خوش آمديد,
مهمان
|
|
عنوان تحقیق:
بحث فرهنگ و خانواده و نقش آن در ارتباط بین فرهنگها استاد : دیده بان دانشجویان سیدهاشم حسینی اشمان رضامنکاوی سال 1393 فهرست مطالب : 1- مقدمه 2- خلاصه 3- بدنه تحقیق 4- نتیجه گیری مقدمه : خانواده واحدي است كه بر اساس ازدواج پديد مي آيد و اساس جامعه را تشكيل مي دهد خانواده در مقایسه با دیگر فرهنگها و ارتباط بین آنها اهمیت بیشتری دارد. چرا که شناخت خانواده باعث شناخت بیشتر جامعه و فرهنگ می شود . خلاصه : خانواده در فرهنگ پايه وستون اصلي جامعه است وبراي مردم واحدي بسيار ارزشمند است . در ابتدا بايد گفت كه خانواده كانون رشد وتعالي فرزندان است. فرزنداني كه قرار است جامعه را بسازند وآداب و رسوم وفرهنگ كشور را در جامعه حفظ كرده ودر بقاي آن بكوشند .در جامعه به دليل اينكه دين اكثر مردم ايران دين اسلام است و دراسلام نیز به خانواده تاكيد زيادي شده است بنابراين جامعه ايراني خانواده را بسيار مقدس مي داند ودر تحكيم وبقاي آن كوشش زيادي مي كنند . دراسلام تشكيل خانواده را كه به واسطه عقد نكاح مشروع زن و مرد به وجود مى آيد، مايه تكامل و بهروزى دانسته و محيط خانواده اى كه بر اساس معيارهاى دينى پايه ريزى شده باشد را جايگاه آسايش جسم و جان و آرامش روح و روان مى داند.همچنين به كاركردها وانواع خانواده مي پردازد. ارتباط ميان فرهنگى، ارتباط ميان خانواده ها است كه ادراكات فرهنگى و نظام نمادين آن بحدى از يكديگر متمايز است، كه پديدههاى ارتباطى را متفاوت جلوه مىدهد .روابط ميان فرهنگى به كنش متقابل خانواده ها از فرهنگهاى گوناگون مربوط مىشود. اين كنش متقابل، هم در سطح ميان فردى و هم در سطح ملى صورت مىپذيرد. هنگامى كه خانوده ها از فرهنگهاى متفاوت با هم ارتباط برقرار مىكنند، روابط آنان مىتواند آكنده از فشار و بىاعتمادى، و غير مفيد و یا بالعکس باشد. بدنه تحقیق: خانواده در فرهنگ: خانواده پايه بنيادين اجتماع وسلول سازنده زندگي انسان و خشت بناي جامعه وكانون اصلي حفظ سنتها وهنجارها وارزشهاي در یک فرهنگ اجتماعي است .همچنين ستون استوار پيوندهاي اجتماعي وروابط خويشاوندي وكانوني در جهت بروز وظهور عواطف انساني ومكاني براي القاء فرهنگ است . خانواده واحدي است كه بر اساس ازدواج پديد مي آيد وازآغاز پيداييش خود همچون حريمي امن زندگي انسان را در بر مي گيرد . خانواده از جایگاه بسیار بالایی در جامعه برخوردار است .و به عنوان هسته اصلی هر جامعه دارای کارکردهای گوناگونی میباشد و از گذشته تاکنون در کنار دین و دولت بوده است.افراد در این نهاد ضمن حفظ نسل، وظیفه تربیت فرزندان ، مراقبت ، حمایت از بزرگسالان و حفظ میراث فرهنگی و دینی خود را بر عهده دارند. در طول دو سده اخیر خانواده در جریان نوسازی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی تغییرات اساسی یافته است. به طوري كه بعضي از خانواده ها از سنتهاي خود دورشده و فرهنگ بيگانه را در زندگي خود جاي داده اند . واين امر باعث به وجود آمدن مشكلاتي در خانواده ها شده است . در حقیقت ارتباط با فرهنگ های دیگر ، ارتباط ميان مردمانى است كه ادراكات فرهنگى و نظام نمادين آن بحدى از يكديگر متمايز است، كه پديدههاى ارتباطى رامتفاوت جلوه مىدهد .روابط ميان فرهنگى به كنش متقابل انسانها از فرهنگهاى گوناگون مربوط مىشود. اين كنش متقابل، هم در سطح ميان فردى و هم در سطح ملى صورت مىپذيرد. هنگامى كه افراد از فرهنگهاى متفاوت با هم ارتباط برقرار مىكنند، روابط آنان مىتواند آكنده از فشار و بىاعتمادى، و غير مفيد باشد.سابقه و تحولات تاریخی خانواده طی دورههای متعدد، تغییرات خانواده، نسل و خانواده، ازدواج و تغییرات آن، چالشها و مشکلات سر راه خانواده از قبیل طلاق و فروپاشی از موضوعاتي است كه تحقيقات زيادي در مورد آن شده است . بنابراين خانواده كه به عنوان هسته اصلی فرهنگ و جامعه است در گذشته بیشتربه شكل کانونی بوده است و نظام سیاسی و دینی در جامعه متأثر و مکمل آن بوده است. ولي در دوره جدید خانواده ضمن اینکه یکی از کانونهای اصلي اندیشه و عمل است، ولی حیات آن در متن اجتماع معنی یافته است. وخانواده اگر یک فرهنگ اجتماعي باشد مي تواند موفق تر باشد . بدین لحاظ، خانواده ضمن اینکه بر دیگر فرهنگ هااثر گذار است، از آن فرهنگها نیزتاثير خواهد گرفت. ولی آنچه قابل اشاره است آن است که خانواده دستخوش تغییرات عمدهای قرار می گیرد چنان که در بسیاری از موارد کارکردها و ویژگیهای و ساختارهاي آن دچار تحولاتی شده است که از عوامل این تغییرات میتواند اين موارد باشد: شرایط جدید اقتصادی، تاثیر فرهنگهای دیگر ، افزایش سطح تحصیلات، مشارکت بیشتر زنان جامعه و تاثیر آن بر فرهنگ ، توسعه رسانههای جمعی، مد و مدگرایی ، مصرف گرايي و مسافرت موجب شده تا خانواده در کنار فرهنگ در ساختار جامعه تغییراتی را ایجاد کنند. خانواده به عنوان محلی که در آن فرد جدید متولد مي شود واين فرد كسي است كه مي خواهد جامعه را بسازد اين وظیفه خطیری را به دوش خانواده مي اندازد در نتيجه براي اين كارتلاش زيادي لازم است تا اثربخشي لازم را داشته باشد . درهر خانواده افراد با مفاهیم، آرزوها ، آرمانهای اجتماعی و فرهنگ و فرهنگهای دیگر و ارتباط آنها آشنا میشوند و سعی میکنند تا خود را برای بهبود محیط و موقیعتهای پیرامونی تطبیق دهند. پس اين نشان دهنده اهميت خانواده براي ساخت یک فرهنگ است.ودين اسلام تاكيد زيادي به خانواده داردبه طوري كه در ( قرآن) كتاب مقدس اسلام آياتي هم در مورد اهميت خا نواده آمده است وبه همين دليل مردم ارزش خاصي براي خانواده قائل هستند وسعي وتلاش بسياري مي كنند كه آن را حفظ كنند . رابطه بین فرهنگ و ارتباط آن با خانواده یعنی ارتباط والدین ،دوستان ، مدرسه ورسانه ها همه عوامل فرهنگ ساز جامعه هستند ، والدین نخستین محیط جامعه پذیری فرد است همه در شکل دهی و باورهای ما از طریق فرآیند ارتباطات موثر بودند یعنی ما از رفتارها و عادات افراد که با آنها معاشرت و مصاحبت داریم تأثیر می پذیریم و این فرآیندی پیوسته و پویا است که از طریق ارتباط انجام می شود نظام خانواده كوچكترين واحد اجتماعى است كه اساس و زيرساخت واحدهاى بزرگ اجتماعى در فرهنگ نيز به شمار میرود. افرادى كه در اين واحد كوچك اجتماعى رشد مى يابند و تربيت مى شود به ميزان رشد و شكوفايى شان سهم زيادي در زیرساخت دهای فرهنگ دارند. افرادى كه روزى به عنوان فرمانرواى مقتدر و سياستمدار ، و مدير نيرومند، و مبتكر توانا در جامعه ظهور مى كنند، و مسؤوليتهاى سنگين و خطيرى را در یک جامعه با فرهنگ خاص به عهده مى گيرند رشد و شكوفايى اين نظام ، نيازمند شناخت و رعايت دقيق حقوق آنان نسبت به يكديگر است، همان طور كه نظامهاى بزرگ اجتماعى و فرهنگی ، قوانين ، مقررات و حقوق خاص خودشان را در ارتباط با اداره ، استحكام ، رشد و بالندگى كشورشان را دارند، نظام خانواده نيز به همين شكل نيازمند شناخت و رعايت دقيق حقوق اعضای خانواده را دارد. جایگاه فرهنگی خانواده در فرهنگ قرآنی: خانواده همچون دژی مستحکم است و وجود هرگونه زشتي وبدي در درون خود را محكوم ميكند چون وجود زشتي ها در خانواده تجاوز به حقوق افراد جامعه به شمار می رود.بنابراين در همین زمینه در قرآن به مبانی فرهنگی، قوانین ،ازدواج، امنیت خانواده و مانند آنها پرداخته شده است. در این مکتب، خانواده خشت بنای اجتماع است و هر قدر خشت این بنا محکم باشد، جامعه پویاتر است و افراد جامعه، رستگارتر خواهند بود. خانواده در ساختمان جامعه «اسلامی» هم چون اتم در ساختمان اجسام طبیعی است. در ساختمان اتم، دو جزء اصلی به نام «الکترون» و «پروتون» وجود دارد که این دو جزء در جذب و ان جذاب یکدیگر قرار دارند. پروتون، هسته مرکزی است و الکترون ضمن تکاپوی شبانه روزی همواره بر گرد مرکز خود میچرخد و از حوزه جاذبه مرکزی خارج نمیشود و فاصله نمیگیرد. اگر با نیروی شکننده اتم ـ که نیروی قهری و غیر طبیعی است ، نیروی مهار شده عظیمی رها میشود که میتواند ویرانیهایی به بار آورد. بي گمان بايد پذيرفت كه خانواده ، فرهنگ را مي آفريند و فرهنگ هم خانواده را مي سازد، فرهنگ به خانواده ياري ميدهد تا انديشه هاي پايدار و ثابتي را بياموزد و در قالب گروههاي پيچيده اي كه داراي وظيفه هاي جداگانه و ويژه هستند، سامان يابد. انديشه هاي ثابت و پايدار پس از آن كه در ذهن یک خانواده جاي گرفتند دگرگون كردن آنها دشوار است اما سرشت رفتار خانواده واكنشي است كه مي تواند در برابر عنصرهاي فرهنگي اي كه به او عرضه مي شوند پاسخ گويد؛ يعني مي تواند خواست فرهنگ را بپذيرد يا دگرگون سازد. از دير زمان كه خانواده ها گاهي به علت كنجكاوي و يا براي به دست آوردن زندگي بهتر كوچ مي كرده اند، براي آنها اين خانواده های متفاوت از خودشان قلمداد مي شده اند و آن به علت فرهنگ آنها بوده است. فرهنگ ها از راههاي مختلف با هم تبادل داشته اند و اين تبادل و يا تهاجم وسيله تغيير و تحول و انتقال فرهنگ در طول تاريخ بشر بوده است. بدين گونه تدريجا تفاوت ها و شباهت ها ميان فرهنگ ها شكل گرفته است. اين كه فرهنگ در همه جوامع بشري مشترك است يا داراي ويژگي هاي خاص هر جامعه بشري است، موضوعي است كه بايد به آن پرداخته شود. از نظر نگارنده در دوران معاصر ، بر اثر توسعه فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي نظير شبکه جهاني اينترنت و شبکه هاي تلويزيوني ماهواره اي، زمان و مکان فشرده شده و ديگر نمي توانند همانند گذشته مانعي در برقراري ارتباطات فرهنگی جهاني به شمار آيند بنابر این تنها راه حفظ فرهنگ ملی پویائی و مشارکت تمامی افراد جامعه در برقراری سیاست های فرهنگی می باشد. (خانواده يك واحد اجتماعي است مشتمل بر دو يا چند نفر كه با هم زندگي مي كنند واز طريق خون ازدواج يا فرزند پذيري به هم پيوند مي خورند .در واقع خانواده گروهي از انسانهاست كه بر محور پيوند هاي خويشاوندي سازمان مي يابد ودر هر جامعه اي نوعي نظام نهادين اساسي به شمار مي رود . ) ديويس : خانواده راگروهي از افراد مي داند كه روابط انان با يكديگر بر اساس همخوني شكل مي گيرد ونسبت به هم خويشاوند محسوب مي شوند . كاركرد خانواده در دورانی که شاید بیش از ده هزار سال قبل از میلاد باشد٬ تغییراتی در وضع اقلیمی خانواده و فرهنگ او به وجود آمده و انسان غارنشین اندک اندک برای خود خانه ساخت. در این دوران بود كه کانون خانواده مرکز قدرت قبیله بود.چون زن هم در خانه و هم در بیرون از خانه با مرد در کار تولید و رفع حوایج زندگی همکاری داشت و از طرفی تولید و مثل و بچه زاییدن و استمرار نسل به طور فطری و طبیعی بر عهده ی او بود لذا ارزش و اهمیت زن نسبت به مرد فزونی یافت و تعادل قدرت را به سود زن رقم خورده است.ولي اين را هم بايد در نظر گرفت كه مرد هم در طول تاريخ جايگاه مخصوص خود را داشته است به طوري كه در يك دوره مسئله مرد سالاري مطرح بود واين مرد بود كه تمام تصميمات را در خانواده مي گرفت .خانواده به مجموعه از افرادي گفته مي شود كه در فضايي مشترك به نام (خانه )با يكديگر زندگي مي كنند. وكاركردها ي مشترك انها را تحت عنوان خانواده مرزبندي مي كند .در گذشته خانه پناهگاه انسان ومحل عبادت وكار او بوده است . وهمچنين دنياي كوچكي بوده كه افراد خانواده در آن زاده مي شدند رشد مي كردند فرزند مي اوردند كار مي كردند ومي مردند وگاه نيز در همان جا دفن مي شدند . نسلها مي امدند و مي رفتند ولي هنوز خانه پابرجامي ماند و پاسدار سنتهاي قديم بود .خانواده در بستر تاريخ همواره ابزار سودمندي براي يادگيري وهمياري اعضاي خود بوده است .تا قبل از صنعتي شدن جامعه وهنگامي كه بسياري از مردم كشاورز بودند همه اعضاي خانواده به عنوان يك واحد اقتصادي بر اساس تقسيم كار بين زن ومرد با يكديگر كار مي كردند اما امروزه حتي با تغيير وضعيت خانواده همچنان كاركرد هاي مفيدش رادر رابطه باجامعه واعضاي خود تداوم مي بخشد . خانواده به عنوان اصلی ترين نهاد درجامعه دارای وظايف گوناگونی میباشد. كه اين وظايف بنا بر شرايط جامعه تغييرات زيادي به خود ديده است تغییرات خانواده در زندگی روزمره بازتاب یافته و روان شناسان، علمای علوم تربیتی، تربیت خانواده، مورخان و جامعهشناسان بنا به اهميت آن نیز به آن توجه کردهاند که حاصل آن مي تواند اصلاح نظام مفهومی در شناسایی تحولات اجتماعی و فرهنگی بوده باشد . " در طول تاریخ میبینیم که هر تغییری در جامعه مي تواند در خانواده و فرهنگ او منشا داشته باشد . بدین لحاظ خانواده نقش بسیار اساسی را در تحولات اجتماعی و فرهنگی ایفاد میکند. بنابراین شناخت خانواده ، گامی است در جهت شناخت فرهنگ كاركردهاي خانواده را مي توان به شرح زير گروه بندي كرد : 1-تنظيم روابط جنسي ومشروعيت بخشيدن به ان :شكي نيست كه اگر اين نياز ها نبود خانواده نيز تشكيل نمي شد 2- توليد مثل وتداوم ميراث ژنتيكي :از آنجا كه مرگ سرنوشت هر فرد انساني است جانشيني اعضاي جامعه بايد تضمين شده باشد اين نياز تاحدودي به وسيله توليد مثل طبيعي كه ميراث ژنتيكي جامعه راتداوم مي بخشد برآورده مي شود اگرخانواده ايننياز هاي زيستي را ارضا نكند بديهي است كه جامعه روبه نابودي مي رود. 3-اجتماعي شدن كودكان وتداوم ميراث فرهنگي :اگر جامعه اي خواهان بقاي خود باشد ميراث فرهنگي نيز بايد تداوم يابد .واين امري است كه تنها از طريق اجتماعي شدن كودكان در خانواده امكان پذير است. كودك در جريان اجتماعي شدن از طريق كنش متقابل با پدرومادر وديگر بستگان شيوه راه رفتن و وگفتن را مي اموزد وبه تدريج به كسب تجربه هاي مختلف نايل مي گردد. اين تجربه ها اگر درست باشد مي تواند فرهنگ يك جامعه را به طور صحيح حفظ كند . مردم شناسان نشان داده اند كه شيوه هاي پرورش كودك در هر جامعه كليد فهم آ ن اجتماع وفرهنگ آن است. خانواده ضمن داشتن وجوه شباهتهایی باسایر خانوادههای جهان، ویژگیهای خاصی نیز دارد که آن را از دیگر خانوادهها در جهان متمایز میکند. از جمله این ویژگیها میتوان بهموارد زير اشاره كرد: 1-وجود اقتدار در خانواده ایرانی: که بیشتر در دست مردان قرار گرفته و زنان کمتر امکان مشارکت در امور زندگی خانوادگی و اجتماعی را پیدا میکردهاند. 2- پدرسالاري در خانواده بسیار متداول بوده است. واين پدر در خانواده بوده است كه تمام تصميمات را در خانه ميگرفته است . وديگران نقش زيادي در تصميمات مهم نداشته اند . 3- تعداد خانوار وجمعيت در خانواده :هر موقع که از خانواده سخن به ميان مي آيد وجود جمعیتی بیشتر از چندین نفر در کنار یکدیگر زندگی میکنند، در ذهن به وجود میآمده است. 4-اهمیت فرزند: یکی دیگر از صفات و مشخصات خانواده ، توجه و اهمیت بسیار به فرزندان است. این معنی هم در خانواده در گذشته و هم در خانواده معاصر دیده میشود. اهمیت فرزند به اندازهای بوده است،که بسیاری علت تشکیل خانواده را فرزندآوری زیاد میدانستهاند. داشتن یک فرزند یا خانواده بدون فرزند در فرهنگ عموما" مورد سوال بوده است. 5-، وضیعت زنان :که به لحاظ آموزش، اشتغال ومشارکت زنان، منزلت زنان و ارزشهای جنسیتی درجامعه بسيار بالا رفته تا حدي كه در بعضي مواقع با مردان رقابت مي كند . 6- اهمیت خانواده؛ با توجه به تغییراتی که درخانواده به وجود امده است باز هم خانواده دارای اهمیت زيادي مي باشد وجايگاه خودش راتا حد ممكن حفظ كرده است . 7- خانواده پدرتبار تا مادرتبار :چون خانواده زیر سلطه پدر بوده باید تحت عنوان خانواده پدری از آن یاد کرد. در گذشته بیشتر خویشاوندی یکسویی بوده است تا چندسویی در نتیجه به اعتبار یکسویی بودن " خانواده پدر تبار" است. علاوه بر پدرتباری ، باید از ویژگیهای دیگر آن "پدرنامی " و "پدر مکانی" به معنای آوردن همسر و فرزندان به خانه پدر نام برد. 8-خانواده، کانونی فرهنگی و اجتماعی بوده است . وفرزندان در خانواده ياد مي گرفتند كه چگونه در جامعه رفتار كنند هم از لحاظ فرهنگي وهم اجتماعي 9- دایره همسر گزینی خانواده: در گذشته، میزان مهاجرت و جابه جایی جمعیت بسیارکمتر از دوره جدید بوده است، والدین غالبا تنها در محدوده جغرافیایی شهر یا روستای محل تولد وزندگی خود برای فرزندانشان همسر انتخاب میکردهاند وبه این ترتیب میزان ازدواج افراد جوان نسل اول با هم ولایت یهای خود قابل ملاحظه بوده است. اما از آنجا که افراد نسل دوم به دلیل رواج بیشتر مهاجرت و جابهجایی از محل اولیه زندگی دور شدهاند، امکان انتخاب همسر در خارج از شهر و دیار خود را نیز داشتهاند. انواع خانواده خانواده در فرهنگ هاي مختلف داراي انواع گوناگون است .در اينجا به دو نمونه از خانواده اشاره خواهيم كرد . 1-خانواده هاي گسترده : كه شامل چند نسل پدر بزرگ .مادر بزرگ . والدين و فرزندان وعمو وعمه است .كه باهم يا نزديك هم زندگي مي كنند . در چنين خانواده هايي معمولا افراد خانواده يا ريگر يكديگرند .خانواده گسترده اساسا بر بستگيهاي نسبي استوار است . و بدين سبب خانواده همخون نيز ناميده مي شود .اعضاي جوان خانواده با افراد خانواده هاي ديگر در اثر ازدواج بستگي هاي سببي پيدا مي كنند .از اين رو خانواده گسترده شامل چند گروه خوني وچند گروه زناشويي مي شود . از انواع خانواده گسترده مي توان به موارد زير اشاره كرد : الف-خانواده پدر مكاني وخانواده مادر مكاني را نام برد : در خانواده پدر مكاني عروس به طور عادي خانه پدري را ترك مي كند تا براي زندگي به خانه پدر شوهر يا به نزديك منزل انها برود . ب- خانواده مادر مكاني به اين صورت است كه داماد از خانه پدري جدا شده ودر خانه پدر زن زندگي جديدخود را شروع ميكند . ولي در حال حال حاضر در بسياري از جامعه ها زن وشوهر جوان پس از ازدواج در مكاني جدا از از پدر ومادر زندگي مي كنند . كه به انها نو مكاني مي گويند . 2- خانواده هسته اي: ساده ترين شكل خانواده انساني ودر برگيرنده دو نسل (پدر ومادر وفرزندان-است كه باهم زندگي مي كنند . در واقع خانواده هسته اي از زن وشوهر وفرزندان ازدواج نكرده تشكيل مي شود .وتقريبا به طور كامل از ساير بستگان جدا مي گردد واينان گاه به ديدار يكديگر مي روند . خانواده خواه هسته اي باشد خواه گسترده تا آنجا كه به تجربه هر فرد مربوط مي شود انها را مي توان به خانواده هاي (راهيابي) وخانواده هاي (فرزند زايي) تقسيم كرد .اولي خانواده اي ا ست كه شخص در ان متولد مي شود دومي خانواده اي است كه فرد به عنوانبزرگسال به ان وارد مي شود ونسل جديد كودك در ان پرورش مي يابد .خانواده در دهههاي اخير با تحولات و تغييرات گوناگوني مواجه بوده است. براي مثال، احساس ميشود درفضاي مناسبات و زندگي خانوادگي در خانوادههاي گذشته، روابط خويشاوندي و ارتباطات بيشتر و گرمتر بود و مردم امروزه، با حالتي نوستالژيک از دوران قديم ياد ميکنند. امروزه، به نحو آشکاري متوجه ميشويم الگوي «خانواده قديمي»، دگرگون شده و ما وارد مرحله ديگري از تاريخ خانواده شدهايم و «خانواده جديد» متولد شده است..واين تغييرات خانواده از خانواده قديم به خانواده جديد به دلايل متعدد براي همه اهميت دارد. حساسيتهايي که نسبت به خانواده وجود دارد، افراد را نسبت به تحولات خانواده حساس ميسازد. دگرگوني در خانواده موجب تحول در «مسير زندگي» و «تجربه زيستي» تکتک انسانها شده است. تحول خانواده به معناي تحول در سرنوشت همه افراد است. علاوه بر اين، تحولات خانواده از يک طرف، ريشه در متحول شدن بنيانها و نهادهاي جامعه مانند دين، علم، فناوري، هنر، جهانبيني، سياست و اقتصاد دارد و از طرفي ديگر، پيامدهاي تحول خانواده، دامنگير تمامي ارکان جامعه، اقتصاد، فرهنگ و سياست ميشود. بنابراين نه تنها زندگي فردي مردم بلکه سرنوشت جمعي ما نيز به تحول خانواده گره خورده است. خانواده سنتي ومدرن «ویل دورانت» درباره ی خانواده سنتی و مدرن می نویسد : در این دوران یعنی دوره ی مادرشاهی حق فرمانروایی حق قضاوت حق اداره ی امور خانواده و توزیع خورد و خوراک و آنچه زندگی بشر وابسته به آن بود همه در دست زن بوده است مرد به شکار حیوانات می پرداخت و از جنگل ها و مزارع مواد خوراکی به دست می آورد که آن را در اختیار مادرشاه می گذاشت تابین افراد قبیله توزیع نماید. اختلاف نیروی بدنی که امروز بین زن و مرد مشهود است در آن رزوگار قابل ملاحظه نبود. این اختلاف نیروی جسمانی بعدها از لحاظ شرایط زندگی و محیط زیست پیدا شد. زن در این دوران از حیث بلندی قامت و نیروی جسمانی نه تنها دست کمی از مرد نداشت بلکه به مقتضای طبیعت موجود کاملا نیرومند بود که می توانست ساعت های درازی را به کارهای دشوار بپردازد و به هنگام حمله ی دشمن به خاطر فرزندان و عشیره و قبیله تا سر حد مرگ مبارزه کند.خانواده سنتي در واقع همان ويژگيهايي که براي سنت و ميراث فرهنگي در حوزه پيشا مدرن قائليم، را داراست. خانواده هستهاي همان ويژگيهاي دنياي مدرن، يعني ويژگي صنعتيشدن و شهري شدن را در خود دارد. اگر اين گونه بگوييم که مثلاً خانواده گسترده بر اساس سنت است. مهمترين ويژگيسنت ايراني اين است که پايگاه فرهنگ روستاها بود و کمتر از صد سال پيش 80 درصد جامعه روستانشين بود. بنابراين خانواده سنتي، خانواده روستايي و مبتني بر اقتصاد کشاورزي و دامداري و نظم اقتصادي و اجتماعي و فرهنگی برخاسته از شيوه زندگي روستايي و عشايري است. وقتي ميگوييم خانواده هستهاي مبتني بر زندگي شهري است يعني با تحول در جامعه ايراني به تدريج از تعداد روستانشين آن کاسته و به شهرنشينان اضافه ميشود و جامعه ، شهري ميشود، خانواده هستهاي ايراني يک خانواده شهري با همه ارزشها، باورها و هنجارهايي است که براي شهرنشيني ميتوان در نظرگرفت. در خانواده هاي گذشته بيشتر پدر سالارانه بوده است و اين ميزان زمين كشاورزي واب بوده كه معيار تشكيل خانواده هابوده است .در مورد خانواده پسامدرن نيز همان ويژگيهايي را ميتوان در نظر گرفت که ساير ويژگيهاي پست مدرن در آن وجود دارد. شايد بتوان گفت اين تحول الگوي جهاني، تحول خانواده است. اما آنچه خانواده را تقريباً متمايز ميکند، اين است که در فرآيند تحول سنتي، مدرن و پستمدرن يک تحول خطي نداشته است يعني ما در حال حاضر ميتوانيم يک طبقهبندي از جامعه ارائه کنيم و هر سه الگو را کنار هم ببينيم. اين جامعه لحظاتي سنتي، لحظاتي مدرن و لحظاتي پستمدرن است. نه تنها همزمان ميتوان اين سه الگو را ديد بلکه ممکن است در مورد يک خانواده سنتي نيز اين امر صادق باشد و بالعکس در ميان طبقات اجتماعي که نفوذ پسامدرنيته بيشتر بوده ميتوان لحظههاي مدرن و سنتي را پيدا کرد. ما ضمن اينکه ميتوانيم به نوعي اين مسير الگوي جهاني را رديابي کنيم، در عين حال اين مسير خيلي روشن نيست. بر عكس جامعه گذشته در خانواده فرزند سالاري حاكم شده است .در گذشته زن، نظر شوهر را مي پذيرفت، اما امروزه نظام اجتماعي به زن اين قدرت را ميدهد که اموري را نپذيرد و مقاومت کند؛ گاهي اوقات زن از ويژگيهاي ديگري برخوردار است مثل تحصيل، شغل و ميتواند روي پاي خودش بايستد. بنابراين ما شاهد شکل جديدي از خانواده هستيم که تحتتأثير فشارهاي اجتماعي از هم جدا نميشوند و قالب خانواده را حفظ ميکنند اما ميانتهي هستند. اين مدل از خانواده درصدش نسبت به خانوادههاي همباشي بيشتر است بنابراين وسایل ارتباط جمعی نقش مهمي در اگاهي وآموزش دادن غير مستقيم به خانواده ها دارند پس باید بیش از پیش در انجام وظایف حساس خود از ارزشهای فرهنگی و سنتهای ملی و مبانی اخلاقی و معنوی جامعه حمايت كرده ودر افزایش دانش و بینش خانواده و استحکام مبانی اخلاقی بكوشند وان را از مهمترین وظایف خود بدانند. نتیجه گیری خانواده بنیان استوار جوامع بشری در امور فرهنگی است و از کهنترین آنها تاکنون دارای اثر اساسی در بقای جوامع و ملل در سطح بین الملل و ارتباط بین فرهنگها بوده است.در طول تاریخ کشورها نیز همیشه در این ارتباط نقش اساسی در تحکیم هم بستگیهای قومی و آشنا ساختن فرهنگهامسئولیتهای را داشته است. خانواده در فرهنگ همواره در عرصه بوده است که عشق به فرهنگ در نهاد آنان عجیم میشده است،چون خانواده نخستینسرچشمهای استکه در فرهنگ اندوزی و ادبآموزی همگان از آن سیراب میشوند . منابع محمود رنجبر –هدايت الله ستوده - مردم شناسي با تكيه بر فرهنگ مردم ايران – انتشارات نداي اريانا تهران - 1384 شهلا اعزازي -جامعه شناسي خانواده با تاكيد بر نقش ساختار وكاركرد خانواده در دوران معاصر -1387 بهنام جمشيدي - ساختمان خانواده وخويشاوندي در ايران – انتشارات حبيبي - 1350 منصور وثوقي - مباني جامعه شناسي 1– انتشارات دانشگاه پيام نور – صفحه 122 ابراهيم حقيقي - مقاله نگاهي به تحول خانواده در ايران وجهان قران مجيد اینترنت
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
باسلام
مطلب خوبي ارائه شده است، بهتر بود اشاره اي به جايگاه خانواده در مقوله ارتباط بين فرهنگ ها نيز مي شد. باتشكر از زحمات شما |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|