خوش آمديد,
مهمان
|
|
گردشگری فرهنگی بازدید از جاذبهها، فعالیتها و مراسم فرهنگیای است که عوامل عمده انگیزشی برای سفر هستند. این نوع گردشگری شامل زیربخشهایی مانند گردشگری میراث، گردشگری هنری و گردشگری بومی است.
زیست بوم: به علت وجود تعاریف متنوع و متغیر از فرهنگ، تعریف گردشگری فرهنگی نیز دشوار است. ریموند ویلیامز (1976)، نظریهپرداز فرهنگی، واژهی فرهنگ را یکی از پیچیدهترین واژگان زبان انگلیسی میداندکه دربرگیرندهی "هنر و یادگیری" و "شیوه کلی زندگی" مردم است؛ یعنی، فرهنگ با گذشته و سنن (مثلاً تاریخ و میراث)، ترجمانهای خلاق (مثلاً کارهای هنری و اجراها)، سبک زندگی و آداب و عادات مردمان مرتبط است. بسیاری از گردشگران، همان اندازه که به فرهنگ مردمام مختلف علاقهمند هستند به سایتهای تاریخی، بناهای یادبود، موزهها و نگارخانهها علاقه دارند. ریچاردز (1996) در پژوهشی که برای اتلس انجام داد، دو تعریف از گردشگری فرهنگی ارائه میدهد: تعریف فنی: هرگونه حرکت انسان به سمت جاذبههای فرهنگی ویژه مانند موزهها، سایتهای میراث، اجراهای هنری و جشنوارهها که در بیرون از محیط معمول زندگیاش قراردارند. تعریف مفهومی: حرکت انسان به سمت جلوههای فرهنگیای که در بیرون از محیط معمول زندگیاش قرار دارند. هدف از این حرکت کسب اطلاعات و تجارب جدید برای ارضای نیازهای فرهنگی است. با این حال، در این تعاریف، از فرهنگ بهعنوان شیوه زندگی مردم نام برده نشده است، از این رو، ریچاردز (2001آ) بعدها تعریف جامعتری از گردشگران فرهنگی ارائه داد: گردشگری فرهنگی صرفاً مصرف محصولات فرهنگی گذشته نیست، بلکه مصرف فرهنگ معاصر یا شیوه زندگی یک اجتماع یا منطقه نیز میباشد. بنابراین، گردشگری فرهنگی هم "گردشگری میراث" (مرتبط با اشیاء بازمانده از گذشته) و هم "گردشگری هنری" (مرتبط با تولیدات فرهنگی معاصر) است. ریچاردز ادامه میدهد که گردشگری فرهنگی تنها مصرف منفعل، یعنی نگریستن صرف به سایتهای تاریخی، مجموعههای موجود در موزهها، نقاشیها و نمایشهای تئاتر نیست. روزبهروز بر شمار گردشگران علاقهمند به "گردشگری خلاق" افزوده میشود. در جریان این نوع گردشگری، فرد در فعالیتهای فرهنگیای چون نقاشی، عکاسی، صنایع دستی، رقص و آشپزی شرکت میکند. اکنون بر اقتصاد تجربه نیز تأکید فراوانی میشود. با این اوصاف، اسمیت (2009: 23) تعریف زیر را از گردشگری فرهنگی ارائه میدهد: تماس منفعل، فعال و تعاملی بازدید کننده با فرهنگها و جوامع است که از طریق آن، فرد میتواند تجارب جدیدی را با ماهیت آموزشی، خلاقانه و/یا سرگرم کننده کسب کند. این تعریف از گرایش به اشکال فعالتر و تعاملیتر گردشگری فرهنگی حکایت میکند و بیان میدارد که آموزش و سرگرمی دو مقولهی ناسازگار نیستند و گردشگران میتوانند همزمان با فرهنگها و اجتماعات مختلفی در ارتباط باشند. بسیاری از گردشگران فرهنگی علاقه خاصی به مکانها و اصالت تجارب فرهنگی دارند. برای نمونه، اسمیت (2003) بین پساگردشگران و گردشگران فرهنگی تمایز قائل میشود و نتیجه میگیرد که گردشگران فرهنگی به تعاملات واقعی با اجتماعات محلی و سنن آنها علاقه بیشتری دارند. گردشگری فرهنگی را میتوان سفری توصیف کرد که در بطن آن، گردشگر خود را یک ماجراجو یا کاوشگر مییابد. این موضوع بلاخص در گردشگری بومی و قومی مشهود است. در اینگونه گردشگریها فرد میخواهد مردم محلی را در سکونتگاههای طبیعی خود مانند جنگل و بیابان (که گاه دورافتاده هستند) ببیند. ریچاردز (1996) میافزاید که گردشگران فرهنگی معمولاً از گردشگران معمولی فرهیختهتر هستند و نسبت به تأثیرات گردشگری بر مردم محلی، محیط زیست و فرهنگ حساستر میباشند. از گردشگری فرهنگی غالباً بهعنوان صنعتی یاد میشود که در حال رشد است و هر روز متنوعتر میگردد. بنابراین، توجه کردن به زیربخشها، محصول و بازار آن ضروری به نظر میرسد. هیوگز (1996) بین گردشگری فرهنگیِ "عام"، "گسترده"، "محدود" و "بخشی" تفاوت قائل میشود. در حالت کلی، دستهبندی بالا را میتوان به ترتیب با درک فرهنگ بهعنوان شیوه کلی زندگی، تعامل با گروههای قومی و بومی ویژه، شرکت در فعالیتهای هنری و خردمندانهی یک جامعه، و بازدید از جاذبههای میراث یا مکانهای هنری، متناظر دانست. مطابق با گفتههای تعدادی از صاحبنظران، هرچند فرهنگ میتواند یکی از عوامل انگیزشی برای بسیاری از گردشگران به اصطلاح فرهنگی باشد ولی لزوما هدف اولیه و اساسی آنها از سفر نیست. مک کرچر و دوکروس (2002) از 5 نوع گردشگر فرهنگی نام میبرند: [1] گردشگران فرهنگی هدفمند، که فرهنگ انگیزهی اصلی آنهاست، بهدنبال کسب تجارب ژرف فرهنگی هستند [2] بازدیدکنندگان از مکانهای دیدنی، که به دلایل فرهنگی سفر میکنند، تجاربشان سطحیتر است [3] گردشگران فرهنگی خوش اقبال، که فرهنگ منبع انگیزشی اولیه برای آنها نیست، خود را بهطور اتفاقی در میان تجارب فرهنگی ژرفی مییابند [4] گردشگران فرهنگی کم علاقه، فرهنگ را منبع انگیزشیِ ضعیفی برای سفر خود میدانند و تجاربشان سطحی است [5] گردشگران فرهنگی حاشیهای، فرهنگ را دلیلی برای سفر خود نمیدانند ولی از جاذبههای فرهنگی دیدن میکنند. به دلیل تنوع و پیچیدگی گردشگری فرهنگی میتوان آن را به زیربخشها و گونههای مختلفی تقسیم کرد. این زیربخشها عبارتند از گردشگریهای میراث، هنری، خلاق و بومی. محیطهای بازدید نیز ممکن است شهر یا روستا، طبیعی یا انسانساخت باشند. هر کدام از این حوزهها، از حیث مطالعات پایهای و مدیریت عملی دارای مسائل مخصوص به خود هستند. در ادامه بهطور خلاصه به مسائل اساسی هر یک از این زیربخشها اشاره میشود: گردشگری میراث با سایتهای ملموس و سنن ناملموس سروکار دارد. از جاذبههایی که معمولاً در این دسته جای میگیرند میتوان به بناهای تاریخی، شهرهای تاریخی، سایتهای میراث جهانی و همچنین تاریخ و سبک زندگی جوامع بومی اشاره کرد. تفسیر و بازنمایی میراث میتواند امر پیچیده و نزاع انگیزی باشد، که در این بین مشکلات مرتبط با مالکیت میراث از همه مهمتر هستند. با توجه به ازدحام بیش از حد بازدیدکنندگان در سایتها، حفاظت از سایتها و مدیریت بازدیدکنندگان جزء مسائل و مضامین اصلی و کلیدی در این بخش محسوب میشوند. مفهوم میراث ناملموس نیز روزبهروز اهمیت بیشتری پیدا میکند. این واقعیت را یونسکو نیز پذیرفته و برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس از قبیل زبان، داستانها، سبکهای هنری، موسیقی، رقص و باورهای مذهبی (به عبارت دیگر آن بخش از فرهنگ که بهطور مستقیم در اشیای مادی تجلی پیدا نمیکند) کنوانسیونی ترتیب داده است (یونسکو، 2009). گردشگری هنری بازدید از هنرهای دیداری و نمایشی، جشنوارهها و رویدادهای هنری است. در این نوع گردشگری علاوه بر دیدار از نگارخانهها، موزهها، تئاترها و کنسرتها از اشکال تجربیتر گردشگری مانند هنرها، صنایع، رقص و موسیقی محلی نیز بازدید میشود. جشنوارههای فرهنگی بهویژه کارناوالها خیل عظیمی از بازدیدکنندگان را به خود جذب میکنند. تجاریسازی سبب شده است نگرانیهایی در مورد تضعیف یا "کم ارزش" شدن اشکال هنری بهوجود آید. محبوب شدن اشکال هنری اقوام و مردمان بومی در سطح جهان ایجاب میکند که نسبت به تجاریسازی و بهرهبرداری افراطی از آنها هوشیارتر باشیم. گردشگری خلاق حاکی از مشارکت فعالتر گردشگران در گردشگری فرهنگی است. در جریان این فعالیتها، گردشگر به تنهایی یا همراه با دیگران چیزی را خلق میکند. روزبهروز حول فعالیتهای هنری و خلاقانهای چون نقاشی، سفالگری، عکاسی یا رقص تعطیلاتی بیشتری ترتیب داده میشود. گردشگران گاه جدا از اجتماعات محلی به فعالیت میپردازند، ولی در بیشتر موارد تعامل بین میزبان و میهمان بخش عمده تجربه سفر گردشگران را شکل میدهد. یونسکو (2006) اخیرا در خط مقدم جنبش به اصطلاح گردشگری خلاق قرار گرفته و اعتقاد دارد که این گردشگری باید دسترسی بیشتر افراد را به فرهنگ و تاریخ امکانپذیر سازد و در جریان آن، گردشگر فعالیتی تجربهمحور انجام دهد و در فرهنگ واقعی یک مقصد و مردمان آن مشارکت اصیل داشته باشد. گردشگری فرهنگی شهری شامل فعالیتهایی است که در شهرهای بزرگ و کوچک صورت میگیرند. بسیاری از این فعالیتها با میراث و هنرِ (بالاخص) شهرهای تاریخی و فرهنگی مرتبط هستند. شهرهای صنعتی پیشین نیز در حال احیای خود هستند و جاذبههای جدیدی را به شکل مجموعههای بزرگ فراغتی و سرگرمی، محلههای فرهنگی جدید و خلاق و "رویدادهای عظیم" عرضه میکنند. گردشگری فرهنگی روستایی شامل فعالیتهایی است که در مناطق خارج از شهرها انجام میشوند؛ چشماندازهای طبیعی، ممکن است جاذبههای اصلی این مناطق باشند. تعدادی از فعالیتهای معمول در این نوع گردشگری عبارتند از دیدن جاذبههای زیستمحیطی و کشاورزی (موزههای زیستمحیطی و گردشگری زراعت)، گردشگری غذا و نوشیدنی و بازدید از چشماندازهای فرهنگی (مثلاً، فعالیتهای مرتبط با گردشگری ادبی یا فیلم). هر روز بر تعداد مراکز سلامت و تندرستی یا مراکز جامع در مناطق روستایی افزوده میشود. در بسیاری از این مراکز فعالیتهای فرهنگی، خلاقانه و معنوی (مثلاً یوگا و مراقبه) در جریان است. گردشگری فرهنگی قومی یا بومی، آن گروه از گردشگران را به خود جذب میکند که مایلند مردمان محلی را در خانههایشان ببینند و از سنن و مراسم فرهنگیشان بهرهای ببرند. در اینجا عامل اصلی انگیزش، تعامل واقعی و خودجوش بین گردشگران و مردم محلی است (هرچند این امر ممکن است بدون آن که گردشگر تشخیص دهد برای او به نمایش گذاشته شود). این شکل از گردشگری باید با ظرافت فراوانی مدیریت شود، زیرا بسیاری از این مردمان با بیرحمیهایی از طرف استعمارگران و حکومتهای بعد مواجه شدهاند؛ این حکام، زمینهای آنها را غصب و سبکهای سنتی زندگیشان را تضعیف یا به کلی نابود کردهاند. فعالیتهای معمول در این نوع گردشگری شامل پیادهروی طولانی مدت و شرکت در مراسم فرهنگی یا خلاق مانند رقص یا صنعتگری است. این نوع گردشگری اگرچه میتواند تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی – فرهنگی قابل توجهی داشته باشد ولی باعث بهبود وجهه سیاسی مردم بومی میشود و به احیای سنن و افزایش غرور فرهنگی آنها کمک میکند. گردشگری فرهنگی عامهپسند یا معاصر شامل فعالیتهای عامهپسندی است که بسیاری از گردشگران در اوقات فراغت خود از انجام آنها لذت میبرند (مانند خرید، ورزش، تلویزیون و سینما). با ساخت جاذبههای جدیدی که گردشگران میتوانند همزمان تجربه کنند (مجتمعهای سرگرمی، فروشگاههای بزرگ، پارکهای موضوعی و استودیوها یا مسیرهای فیلمبرداری) این علائق گسترش مییابد. با این حال، این فعالیتها غالباً در حوزه پساگردشگری قرار میگیرند تا گردشگری فرهنگی. در پایان، آشکار است که با رشد گردشگری و به چالش کشیده شدن تعریف فرهنگ در مطالعات انتقادی و پستمدرن، مباحث مرتبط با گردشگری فرهنگی نیز تغییر میکنند. با وجود این، بخشبندی این نوع گردشگری به درک ماهیت و گستره آن کمک میکند. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|