خوش آمديد,
مهمان
|
|
در فرهنگ لغات فارسی، تعارض به معنای متعرض و مزاحم یکدیگرشدن باهم خلاف کردن و اختلاف داشتن معنی شده است.رابینز در تعریفی میگوید:تعارض فرآیندی است که در آن شخص الف بطور عمدی میکوشد تا به گونه ای بازدارنده سبب ناکامی شخص در رسیدن به علایق و اهدافش گردد.
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
خوبه ولی منبع ذکر کن تا اعتبار پیامت بیشتر شود
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
یکی از غذاخوریهای بینراه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد. رانندهای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوشجان کرد. بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است. با تعجب گفت: مگر شما ننوشتهاید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوهتان خواهیم گرفت، ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست. (دارای جاذبه طنز درتبلیغات میباشد) [ |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
با سلام و تشکر. خوب بود
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|