چهارشنبه, 09 خرداد 1403

 



موضوع: تاریخ خط

تاریخ خط 9 سال 8 ماه ago #101012

اختراع خط بي شك از مهمترين اختراعاتي است كه تاكنون بدست بشر صورت گرفته است و اگر خط نبودآثار علمي بزرگان سلف ، حفظ نمي شد و به آيندگان نمي رسيد . بديهي است خط مانند هرپديده ديگراجتماعي مشمول قانون تكامل بوده و بتدريج درطول گردش هزارساله خود از شكل اوليّه خارج و بصورت امروز درآمده است وتنها وسيله براي نگاهداري و ثبت ميراثهاي اجتماعي ، فرهنگي و افتخارات قومي محسوب و در روشن كردن تاريخ گذشته سهم بسزايي داشته است . از آنجا كه آغاز پيدايش خط براي ما روشن نيست ، بطور قطع واضع معيني را هم نمي توانيم براي آن پيدا كنيم . بلكه اين امر تدريجي و درطي سالها و يا قرنها آزمايش و تجربه بوده كه صورت تجلي پيدا كرده است . آنچه نتايج تحقيقات محققين نشان داده است ، روشن ميكند كه مخترع خط ، فنيقي ها بوده اند و يونانيان و ساير اقوام از آنان اقتباس كرده اند و هرملّتي مطابق با كلمات و الفاظ اصطلاحي كه وسيله ابلاغ معاني هستند، منويات خود را ابراز ميدارند.به طوركلّي مراحل تطّور وتكامل خط را مي توان به اختصار به چهار صورت تقسيم نمود :

1- خط تصويري 2- خط صوتي 3- خط هجايي 4- خط ميخي ( الفبايي)

خط تصويري : نخستين اقوام بشري كه هنوز لغتي را نمي شناخت تا بتواند فكر و انديشه خود را به ديگري منتقل وتفهيم كند، براي رسانيدن منظور خود از نشانه وخطوطي برخاك يا سنگ و غيره استفاده مي نمود . اين نوع خط درابتداي تمدن باستان خط تصويري ناميده مي شد. مصريان باستان نوع خطي اختراع كردند كه هيروگليف ( خط مقدس) نام گرفت كه دراصل تعديل يافته ی دوره اوّل محسوب ميشود.

خط صوتي ( دوره علامت ورمز) : درمرحله بعدي با دگرگوني صوتي كه انسان خود را نيازمند آن ميديده ، به تلفّظ همراه با ترسيم تمام اشكال شيئي مورد نظر، قسمتي از آنرا نقاشي مي كردند يا اينكه تلفّظ كلّي كلمه را بكار مي بردند نه تمامي آنرا، ناگفته نماند كه درخطوط پارسي و سومري نيز علائمي وجود داشت كه دلالت برمعني ومفهوم كلمه يا انديشه اي ميكرد.

خط هجايي : باگذشت زمان و طي شدن حروف مصوّر دوره هجايي آغاز شد و براي هرهجا بنام سيلاب ويا هراسمي علامت ويژه اي وضع كردند وصنعت خط براي نيل به مقصود ،آخرين مرحله تكامل خود را با خط الفبايي آغاز كرد اگرچه اين تغيير وتحول از خط تصويري تا خط الفبايي هنوز معلوم نشده است كه به ابتكار كداميك از اقوام بشر صورت گرفته امّا اصطلاح الفبا مدّتها ثابت كرد كه اين اصطلاح از دو كلمه ( آلفا وبتا) كه در زبان فنيقي به معني گاو وخانه است تشكيل گرديده است .

خط ميخي : خط الفبايي قديم خط ميخي بود ومحقّقان همگي اتّفاق نظر دارندكه نخستين بار واضع اين خط اقوام سومر بوده اند . آنان درحدود چهار الي پنج هزارسال پيش از ميلاد درجلگه بين النهرين ساكن بوده اند . اين خط كه داراي علاماتي شبيه ميخ، عمودي ، مايل و افقي بود ، توسط آكادها كه درشمال شرقي جلگه بين النهرين در سه هزار سال قبل از ميلاد ساكن بوده اند ،ساده ترگشت و بعدها آشوريها، ايلامي ها و بابلي ها اين خط را از آنان اقتباس كردند . الفبا دراين دوره از دوجهت دگرگوني پيدا كرد :

1-الفباي سامي هاي شمالي ، يعني كنعانيان

2-الفباي سامي ها كه درجنوب جزيرة العرب بودند .

خط مسند از جمله قديمي ترين خطّي است كه دربين اقوام عرب شناخته شده است .

خط ميخي درايران :

مسلم است كه اولين خطي كه ايرانيان مورد استفاده قرارمي داده اند خط ميخي بوده . اين خط پيش ازتشكيل سلسله هخامنشي ويا همزمان با آغاز اين دوره بنا به نظر مورّخين و شرق شناسان در زمان مادها نيز مرسوم بوده است . ايرانيان خط ميخي را با ابتكارات وتصرّفاتي كه درآن نمودند، بصورت الفبايي درآورده و بسياري از علائم آنرا كه بالغ بر هشتصد علامت يا بيشتر بوده حذف نمودند .اين خط از خطوط ديگر كامل تر و به مراتب ساده تر و زيباتر جلوه كرد و نمونه هاي آن از دوران هخامنشي باقي وگواه اين مدعاست . خط ميخي ايراني ازچپ به راست نوشته مي شد و داراي چهل و دو علامت بود . اين خط در زمان اشكانيان منسوخ وخط آرامي جاي آنرا گرفت . شواهد نشانگرآن است كه اين خط دردوره هخامنشيان نيز درايران متداول بوده و زبان پارسي باستان را هم به خط آرامي مي نوشتند .تا اينكه در دوره اشكانيان از روي خط آرامي، خطي پديد آوردند كه خط پهلوي ناميده شد. اين خط مقطع وجدا از هم و از راست به چپ نگاشته مي شد و داراي هيجده تا بيست وپنج حرف بود . درطيّ دوران 800 ساله و چندي كه سلطنت اشكانيان وساسانيان برقرار بود، خط پهلوي از اصل خود كه خط آرامي بود، كاملاً متمايز و در اواسط سلطنت ساسانيان كاملاً جايگاه خود راپيدا كرده بود.

خط اوستايي :

اوستا كه زبان قديمي مشرق ايران بود، صدها سال خط مخصوص به خود نداشت و بزرگان دين زردشتي مجبور بودند آنرا حفظ و بخاطر بسپارند .ظاهراً درآنزمان خطي كه كافي براي جزييات صدا ها باشد ؛ براي كتابت اوستا كامل نمي ديدند، در زمان شاپور دوّم موبد بزرگ ايران ( آذربدماراسپند) و ساير بزرگان دين زرتشت ازخط پهلوي خطي بوجود آوردند، بنام ( دين دبيره) كه براي نوشتن اوستا بكار برده اند ، اين خط از كاملترين خطوط الفبايي است كه تاكنون بشر اختراع كرده است .



خط كوفي :

باتوجه به اسناد تاريخي موجود ، عربها قبل از ظهور اسلام خط درميانشان رواج داشته ، اين سرزمين محلّ تردد كاروانهاي بزرگ بازرگاني بوده و طي مسافرتهاي خود بقصد تجارت به حيره كه پايتخت دولتي بنام لخمي درجنوب كوفه فعلي بوده يك نوع خط كه بين سريانيها متداول بود فراگرفتند وآنرا در سرزمين حجاز معمول ساختند . اين خط ( السطرنجيلي ) نام داشت و پس از رواج آن توسط اقوام قريش درجزير¸ العرب و شهرت ظهورآن در شهركوفه آنرا كوفي ناميدند. آنچه آشكار است ،خط عربي در قرون اوليه اسلامي خط كوفي بوده و خط نسخ كه خط امروز عربها ميباشد ازخط كوفي پديد آمد .خط عربي ابتدا چهارنوع : مكّي ، مدني ، مصري و كوفي بوده است و اوّلين كسي كه درصدر اسلام قرآن نوشت و بخوبي خط معروفيّت داشت خالدبن ابوهيتاج بود .

اما از اشكالات خط عربي درابتدا اين بود كه نقطه نداشت و با گسترش اسلام دركشورهاي ديگر و اينكه زبان عربي براي خواندن قرآن مورد استفاده قرارمي گرفت; اين در امر خواندن قرآن توليد اشكال مي كرد و موجب غلط خواني آن ميگرديد. از اينرو شخصي بنام ابوالاسود دوئلي را برآن داشت تا براي خواندن صحيح قرآن دستوري ايجاد نمايد . وي نقطه را به عنوان اعراب براي خط انتخاب كرد . اما هنوز بخاطر مشابهت نقطه واعراب اشكالات وجود داشت . اينكار ديري نپاييد كه براي حروف، نقطه و براي اعراب علاماتي بوجود آوردند/ پس از تكوين خط عربي امركتابت به دوخط كوفي و نسخ انجام مي پذيرفت .

خط كوفي درايران :

درايران پس از انتشار دين اسلام تقريباً ازنيمه دوّم قرن اوّل هجري، خط كوفي جايگزين خط پهلوي ساساني و دين دبيره اوستايي گرديد .چون در زبان وخط پهلوي كه آنرا فارسي ميانه مي نامند ؛ دشواري ها ونقايص و اشكالاتي وجود داشت و از سويي خط عربي ( كوفي) سهل و ساده بود، همين سادگي انتشار اين خط را دراكثر شهرهاي ايران سرعت بخشيد و نتيجه اينكه با آميخته شدن زبان فارسي با بعضي ازكلمات عربي, زباني تشكيل شد موسوم به ( فارسي دري ) كه اساس زبان فعلي ما گرديد . خط كوفي بيش ازپنج قرن مورد استفاده ايرانيان قرارگرفت . دركتابت قرآن ، نگارش كتيبه هاي مختلف وتزيينات قرار مي گرفته كه به دونوع ساده و تزييني منقسم است . درنوع ساده آن اصول و قواعد تقريباً به همان شكل اوليه خود پايدار ماند ; اما درنوع تزييني به غيراز رعايت اصول به مدد قريحه و استعداد ايراني ضمن تصرّفات وابداعات بسيار، قرينه سازي ، نظم ، فضا سازي مناسب ، تزيينات هندسي وگل و برگه همراه حروف بكاربرده ميشد. ولي خط ايرانيها براي سايرحوائج خط نسخ بود كه با نسخ جديد متفاوت بود و همين خط بعدها اساس خط فعلي و معروف ايراني يعني نستعليق شد . نظرمحققان مؤيد آن است كه شش گونه خط ازنسخ استخراج گرديد كه آنها راخطوط اصول يا اقلام سته گويند بنامهاي : محقق ، نسخ ، ريحان ،توقيع، ثلث ، رقاع .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
مدیران انجمن: فوزیه خالدی