دوشنبه, 31 ارديبهشت 1403

 


  • صفحه:
  • 1
  • 2

موضوع: مقایسه مدرسه با وسایل ارتباط جمعی

مقایسه مدرسه با وسایل ارتباط جمعی 10 سال 9 ماه ago #27721

از حنبه آموزشی مدرسه را با و سایل ارتباط جمعی مقایسه کنید؟
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

مقایسه مدرسه با وسایل ارتباط جمعی 10 سال 9 ماه ago #27796

1- مدرسه دارای محدودیت زمانی است یعنی فقط چند سال فرد اقدام به تحصیل می کند اما وسایل ارتباط جمعی بی هیچ محدودیتی در تمامی مراحل زندگی حضور دارد حتی تا پایان عمر همراه است .

2- مدرسه در طی روز فقط محدود به چند ساعت است ولی وسایل ارتباط جمعی در تمامی طول شبانه روز همراه ما است .

3- مدرسه محدود به مکان است ولی وسایل ارتباط جمعی اینگونه نیست .

4- مدرسه می تواند فقط قشر خاص و تعداد اندک با سنین مشخص را در بر بگیرد اما وسایل ارتباط جمعی تمام انسان ها و تمامی سنین را پوشش می دهد .

5- برای یافتن آموزش در مدرسه باید فرد از خانه خارج شود و نیاز به زمان و طی نمودن مسیر دارد اما وسایل ارتباط جمعی نیلز به خروج از منزل را هم ندارد .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

مقایسه مدرسه با وسایل ارتباط جمعی 10 سال 9 ماه ago #27831

1- مدرسه از آغاز تا پایان محدودیت زمانی دارد از سن 18-7 سال ، اما وسایل ارتباط جمعی بدون محدویت زمانی
2- مدرسه محدودیت مکانی دارد اما وسایل ارتباط جمعی اینطور نیست
3- مدرسه می تواند قشر خاصی از انسانها رو ان هم به تعداد کم و در زمان و ساعاتی محدود زیر پوشش خود بگیرد والی وسایل ارتباط جمعی همه انسانها را زیر پوشش میگیرد
4- مدرسه فاقد ابزار لازم جهت ارائه دانستی ها در متن واقعیت و همراه ان است و بر حافظه و تخیل تکیه دارد .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

مقایسه مدرسه با وسایل ارتباط جمعی 10 سال 9 ماه ago #27860

1- مکانی 2- زمانی 3- در بر گیرنده قشر خاصی از انسانها 4- ابزار انتقال دانستنیها
از نظر مکانی مدرسه محدودیت دارد وسایل ارتباط جمعی بدون محدودیت و امواج این وسایل مثل خانه و مدرسه و بیابان و همه جا راه پیدا میکنند .
از نظر زمانی افراد فقط چند سالی از حیات (طفل یا جوان) را در مدرسه میگذراند ولی وسایل ارتباط جمعی محدودیت زمانی ندارند و تا آخر عمر فرد را در بر میگیرد
قشر خاصی از مردم به مدرسه می روند با تعداد اندک و محدود ولی کسانی که با وسایل ارتباط جمعی سر و کار دارند تقریبا همه انسانها را پوشش میدهد .
مدارس فاقد ابزار لازم برای ارائه دانتسنیها بود و در مدارس قوه تخیل و حافظه تقویت میشود .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

مقایسه مدرسه با وسایل ارتباط جمعی 10 سال 9 ماه ago #27945

باسلام

مدرسه یک وسیله نیست ولی شرایط وسیله شدن را داراست .
درمدرسه اگر ارتباطی باشدارتباط کلامی وشنیداری و دیداری هر سه با هم وجود دارد حال آنکه در وسایل ارتباط جمعی فقط دوسویه عمل میکند دیداری و شنیداری ولی نمیتوان انتقاد یا پیشنهادی را بصورت آنی مطرح نمود در واقع در مدرسه فیس تو فیس ارتباط برقرار میشود ولی در وسایل ارتباطی چنین نیست .
در مدرسه ارتباط ها داخلی بوده و شاید به صورتی داخا خانواده ها هم سرایت کند ولی در همین حد محدود است ولی ارتباط جمعی همه گروهها را پوشش میدهد.

با تشکر
:unsure:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

مقایسه مدرسه با وسایل ارتباط جمعی 10 سال 9 ماه ago #28495

همه صاحبنظران علوم ارتباطات در اين نكته متفق‌القول هستند كه آموزش يكي از كاركردهاي وسايل ارتباط جمعي به شمار مي‌آيد. به‌عنوان مثال هارولد لاسول بر اين باور است كه سه وظيفه حراست از محيط، همبستگي بين اجزاي جامعه در پاسخ به نيازهاي محيطي و بالاخره انتقال ميراث اجتماعي از نسلي به نسل ديگر در زمره اساسي‌ترين رسالت‌هاي وسايل ارتباط جمعي است. تقريبا هر سه وظيفه ياد شده به‌عنوان نمونه‌هايي عالي از نظر وظايفي است كه آموزش و پرورش به عهده دارد، به‌ويژه انتقال ميراث اجتماعي از نسلي به نسل ديگر است كه مي‌توان گفت آموزش و پرورش در كيفي‌ترين و كلي‌ترين هدف خود در جست‌وجوي آن است. در بياني متفاوت وظايفي چون نقش خبري، نقش تفريحي، نقش همگون‌سازي، آگاه‌سازي و احساس تعلق اجتماعي نيز به‌عنوان كاركردهاي رسانه‌هاي ارتباط جمعي ذكر شده است. اما روي هم رفته سه كاركرد تفريحي، خبري و آموزشي به‌عنوان مهم‌ترين وظايف اين وسايل تقريبا مورد اجماع و توافق اكثر انديشمندان واقع شده است پرواضح است. كه دو كاركرد خبري آموزشي رسانه‌ها نسبت به يكديگر همپوشاني داشته و با هم نقش واحدي را ايفا مي‌كنند كه همانا انتقال اطلاعات به منظور يادگيري و تغيير رفتار در مخاطب است. فقط آنچه نبايد فراموش شود اينكه يادگيري مورد نظر در فرآيند آموزش‌هاي نظام‌يافته مبتني بر هدايت آگاهانه و برنامه‌ريزي شده مديران و برنامه‌ريزان آموزش بوده، حال آنكه يادگيري حاصل شده از توزيع اطلاعات توسط وسايل ارتباطي الزاما تحت حاكميت موقعيت‌هاي يادگيري – ياددهي نبوده و عمدتا نتيجه‌اي غيرمستقيم محسوب مي‌شود. اما در اين نكته كه مقوله يادگيري در چارچوب نظام‌هاي اجتماعي نيز اتفاق مي‌افتد هرگز نمي‌توان ترديد كرد، چنان كه يكي از محققان ايراني به درستي تاكيد كرده است حتي به هنگام فراغت و آن گاه كه اين وسايل براي تفنن و سرگرمي انسان‌ها به كار مي‌آيند، باز هم خواه ناخواه مي‌آموزند وسايل ارتباط جمعي، در كار آموزش از جهاتي بسيار بر مدرسه پيشي نيز مي‌گيرند.
- انسان‌ها براي حضور در مدرسه بايد بر اساس برنامه‌ريزي‌هاي دقيق و منظم به تعداد مشخص، در ساعات، روزها و زمان‌هاي مشخص عمل كند، حال آنكه وسايل ارتباطي فارغ از اين قيود هستند.
- حتي آن سال‌هايي كه وقت انسان‌ها در مدرسه سپري مي‌شود، به‌صورت تمام‌وقت تحت آموزش قرار نمي‌گيرند، حال آنكه وسايل ارتباط جمعي تمام اوقات آدمي را تحت پوشش خود قرار مي‌دهند.
- حضور در مدرسه از جنبه زماني با محدوديت روبه‌روست، حال آنكه وسايل ارتباط جمعي در تمامي مراحل زندگي با انسان‌ها هستند.
- آموزش مدرسه محدود به مكاني به نام آموزشگاه است در حالي كه آموزش از طريق وسايل ارتباطي مقيد به مكان خاصي نيست.
- نظام آموزش مدرسه هرگز همسنگ وسايل ارتباط جمعي از قابليت‌هاي ويژه صوتي، تصويري و غيره برخوردار نيست، به همين دليل بخش اعظمي از دانش ارايه شده توسط آن از طريق فشار بر حافظه حاصل مي‌شود، حال آنكه وسايل ارتباطي قادرند دانستني‌ها را در متن واقعيت و همراه آن ارايه كنند.
همان‌گونه كه قبلا اشاره شد وسايل ارتباط جمعي به نوعي دست‌اندركار آموزش هستند، اما تامل ماهيت و روش آموزشي آن‌ها نشان‌دهنده و دربرگيرنده ويژگي‌‌هاي بسياري است كه به‌طور اساسي متفاوت با ماهيت و روش آموزش حضوري و آموزش از طريق رسانه‌هاي چاپي است، به‌عنوان مثال به نظر مي‌رسد كه در مورد خصلت‌هاي مثبتي كه در چند سطر قبل پيرامون برتري وسايل ارتباط جمعي در مقايسه با مدرسه ذكر شد، بايد اندكي با ديده تامل و ترديد نگريست. اگر از بين وسايل ارتباطي فقط روي تلويزيون متمركز شويم و آن‌گاه بخواهيم دوباره همين ويژگي‌ها را (كه قبلا ذكر كرديم) فهرست كنيم، خواهيم ديد كه به نتايج تازه‌اي خواهيم رسيد.
- در حالي كه مدرسه، مسئله اساسي رشد زبان محاوره و پرورش گويش است، تلويزيون از بيننده خردسال خود فقط بذل توجه مي‌طلبد.
- در حالي كه رفتن به مدرسه از طرف قانونگذار اجباري شناخته شده است، حضور در برابر تلويزيون عملي است در چارچوب آزادي‌هاي فردي.
- در حالي كه كلاس درس مكاني است با داد و ستد‌هاي اجتماعي، جايگاه مقابل صفحه تلويزيون مكاني است خصوصي.
- در حالي كه در كلاس درس از معلم مي‌توان سؤال كرد و از او براي بهتر فهميدن كمك گرفت، امكان سؤال كردن از صفحه تلويزيون وجود ندارد.
ما تا اينجا دو نگرش را پيرامون خصلت آموزشي رسانه‌ها روياروي هم قرار داديم. در اينكه رسانه‌ها به‌طور قطع قابليت‌هاي آموزشي دارند نمي‌توان ترديد كرد،‌اما اينكه تا چه حد مي‌توان آموزش‌هاي آن‌ها را همسنگ آموزش‌هاي مدرسه‌اي دانست، محل مجادله است. اين مجادله در كميسيون شون مك‌برايد نيز اين‌گونه بازگو شده است: از نظر «تاريخي تا اوايل قرن بيستم» مدرسه سرچشمه اصلي دانش و معلم منتشركننده مجاز آن بود. توانايي فرد به يافتن جايگاه خويش در جهان تا حد زيادي بستگي به معرفتي داشت كه در مدرسه كسب مي‌كرد. امروزه نظام آموزشي و نظام ارتباطي در حال رقابت هستند و اگر دشواري‌هاي عمده‌اي در ذهن فرد پديد نياورند، تناقض‌هايي ايجاد مي‌كنند. تلاش براي برقراري تعادل ميان آموزش و پرورش و ارتباط، شكل‌هايي گوناگون گرفته است.
برخي گمان مي‌كنند كه رسانه‌ها دانش زمان را در اختيار مردم قرار مي‌دهند، در حالي كه آموزش و پرورش ميراث اجتماع را انتقال مي‌دهند. گروه ديگر برآنند كه مدرسه‌ها بايد كوشش خود را صرف ايجاد آگاهي موثرتر اجتماعي، تجهيز افراد براي تصدي مشاغل مسؤوليت‌دار و كمك به رشد و شكوفايي اقتصاد كشوركنند، در حالي كه ارتباط بايد در خدمت اوقات فراغت و نيز تبادل و تفاهم بين‌الملل باشد. گروهي نيز هستند كه بر خلاف جنجال و هياهوي ارتباط بر اين باورند كه كار اصلي و وظيفه اصلي نظام‌هاي آموزشي، نظم‌دهي به عناصر پراكنده دانشي است كه شبكه‌هاي ارتباطي فراهم مي‌آورند. اين نظام‌ها بايد به دانش آموزان بياموزند كه چگونه ضروريات را برگزينند، به عبارت ديگر به آن‌ها ياد دهند كه چگونه فراگيرند.
البته يك نكته قابل ذكر كه از ماحصل مجادلات فوق استنباط مي‌شود اين است كه در نگرش‌هاي منفي فوق‌الذكر نسبت به تاثير آموزشي رسانه‌هاي گروهي به‌ويژه تلويزيون، رويكرد اصلي و نگاه اين صاحبنظران به كليت برنامه‌هاي اين رسانه‌هاست، به عبارت ديگر ديدگاه اين انديشمندان متاثر از نتايج پژوهش‌هايي است كه در آن‌ها تلويزيون به‌عنوان يك وسيله ارتباط عمومي مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است. حال آنكه مراد ما از نقش آموزش وسايل ارتباط جمعي بيشتر متوجه آن دسته از كاركردهاي اين رسانه‌هاست كه در موقعيت‌هاي آموزشي كنترل شده قرار گرفته باشند. همه مي‌دانيم كه مثلا تلويزيون به مخاطبان خود در هر برنامه با هر موضوع و هر رقابتي به هر حال اطلاعاتي مي‌دهد كه در بيننده بر اساس آن‌ها نگرش‌ها و چارچوب‌هاي تفسيري خاص ايجاد مي‌شود. حاكميت كلي مسايل رواني متفاوت همچون اضطراب، خشونت، ترس، عاطفه و غيره مي‌توانند روان و شخصيت مخاطبان برنامه‌ها را تحت تاثير قرار دهند، به گونه‌اي كه در بلندمدت، انسان‌ها بر اساس همين دريافت‌هاي رواني به تفسير محيط پيرامون خود و جريان زندگي عيني بپردازند، حجم قابل توجهي از پژوهش‌هايي كه در آن تلويزيون متهم به ايجاد جو رعب و وحشت و يا خشونت شده و از قرباني شدن استعداد و عواطف كودكان در قبال برنامه‌هاي تلويزيون داد سخن داده است، در واقع، در اثر تجربه و تحليل‌هايي است كه روي كليت برنامه‌هاي تلويزيون صورت گرفته است.
اين نكته درست است كه تلويزيون به فراهم كردن چارچوب‌هاي تجربه، ‌نگرش‌هاي كلي و فرهنگي كه در درون آن افراد در جوامع امروزي اطلاعات را تفسير كرده و سازمان مي‌دهند كمك مي‌كند، تلويزيون در گسترش شكل‌هاي غيرمستقيم ارتباط در عصر كنوني به همان اندازه كتاب يا مجلات و روزنامه‌ها مهم است. تلويزيون شيوه‌هايي را كه افراد زندگي اجتماعي را تفسير كرده و نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهند، با كمك به نظم دادن تجربه ما از زندگي اجتماعي، قالب‌ريزي مي‌كند و فرض‌‌هايي كه در پس خصلت كلي توليد و پخش تلويزيوني قرار دارند، شايد از هر گونه برنامه‌هاي خاصي كه نشان داده شود مهم‌تر است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
  • صفحه:
  • 1
  • 2
مدیران انجمن: سعیده حاج علی