خوش آمديد,
مهمان
|
|
از بهترين و شريفترين نعمتهاى الهى بر مردم آن است كه خود را براى ايشانشناسانده است حال اينكه برايشان رخصت فرموده كه او را از پرتو آياتشبشناسند.
كسى كه به شناخت خداوند نائل آيد ناگريز اين واقعيت را احساس مىكند كهخداوند متعال چه نعمت بزرگى بدو ارمغان كرده است و در اين هنگام در مىيابدكه اگر چنين خداى بزرگى را نمىشناخت با چه زيان هنگفتى روبرو مىبود؟ و آيا،بدون اين شناخت او، دنيا شايستگى زندگى كردن را مىداشت؟ چنانچه انسانى كهتمامى عمر خود را در غفلت از خداى هستى به سر برده، از جمال و جلال او بدوربوده، لذّت مناجات و نيروى توكّل بر او گسترده اطمينان بدو را نچشيده،نمىتواند ميزان خسارت وارد به خويش را بيان كند. آدمى از بيان مقدار بهرهورى از محبّت خداوند تبارك و تعالى كاملاً ناتوان است.خداوند رحمان هنگامى كه براى مردم و مؤمنان اهميّت نماز را بيان مىفرمايدوروشن مىكند كه نماز از هر گونه كار زشتى جلوگرى مىكند بلافاصله اين حقيقترا براى ما يادآور مىشود كه ذكر خداوند بزرگتر است: )اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُاللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ(377)). "آنچه را از قرآن بر تو وحى مىشود تلاوت كن، و نماز را بر پا دار. همانا نماز از هرگونه كار زشتى جلوگيرى مىكند، و ذكر خداوند بزرگتر است و خدا مىداند شما چهمىكنيد." هنگامى كه خداوند متعال نعمتهاى بهشتى را براى ما ترسيم مىكند و ما را براىرسيدن بدان تشويق مىفرمايد بلافاصله توضيح مىدهد كه خشنودى خداوندبزرگ از همه بهشت برتر است؛ بهشتى كه بر پايه توصيفات الهى چيزهايىدر آنيافت مىشود كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب بشرى گذشتهاست: )وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةًفِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(378)). "خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشتهايى وعده كرده كه نهرها از زير آن جارىاست، آنها در آن هميشگى هستند و جاهاى پاكى در بهشتهاى برين،و خشنودى خدابزرگتر است، اين همان كاميابى بزرگ است." نعمتهايى كه بشر در زندگى دنيوى از تصوّر آنها ناتوان است با خشنودى ومحبّتو شناخت خداوند عزّوجلّ غير قابل سنجش و تشبيه است. آرى! چارپايان، علفخوار هستند و اگر خوراكىهاى لذيذ انسان براى آنهاتوصيف شود آنها ارزش اين خوراكيها را حتّى اگر هزارويك دليل آورده شود دركنمىكنند،به علاوه ناتوانى آنها از درك لذّت همنشينى با شخصيّت بزرگى كه براىمثال ديگرى را به خوردن خوراك با خود دعوت كند.دليل اين ناتوانى چارپايانتركيب غريزى حاكم بر پندار و رفتار آنها نسبت به اين موضوع است. همين مسأله در مورد انسان كافر و غافلى صادق است كه از لذّت مناجاتخداوندى محروم مىباشد حتّى اگر در اهميّت و عظمت شناختن خداوند سبحان،هزار دليل آورده شود، زيرا تعقّل او، تعقّلى محدود و فرو دين است كه سمتوسوى ستيزه جويى و الحاد دارد، امّا انسان مؤمن تنها موجودى است كه مىتواندشيرينى مناجات با خدا را درك و تصوّر كند، زيرا شبانه به عبادت برمى خيزد و بهزارى مىپردازد و دل خود را به سوى رسيدن به قدرت هستى مطلق به اقيانوسمىافكند. چنين انسانى مىتواند تصوّر كند كه اگر ذكر الهى خداوند را ترك كند يامنّت وفضل خدا را بر خود ناديده بگيرد چه خسارت هنگفتى بر او وارد آمدهاست. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|