع و ترکیب جمعیت یک نقطه زمانی واقع بر پیوستار زمان است و حال آنکه در مطالعه پویایی‌های جمعیت به لحاظ آنکه وقایع در زمان واقع می‌شوند مرجع زمانی مطالعه، یک دوره زمانی (غالبا یک سال تقویمی) است. در اینجا با توجه به تفاوت بین ویژگیها و وقایع این تفکیک اعمال می‌شود. شاخص اصلی تحلیل در توزیع و ترکیب جمعیت درصد و گاهی نسبت است در حالیکه در پویایی جمعیت میزان یا نرخ بیشتر مطرح می‌شود.
تعریف سن و جنس
تعریف و طبقه‌بندی جنس شاید مساله‌ای در تحلیل داده‌ها نباشد اما در مورد سن وضعیت به این سادگی نیست. سن افراد در سرشماریها معمولا بر مبنای سن فرد در آخرین سالروز تولدش محاسبه می‌شود. با اینهمه، تعاریف دیگر نیز ممکن است وجود داشته باشد. گاهی بر مبنای نزدیکترین سالروز تولد و حتی گاهی برمبنای سالروز بعدی تعریف می‌شود. در برخی کشورهای شرقی مثل چین و کره و نیز برخی کشورهای اسالمی با توجه به سالروزهای قمری سن فرد محاسبه می‌شود. در اینجا چون تعداد روزهای آن حدود 11 روز در سال کمتر از سالهای خورشیدی است به مرور سن افراد بیش از سن خورشیدی آنها می‌گردد. هر جند ممکن است از پاسخگویان خواسته شود که سن خود را برمبنای زمان خورشیدی ارایه کنند ولی بازهم برخی آن را براساس سالروزهای قمری محاسبه می‌کنند.
سازمان ملل سن را اینگونه تعریف می‌نماید: فاصله بین زمان تولد تا زمان سرشماری که بر اساس سال کامل شده خورشیدی مشخص می‌شود. دو گونه سن را از همدیگر تفکیک می‌کنند: سن درست و سن مداوم. سن درست سالگرد سن از لحظه تولد فرد محسوب می‌شود. برای مثال، فردی که در اول بهمن به دنیا آمده است در اول بهمن هر سال، سالگرد تولد و سن درست وی به حساب می‌آید. در مورد سن مداوم فاصله بین دو سالگرد می‌باشد. با این نکته که در جمعیت‌شناسی سن صفر سالگی مداوم هم داریم. در واقع، از لحظه تولد تا اولین سالگرد تولد وی، سن فرد صفر سالگی مداوم می‌باشد و به همین ترتیب از لحظه سالگرد یکسالگی تا دو سالگی، سن مداوم یکسالگی است و الی آخر. به بیانی دیگر، در مطالعات جمعيتى، سن را به دو روش محاسبه مى‌کنند: "سن حقیقی یا درست" و "سن کامل یا مداوم".
منظور از سن حقیقی یا درست، لحظات سالگرد تولد است. به‌عنوان مثال کودکی که در اول فروردین ماه 1374 به‌دنیا آمده باشد در لحظه تولد صفر سال درست و در اول فروردین ماه 1375 که سالگرد تولد وی می¬باشد یک سال درست خواهد داشت. و به این ترتیب در اول فروردین 1376 کودک مورد نظر دو سال درست خواهد داشت. اما بین صفرسال درست و یک‌سال درست و 2 سال درست، نوزاد مورد بحث ما به ترتیب صفر سال کامل و یک سال کامل خواهد داشت. در واقع، بین دو سن درست، سن کامل یا مداوم نامیده می¬شود. در سرشماری¬های جمعیتی اکثرا با سن کامل سر و کار داریم.
طبقه‌بندی سن و جنس
طبقه‌بندی سن می‌تواند در سنین منفرد، گروههای سنی 5 ساله و یا گروههای سنی بزرگتر صورت گیرد. سازمان ملل توصیه می‌نماید که جدوال تهیه شده در سطح ملی، شهری و روستایی برای هر تقسیم‌بندی عمده یا کوچکتر به صورت سنین منفرد از 0 تا 100 سالگی انجام پذیرد. سپس باید این سنین حداقل در گروههای 5 ساله ارایه شود. به توصیه دفتر جمعیت‌شناسی سازمان ملل مناسب‌ترین حالت ارائه جمعیت برحسب سن، توزیع آن در گروه‌های سنّّّی 5ساله منظم با تفکیک گروه سنّّّی 0 تا 4ساله به سنّّّین منفرد است. علاوه بر آن، باید این جداول به تفکیک جنسیت و با در نظر گرفتن طبقه‌ای با عنوان اظهارنشده نشان داده شود. گروهبندی 5 ساله مهمترین نوع گروهبندی در مطالعات جمعیتی است و برای بسیاری از مقاصد کافی به نظر می‌رسد. اما در صورت نیاز می‌توان آنها را با هم ترکیب کرد و گروهبندی‌های دیگری اراه نمود. برای مثال گروه‌های 10 ساله. یک گروهبندی دیگر که عمدتا در حوزه مسایل اقتصاد جمعیت مطرح می‌شود، جمعیت را به 3 گروه عمده کمتر از 15 ساله، 15 تا 64 سال و بیش از 64 ساله تقسیم می‌نماید. در این مورد بحث نسبتهای وابستگی اقتصادی دارای کاربرد می‌باشد. ناگفته نماند که گاهی نیز طبقه‌بندی جمعیت برحسب مراحل مختلف سنّّّی از قبیل طفولیت، نوباوگی، کودکی، و نظایر آن انجام می‌گیرد که برای پاره‌ای از مطالعات جمعیتی می‌تواند حائز اهمیت باشد.
بحث کیفیت داده‌‌ها نیز نکته مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. گزارشهای سن وجنس گاهی همراه با خطا و اشکال می‌باشد و ممکن است تصویر ناقصی از وضعیت سن وجنس در جمعیت مورد مطالعه ارایه دهد. با استفاده از همین داده‌ها می‌توان به کیفیت داده‌‌های گرد‌‌آوری شده پی برد.
تحلیل ترکیب جنسی جمعیت
معیارهای عددی: چند معیار در این زمینه هست.
1- درصد مردان در جمعیت یا نسبت مردانه بودن جمعیت: از تقسیم کل مردان به کل جمعیت به دست می‌آید.
2- نسبت جنسی:: معیار بسیار مهم و پرکاربرد است و از تقسیم جمعیت مردان به جمعیت زنان به دست می‌آید و با ضرب آن در 100 بیانگر تعداد مردان در مقابل هر 100 زن می‌باشد. عدد 100 بیانگر توازن بین دو جنس است و فزونی آن از 100 نشان‌دهنده بیشتر بودن تعداد مردان نسبت به زنان است و برعکس. نسبت جنسی بین 95 تا 102 در کل جمعیت یک نسبت معمول به حساب می‌آید. نسبتهای بیش از دامنه 90 تا 105 به عنوان نسبتهای فوق‌العاده و مفرط شناخته می‌شوند. نسبت جنسی به خاطر پایه‌ نسبتا کوچکتر معیار حساستری نسبت به معیار قبلی است. نسبت جنسی می‌تواند بواسطه مهاجرت یا مرگ و میر شدید یک جنس تحت تاثیر قرار گیرد و از محدوده معمول فراتر رود.
می‌توان نسبت جنسی را در سنین مختلف، گروههای سنی و در بین تقسیم‌بندی‌های دیگر انجام داد.
3- نسبت فزونی یا کمبود مردان به کل جمعیت. صرف فزونی یا کمبود مردان در جمعیت توسط حجم جمعیت تحت تاثیر قرار می‌گیرد و معیار مناسبی برای مقایسه یک گروه جمعیتی با دیگر گروهها نیست. محاسبه این شاخص با کم کردن جمعیت زنان از جمعیت مردان و تقسیم آن بر کل جمعیت و ضرب در 100 به دست می‌‌آید. این معیار فزونی (یا کمبود) مردان را به عنوان درصدی از کل جمعیت نشان می‌دهد.
برای نشان دادن نموداری ترکیب جنسیتی امکان زیادی وجود ندارد اما یکی از بهترین نمودارها هرم سنی است. در کنار نسبت جنسی می‌توان احتمال دخترزایی و احتمال پسرزایی را نیز محاسبه کرد. محاسبه احتمال دخترزایی از تقسیم تعداد نوزادان دختران بر مجموع نوزادان به دست می‌‌آید و از آنجا که مجموع احتمال این دو مورد (احتمال دخترزایی و احتمال پسرزایی) 1 می‌شود با محاسبه یکی دیگری را می‌توان به دست آورد. با توجه به اینکه در جمعیت‌های نرمال و طبیعی در مقابل هر 100 تولد دختر حدود 105 تولد پسر رخ می‌دهد معمولا احتمال دخترزایی عدد 488/. به دست می‌آید. از این احتمال در محاسبه برخی شاخص‌های باروری می‌توان بهره جست.
نسبت جنسی در بدو تولد:
این نسبت که از تقسیم متولدین دختر به متولدین پسر در یک سال مشخص به دست می‌آید، در سطح کلی در محدوده 104 تا 107 قرار می‌گیرد. در بین ویژگیهای جمعیت‌شناختی که باروری را با توجه به نسبت جنسی متمایز می‌سازد، سن والدین، رتبه موالید کودک و نژاد قرار دارد. مطالعات رابطه معکوس بین سطح نسبت جنسی و سن پدر و رتبه موالید کودک را دریافته‌اند. علاوه بر این، فزونی نسبت جنسی کودکان سفید پوست نسبت به کودکان سیاه پوست را تایید کرده‌اند. از دیگر عوامل موثر، تکنینک تشخیص جنسیت است خاصه در کشورهایی که ترجیح جنسیتی قوی برای پسران وجود دارد. گزارش نادرست نیز یکی دیگر از عواملی است کع تاثیر قابل توجهی بر این شاخص می‌گذارد این موضوع به ویژه در کشورهای در حال توسعه بیشتر دیده می‌شود. یکی از بهترین نمونه‌هایی که به خاطر باروری ساخت جنسیتی آن تغییر یافته است، کشور چین می‌باشد. به خاطر سیاستهای تحدید موالید اجباری به یک فرزند و فرهنگ ترجیح جنسیتی پسر، بسیاری از افراد از تولد فرزند دختر جلوگیری کردند و به تدریج تعداد پسران نسبت به دختران فزونی گرفت، به گونه‌ای که امروزه نسبت جنسی در بسیاری از گروهای سنی به بیش از 120 می‌رسد.
نسبت جنسی فوت‌شدگان:
این نسبت از کشوری به کشور دیگر بیشتر متغیر است. تفاوتهای در سطح ملی در نرخهای نسبت جنسی فوت‌شدگان بخشی ممکن است تفاوتهای ساخت سنی و جنسی آنها باشد و بخشی به خاطر تفاوتها در مرگ و میر هر گروه سنی. هم ویژگیهای فرهنگی و هم ویژگیهای زیستی در این تفاوتها اثر دارند. اثرات جنگ و بیماریها را هم نباید از یاد برد. در جنگها عمدتا فوت شدگان مردان هستند و نسبت جنسی فوت شدگان را به صورت غیر معمول بالا می‌برد. در سالیان اخیر هم بیماری ایدز اثر عمیقی بر نسبت جنسی فوت‌شدگان در سنین بلوغ گذاشته است. در کشورهای جنوب صحرای آفریقا درگیری و تلفات ناشی از این بیماری بیشتر دامن زنان را گرفته و مرگ و میر آنان را افزایش داده است. تلفات ناشی از ایدز در این کشورها عمدتا متوجه کودکان و زنان است. پیش‌بینی‌ها برای سال 2020 نشان می‌دهد که در آفریقای جنوبی، مرگهای ناشی از ایدز برای زنان در گروه سنی 34-30 ساله و برای مردان در گروه سنی 44-40 ساله به بالاترین حد خود خواهد رسید.
نسبت جنسی مهاجران
مهاجرت می‌تواند بر مقدار معمول نسبت جنسی اثر دارد. مهاجرت جنس‌گزین است. به بیانی دیگر، نسبت جنسی مهاجران و غیرمهاجران مشابه نیست. یک جنس ممکن است بیشتر جذب منطقه مشخصی شود که عمدتا بستگی به نوع فرصتهای شغلی و عوامل فرهنگی مختلف به ویژه سنین مرتبط با جدایی اعضای خانواده و تعریف نقشهای جنسیتی دارد. به خاطر تفاوت در اندازه و شکل مهاجرتها که گاهی با نسبت‌های جنسی نامتعادل روبه‌رو می‌شویم. برای مثال، در کویت نسبت جنسی در دهه 1980، ابتدا به خاطر مهاجرت‌فرستی به حدود 91 کاهش یافت و بعدها به خاطر مهاجرپذیری به 134 افزایش یافت (Caselli and Vallin 2006: 36). نسبتهای جنسی در گروههای سنی می‌تواند از این هم نامتعادل‌تر باشد به ویژه در سنین فعالیت. در بعد داخلی هم یک عنصر مهم در تفاوتهای نسبت جنسی جمعیت‌های شهری و روستایی، مهاجرت می‌باشد. ترکیب جنسیتی یک منطقه ممکن است بوسیله جنبه‌های مشخصی از منطقه تحت تاثیر قرار گیرد که باعث گزینش طبقات خاصی از مهاجران می‌گردد. مثلا یک کالج خاص برای مردان یا زنان، یک نهادی که عمدتا یا تماما افراد را به یک جنس خاص محدود می‌کند.
الگوی مورد انتظار نسبتهای جنسی در سنین مختلف
نسبت جنسی در سنین مختلف و با در نظر گرفتن مجموعه‌ای از شرایط از یک الگوی خاصی پیروی می‌کند. بر مبنای یافته‌های زیست‌شناختی، نسبت جنسی در سالهای اولیه زندگی در بالاترین حد خود و در حدود 104 تا 106 است و با افزایش سن کاهش می‌یابد. مقدار 100 در اواخر دهه‌ی 20 سالگی رخ می‌دهد و کاهش ادامه می‌یابد تا به سطح 50 یا 60 در سنین سالخوردگی برسد. این الگو، به استثنای حالات شدید دخالت انسان یا وجود یک اختلال، باید در اکثر جمعیت‌ها به وقوع پیوندد (همان: 43). بنابراین، چنانچه شرایط خاصی رخ ندهد (مثل مهاجرت شدید یا مرگ و میر بیشتر برای یک جنس) انتظار می‌رود نسبت جنسی در گروه‌های سنی 5 ساله همانند روند مورد انتظار باشد.
مطالعه نسبت‏های جنسی در کشور ایران در سالهای مختلف سرشماری مؤید این امر است که این نسبت‏ها در تمام مقاطع‏ زمانی و سنین مختلف،تقریبا همواره بالاتر از 100 بوده‏اند و به جز سنین 20 تا 24 سال،که‏ معمولا با عدم گزارش صحیح سن مردان همراه است، در موارد معدودی نسبت به پایین‏تر از 100 کاهش یافته است که این موارد نیز از الگوی خاصی پیروی نمی‏کند. بالا رفتن نسبت جنسی در سنین 60 سال و بیشتر در مقاطع زمانی مختلف،روندی مغایر با تجربهء کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه را نشان می‏دهد که‏ می‏بایست با تعمق بیشتری بدان پرداخته شود. نسبت در جمعیت کمتر از شصت‏ سال از روندی تقریبا منطقی برخوردار است و متناسب با روند توسعهء بهداشتی از یک‏سو و بهبود سرشماری‏ها از سوی دیگر،از 4/107 در سال 1345 به 3/103 در سال 1385 کاهش‏ یافته است.اما بالعکس،مقادیر نسبت در سنین بالاتر از 60 سال،همواره بیش از نسبت جنسی‏ در سنین پایین‏تر بوده است.این یافته مغایر وضعیت اروپا،امریکای شمالی و لاتین و افریقاست،زیرا در تمام این مناطق، نسبت‏ها با بالا رفتن سن و اثر تجمعی‏ مرگ‏ومیر بیشتر مردان،روندی نزولی دارند. بررسی نسبت‏های جنسی در 5 سرشماری 1345 تا 1385 کشور و مقایسه آن‏ با الگوهای دارای بیشترین فراوانی در جهان نشان می‌دهد که الگوی کشور ما با الگوی‏ کشورهای جنوب آسیا تاکنون هماهنگی بیشتری داشته است.به عبارت دیگر،علی‏رغم بهبود وضعیت بهداشت و پیشی گرفتن امید زندگی زنان از مردان،اما هنوز در کوهورت‏های بازمانده‏ از نسل‏های متعلق به دوره‏های مرگ‏ومیر بالاتر،اثر تجمعی مرگ‏ومیر بیشتر زنان در سنین بالاتر خود را نشان می‏دهد.روندی که در الگوی افریقا و الگوی کشورهای توسعه یافته‏ مشاهده نمی‏شود.در واقع می‏توان نتیجه گرفت که برتری شاخص‏های سلامت زنان،در قیاس با مردان،که در کشورهای توسعه یافته به امری پایدار تبدیل شده است،در این منطقه از جهان‏ هنوز با موانعی روبه‏روست که تنها با ارائهء وسیع خدمات بهداشتی دستیابی به آن میسر نمی‏شود.
ترکیب سنی جمعیت
وضعیت توزیع جمعیت در گروههای سنی یا سنین مختلف، همان نحوه پراکندگی جمعیت برحسب سن است. سن یکی ¬از متغیرهای اصلی جمعیت است و توزیع آن در گروه¬های مختلف سنی ازنظر اقتصادی و اجتماعی حائز اهمیت است. ورتهام (Wertheim) جامعه¬شناس و جمعیت‌شناس هلندی برای مقایسه ترکیب سنی کشورها با جمعیت تقریبا یکسان، اندیشه¬ای را پایه¬ریزی کرد که برمبنای آن جمعيتهايي را که درصد افراد کمتر از 15 ساله آنها از 40 درصد کل جمعيت کمتر نباشد جمعيتهاي داراي ساخت سني جوان گويند. بدین¬سان این مقیاس اندازه¬گیری را "آزمون ورتهام" نامیدند.
انواع ساخت (ترکیب) سنّّّی جمعیت (Population Composition)
می توان انواع ساخت سنّّّی جمعیت‌ها را به شرح زیر تقسیم‌بندی کرد:
الف) ساخت سنّّّی جوان؛ کشورهایی دارای این نوع ساخت سنّّّی هستند که حداقل 40% از کل جمعیت آن‌ها کمتر از 15سال می‌باشد. ویژگی اصلی جمعیت‌های جوان را می‌توان داشتن میزان‌های باروری بالا و پایین بودن عمر متوسط (امید زندگی) دانست به‌گونه‌ای که تنها حدود 5% از جمعیت به سنّّّین بالای 65سال می‌رسند. کشورهای در حال توسعه و غیرصنعتی دارای این ساخت جمعیت هستند. جمعیت ایران نیز از نظر ترکیب سنی تا نیمه دهه 1370 بسیار جوان بوده است. نسبت افراد کمتر از 15ساله آن به کل جمعیت در هیچ یک از سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن قبل از 1375 کمتر از 42% نبوده است و برای اولین بار در تاریخ کشور در این سرشماری به زیر 40 درصد رسید.
ب) ساخت سنّّّی رو به سالخوردگی؛ کشورهایی که سیاست‌های معینی مبنی‌بر کاهش باروری اتخاذ کرده‌اند و گام‌های اساسی در راه توسعه برداشته‌اند دارای چنین ساخت سنّّّی هستند. در اینجا از درصد گروه سنّّّی کمتر از 15ساله کاسته شده ( به‌دلیل کاهش باروری) اما هنوز درصد گروه سنّّّی بالای 65ساله به حدّ جمعیت‌های سالخورده نرسیده است.
ج) ساخت سنّّّی سالخورده؛ کشور‌های توسعه‌یافته و صنعتی‌‌ای که از دیرباز میزان باروری آن‌ها کاسته شده و درصد افراد کمتر از 15ساله آن‌ها بین 15 تا 25 و درصد افراد 65ساله به بالای آن‌ها معمولا بالای 12 است، دارای جمعیت سالخورده هستند.
"جوانی" یا "سالخوردگی" جمعیت، مسایل و پیچیدگی‌های گوناگونی را از لحاظ اقتصادی و اجتماعی پدید می¬آورد. اصولا گروه سنّّّی بین 15 تا 64سال، جمعیت بالقوه فعال هر مملکتی را تشکیل می¬دهند. افراد این گروه در تولید شرکت می‌کنند در حالی که گروه‌های دیگر (نوجوانان و سالخوردگان) فقط مصرف‌کننده محسوب می¬شوند. در کشورهای رو به توسعه در مقابل هر ده نفر در گروه سنّی بین 15 تا 64سال به‌طور متوسط 7 کودک وجود دارد، در صورتی که در کشورهای توسعه‌یافته 4 کودک در برابر 10 بزرگسال می‌توان برشمرد. زیرا مسئولیت سرمایه‌گذاری برعهده بزرگسالان است. بنابراین در کشورهای رو به توسعه وظایف قشر فعال جوان بسیار سنگین است به‌دلیل اینکه اولا: تامین معاش و فراهم آوردن امکانات برای خود و نونهالان و سالخوردگان و افراد بیکار خانواده و جامعه برعهده آن‌هاست. در این‌گونه از کشورها بخش بزرگی از نیروی خلاق کار جمعیت فعال، صرف تامین معیشت می‌شود. کوشش انسان‌ها در این‌گونه لحظه‌ها بیشتر متوجه امرار معاش است و این امر باعث می‌شود که سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر جنبه جمعیتی (دموگرافیک) داشته باشد. در حالی که در ممالک توسعه‌یافته که جمعیت سالخورده تا حدودی نسبت قابل ملاحظه‌ای را تشکیل می‌دهد؛ جامعه باید سال‌ها از سالخوردگان که دیگر تولیدکننده نیستند حمایت و نگهداری نماید، از این‌رو سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر جنبه اجتماعی دارد.
تعداد مطلق و توزیع درصدی جمعیت در سنین مختلف
یکی از ساده‌ترین و در عین حال ناپایاترین معیارها، تعداد مطلق جمعیت می‌باشد که کارآیی چندانی در بررسی تحولات ساخت جمعیت به ویژه در مقایسه بین جمعیت‌ها ندارد و بیشتر در بررسی یک جمعیت در طول زمان می‌توان از آن استفاده نمود. توزیع نسبی جمعیت در زیرگروهها معیار مناسبتر و کارآمدتری است که اغلب به صورت درصد بیان می‌شود. توزیع درصدی یک شکل ساده استاندارد شده است که بیانگر سهم یک جز از کل می‌باشد. وقتی از توزیع مطلق در مقایسه استفاده می‌شود ممکن است تفاوتها بسیار زیاد باشد اما در توزیع نسبی ساخت‌ها استاندارد می‌شوند و تفاوتها شکل واقعی‌تری به خود می‌گیرند.
یک قاعده اصلی در ترکیب جمعیت به تفکیک سن و جنس وجود دارد و آن اینکه توزیع فراوانی را به توزیع درصدی تبدیل نمایید. برای پیدا کردن درصد هم فراوانی هر زیرطبقه یا زیرگروه را به فراوانی مجموع یا کل تقسیم نموده و نتیجه را در 100 ضرب می‌‌کنیم. این کار را می‌توان هم برای سنین منفرد و هم گروههای سنی و به تفکیک جنسیت انجام داد. طبیعی است که مجموع توزیع درصدی برابر با 100 شود. با کمک نمودارهای مختلف هم می‌توان این توزیع درصدی را نشان داد. معمول آنست که در نمودارهایی به غیر از هرم سنی، جمعیت را در گروههای سنی بزرگتر از 5 ساله (با توجه به کاربرد آنها) نشان دهند.
در مطالعات سالخوردگی جمعیت توجه ویژه‌ای به افراد سالخورد می‌شود. برای مشخص ساختن وضعیت سالخوردگی جمعیت در یک منطقه یا کشور، از معیارهای مختلفی کمک گرفته می‌شود. در مطالعات مختلف افراد 65 ساله و بیشتر غالبا به عنوان جمعیت سالخورده یا سالمند در نظر گرفته می‌شوند هر چند که گاهی یک گروه سنی جوانتر یعنی گروه 60 تا 64 ساله را نیز جزو جمعیت سالمند به حساب می‌آورند. جمعیت سالخورده یک محدوده بزرگی را شامل می‌شود که از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوتند. به همین جهت آنها را معمولا در دسته‌ای کوچکتری مد نظر قرار می‌دهند. یک تقسیم بندی معمول شامل سالمندان سنین 65 تا 79 ساله و سالمندان سنین 80 ساله و بالاتر می‌شود که از این دسته اخیر با عنوان سالمندان سالخورده‌تر یا پیران پیرتر یاد می‌شود. در روند سالخوردگی جمعیت، توجه ویژه‌ای به سالمندان سالخورده‌تر می‌شود، گروهی که به سرعت در حال افزایش هستند.
یک معیار ساده و در عین حال بسیار پرکاربرد در برررسی سالخوردگی جوامع، درصد افراد 65 ساله و بیشتر است. چون مطالعه سالخوردگی جمعیت اغلب با نگرانی‌ در مورد باری که بر سیستم‌های بازنشستگی وارد می‌کند، همراه است، سالخوردگی جمیعت عموما بوسیله افزایش در سنین بازنشستگی که معمولا 65 سال می‌باشد، اندازه‌گیری می‌شود. به جمعیت‌هایی که سالمندان آن بیش از 10 درصد کل افراد جامعه را تشکیل دهند، عنوان سالخورده داده می‌شود. جمعیت‌هایی که این درصد کمتر از 5 باشد، جمعیت جوان محسوب می‌شوند. یک نکته مهم در این مورد آنست که تغییرات در درصد افراد سالخورده، در ارتباط نزدیک با تغییرات در سایر گروههای سنی است. بنابراین، ممکن است با آنکه تعداد سالمندان افزایش می‌یابد اما درصد آنها از کل جمعیت جامعه کاهش یابد و یا برعکس. برای مثال، کاهش باروری منجر به کاهش سهم گروههای سنی کودک و نوجوان می‌شود و سهم دیگر گروههای سنی افزایش می‌یابد.
در اینجا بی‌مناسبت نیست یک گروه دیگر از سالمندان که تعداد آنها نیز در جوامع سالخورده رو به افزایش است را مورد توجه قرار دهیم. سالمندان با سن بیش از 100 سال که به نام مافوق صد ساله‌ها شناخته می‌شوند، در جوامع سالخورده‌ای همچون ژاپن با رشد قابل توجهی افزایش یافته‌اند و توجه بیشتری را بیش از قبل به خود جلب ساخته‌اند. به این ترتیب، در مطالعه ترکیب سنی جمعیت به طور عام و مطالعه سالخوردگی جمعیت به طور خاص می‌توانیم به جمعیت سالخورده نیز در دسته‌های مختلف نگاه کنیم و درصد آنها را در این دسته‌ها به دست آوریم تا وضعیت سالخوردگی جمعیت به صورت بهتر نشان داده شود. بدیهی است که این درصدها به تفکیک جنسیت می‌تواند بسیار کمک‌کننده و مفید واقع شود.
میانه و میانگین سنی جمعیت
از جمله معیارهای آماری استانداردی که کاربرد زیادی در مطالعه ساخت جمعیت دارد، میانه سنی[1] است. البته به خاطر اینکه گاهی این معیار به تغییرات در دامنه راست توزیع سنی حساس‌تر است، ممکن است میانگین سنی نسبت به آن ترجیح داده شود. میانه سنی معرف سنی است که افراد را دو گروه مساوی می¬کند و خود در مرکز است و شاخص عمومی تعیین¬کننده ساخت جمعیت است. میانه سنی غالبا به عنوان مبنایی برای توصیف یک جمعیت به عنوان جوان یا سالخورده و یا در حال جوانی[2] یا در حال سالخوردگی استفاده می‌شود. طبق تعریف، جمعیت‌های با میانه سنی کمتر از 20 سال جوان و بیش از 30 سال سالخورده تلقی می‌شوند. مابین این دو عدد، اگر روند به سمت جوانی باشد، جمعیت روبه جوانی و اگر به سمت سالخوردگی باشد، جمعیت رو به سالخوردگی نامیده می‌شود. میانه سنی را می‌توان با استفاده از داده‌های جداول سرشماری و با توجه به فرمول مربوط به آن محاسبه نمود ولی امروزه با استفاده از نرم‌افزارهای کامپیوتری عدد میانه را به صورت دقیق و صحیح به دست می‌آورند.
جهت محاسبه میانه در جداول فراوانی به این صورت عمل می‌شود:
اول، مقدار را محاسبه نموده با ستون فراواني تجمعي جدول مقايسه و اولين طبقه يا رده‌اي كه فراواني تجمعي آن بزرگتر يا مساوي است را تعيين و آن را طبقه يا رده ميانه مي ناميم. سپس، ميانه تقريبي را از رابطه زير بدست مي آوریم:

كه در اين رابطه حد واقعی پايين طبقه ميانه= فراواني تجمعي طبقه قبل از طبقه ميانه=
فراواني طبقه ميانه= طول طبقه = فرمول فوق با فرض يكنواختي در داخل هر طبقه و بر اساس يك تناسب ساده به دست مي آيد.
نسبتهای وابستگی
نسبتهای وابستگی[3] عمدتا با یک رویکرد اقتصادی مطرح می‌شوند و تغییرات در آن در یک حالت کلی، سهم تغییرات ترکیب سنی به تغییرات در وابستگی اقتصادی را منعکس می‌سازد. شاخص نسبت وابستگی یا بار تکفل، جزو آن دسته از شاخص های کیفی جمعیت است که برتری عددی افراد شاغل به افراد غیرشاغل را نشان می دهد. پایین بودن این شاخص بیانگر سطح مطلوب رفاه اقتصادی جامعه و قدرت پس انداز بیشتر است. بر عکس هر چه مقدار شاخص وابستگی بالاتر باشد، فشار وارده بر جمعیت شاغل برای تأمین معاش افراد تحت تکفل فزونی گرفته و سطح رفاه کاهش می یابد. نسبت وابستگی از تقسیم جمعیت کمتر از 15 ساله و بالای 64 ساله به جمعیت 64-15 ساله به دست می‌آید. به عبارتی، می‌توانیم جمعیت را به 3 گروه عمده تقسیم نماییم شامل؛ کودکان و نوجوانان وابسته (اغلب جمعیت زیر 15 ساله و گاهی زیر 20 ساله‌ها)، افراد بالغ در سنین فعالیت (بین 15 تا 64 ساله) و سالخوردگان وابسته (بالای 60 یا 65 سال). تغییرات در ترکیب این 3 گروه، منجر به تغییرات شاخص مذکور می‌شود. معمولا برای سهولت، فرض می‌شود که سن فعالیت از 15 سالگی شروع می‌شود، هر چند بسیار محتمل است که بعد از این سن برخی افراد همچنان وابسته باشند (مثل دانشجویان). این نسبت خود از دو نسبت دیگر تشکیل شده است: نسبت وابستگی کودکان و نوجوانان[4] و نسبت وابستگی سالخوردگان[5].
فرومول محاسبه بار تکفل ناخالص (نسبت وابستگی Dependency Ratio):
اگر در فرمول بالا، در صورت به جای جمع دو گروه، هر کدام را به تنهایی به کار گیریم، نسبت وابستگی کودکان و نوجوانان (جمعیت کمتر از 15 ساله) و نسبت وابستگی سالخوردگان (جمعیت بالای 64 ساله) به دست خواهد آمد.

شاخص سالخوردگی
یکی از مهمترین معیارهای مرتبط با سالخوردگی جمعیت، شاخص سالخوردگی یا نسبت سالمندان به کودکان[6] است که از تقسیم جمعیت بالای 64 ساله به جمعیت زیر 15 سال به دست می‌آید (البته آن را در 100 ضرب می‌کنند). می‌توان دامنه‌های دیگری را هم انتخاب کرد. مثلا جمعیت بالای 50 ساله به جمعیت زیر 10 سال، ولی معمول همان است. شاخص سالخوردگی بیشترین حساسیت را به تفاوتها و تغییرات در ترکیب سنی دارد و برای برخی اهداف می‌تواند بهترین معیار باشد. این شاخص، تغییرات باروری را به سرعت در خود نشان می‌دهد که همین موضوع هم اهمیت زیادی در بررسی سالخوردگی جمعیت دارد. طبق این معیار، جمعیت‌های با رقم کمتر از 15، جوان و جمعیت‌های بیش از 30 سال، سالخورده به حساب می‌آیند. در سطح دنیا در سال 2000، شاخص سالخوردگی دو کشور ژاپن و بلغارستان بیش از 100 بوده و پیش‌بینی شده است که تا سال 2030، همه کشورهای توسعه‌یافته شاخص بیش از 100 داشته باشند و حتی در ژاپن و برخی کشورهای اروپایی به بالای 200 هم برسد. برخی جامعه شناسان و پیری‌شناسان همچون پترسون[7]، با توجه به تغییرات ساخت سنی برخی جوامع و سالخورده شده جمعیت آنها با عنوان خاکستری شدن جمعیت[8] یاد کرده‌اند و آن را ثمره دو عامل در روندهای طولانی‌مدت جمعیت دانسته‌اند: اول،؛ تمایل خانواده‌ها به داشتن فرزند کمتر و دوم؛ زنده‌ ماندن افراد بیشتر. این تغیرات اهمیت زیاد و بیشماری برای آینده جمعیت دارد. در کشور ما ایران، نیز توجه به بحث سالخوردگی جمعیت بیش از پیش برانگیخته شده است و با توجه به روندهای آینده، انتظار افزایش این توجه می‌رود. در سرشماری 1385 درصد افراد بالای 60 ساله به حدود 3/7 درصد از کل جمعیت رسیده که حکایت از افزایش آن نسبت به دوره‌های قبل دارد.
هرمهای سنی و جنسی جمعیت
هرمهای سنی برای نمایش نموداری ساخت سنی و جنسی و آشکار ساختن برخی پدید‌ه‌ها و تغییرات بیشترین کاربرد و فایده را دارند. شکل رایج آن، هرمهای سنی در گروههای 5 ساله است. در اینجا، هر گروه سنی ترکیبی از کوهورت اولیه موالید، مرگ و میر و مهاجرت است که از گذشته اتفاق افتاده است. شکل کلی هرم سنی نیز ترکیب این 3 عامل را در خود دارد. به این ترتیب، از بهترین ابزارهای جمعیت‌شناختی که ساخت سنی و جنسی یک جامعه را به تصویر می‌کشد، هرم سنی[9] می‌باشد. با استفاده از هرمهای سنی در زمانهای مختلف به آسانی می‌توان تغییرات در ساخت سنی یک جمعیت را مشاهده کرد. در جمعیت‌های جوان، قاعده هرم پهن و گسترده و راس هرم باریک است. هرمهای سنی که حجم کمتر جمعیت در سنین پایین و حجم بالای آن در سنین میانی را به نمایش می‌گذارند، نشان‌دهنده جمعیت‌های رو به سالخوردگی می‌باشند. در جمعیت‌های سالخورده، شکل هرم سنی در واقع شباهت چندانی به هرم ندارد بلکه بیشتر استوانه‌ای شکل است که بیانگر حجم بالای جمعیت در سنین کهنسالی می‌باشد. با نگاهی به هرم سنی، می‌توان تعداد تقریبی جمعیت واقع در هر گروه سنی را به تفکیک جنس تشحیص داد. اضافه بر آن، می‌توان با مقایسه چند هرم سنی در طی زمان، افزایش مطلق را بر حسب سن و جنس تشخیص داد.
نگاهی به هرمهای سنی جمعیت کشورهای مختلف می‌تواند چشم‌اندازی از وضعیت سالخوردگی آنها را به صورت کلی نمایان سازد. کشورهایی که رأس هرم سنی[10] آنها از نسبت بیشتری برخوردار باشد، بیشتر درگیر سالخوردگی جمعیت هستند. البته یک نکته مهم را باید در نظر داشت و آن اینکه تصویر سالخوردگی در یک سطح کلان مثل کل کشور، ممکن است تفاوتهای جدی و عمیقی با آنچه بین مناطق و نواحی مختلف آن وجود دارد، داشته باشد. مثلا، می‌توان متصور شد که وضعیت سالخوردگی در یک شهر با روستای نزدیک آن کاملا متفاوت باشد.
هرم سني تاريخ جمعيت شناسي يك كشور را منعكس مي كند . هرم سني نشان مي دهد كه چگونه تولد هاي جديد جمعيت كشور را افزايش مي دهد و قاعده هرم سني كشور را با حضور تعداد زيادي كودك كم سن و سال عريض مي كند و پير شدن جمعیت چگونه به مرور زمان جمعيت را كاهش مي دهد و با بالا رفتن سن به تدريج تعداد باقي مانده را كم تر و راس هرم را باريك تر مي كند. نامنظمي هاي موجود در هرم سني اثرات حوادثي همچون جنگ،كشتار هاي جمعي و قحطي را بر افراد گروه هاي سني خاص نشان مي دهد . هرم سني رد پاي تاريخ را تعقيب مي كند. به عبارتی، هرم سنى از يک‌سو تاريخ جمعيت را نشان مى‌دهد، يعنى منعکس کننده رويدادهاى اجتماعى و اقتصادى خاصى است که در گذشته‌هاى تاريخى جامعه اتفاق افتاده و بر ترکيب جمعيتى کشور مؤثر واقع شده‌اند، و از سوى ديگر تغييرات ساخت جمعيت را در اثر تولد و مرگ و مهاجرت نمايان مى‌سازد، يعنى نمودار وضع جمعيت در يک لحظه معين است. هرم سنین تصویری روشن از جمعیت یک سرزمین را منعکس می‌کند و نشان می‌دهد که این جمعیت در آینده چگونه تحول پیدا خواهد کرد. به طور کلی، شكل هرم سني يك كشور به سه عامل بستگي دارد: 1ـ تعداد مواليد در هر يك از نسلها 2ـ تقليل تعداد افراد در اثر مرگ و مير 3ـ مهاجرت به كشور و يا مهاجرت از كشور.
نکات مهم در ترسیم هرم سنی و جنسی جمیعت
هرم سنی و جنسی جمعیت دارای دو محور است: محور عمودی که اختصاص به سن دارد و محور افقی که اختصاص به تعداد افراد در هر یک از دو جنس دارد؛ بدین ترتیب هر چقدر از پایین هرم به طرف بالا برویم به سنین بالاتر می‌رسیم. در هرم سنى، طبقه‌بندى سنين جمعيت را به‌صورت يک سال يا گروه سنى پنج ساله انجام مى‌دهند (بیش از آن را هم می‌توان انجام داد ولی معمول نیست) و در هر صورت يک طبقه از افراد را به‌صورت مستطيل افقى ترسيم مى‌کنند که طول آن تعداد افراد از یک جنس در يک سن يا گروه سنى و عرض آن طول دوره سنی (1 یا 5 سال) را نشان مى‌دهد. هر سن يا گروه سنى پله‌اى را در هرم مى‌سازد. عموما هر چه از نظر سنى بالاتر برويم، به‌ دليل مرگ و مهاجرت، از تعداد افراد کاسته مى‌شود و نمودار رفته رفته شکل يک هرم پلکانى را به خود مى‌گيرد و نامگذارى آن نيز به همين دليل بوده است. هر چند باید توجه داشت که این موضوع غالبا در مورد جمعیت‌ها در گذشته صادق بود و امروزه هرم سنی بسیاری از جوامع اینگونه نیست و اساسا شکل هرم را ندارند.
در ترسیم هرم گروه آخر همواره یک گروه باز می‌باشد. برای مثال، اگر جمعیت گروههای سنی تا سن 85 وجود داشته باشد و بعد از آن یک گروه سنی باز باشد ترسیم آن مشکل‌ساز می‌شود. اولا که این گروه با دیگر گروهها هم‌فاصله نیست و با آنها قابل مقایسه نمی‌باشد. علاوه بر آن، با توجه به تعداد بیشتر این گروه، مستطیل معرف آن عریض‌تر از گروههای قبل می‌شود و این با روند کاهشی مورد انتظار ناهمخوان است. معمولا در این حالت از ترسیم گروه سنی آخر صرفنظر می‌شود. حتی اگر آمارها در گروه‌بندی‌های بالاتر موجود باشد مثلا تا 100 سالگی، ترسیم این گروهها نیز با توجه به تعدا بسیار کم باعث می‌شود مستطیلهای معرف بسیار کوچک و باریک می‌شود و ظاهری سوزنی شکل پیدا می‌کند و اطلاعات ناچیزی ارایه می‌کند، از اینرو معمولا هرم را تا جایی ادامه می‌دهند که مستطیلها شروع به باریک شدن می‌کنند و تا جایی که تعداد کل در فاصله سنی باز آخر کوچکتر از گروه سنی پیش از آن باشد ادامه می‌دهند.
معمولاً زنان در طرف راست و مردان در در چپ هرم نشان داده می‌شوند. بهترین هرم سنی هرمی است که بر اساس سال کشیده شود و مناسب‌ترین بعدی که برای ترسیم هرم‌های سنی پذیرفته شده، این است که بین قاعده و ارتفاع آن یک رابطة منطقی وجود داشته باشد، یعنی طول محور عمودی برابر دو‌سوّم طول محور افقی باشد. در هر حال هرم سنی را می‌توان با تعداد مطلق افراد در هر سن یا گروه سنی ترسیم کرد و یا با درصد آنها. این نوع دوم، از لحاظ مقایسه هرم ها اهمیت بیشتری دارد. و خود آن نیز بر اساس درصد هر سن یا گروه سنی از کل جمعیت یا از کل جمعیت هر جنس ایجاد می‌گردد. هر کدام از 3 نوع هرم مذکور برای برخی کاربردها مفید می‌باشند. با کمک نرم‌افزار PAS هر سه این هرم‌ها را می‌توان برای یک جمعیت به راحتی ترسیم نمود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: شیرین الله بخش