خوش آمديد,
مهمان
|
|
1-تعویض کردن وظیفه برنامه ریزی توسط مدیر عالی به دیگران (بگونه ای ک مدیریت عالی درگیر نباشد)
2-درگیر شدن مدیریت عالی در مسائل جاری (روزمرگی) و عدم وقت گذاری کافی برای برنامه ریزی 3-کوتاهی در امر تدوین و تعریف اهداف به صورت واضح و روشن 4-کوتاهی در امر درگیر ساختن مدیران اجرایی مهم در فراگرد برنامه ریزی 5-عدم استفاده از برنامه ها به مثابه میار واقعی ارزیابی عملکرد مدیران و کارکنان 6-کوتاهی در امر ایجاد و تقویت جو موافق و حامی برنامه ریزی 7-مجزا پنداشتن فراگرد برنامه ریزی از سایر جنبه های فراگرد مدیریت مثلا اطلاعات و..... 8-استفاده از طرحهاو برنامه های پیچیده و انعطاف ناپذیر که مانع نوع آوری سازمان می شود 9-عدم ارزیا بی و بازنگری برنامه های بلند مدت روءسای بخشها و مدیران توسط مدیریت عالی 10-تمایل مدیریت عالی به اخذ تصمیم ها بر مبنای احساسات و بینش خود |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|