خوش آمديد,
مهمان
|
|
امروزه جامعهاي توسعه يافته تلقي ميشود كه بتواند در كنار شاخصهاي اقتصادي مانند درآمد سرانه، توزيع ناخالص ملي و نرخ مرگ و مير بر معيار آموزش و اطلاعات و در حقيقت عنصر دانايي اجتماعي تاكيد كند.
در چنين جامعهاي، مطبوعات با توليد و توزيع مطلوب اطلاعات، نقش زيادي در بالا بردن آگاهيهاي گوناگون و ضروري به عهده ميگيرند و جامعه را در نيل به تعالي و ترقي همه جانبه ياري ميكنند. مطبوعات در زمينه توسعه فرهنگي ميتوانند عامل آميختگي، توازن و پيوند دادن به باورهاي اصيل اعتقادي و سنتهاي بارور جامعه باشند و باعث پويايي افكار شوند. كاركرد رسانهها در عصر ارتباطات، بيشك در همه عرصهها انكارناپذير است. جرايد بهخصوص روزنامهها سودمندترين، فراوانترين و ارزانترين وسيله براي بالا بردن سطح آگاهي افراد جامعه و مبارزه با جهل و بيخبري به شمار ميآيند. با پذيرش اين موضوع كه توسعه، فرآيندي چندبعدي است و توسعه اقتصادي در اين ميان از برجستگي خاصي برخوردار است، تا جايي كه اين توسعه به عبارت دقيقتر صنعتي شدن به عنوان محور اصلي و موتور حركت هرگونه توسعه قلمداد شده، پژوهشهاي انديشمندان نشان ميدهد توسعه اقتصادي به پيششرط اهرمهاي كمكي عوامل فرهنگي نيازمند است. واقعيت اين است كه توسعه اقتصادي و فرهنگي به آموزش و آگاهسازي و آماده كردن افكار عمومي براي بهرهبرداري از امكانات مادي و معنوي نياز دارد. در اين ميان نقش مطبوعات به عنوان يكي از پارامترهاي مهم توسعه فرهنگي آشكار ميشود. مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسي در يك جامعه دموكراتيك با كاركردهاي خود (اطلاع رساني، آموزشي، تفريحي و سرگرمي) به توسعه همه جانبه كمك ميكند و توسعه كشور در يك رابطه ديالكتيكي به رشد و توسعه مطبوعات ياري ميرساند. در ايران، مطبوعات بويژه روزنامهها به دلايل سابقه تاريخي، ميراث فرهنگي و نظامهاي سياسي متمركز در طول تاريخ و ضعف نهادهاي جامعه مدني داراي مشكلات ساختاري متعددي بوده و دچار توسعه نيافتگي شده است. توسعه نيافتگي مطبوعات ايران هم در محتوا، هم در ساختار و هم نيروي انساني به چشم ميخورد. البته بايد گفت تلاش و تكاپوي گستردهاي در فضاي عمومي رسانهاي كشور آغاز شده است. گرايش به ايجاد و توسعه كمي و كيفي مطبوعات به عنوان پديدهاي درخور توجه و اميدبخش در ميان سطوح مختلف فكري و فرهنگي جامعه تجلي يافته كه در حقيقت نوعي نياز اجتماعي به گسترش و ارتقاي فرهنگي مطبوعات كشور است. بروز اين تقابل و توجه به قالبهاي رسانهاي براي ارائه فعاليتهاي فرهنگي، سياسي و تبليغي ارزنده، موجب نشاط و حركتي سازنده است؛ اما بهطور قطع بيتوجهي به علل پيدايش و دوام نارساييها و ناپيوستگيهاي تاريخي رسانهها موجب خواهد شد اين توان بالقوه و زمينه فراهم آمده نيز بهره و نتيجه مطلوب را به دنبال نداشته باشد. بيترديد ميزان سنجش شكوفايي يا ركود مطبوعات صرفاً رشد كمي و افزايش تعداد نشريات يك جامعه نخواهد بود، بلكه چگونگي نفوذ و رسوخ رسانهها در سطوح مختلف جامعه، محتوا و مضمون پيام، تنوع و خلاقيت فكري و فني يا پاسخگويي به نيازهاي جدي و ضرورتهاي فرهنگي و اجتماعي و بسياري از موازين ديگر ارزيابي كيفي، ازجمله مقتضيات بررسي و برنامهريزي مطبوعاتي كشور است. زماني كه نشريات به عنوان نخستين رسانه ارتباط جمعي متولد شد، خبري از اينترنت، ماهواره و ديگر رسانههاي ارتباط جمعي نبود؛ اما امروز با وجود تمامي ابزارهاي پيشرفته رسانهاي و ارتباط جمعي، نشريات و روزنامهها همچنان جايگاه خود را به عنوان يك رسانه تعيين كننده در جوامع امروزي حفظ كردهاند. شايد كمتر كسي فكر ميكرد با وجود رسانههاي مدرن امروزي با سرعت بالاي اطلاع رساني، ديگر جايي براي نشريات باقي بماند، اما رسانههاي مكتوب هيچ گاه جايگاه خود را از دست ندادند. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|