چهارشنبه, 02 خرداد 1403

 



موضوع: اصلاحات کلیدی در مدیریت راهبردی:

اصلاحات کلیدی در مدیریت راهبردی: 9 سال 6 ماه ago #103835

۱- راهبردی‌ها:
راهبردی‌ها افرادی هستند که مسؤل موفقیت یا شکست سازمان می¬باشند. راهبردی¬ها دارای عنوان¬های مختلف شغلی، مانند مدیر عامل، رییس، مالک، رییس هیات مدیره، مدیر اجرایی، کارآفرینان.
پژوهشگران بر این اعتقاد هستند که راهبردی¬ها عهده دار سه مسؤلیت اصلی هستند: ایجاد یک زمینه برای تغییر، ایجاد تعهد و احساس مالکیت و ایجاد توازن ثبات و نوآوری
۲- بیانیه‌های ماموریت:
بیانیه های ماموریت، سندی که یک سازمان را از سایر سازمان‌های مشابه متمایز می¬نماید. ماموریت سازمان نشان دهندة طیف فعالیت، از نظر محصول و بازار می¬شود. در بیانیه ماموریت پرسشی که پیش روی همة راهبردی‌ها وجود دارد مطرح می¬شود یعنی:
” ما به چه کاری مشغول هستیم ؟ ” یک رسالت بیانگر ارزش و اولویت¬های یک سازمان است. ماموریت یا رسالت باعث می¬شود که راهبردی‌ها در باره ماهیت و دامنه
فعالیت¬های کنونی سازمان بیندیشند و نیز جذابیت‌های بالقوه بازارها و فعالیت‌های آن را مورد ارزیابی قرار دهند. رسالت یا ماموریت سازمان نموداری است که مسیر آینده سازمان را مشخص می¬نماید.
۳- فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی:
مقصود رویدادها و روندهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، بوم شناسی، محیطی، سیاسی قانونی، دولتی، فنّاوری و رقابتی است که می¬توانند به میزان زیادی در آینده به سازمان منفعت یا زیان برسانند. فرصتها و تهدیدها به میزان زیادی خارج از کنترل یک سازمان است از این رو از واژه خارجی استفاده می-کنند. اصل اساسی مدیریت راهبردی این است که سازمان باید برای بهره جستن از فرصت‌های خارجی و پرهیز از اثرات ناشی از تهدیدات خارجی یا کاهش دادن آنها درصدد تدوین راهبرد‌هایی برآیند. بدین دلیل شناسایی نظارت و ارزیابی فرصت‌ها و تهدیدات خارجی می¬توانند موفقیت سازمان را تضمین نمایند.
۴-نقاط قوت و ضعف داخلی:
در زمره فعالیت¬های قابل کنترل سازمان قرار می‌گیرند که سازمان آنها را به شیوه‌ای بسیار عالی یا بسیار ضعیف انجام می¬دهد. یکی از فعالیت‌های اصلی و ضروری مدیریت راهبردی این است که نقاط قوت و ضعف دوایر و واحدهای سازمان را شناسایی و آنها را ارزیابی می¬کند. سازمان می¬کوشد راهبرد‌های را به اجراء در آورند که نقاط قوت داخلی تقویت شود و نقاط ضعف‌های داخلی برطرف گردد (یا بهبود یابد ).
۵- هدف‌های بلند مدت:
می¬توان هدف¬های بلند مدت را به صورت نتیجه¬های خاصی که سازمان می¬کوشد در تامین ماموریت خود به دست آورد تعریف کرد. مقصود از دوره بلند مدت، دوره¬ای است که بیش از یک سال باشد. از آن نظر این هدف¬ها برای موفقیت سازمان لازم و ضروری هستند که تعیین کننده مسیر سازمان می¬باشد. آنها به سازمان کمک می¬کند ارزیابی را انجام دهد، هم‌افزایی کند، اولویت¬ها را تعیین نماید، امور را هماهنگ کند و برای برنامه ریزی سازماندهی، ایجاد انگیزه در کارکنان و کنترل فعالیت¬های سازمان به شیوه‌ای اثر بخش عمل نماید. هدف¬های بلند مدت می‌توانند چالش¬گر، قابل سنجش، باثبات، معقول و روشن باشند.
۶-راهبرد¬ها:
راهبردها ابزاری هستند که سازمان می¬تواند بدان وسیله به هدف‌های بلند مدت خود دست یابد. راهبردهای سازمان می¬توانند به صورت گسترش دادن فعالیت در سطح جغرافیایی، تنوع بخشیدن به فعالیتها، کاهش هزینه¬ها، تفویض بسیاری از اختیارات باشد.
۷-هدف سالانه:
هدفهای کوتاه مدت هدفهایی هستند که سازمان برای رسیدن به هدف¬های بلند مدت باید به آنها دست یابد. هدف‌های سالانه، مانند هدف¬های بلند مدت، باید قابل سنجش، به صورت کمی، چالشگر، واقعی، سازگار با سایر هدف‌ها و اولویت بندی شده باشند.
۸-سیاست‌ها:
سیاست ابزاری است که بدان وسیله می¬توان به هدف‌های سالانه دست یافت. مقصود از سیاست، رهنمودها، مقررات و رویه‌هایی است که سازمان برای دستیابی به هدف‌های اعلان شده رعایت می¬کند. هنگام تصمیم گیری از سیاست‌ها به عنوان رهنمود استفاده می¬شود و همچنین سیاست‌ها تعیین کننده شرایط روزمره و تکراری سازمان می¬باشند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سیاوش دانیالی
مدیران انجمن: سیاوش دانیالی