دوشنبه, 31 ارديبهشت 1403

 



موضوع: معماری سنتی

معماری سنتی 10 سال 5 روز ago #76255

معماری سنتی ایران

________________________________________
صنایع دستی به علت تنوع و وسعت در رشته های گوناگون ، كاربردهای زیادی در تزیین معماری دارد كه شامل چهار بخش می شود: تزیین نمای بیرونی ؛ تزیین فضاهای ورودی؛ تزیین درونِ بنا؛ تزیین فضای اتصالِ درون و بیرون بنا.
بناهایی كه به دست انسان ساخته می شود، جلوه هایی از نگرش او به جهان هستی است كه مبین قوّهٔ فكری و ساختار فرهنگی ـ اجتماعی افراد آن جامعه است . این برداشت كه معماری می تواند دیدگاهی طبیعی یا مافوق طبیعی داشته باشد در هر حال خارج از تأثیر محیط اطراف و اقلیم جغرافیایی انسان نیست ، لذا در بررسی معماری یك بنا، ابتدا باید جهان و جهان بینی سازنده آن بنا را مورد كنكاش قرار داد تا بتوان افكار و عقاید او را در حجمی از آرایش فضا مشاهده كرد .
معماری سنتی ایران ،تجلی نمادین جهانی ابدی و ازلی است كه این جهان را محلی گذرا و واسطه ای برای رسیدن به مرتبه ای والاتر به منظور وصول به آرامش درونی می داند ؛ معماری ایران كه به صورت های گوناگون در بناهای مختلف متجلی گشته ، جایگاه خاصی را داراست كه در آن ،عقاید و رسوم و آیین ها در شرایط جغرافیایی و اقلیمی نمود بارزی دارد و حاصل دسترنج هنرمندانی است كه برای اعتلای این هنر با تكیه بر ایمان خویش ،از جانِ خود مایه گذاشته و در این راه از هیچ كوششی دریغ نورزیده اند. همراه با اساتید معماری ، استادان صنایع دستی نیز با همان تفكر فوق اما تجلی یافته در هنرِ خاص خویش ، تكامل بخش و اثرگذار بر معماری سنتی ایرانی بوده اند .
تزیین و آرایش ساختمان كه جزء لاینفك معماری محسوب می شود در آجركاری ، كاشی كاری ، گچبری و آینه كاری در كنار قالی بافی ، گلیم بافی ، قلمكاری ، سفالگری ، منّبت كاری ، كنده كاری چوب ، گره چینی و همچنین سایر دست آوردهای صنایع دستی نمود یافته و پیوندی یگانه ایجاد نموده كه فضای معماری ایران را آكنده از زیبایی معنوی می سازد و این خود زیبایی ظاهری را نیز به همراه دارد.
معماری با سایر هنرهای ایرانی ،تارهای به هم تنیدهٔ یكپارچه ای است كه از یكدیگر تأثیر پذیرفته اند ؛ به ویژه صنایع دستی كه علاوه بر تزیینی بودن و جنبه های زیبایی شناسانه ، نقش كاربردی در زندگی روزمره افراد جامعه دارد. صنایع دستی به دلیل عدم نیاز به سرمایه گذاری بسیار و وجود مواد اولیهٔ محلی برای تولید و وجود زمینه های توسعه در مناطق مختلف و ایجاد ارزش افزودهٔ بالا، بخش عظیمی از نیروی انسانی و اقتصادی ایران را به خود مشغول كرده است و این امر در معماری سنتی نقش ِ بارزی دارد. صنایع دستی و معماری همواره مكمل یكدیگر بوده اند و دارای ویژگی های مشترك می باشند .
بناهای ایرانی مانند مسجد، مناره ، خانه ، باغ ، پل ، قلعه ، آب انبارها و... هر كدام به نوعِ خاصی از صنایع دستی نیاز دارد كه برخی از انواع آن كاشی كاری ، مشبّك كاری ، نقاشی دیواری ، منّبت كاری و غیره است . تنوع اقلیم آب و هوایی در ایران موجب گوناگونی بسیار در معماری و تزیین آن گردیده است و در نتیجه انواع و اقسام صنایع دستی در تزیین معماری ، نقشِ عمده ای دارند .
صنایع دستی در رشته های گوناگون همچون : قالی بافی ،گلیم بافی ، سفالگری ،آبگینه سازیِ محصولاتِ فلزی ، سنگ تراشی ، چوب تراشی ، حصیربافی ، كاشی كاری تا رودوزی ها ارتباط مستقیم با معماری دارد به طوری كه ساخت شكل آنها بستگی به فضای معماری سنتی ایرانی دارد و همین طور بعضی از اجزاء و فضاهای معماری ، متناسب با كالاهای صنایع دستی ساخته می شود .
معماری سنتی ایران در ایجاد صورت های مختلف صنایع دستی نیز نقشِ عمده ای را به عهده داشته است ؛ به طور مثال بافنده ، اندازه قالی را براساس وسعت اتاق ها می بافد و سفالگر براساس جایگاه سفال در فضای ساختمان شكل و حجم مورد نظر را می سازد . هماهنگی صنایع دستی با معماری نه تنها از نظر فرم و رنگ بلكه از نظر محتوایی نیز هم خوانی دارد و هنرمند سعی نموده ، ارتباط خویش با طبیعت و دیدگاه معنوی خویش نسبت به هستی را متجلی سازد .
صنایع دستی به علت تنوع و وسعت در رشته های گوناگون ، كاربردهای زیادی در تزیین معماری دارد كه شامل چهار بخش می شود :تزیین نمای بیرونی ؛ تزیین فضاهای ورودی ؛ تزیین درونِ بنا ؛ تزیین فضای اتصالِ درون و بیرون بنا .
تزیینات بیرونی ساختمان باید به نحوی باشد كه در برابر تغییرات آب و هوا و نور خورشید مقاوم باشد و كیفیت خود را از دست ندهد. این تزیینات بیش تر شامل كاشی كاری به صورت معرّق یا هفت رنگ می باشد كه علاوه بر تزیین بنا با نقوش و رنگ های گوناگون ، عایقی در برابر برف و باران و گرما و سرما است . كاشی كاری در معماری ایران در واقع شناسنامه بنا می باشد و تاریخ مشخص و سیرِ تحولی منظمی را دارا است .
با آغاز دوره اسلامی ، كاشی كاری در اماكنِ مذهبی تجلی خاصی می یابد، محراب و گنبدِ مسجد شیخ لطف ـ الله و گنبدِ مزار شاه نعمت اللّه ولی در ماهانِ كرمان ، مسجد كبود تبریز و گنبد مسجد چهار باغ اصفهان ، نمونه بارز این هنر می باشد .
كاشی كاری ، مهمترین ویژگی تزیین معماری سنتی ایران است كه ادامهٔ همان آجركاری است .
نكته حائز اهمیت در كاشی كاری ایران رنگ لعاب است ، رنگ كاشی های ایرانی اكثراً فیروزه ای و لاجوردی بوده و رنگ های سفید و سبز و طلایی نیز در درجه دوم می باشد و این رنگ ها در بین هنرهای سنتی ایران مشترك می باشند .
فضاهای ورودی بنا در معماری ایرانی و خصوصاً بناهای مسكونی و مذهبی بخشِ مهمی را به خود اختصاص داده است كه با پوششی به صورت سایه بان با طاق كمانی همراه بوده است .تزیین این قسمت از بنا عموماً كاشی كاری است ، در ضمن نمونه های آینه كاری و مشبك كاری آجری نیز وجود دارد .
آینه كاری از هنرهای ظریفی است كه در نماسازی داخلی بناها، در بالای ازاره ها ، زیردورها ، طاق ها، رواق ها ، شبستان ها، سرسراها و موارد دیگر به كار می رود .
مقرنس كاری و گچ بری نیز از تزیینات معماری محسوب می گردد. مقرنس كاری كه تداوم آجر چینی است توازنی را القا می نماید كه گویی وظیفه انتقال سقف یا گنبد بر پایه ها را داراست و همانند نسبت آسمان به زمین است .
تزیینات داخلی یك بنا نسبت به نوع آن تفاوت های گوناگونی دارد و این تفاوت در دوره های گوناگون ، تنوع بیش تری به خود می گیرد ولی در همهٔ آنها وجوه مشتركی نیز وجود دارد و از آن جمله ایجاد فضایی است كه انسان های استفاده كننده از آن بنا، آمالشان در آن تحقق می یابد و آرامش می یابند. در تزیین داخلی یك بنا از تنوع هنر صنایع دستی استفاده بیش تری می توان نمود. قالی علاوه بر زیرانداز بودن یكی از اجزای مهم در تزیین فضای داخلی بناهای ایرانی می باشد. زیرا كف بنا را كه انسان ها بر آن می نشینند و می خوابند، می پوشاند و گاه نیز به عنوان تزیینی زیبا بر دیوار كوبیده می شود و گاهی نیز از قالی های دو طرفه به عنوان سطحی جدا كننده بین دو فضا استفاده می شود. نزدیكی طرح و نقشِ قالی با نقوشِ كاشی ، نزدیكی و انسجامِ هنرهای ایرانی را بیان می دارد .
زیر اندازهای دیگری چون گلیم ،جاجیم و منسوجات سنتی و پرده های قلمكار با كاربردهای گوناگون و وسایل تزیین شده با خاتم و منّبت و معرق چوب ، انواع رودوزی ها و اشیای فلزی ، همه و همه ،آرایش دهنده محل زندگی ایرانی می باشند. صنایع دستی در معماری ایران تنها نقشِ مزّین كنندهٔ فضا را ندارند بلكه هر كدام در جایگاه خود كاربردهای گوناگونی دارد .
تزیین بین فضای داخلی و خارجی شامل درها و پنجره هاست . «درِ» بناها كه در گذشته از چوب ساخته می شد مأوایِ سرپنجه هنرمندانِ منّبت كار و فلز كار بود. «در»های كنده كاری شده و منبت كاری همراه با كلون های بسیار زیبای فلزی ،جایگاه و اهمیت بنا را روشن می ساخت . نقوشِ ایجاد شده بر روی درها هم چون نقوشِ نمادین ، در هنرها جلوه گاهِ تفكر و فرهنگِ ایرانی است . نقش «خورشید» كه مهم ترین نقشِ موجود بر روی درها می باشد، علامتی برای روشنی ، بركت و سلامتی برای صاحبخانه است .
پنجره نیز كه اشاعه دهنده نور و روشنی به فضای داخلی می باشد اكثراً با چوب ، گره چینی می شود .و گاه با شیشه های رنگین ،رنگین كمانی از نور را در فضای داخلی ایجاد می نماید .



نگرشی بر معماری سنتی ايران
سالهاست که سخن از حفظ ، احياء و باز زنده سازي ارزشهاي گذشته است و همه صابنظران متفق القولند که حفظ ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي موجب هويت ملي است. اما از طرفي شناخت و پالايش ارزشهاي گذشته و برگزيدن بهترين آنان و تطبيق آنها با شرايط زماني و مکاني بطوري که منطبق با نياز هاي جامعه امروز باشد نيز مسئله اي است که بايد مد نظر قرار گيرد .
از اين گستره ، معماري که از پر اهميت ترين عناصر ارزشي هر ملت است، سهم بسزائي دارد و غور در اين معنا در حيطه معماري بعهده معماران اين عصر گذاشته مي شود . در اين راستا همواره استاد گرانقدر محمد کريم پير نيا که عمر خويش را در راه شناختن معماري ايراني و اسلامي و انعکاس آن به نسلهاي جواني که به نحوي در اين مسئله دخالت دارند بر زبان مي آورند .
پس به پاس قدر داني و نيز ارج نهادن به زحمات چندين ساله استاد و همچنين احترام به فرهنگ و هنر اصيل ايراني و اسلامي بر هر ايراني است که احساس مسئوليت نموده و در جهت احياء ارزشهاي اسلامي و ايراني در هر زمينه اي تلاش و کوشش کند و در طرح هاي معماري حتي المقدور اصول مقدماتي معماري ايراني و سنتي خويش را بکار گرفته و ضمن تلفيق آنان با تکنولوژي جديد ، ماهيت فلسفه وجودي آنها را همچنان حفظ نمايند.

اصول مذکور شامل پنج مورد است:

- مردم واري : يا کاربرد مقياس انساني و پرهيز از هر گونه بيهودگي و شکوه بيجا و آذين بي سود .

- خود بسندگي : يا بهره گيري از امکانات و مصالح محلي و آنچه که معماران (بوم آورد) گفته اند و پرهيز از هر گونه وابستگي و نياز.

- پيمون : يا اندازه ها و معيار هايي که تناسب پيکره و کالبد بنا را از لحاظ درستي ، استواري و زيبايي تضمين مي کرده است.

- درون گرائي : اين اصل بويژه در منازل مسکوني که هميشه مورد توجه مردم اين سرزمين بوده و خوش داشته اند که چهار ديواري اختياري باشد.

- کنج و نياز: يا پرهيز از کاربرد اندازه هاي بيش از نياز که باعث هدر رفتن مصالح و بالا بردن هزينه مي شده است .

علاوه بر اصولي که ذکر شد عناصري چون آب ، نور ، باد و ... در معماري سنتي نقش حياتي ايفاء مي کرده اند . يکي از مسائل مهم در شناخت معماري سنتي ايران انقطاع فرهنگ معماري سنتي و پيدايش گونه هايي از فضا هاي جديد معماري و شهري است که غالبا با فضا هاي سنتي کاملا متفاوت هستند ، چونکه بسياري از معماران بيش از هر چيز به پديده هاي شکلي و بصري انديشيده اند و بسياري از مسائل ، مباحث و نکات فرهنگي ، تاريخي و اجتماعي را به اندازه کافي مورد توجه قرار نداده اند.

معماري سنتي قبل از پيدايش تکنولوژي و مصالح جديد ساختماني در تمام نقاط کشور و به هر شکل و به هر کيفيت نوع معماري افقي و با هويت بشمار مي رفت که در طي ساليان دراز و قرنهاي متمادي مصالح و شيوه هاي فني ويژه خود را داشت. اين نوع ساخت و ساز بومي بسيار بجا مي نمود و به موقع و کاملا ارزنده و منطقي و گاه نيز بس شکوهمند بود و هنوز هم بعنوان يک معماري شريف و برخوردار از مقياس انساني داراي همان ارزش و اعتبار است . تحليل معماري ايراني نشان مي دهد که به رغم کثرت و تنوع و پيچيدگي بناها ، اصول و مفاهيم و الگوهايي در طول زمان به گونه هاي مختلف در اين معماري بکار گرفته شده اند افزون بر آن اين نتيجه بدست آمده که تکامل معماري ايران بيشتر بر تعالي اصولي و مفاهيم و الگوهاي جديد در جريان نوعي فعاليت هوشمندانه و ماهرانه معماري استوار بوده است. با پذبرش اين امر ، ميتوان در معماري امروز ايران نيز به همان اصول و مفاهيم و الگوها پرداخت و آنها را در جريان يک فعاليت خلاق تکامل بخشيد و به پيش برد.

با بررسي و تحليل الگوهاي تاريخ معماري ايران و عناصر اصلي تشکيل دهنده آنها اين نتيجه حاصل مي شود که اين عناصر و الگوها اگر چه هر يک در دوره معيني از تاريخ معماري اين سرزمين خلق شده اند لکن با حضور ممتد در دوره هاي بعدي ، تکامل و پالايش يافته و داراي هويتي مستقل از زمان شده اند . مفهوم عامي را از يک الگو و يا يک عنصر در معماري ارائه مي کنند که شأن تجريدي يافته و داراي تصوير ذهني و حامل بار خاطره عاطفي است .

با نگرشي بر ساير سبکها و مکاتب معماري ، معماري منفجر شده دوران نهضت (Modernism) بدون هويت و بدون گذشته تاريخي و ريشه فرهنگي قادر نيست که پاسخگوي باور هاي فرهنگي ايم مرز و بوم باشد و همچنين ناساختارها و ضد ساختار گونه ديکانستراکتيويستها ( Deconstraction ) براي جامعه پايبند به سنتها و ميراث فرهنگي ، قابل درک نيست چون هنر معماري اصيل کشورمان هيچگاه با پرخشگري نسل عصيانزده قرن حاضر همراه نشده و متانت و سنگيني بيان خود را حفظ کرده است .

پس ضرويست که معماران اين عصر با شناخت ، پالايش و بهره گيري مناسب از محاسنات ساير مکاتب و سبک هاي معماري و عجين نمودن آنها با فرهنگ خودي (نه مقلدانه) ، معماري ايران را که همواره مورد توجه بوده احياء نموده و در اين برهه از زمان ، معماري پس از پهلوي دوم (عصر انقلاب جمهوري اسلامي) را تجلي نموده که همانا از اهداف قانون نظام مهندسي و کنترل ساختمان مي باشد. ( بند 1 ماده 2 ) اميد است طرح اين موضوع ، انگيزه اي براي ساير معماران جهت ادامه بحث و همچنين ادامه منطقي و تکاملي تاريخ معماري بسيار با ارزش گذشته مان و مناسب معماري امروز باشد .

معماری مدرن





موزه گوگنهایم، اثر فرنک لوید رایت



معماری مدرن یا معماری نوگرا (به انگلیسی: Modern architecture) نام جنبشی در معماری است.در معماری مدرن، کارکرد (functionalism) با ایده‌هایی ترکیب می‌شود که مفاهیم و فرم‌های تاریخی از آن حذف شده‌اند.از شیوه‌های این نوع معماری می‌توان سبک بین‌المللی، آرت دکو، معماری آلی، و سبک چمنزار را نام برد.
مشخصات
نخستین آگهی (اعلامیه) مهم بین‌المللی معماری نوین، وایسنهوف در اشتوتگارت –۱۹۲۷- در واقع نمایشگاهی با عنوان «سکونتگاه» بود.[نیازمند منبع] جنبش مدرن با در نظر گرفتن سکونتگاه به عنوان نقطه عطف، سلسله مراتب سنتی کارهای ساختمانی را دگرگون کرد. کلیسا و قصر، به عنوان مهم‌ترین کارهای گذشته، اهمیت خود رااز دست دادند، و از آن زمان به بعد موسسات عمومی دولتی، «توسعه» خانه را مورد توجه قرار دادند. به موجب همین امر نوعی نگرش دموکراتیک جدید، بر پایهٔ ساختار دنیای نوین پدید آمد.
بارها پیشگامان معماری مدرن تازگی جهان مدرن را یادآور شدند، و تأکید کردند که اکنون معماری نمی‌تواند با فرم‌های گذشته به کار رود. در این باره، شعار لو کوربوزیه بسیار شناخته شده‌است: «عصر مهمی آغاز شده‌است. روحیه جدیدی به وجود آمده... سنت‌ها و رسوم باعث سرکوب معماری شده‌اند. «سبک‌ها» دروغ اند... عصر متعلق به ما، و سبک متعلق به آن، روز به روز معین می‌شوند.» و میس ون در روهه می‌افزاید:«نه دیروز، نه فردا، بلکه فرم را تنها در همین اامروز می‌توان معین ساخت.» این عقیده که بیان شد بی‌توجه به عقاید سیاسی بود، گرچه هر دو با نگرشی ریشه‌ای با یکدیگر پیش می‌رفتند. هانس مه یر مارکسیست در مقاله‌ای با عنوان «دنیای نوین» نوشت: «هر عصری فرم جدید خود را می‌طلبد. هدف ماست که به دنیای جدید، شکلی جدید با معانی امروز بدهیم. اما دانش ما از گذشته باری است که بردوش ما سنگینی می‌کند...» نتیجه آنکه، معماری باید از نو دست به‌کار شود «انگار هرگز پیش از این نبوده‌است»، و این هدفی است که پیش از این درباره آغاز قرن مطرح نشده بود.
گذشته تصور فضا و فرم همچون نگاره‌هایی یکپارچه می‌نمودند که همزمان دارای ویژگی‌های بنیادی(کلی) و محلی (تفصیلی) بودند. چنین انگاره‌هایی عبارت بودند از ستون، طاق، ستنوری، برج، هرم، و سقف گنبدی. لو کوربوزیه با درک این موضوع معماری را به عنوان «بازی استادانه، درست و شکوهمند حجم‌هایی که در پرتو نور گرد یکدیگر می‌آیند... و بدین ترتیب مکعب، مخروط، کره، استوانه، و هرم فرم‌های بسیار مهمی‌اند...» تعریف می‌کند. جهان مدرن درمقلبل دنیای کهن،منظرمتفاوتی ازهستی عرضه میدارد که برخاسنه ازباورهای عقلی وانسان مداری است.درجهان مدرن،داوریهای ارزشی براساس این باورهای جدید تعریف میشود.شروع چنین تفکری اززمانی است که انسان بعنوان محورسنجش تمام ارزشها مطرح گردید.اززمانی که توجه به ذهن وتفکرعقلی به عنوان مبنای ارزیابی پدیده های جهان مطرح شد،باوربه عقل-که دراین دوره جانشین تفکرات ذهنی وروحانی دوران قرون وسطاگردید-انسان را بعنوان نماینده عقل واندیشه،محورهمه چیز قرارداد.انسان مداری،که بعدها مبنای شکل گیری جامعه مدرن شد،ریشه درهمین جایگزینی دارد.[2]

مقایسه معماری کلاسیک غرب و هنر معماری سنتی ایرانی

معماری كلاسیك
معماری و تمدن غرب همچنان وامدار دوره كلاسیك یونان باستان است و به آن می بالد. قرن پنجم و چهارم قبل از میلاد مسیح، زمان تكامل معماری یونان باستان بوده كه با كشورگشایی های اسكندر مقدونی پایان یافت اما تمام سبك های معماری غرب تا امروز به گونه ای تحت تاثیر آن مانده است.
معماری كلاسیك باستان به رهبری فیدیاس معمار و پیكره تراش دولت یونان باستان به اوج خود رسید. در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد، یكی از مجموعه بناهای باشكوه یونان در عصر كلاسیك آكروپلیس در شهر آتن است.
این مجموعه به رهبری «پریكلس» در اواخر قرن پنجم ق. م یعنی هنگامی كه آتن به اوج قدرت رسیده بود احیا گردید؛ بزرگ ترین كاری بود كه در تاریخ معماری یونان پدید آمد و موجب شد عالی ترین یادگاری از دوران اعتلای هنر بر جای بماند.
همه بناهای آكروپلیس، هنر معماری دوره كلاسیك یونان را در آن هنگام كه به كمال رشد خود رسیده بود به منصه ظهور رسانده است.
این مجموعه شامل بناهای معبد پارتنون، دروازه پروپالایا، معبد ارختئوم، معبد آرتمیس، معبد الهه پیروزی «نیكه»، نگارخانه كالكوئیكی، محل معبد قدیمی آتنا و چند بنای كوچك است.
مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در كار ساختمان سازی است.
سبك كلاسیك در دوره رنسانس اروپا از نو كشف شد و مورد استفاده قرار گرفت، این سبك بر پایه خطوط منظم، قوانین ریاضی، با وقار و خویشتنداری، تقارن و تعادل، فرم های هندسی، خطوط واضح و جزئیات معمارانه چون ستون ها، سرستون ها و غیره مشخص می شود.



تقابل معماری کلاسیک و ایرانی

اصول معماری ایران

معماری ایران از گذشته بر پایه های مردم واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خودبسندگی و درونگرایی ساخته می شد.
مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در كار ساختمان سازی است.
در معماری ایران تلاش می شده كار بیهوده در ساختمان سازی نكنند و از اسراف پرهیز می كردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات می شده است.
واژه «نیارش» در معماری گذشته ایران بسیار به كار می رفته است.نیارش به دانش ایستایی،فن ساختمان و ساختمایه (مصالح)شناسی گفته می شده است.
معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می كردند و آن را از زیبایی جدا نمی دانستند.آنها به تجربه به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزها دست یافته بودند كه همه بر پایه نیارش به دست آمده بود.
«پیمون»، اندازه های خرد و یكسانی بود كه در هرجا درخور نیازی كه بدان بود به كار گرفته می شد. معماران ایرانی تلاش می كردند ساختمایه مورد نیاز خود را از نزدیك ترین جاها به دست آورند و چنان ساختمان می كردند كه نیازمند به ساختمایه جاهای دیگر نباشد و «خودبسنده» باشد. بدین گونه كار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود «سازوارتر» در می آمده است و هنگام نوسازی آن نیز همیشه ساختمایه آن در دسترس بوده است.
اصولاً در ساماندهی اندام های گوناگون ساختمان به ویژه خانه های سنتی، باورهای مردم، بسیار كارساز بوده است. یكی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده كه این امر به گونه ای معماری ایران را درونگرا ساخته است.
توجه به فضای داخلی و نحوه و تقسیم بندی پلان ها، نقش مهمی را در ساختار معماری یک بنا بر عهده دارد. طراحی فضایی با انعطاف پذیری بالا و تنوع پذیر از لحاظ چیدمان و آرایش سطوح می تواند کارکرد های مختلفی را بپذیرد و این در حالی است که مخاطب احساس رضایت بیشتری از فضا خواهد داشت. استفاده از جدا کننده های سبک و قابل حمل، شفاف سازی، رنگ بندی های متناسب با نیاز های موجود، تنوع مصالح، توجه به نحوه قرار گیری و تعامل مابین فضاهای مختلف از جمله ویژگی هایی هستند که در کنار ساختار خاصی که برای یک پلان معماری در نظر گرفته شده است، می تواند بر غنای آن افزوده و حتی قسمتی از مشکلات آن را حل کند.
از طرف دیگر معماری داخلی به لحاظ معیارهای روانشناسی اهمیت بسیاری دارد. میزان امنیت، صمیمیت، شور و هیجان و آرامش موجود در یک فضا را با می توان با راهکارهای مناسب تشدید یا تضعیف کرد. هر کدام از انسان ها دارای تعلقات ذهنی و روحی خاصی هستند که پاسخگویی به نیازهای آنها در معماری داخلی اولویت قرار می گیرد، از این رو نگرشی علمی و راسیونال در کنار خلاقیت های هنری مطرح شده و یکی از مسائل مهم در این زمینه ایجاد تعامل و هماهنگی بین آنها است.
امروزه مبحث طراحی و دکوراسیون داخلی، اهمیتی خاص یافته و حتی به عنوان رشته ای مجزا تدریس می شود. الگوهای و ایده های مختلفی اعم از مدرن و کلاسیک، توسط طراحان این رشته به کار گرفته می شود و از محدودیت های معماری در زمینه اجرا، معمولا خبری نیست و می توان به ایده های بلند پروازانه ایشان تجسم بخشید، چه بسا به گونه ای میان گستره ای، موضوع فعالیت رشته های مختلف هنری از مجسمه سازی گرفته تا نقوش برجسته قرار گرفته میگیرد. پیشرفت تکنولوژی به سبب تسهیل در یکسری از مسائل تاسیساتی و اجرایی از یک طرف و تنوع و کارآیی بالا در محصولات عرضه شده، زمینه مساعد و کارآمدی را در سطح جامعه به وجود آورده است؛ بهانه ای که پرداختن به مقوله طراحی داخلی را جز لاینفک فضاهای معماری بر می شمارد. معماری داخلی و توجه به جزئیات و تزئینات بعد از چندین دهه سکوت و فراموشی، رویکردی دوباره پیدا کرده و جالب تر اینکه سعی می کند نمود هایی از معماری گذشته را در تلفیقی با الگوهای مدرن بیان کند؛ مساله ای که سال ها است در معماری مورد بحث و جدل قرار گرفته و تا کنون نتیجه ای حاصل نشده است.
معماری گذشته ما سرشار است از ظرافت ها و ریزه کاری هایی که هزاران ایده و خلاقیت را در خود نهفته است. تزئینات و کاشیکاری های داخلی با تناسبات و رنگ بندی خاص خویش در کنار کالبد درونی، فضایی رمزگون را تداعی می کنند و هم اکنون نیز ارزش فضایی خویش را حفظ کرده است
اين مقاله با نگاهي به شيوههاي آموزش سنتي معماران در ايران به بررسي و تحليل مزاياي اينشيوه آموزشي ميپردازد. شاهكارهاي معماري ايران كه موجبات حيرت و تحسين جهانيان را باعثشدهاند، به دست تواناي معماراني ساخته شدهاند كه صاحبان دانش و فن ساخت و ساز بودند و علاوهبر آن در ساير علوم زمان نيز دستي داشته و گنجينه اي از علوم و فنون زمان را در سينه فراخ خود جايداده بودند.بي شك عوامل متعددي دست در دست هم داده بود تا چنين افراد جامع العلومي تربيت شوند، اما دراين ميان ميتوان شيوهاي را كه اين معماران در آن آموزش ديدهاند به عنوان يكي از مهمترين عوامل تلقينمود. نظام سنتي آموزش معماري در ايران بر پايهي رابطهي مستقيم استاد و شاگردي بود و فرد متعلم سالهاوردستي استادي را انجام مي داد و از گنجينه علوم نهفته در سينه استاد بهرهمند ميگشت. در شيوه آموزشسنتي، نحوه انتخاب شاگرد، منش شاگرد و استاد و رعايت اخلاق حرفهاي، آشنايي با دورنماي حرفهاي درابتداي دوره آموزشي، آموزش گام به گام، حضور استاد در تمام مراحل آموزش و يادگيري، سنجش آغازين،ارزشيابي تكويني، ارزشيابي بر اساس هدفهاي رفتاري، آموزش به شيوه كارگاهي و مدل يادگيريآموزه هاي معماري، آموزش مسائل اجتماعي و فرهنگي و يا به عبارت بهتر جامعه شناسي معمارانه ويادگيري تأثير اقليم بر معماري در محيط به طور ملموس هر كدام مزايايي بودند كه موجب ميشد شاگردمعمار آموزه هايش را به بهترين شكل درك نموده و اين آموزه ها در وجودش نهادينه شوند.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: زهرا خزانه, نیلوفر گردان