یکشنبه, 06 خرداد 1403

 



موضوع: چگونگي پيدايش و نفوذ بت‌پرستي ميان اعراب

چگونگي پيدايش و نفوذ بت‌پرستي ميان اعراب 9 سال 5 ماه ago #107006

چگونه شد که مردم مکه و عرب از دين اسماعيل و ابراهيم علیها السلام ـ که دين توحيد بود ـ به پرستش سنگ و بت‌ و به حدّ شرک رسيدند؟ از گفتة مورّخان در اين زمينه، دو نکته به دست مي‌آيد:
1. به گفتة کلبي، عرب سنگ‌هايي غبار آلود را در جايي نصب مي‌کردند و پيرامون آن، به حالت طواف مي¬گشتند و در کنارش قرباني مي‌کردند. اين سنگ¬ها را «انصاب» مي‌گفتند.[77]
اعراب شيفتة بتان بودند و برخي از آنان پرستشگاهي بنا مي‌کردند و برخي بتي‌ برپا مي‌داشتند و کسي که نمي‌توانست سنگي پيشاپيش حرم يا هرچيزي که دوست مي‌داشت نصب مي‌کرد و گرداگرد آن به طواف مي‌پرداخت و اين¬گونه سنگ¬ها را انصاب مي‌ناميدند. [78]
وچون فرزندان اسماعيل وجُرهم در مکه ساکن شدند و فرزندان بسيار يافتند و مکه بر آنان تنگ شد، برخي در پي معاش در شهرها پراکنده شدند و عبادت سنگ [79] براي نخستين بار در ميان فرزندان اسماعيل رايج گرديد و علتش اين بودکه هيچ کس از مکه کوچ نمي‌کرد مگر اين¬که به جهت تعظيم، سنگي از حرم را همراه مي‌برد و هرجا وارد مي‌شد، آن سنگ را مي‌نهاد و مانند کعبه بر پيرامونش طواف مي‌کرد. اين¬کار رفته¬رفته آنان را به پرستش آن¬چه دوست داشتند کشانيد و آيين ابراهيم و اسماعيل علیها السلام را که برآن بودند، فراموش کردند.
ابن هشام در «السيرة النبويه» و ازرقي در «اخبار مکه» چنين گفته¬اند: «إنّ أَوّلَ مَا كَانَتْ عِبَادَةُ الْحِجَارَةِ فِي بَنِي إسْمَاعِيلَ» معلوم مي‌شود پرستش سنگ، نخستين بار، به حسب دليلي که ذکر مي‌کنند، در ميان فرزندان اسماعيل به وجود آمد که همان «انصاب» باشد و سپس بت و صنم پرستي که تنديس انسان يا حيوان بود، شکل گرفت.
2. تحوّلي ديگر در جامعة جاهلي و اعراب رخ داد که آنان از انصاب پرستي به صنم پرستي پرداختند؛ يعني به سنگ¬هاي ناموزون شکل و قيافه دادند و از آنها تنديس ساختند که به آنها «وثن» مي‌گفتند.
وقتي بت از چوب و زر و سيم، به صورت انسان ساخته مي¬شد، آن را «صنم» مي¬گفتند و هرگاه از سنگ بود، «وثن» مي¬ناميدندز [80]
‏گويند: اولين كسي كه بت را بر بام كعبه نصب كرد و مردم را به پرستش (و يا حد اقل تعظيم) آن دعوت كرد، عمرو بن لحي بود كه معاصر با شاپور ذو الأكتاف بوده، در آن ايام بزرگِ قوم خود در مكه بوده و با قدرتي كه داشته، پرده‏داري كعبه را به خود اختصاص داده بود، سپس سفري به شهر بلقاء كه در اراضي شام واقع شده بود رفت. در آنجا به مردمي برخورد كه بت‏هايي داشتند و آن¬ها را مي‏پرستيدند. از ايشان وجه اين عملشان را پرسيد، گفتند: اين بت‏ها ارباب ما هستند كه ما آن¬ها را به شكل هيكل‏هاي عِلوي (آسماني) و اشخاصي (نيرومند) از بشر ساخته‏ايم و با پرستش آن¬ها از آن هيكل‏ها ياري مي‏گيريم و باران طلب مي‏كنيم و آن¬ها براي ما باران مي‏فرستند. عمرو بن لحي از ايشان خواست يكي از بت‏هايشان را به وي بدهند، ايشان هبل را به او دادند، عمرو هبل را با خود به مكه آورد و بر بام كعبه نصب کرد. مردم را به پرستش آن دعوت نمود. البته بت اساف و نائله به صورت يك زن و شوهر نيز با او بود، مردم را دعوت كرد كه آن دو بت را هم بپرستند و با پرستش آن¬ها به سوي خدا تقرّب بجويند.[81]
حديثي نيز از پيامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلم در اين مورد نقل شده که فرمود: او نخستين کسي است که نصب «اوثان» در کعبه نمود و دين حنيف ابراهيم را تغيير داد و همة مورخان نصب‌ بتان را از جمله «بت هبل» را به او نسبت داده‌اند. به هر حال نصب تنديس‌ها کار او بوده است؛ به¬ويژه اگر اين گفته درست باشد که او و فرزندش حدود پانصد سال عهده‌دار خانة کعبه بوده¬اند، [82] نسبت دادن نصب صنم به او و دگرگون ساختن آيين ابراهيم و اسماعيل علیها السلام به دست وي، امري طبيعي است، به ويژه آن¬که هم حديث از پيامبر در مذمت وي وارد شده [83] و هم مطالبي در مورد نصب بتان در اطراف کعبه گذشت.
گذشته از بت¬هاي معروف اعراب و تعداد 360 بتي که پيامبر در روز فتح مکه، در کعبه از جايشان فرو ريخت، گفته‌اند در مکه خانه‌اي نبود مگر اين که صنم و بتي در آن وجود داشت. جبيربن مطعم ‌گويد: چون روز فتح مکه منادي پيامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلم ندا داد که هرکس به خدا و رسولش ايمان دارد، هيچ بتي در خانة خود رها نکند، مگر اين¬که آن را بشکند و آتش بزند. جبير مي‌افزايد: پيش از اين مي‌ديدم که دوره گردهايي، بت¬ها را در مکه مي‌گردانيدند و مردم بَدَوي مي‌خريدند و به خانة مي‌بردند و مردي از قريش نبود مگر آن که در خانه‌اش بتي بود که چون داخل يا خارج مي‌شد، به جهت تبرک دست به آن مي‌کشيد. [84]
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حسین بهنام