خوش آمديد,
مهمان
|
|
سلام استاد
ترجمه unit16
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
علیرضا خداخواه
ترجمه متون ترجمه ماهیگیر هر روز یک ماهیگیر بالای پل می نشست، سیبی را میخورد و دانه هایش را در دست می گرفت و در داخل آب می انداخت. او یک راه ساده برای گرفتن ماهی داشت. او یک شاخه درخت را قطع کرده و نخی را به آن بسته بود و یک قلاب تیز به آن وصل کرد و گره ی محکمی به آن زده بود و بعد زمزمه کنان میگفت « ماهی بیا اینجا » و مثل یک جادو قلاب را میگرفت . او ماهی هارا داخل تور می انداخت و به خانه می برد و در یک ظرف بزرگ با آن سوپ درست می کرد. یک روز مردی با او هم قدم شد .او گفت اسم من جورج است ، من در مسافرخانه اقامت دارم. من شرط میبندم که من نسبت به تو ماهیگیر بهتری هستم . من امروز تورا همراهی خواهم کرد ، من به تو جرائت اکتشاف مهارت هایت را می دهم. مرد ماهیگیر نخ خود را انداخت. جور ابزار الکتریکی بسیاری داشت. یک ماشین به او موقعیت دقیق ماهی را نشان می داد. میله اش ماهی را اندازه میگرفت ، در پایان روز جورج ماهی هایش را از ماهی گیر کم کرد. ماهی گیر با 47 ماهی او را شکست داد . جرج پرسید ، چگونه این همه ماهی را با یک شاخه و نخ ساده گرفتی ؟ من انواع ابزار را داشتم. ماهی گیر به جورج گفت : فلسفه من سادت است . من صبور هستم و به خودم اعتماد دارم. یک نفس بکش و به شیوه من امتحان کن. Alireza khodakhah. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
سلام استاد با عرض پوزش ترجمه قبلی اشتباه ارسال شد
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|