سه شنبه, 15 خرداد 1403

 



موضوع: رسانه (تلويزيون)

رسانه (تلويزيون) 9 سال 11 ماه ago #88982

تلويزيون ،رسانه دوران ما
مقدمه :
رسانه ها تأثیر عمیقی را برجامعه اعمال می کنند به طوری که قادرند با شیوه های پذیرفتنی عوام پسند هر نوع تغییری را در جامعه ایجاد کنند. و شکی نیست که رسانه در بهتر شدن وضعیت زندگی افراد جامعه تاثیر غیر قابل انکاری دارد. در واقع می توان گفت که رسانه های جمعی قسمتی از فر هنـگ آموزی هر روزه ی افراد جامعه می باشند و با داشتن امکانات وسـیع در ارائه ی جذاب تر و بهتر هر ایده می تواند به عنوان یک کانال بی همتای ارتباطی عمل کند که هیچ ابزاری، توانایی رقابت با آن را ندارد.
در اینجا لازم است پیش از هر چیز یک تعریف کلی از مفهوم رسانه را بیان کنیم تا با این درک عمومی تأثیر آن را بهتر بفهمیم.
رسانه :
پیش از پیدایش الفبا ها ،افراد از طریق کلمات گفتاری ،دانش خود را مرتبط و منطبق می کردند. اما حتی در فرهنگ های شفاهی اولیه ابزارهایی برای ثبت و نگهداری عقاید در اشکال فیزیکی (ماندگار) اختراع می شدند. این اشکال پیکتو گرافیک بودند. پیکتوگرافیک ،تصویری است که ایده ای را به نمایش می گذارد .پیکتــوگرافی نمونه جامعی ،از آن چیزی است که رسانه نامیده می شود و وسیله ای برای ثبت ایده ها در یک سطح با استفاده از فناوری مناسب است .به طور کلی تر ،رسانه را می توان وسیله ای فیزیکی تعریف کرد که به وسیله آن نظام «نشانه ها » (پیکتوگراف ها ،حروف الفبا و غیره) برای ثبت ایده ها عملی می شود. پیکتوگرافی علاوه بر اینکه سرشت شفاهی بنیادین ارتباطات روزانه را تغییر نداد، شیوه شفاهی انتقال دانش جوامع اولیه را نیز دگرگون نساخت. این تغییر که اولین تغییر ریشه ای واقعی را در ساختار اجتماعی جهان پدید آورد تغییرات ریشه ای است که «توماس کون» فیلسوف آلمانی آن را تغییرات پارادایمی نامید .از اصطلاح مناسب کون بهره می گیریم و حرکت از نوشتن پیکتوگرافیک به نوشتن الفبایی را اولین تغییر پارادایمی تاریخ انسان تلقی می کنیم. زیرا این حرکت گام اولیه به سوی استقرار تمدنی جهان گستر را شکل داد به عبارتی ساده تر ،نوشتار الفبایی ، چاپ اولین رسانه ی کارآمد جهانی برای ذخیره و تبادل ایده ها و دانش تبدیل کرد .
گام دوم برای استقرار تمدن جهان گستر در قرن پانزدهم بعد از پیدایش فناوری تایپ متحرک برداشته شد ،رویدادی که امکان چاپ و نسخه برداری ارزان از کتاب ها را فراهم ساخت. مک لوهان ،نوع نظم اجتماعی به دست آمده از این رویداد فناورانه را «کهکشان گوتنبرگ » نامید .
گام سوم به سوی استقرار تمدنی جهان گستر در آغاز قرن بیستم ،پس از آن برداشته شد که پیشرفت فناوری الکترونیک ،ضبط صوت ها ،سینما ،رادیو و (اندکی بعد) تلویزیون را به عنوان رسانه های جدید برای انتقال اطلاعات و از همه مهمتر برای ساختن حواس پرتی برای توده های عظیم و عظیم تر مردم برقرار ساخت .
به دلیل اینکه« سیگنال های »الکترونیک می توانند تقریبا بدون مانع از مرزها عبور کنند «مک لوهان» دنیایی را ترسیم کرد که به واسطه رسانه های الکترونیک به شکل دهکده جهانی واحد در می آید .در توضیح دیدگاه خود این دانشمند کانادایی دنیای مذکور را «کهکشان الکترونیک» نامید.
نزدیک به پایان قرن بیستم ، گام چهارم به سوی اسقرار تمدن جهان گستر ، درست پس از ان برداشته شد که رایانه ها به شکل گسترده در دسترس قرار گرفتند و اینترنت رسانه ای جهانی شد . متناسب با سبک اصطلاح شناسی مک لوهان دنیای کنونی را می توان «کهکشان دیجیتال » نامید.
تلویزیون سامانه‌ای ارتباطی برای پخش و دریافت تصاویر متحرک و صداها از مسافتی دور است.
به مجموعه فراهم کننده و پخش کننده این تصاویر، سیما گفته می‌شود و دستگاه گیرنده برنامه‌های سیما، دستگاه تلویزیون نام دارد.
واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگه‌است که بخش نخست آن از واژه یونانی تله (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو (دید) گرفته شده‌است.
با اینکه در بیشتر زبان‌ها همین واژه) تلویزیون (البته با تلفظ‌های بسیار گوناگون به کار می‌رود برخی زبان‌ها واژه‌های خود را برای این مفهوم دارند. برای نمونه در زبان آلمانی برای تلویزیون همیشه واژه Fernsehen به کار برده می‌شود که معنی واژگانی آن «دوردید» است یا در زبان ژرمنی نیدرساکسنی به تلویزیون Kiekschapp می‌گویند که معنی لغوی آن« نگرش » است و در فارسی به آن جعبه جادویی می‌گویند!
تاریخچه تلويزيون
یک تلوزیون آلمانی در سال ۱۹۵۸
منشاء تلویزیون امروزی می‌تواند در زمان گذشته با کشف خاصیت هدایت نوری ماده «سلنیم» توسط ویلوگبی اسمیت در سال ۱۸۷۳و اختراع دیسک اسکن توسط پاول نیپکوو در سال ۱۸۸۴ بررسی و ردیابی شود. همه سیستمهای عملی و کاربردی تلویزیون از این اصل بنیادی اسکن یک تصویر برای تولید سیگنالهای سری زمانی برای نمایش آن می‌باشند. این نمایش تصویری سپس به وسیله‌ای ارسال می‌شود که برخلاف عمل اسکن کردن عمل می‌کند . دستگاه آخری، تلویزیون یا دستگاه تلویزیون است که با توجه به توانائیهای چشم انسان تصویر یکسان ومناسبی تهیه و نمایش می‌دهد.
تلوزیون به خاطر ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازه ای به آن ارائه می‌کند چشمها را به خود خیره می‌کند و به علاوه فهم پیام را آسانتر می کند چون تصویر وصدا اطلاعات کا ملتری به مخاطب می‌دهد . تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی ، رسانه ای بسیار قو ی و موثر است . در کشورهای یپیشرفته امروزه رادیو به عنوان وسیله ار تباط بین اللمل مورد استفاده قرار می‌گیرد .
پخش کنندگان تلویزیونی قبلا هزینه‌های خود را از طریق درآمدهای پخش آگهی تامین می‌کردند ، مشتریان تلویزیون ایالات متحده آمریکا بطور فزاینده‌ای برنامه‌های دلخواه خود را از طریق ثبت نام در سیستم تلویزیون کابلی یا فرستنده‌های ماهواره‌ای مستقیما به خانه خود بدست آوردند. در انگلستان در سمت دیگر ، صاحبان هر تلویزیون باید هزینه مجوز تلویزیون را بطور سالیانه برای حمایت و پشتیبانی از بنگاه سخن‌پراگنی بریتانیا (BBC) پرداخت می‌کردند.
درباره ي تلويزيون
با نگاهی به تاریخ تحول تلویزیون می توان دریافت که این رسانه روزگاری، بیشتر متعلق به طبقات بالا بوده است و از لحاظ زمانی محتوای اندکی را بر می گرفته است، امروزه یکی از اعضای خانواده است که تقریبا در همه زمان ها هست و از لحاظ کمی،محتوایی گسترده یافته است. اولین فاصله ی زیاد پخش تلویزیون عمومی از واشنگتن سیتی به نیویورک پخش شد.در 23 دسامبر 1931میلادی اولین تلویزیون تمام الکترونیکی در لس آنجلس توسط جیمز جی. واکر، کیت اسمیت و جورج گرش وین شروع به کار کرد. اولین پخش تلویزیونی منظم در کانادا از سال 1952شروع شد.(خجسته :2005)از آن زمان که تلویزیون تنها در خانواده های مرفه و طبقه بالا وجود داشت تا حال که حتی در کشور های در حال توسعه تلویزیون از لوازم معمولی خانه است ، تغییرات زیادی در نقش تلویزیون در زندگی به وجود آمده است. تلویزیون یک ابزار مخابراتی برای ارسال و دریافت عکسهای متحرک و صدا از یک فاصله دور می باشد. این لغت به تمام بخشهای تلویزیون ، برنامه‌های تلویزیون و پخش آنها اشاره می‌کند. کلمه تلویزیون یک کلمه دو قسمتی است که از زبان یونانی و لاتین می‌آید. تل در یونانی به معنای دور در حالی که ویزیون که از زبان لاتین ویزیو می‌آید به معنای دیدن یا بینایی می‌باشد.
پیشرفت تکنولوژی را می‌توانیم به دو قسمت تقسیم کنیم: اول پیشرفت و توسعه وابسته به مسائل مکانیکی و الکترونیکی و دیگری که به الکترونیک وابسته بود. تمام تلویزیونهای مدرن از قسمت دوم هستند، ولی این غیر ممکن است که بدون کشفیات و بینش از سیستمهای مکانیکی بتوانیم سر در بیاوریم.
رسانه ها و هنر ؛ گذر از دوران گذار
در دوره مکتوب و پيش از شکل گيري روزنامه ها، در دوراني طولاني شاهد تغييراتي جزيي در حوزه هنرها بوديم. در اين دوران هنرها صبغه اي کاملا شخصي داشت ، البته کليسا و مذهب توانست تغييراتي را در حوزه هاي هنر از جمله موسيقي ايجاد کند.

در اين دوران تغييرات به اقتضاي زمان بسيار کند بود؛ اما پس از آن دوره اي آغاز شد که همه چيز شتاب گرفت و هنرهاي مختلف و سبکها و انواع گوناگون در آن به وجود آمد و در هر يک از آنها شاهد زيرگونه هايي بوديم. در اين دوره رسانه ها توانستند اين تغييرات را به جهانيان بشناسانند و به بلندگوي بزرگي تبديل شوند که صداي هنر را به گوش همه جهانيان برسانند. رسانه ها بزودي توانستند اين حرکت را به دست گيرند و نه تنها فرهنگ هاي بزرگ و مسلط بلکه فرهنگ هايي نظير فرهنگ قبايل آفريقايي ، اقيانوس آرام ، اقيانوسيه و مانند آن را که از ميان رفته بودند نيز براي جهانيان تشريح شد.
البته در اين ميان شاهد کج تابي ها، کمرنگ يا پررنگ شدن اين جريان يا عوام زدگي هايي نيز بوده ايم چنان که رسانه ها در پاره اي مواقع رفتاري از خود بروز داده اند که دقيقا رفتار جوامع آنان بوده است. به هر روي نمي توان ارتباط دوسويه ميان هنر و رسانه ها را منکر شد. اما در کشور ما آنچه به بزرگترين نگراني همگان درباره هنر، رسانه و فرهنگ کشور تبديل شده ، اين است که ما در برزخ دوران گذار به سر مي بريم.
در اين وضعيت ما نمي دانيم کجا هستيم و در جهان کنوني چه جايگاهي داريم. امريکاي لاتين و نوينسدگان آن توانسته اند جايگاه خود را پيدا کنند. آنها درک کردند که چه بوده اند و اينک چه هستند و در دنياي شتابناک ادبيات معاصر خود را گم نکردند، بلکه داستان نويسان آنها توانستند فرهنگ خود را به جهانيان بشناسانند و ما در سبک رئاليسم جادويي جلوه هاي زندگي و فرهنگ آنها را بخوبي متجلي مي بينيم.
اين در حالي است که داستان نويسان جوان ما - که البته من خود را نيز از اين جمع جدا نمي بينم - بدون آگاهي از گذشته فرهنگي خود به اين عرصه وارد شده ايم و اين چنين است که مي بينيم يک زمان همه مي خواهند بهرام صادقي شوند، يک زمان گلشيري و زماني کارور، در حالي که هيچ وقت خودشان نيستند.
ما هيچ گاه به امير ارسلان ، هزار و يک شب و داستان هاي زيبا و ارزشمند موجود در ادبيات و فرهنگ خود توجهي نکرده و نکوشيده ايم براي ترکيب دنياي خود با سنتهايمان تمرين کنيم.
براي مثال ، احترام به مرشدان در سنت ما داراي جايگاهي ارزشمند است ؛ اما مي بينيم در برهه اي که نام نويسندگان ايراني براي کسب جايزه نوبل مطرح مي شود، به جاي حمايت از آنان و احترام گذاري به جايگاهشان به عنوان پدران داستان نويسي ايران ، آنان را خودخواه ، پير و گذشته گرا معرفي مي کنيم و در برخي رسانه ها به آنان مي تازيم.
به هر روي ، قرار داشتن در برزخ دوران گذار باعث شده ما در همه عرصه ها از جمله هنر، رسانه و فرهنگ لرزان گام برداريم و اي کاش اين دوران زودتر پايان يابد.


تلویزیون الکترومکانیکی
پول گوتلیپ نیپ کوو به اولین تلویزیون الکترومکانیکی در سال 1884م امتیاز داد. مردم بر این عقیده‌اند که او هرگز نتوانست نمونه اصلی را طراحی کند. تا سال 1907م که نمونه اصلی آن بطور آزمایشی طراحی شد. در سال 1907 - 1910م ، بوریس روسینگ و دانش آموزش ولادیمیر زوریکین یک سیستم تلویزیونی را نشان داد که از یک جستجوگر آینه‌ای مکانیکی در نمایشگر و لیوب براون الکترونیکی در دریافت کننده استفاده می‌کردند. روسینگ در مدت انقلاب بولشویک 1917م ناپدید شد، ولی زوریکین بعدا برای RAC کار می‌کرد تا یک تلویزیون الکترونیکی بسازد، طراحی آن نتیجتا حق انحصاری و امتیاز را توسط فیلوتیلورفرنس فورس به او دادند. یک تلویزیون مشابه نیمه مکانیکی برای اولین بار در لندن نشان داده شد، در فوریه 1924 توسط ژان لوجی بیرد با تصویر فلیکس گربه و تصویر متحرک بیرد در 30 اکتبر 1925م ، نشان داده شد. سیستم بیرد نتیجتا توسط شرکت BBC دوباره باز سازی شد.
تلویزیون الکترونیکی
با وجود اینکه نیپ کوف ، روسینگ ، بیرد خیلی خارق العاده بود. قسمت کمی از تکنولوژی آنها در تلویزیون امروزی کاربرد داشت. در سال 1934، تمام سیستمهای تلویزیونی الکترو مکانیکی دیگر خارج از مد شده بود. کمپل سوینتون یک نامه به مجله طبیعت در 18 ژوئن 1908م نوشت که در آن استفاده از اشعه کاتدی در تلویزیون الکتریکی که توسط کارل فردیناند براون اختراع شده بود را شرح داد. او نظریه داد که از پرتو الکترون هم در دوربین و هم در دریافت کننده استفاده شود، که می‌تواند بصورت الکترونیکی بچرخد و تصاویر متحرک تولید کند. او سخنرانی در رابطه با موضوعی در سال 1911م داشت و یک نمودار را نشان داد که هیچ کس ، حتی سوینتون ، نتوانست طرح او را بفهمد، سیستم او هیچ وقت ساخته نشد.
سیستم تمام الکترونیک اولین بار توسط فیلو تیلور فرانس وورس در پائیز سال 1927م نمایش داده شد. فرانس وورس مزرعه مورمون پسری از ایداهو ، او اولین بار در سن14 سالگی این سیستم را در نظر داشت. اولین ایده را با معلم شیمی دبیرستانش بحث می‌کرد، کسی که فکر می‌کرد که آن بدون دلیل کار نمی‌کند (فرانس وورس بعدا به معلمش ثابت کرد ژاستین تال من که یک کلید بر روی اختراعش قرار داد). او به دنبال ایده خود در آکادمی جوانان بریگهام (جدیدا دانشگاه جوانان بریگهام) بود.در سن 21 سالگی ، او یک سیستم کاربر را در لابراتوار شخصی اش در سان فرانسیسکو نشان داد. تمام تلویزیونهای امروزی بطور مستقیم از طراحی او پیروی می‌کنند. ولادیمیر زوریکین بخاطر اختراع مفیدش ایکونوسکوپ در سال 1923 و اختراع کینسکوپ در سال 1929به عنوان پدر تلویزیون الکترونیکی شناخته می‌شود. طراحی او جزء اولینهایی بود که سیستم تلویزیون را نشان می‌داد. کار قبلی او با روسینگ بر روی تلویزیون الکترو مکانیکی به او آموخت که چگونه یک سیستم تولید کنند، ولی ادعای او و (RCA) که این اختراع اصلی آنها بود به سه دلیل بیهوده به حساب می‌آید:
امتیاز 1923 زوریکین یک طرح ناتمام را نشان داد، نا توان در کاری که می‌خواست انجام دهد (تا سال 1923 طول کشید تا زوریکین توانست طرح کاری خود را کسب کند).
درخواست نامه امتیاز سال 1923 تا سال 1938 قبول نشد و بطور جدی مورد قبول واقع نشده بود.
دادگاه دریافت که RCA امیتاز طرح تلویزیونی که توسط فیلو تیلور فرانس وورس داده شد را نقض کرد. اختلاف در این بود که آیا اولین بار فرانس وورس بود یا زوریکین که تلویزیون امروزه را اختراع کرد. بعضی از اینها ادعا دارند وقتی که فرانس وورس برای اولین بار می خواست آن را بسازد، این RCA بود که اولین بار به خرید و فروش تلویزیون می‌پرداخت و کارمندان RCA بودند که تاریخ اختراع تلویزیون را نوشتند. با این وجود فرانس وورس جنگ قانونی در برابر این مسئله را برد، او هرگز قادر نبود تا سرمایه گذاری تمام و کامل روی اختراعش بکند.
پخش برنامه از تلویزیون
اولین فاصله زیاد پخش تلویزیون عمومی که از واشنگتن DC به نیویورک پخش شد، در 7 آوریل 1927 پیدار شد. تصویرهای پخش شده در مورد مسائل بازرگانی بود. هربرت هوور اولین سرویس مشابه WGY بود، شنکتدی، نیویورک در 11 می 1928 افتتاح شد. اولین نمایش تلویزیون انگلیسی مردی با گل در دهانش بود، که در ژوئیه 1930م پخش شد. ایستگاه CBS در نیویورک اولین برنامه‌های منظم خود را در هفت روز هفته در ایالات متحده پخش می‌کرد. در 21 ژوئیه 1931م اولین پخش جیمز جی. واکر ، کیت اسمیت و جورج گرش وین اولین تلویزیون تمام الکترونیکی در لوس آنجلس شروع به کار کرد.
CA توسط پخش دن لی. تاریخ شروع آنها از 23 دسامبر 1931م در W6XA0 که بعدا KTSL شد. اصولا تجهیزات مکانیکی استفاده شد، ولی در ژوئن 1936 سرویس 300 خطه تمام الکترونیکی راه اندازی شد. در سال 1932 برنامه BBC راه اندزی شد که از سیستم 30 خط استفاده می‌کرد، این پخشها تا 11 دسامبر 1935ادامه داشت. در 21 نوامبر 1936، BBC شروع به پخش سیستم دو طرفه نمود. شش ماه بعد ، انجمن شهر بیان کرد که تصویر الکترونیکی EMI مارکونی ، برترین تصویر گرفته شده است و آنها را یک نمونه استاندارد انتخاب کردند. این سرویس به عنوان اولین سرویس تلویزیون عمومی منظم و با محدودیت بالای جهانی نامگذاری شد.
از وقتی که سرویس تلویزیونی منظم به صورت استاندارد 180 خطی در آلمان پخش شده است، خسارات جنگ جهانی دوم باعث شد تا اختلالاتی در سرویس بوجود آید. نمایشهای تلویزیونی فقط از محل الکساندرا 1946 پخش شد. اولین پخش تلویزیونی منظم در کانادا از سال 1952شروع شد، دقیقا از وقتی که CBS دو ایستگاه در فضا تأسیس نمود. یکی در مونترال ، کبک در 6 سپتامبر و دیگری در تورنتو ، اونتاریو در دو روز بعد راه اندازی شد.
اولین پخش زنده تلویزیونی
اولین پخش زنده تلویزیونی (سراسری) یا قاره‌ای در سان فرانسیسکو ، کالیفرنیا از کنفرانس عهد نامه صلح ژاپن در 4 سپتامبر، 1995 انجام شد. در سال 1958، شرکت CBC برنامه تلویزیونی وسیعی را در جهان کامل نموده از سیدنی، نووآ اسکویتا به ویکتوریا ، کلمبیای انگلیس. برنامه در تلویزیون پخش شد.
ایستگاههای تلویزیونی
در ابتدا پخش خشکی زمینی تنها راهی بود که تلویزیون پخش می‌شد. زیرا قدرت پخش محدود بود، نظم دولت بصورت معمولی بود. در آمریکا نمایندگی ارتباطات فدرال از ایستگاه اجازه پخش تبلیغات را گرفت. ولی شامل این بود که تعهد در قبال سرویس برنامه عمومی به عنوان یکی از نیازمندیهای گرفتن جواز می‌باشد. در مقایسه ، پادشاهی متحده یک برنامه مختلفی را انتخاب کرد، قیمت یا نرخی را برای صاحبان برای جواز تلویزیون وضع می‌کند که هر شخصی هر برنامه‌ای را می‌خواهد دریافت کند. برای تأسیس BBC که به عنوان بخشی از مجوز سلطنتی بود سرویس عمومی داشتند.
تولید کابل و ماهواره‌ها به عنوان وسایل پخش در سال 1970 تاجران را بر این داشت تا کانال هایی را برای مخاطبان تأسیس کنند، به عنوان HBO و یا مثل پخش آسمان انگلیسی. نتیجتا هر کشوری در جهان حداقل یک کانال تلویزیونی تولید کرده است. تلویزیون در تمام جهان رشد کرده است، تمام کشورها را قادر می‌سازد تا پخشهایی از فرهنگ و جامعه را به دیگران نشان بدهند.
در اواخر سال 1980 در تمام خانه‌ها در ایالات متحده حداقل یک تلویزیون وجود داشت. برطبق میانگین آمار ، مردم آمریکا در هر روز 4 ساعت برنامه تلویزیونی نگاه می‌کنند. و 3/2 مردم آمریکا بیشتر خبرها را از تلویزیون دریافت می‌کنند و بقیه تمام اخبار خود را از تلویزیون دریافت می‌کنند.

رمزگان در تلویزیون
« امبرتو اکو »،نشانه شناس برجسته ایتالیایی در مقاله ای با عنوان" به سوی کاوش نشانه شناختی در پیام تلویزیونی" می نویسد: رمز گشایی انحرافی در رسانه های جمعی قاعده است .زیرا مردم از رمزهای مختلفی برای فهم پیام استفاده می کنند و به همین جهت تفسیرهای گوناگونی از آن به وجود می آید .
منتقل کنندگان پیام ،با مخاطبان خود به لحاظ طبقه اجتماعی ، سطح تحصیلات ،جهان بینی و روحیه گروهی تفاوتهایی دارند . از این رو دریافت کنندگان پیام با منتقل کنندگان پیام دارای پیام یکسان نیستند و به همین دلیل دریافت کنندگان، پیام را از دید خود تفسیر میکنند.
رمزها را به دلیل ویژگیهایشـان به دشواری می توان مشاهده کرد زیرا که فراگیــر، مشخص و واضح هستند. این صفات باعث می شوند که نامرئی باشند و در واقع اطلاعاتی هستند در مورد همه ابعاد زندگی ما .
رمز نظامی از نشانه های قانونمند است که آحاد یک فرهنگ به قوانین و عرف آن پایبند اند . این نظام مفاهیمی را در فرهنگ به وجود آورده اشاعه می دهد که موجب حفظ آن فرهنگ می شود . رمز حلقه واسط بین پدید آورنده متن ( برنامه های تلویزیونی ) و مخاطب است و همین طور حکم عامل پیوند دورنی متن را دارد . از همین راه پیوند درونی است که متون مختلف ، در شبکه ای از معانی به وجود آوردنده دنیایی فرهنگی ما با یکدیگر پیوند می زنند . در کل می توان گفت در تلویزیون رمزها در جهت واقیعت پذیری و بازنمایی از واقیعت در جهت القای یک نوع ایده ئولوژی به مخاطب ها به کار گرفته می شود. با به کار گیری رمز ها و همچنین با استفاده از فن تصویری مانند زاویه ها ، نما ها ، عدسی و لنز که هرکدام به نوعی معنا و مفهوم خاصی را در بیننده منتقل می سازد ، این امکان نیز به وجود می آید که محتوای هر پیام ناخود آگاه در بیننده تاثیر گذار باشد . با این وجود طبیعی است که تغییرات شگرفی در رفتار و گفتار حتی در روند زندگی هر بیننده ای تلویزیون به وجود آید . همانطورکه مک لوهان نیز معتقد است : تلویزیون وسیله ای ارتباطی سرد است که می تواند تمام حواس تماشاگر را به خودش جذب کند . در واقع تماشاگر وقتی که تلویزیون نگاه می کند تبدیل به یک دستگاه پخش می شود و برنامه های که از تلویزیون ارائه می گردد ، مانند یک کاست در داخل ذهن مخاطب که حال تبدیل به یک دستگاه پخش شده است ، قرار می گیرد و هر آنچه که می بیند و یا می شنود را دقیقا به فعلیت در می آورد. بنابراین رمزهایی که در تلویزیون همراه با فن آوری ارتباطی روز بکار برده می شود ، می تواند در تغییر روند زندگی اجتماعی مردم تاثیر گذار باشد.
جوامع را مي توان به جوامع سرد (كم سواد) و جوامع گرم كه از سطح سواد بالايي برخوردار هستند تقسيم كرد و رسانه هايي مثل عكس، راديو و سينما را نيز وسيله ارتباطي گرم دانست كه تنها در امتداد يكي از حواس آد م ها مي باشد ولي رسانه هاي سرد (تلفن و تلويزيون) تماشاگر را با تمام وجودش جذب برنامه هاي خود مي كند. رسانه هاي سرد مثل تلويزيون باعث تضعيف افراد جدي و پرتحرك مي شوند. مثلاً گفته مي شود اگر تلويزيون قبل از هيتلر اختراع شده بود، ديدگاه مردم بعد از تماشاي هيتلر از تلويزيون تفاوت پيدا مي كرد. اين اعتقاد وجود دارد كه ديكتاتورهايي مانند هيتلر اگر در تلويزيون ظاهر شوند و آنها جديت خود را بروز دهند، به طور طبيعي محبوبيت خود را از دست مي دهند. اما اين نوع افراد، در استفاده از راديو و تأثيرگذاري برجامعه مؤثرتر واقع مي شوند. بنابراين نتيجه گيري مي شود كه تلويزيون دشمن سرسخت ديكتاتورها است و اگر آنها بخواهند از تلويزيون، تصاوير و سخنراني هايشان پخش شود، به سرعت محبوبيت خود را از دست مي دهند ولي با اين حال، تلويزيون در نمايش برنامه هاي ساده و غيرجدي بسيار موفق عمل خواهد كرد. محمد دادگران معتقد است بين بالا رفتن سن و دلبستگي به كشور همبستگي مثبت وجود دارد. برهمين اساس نتيجه گيري مي كند كه هر چقدر سنش بالاتر مي رود عشق و علاقه اش به كشور بيشتر مي شود.
نشانه شناسی شرلوک هلمز
در کتاب «روش های تحلیل رسانه ها» نوشته آرتور آسابرگر با ترجمه زیبا و روان پرویز اجلالی داستانی شگفت آمده است:
در داستانهای شرلوک هلمز همیشه وضعیتی پیش می آید که همه را گیج می کند. اما هلمز بالاخره راه حل آن را پیدا می کند.
او این کار را با خواندن نشانه هایی که دیگران پیش پا افتاده و بی اهمیت می شمارند انجام می دهد. در داستان «جواهر آبی»، واتسن، هلمز را در حال وارسی کردن کلاهی که پلیسی برایش آورده مشاهده می کند. واتسن کلاه را اینگونه توصیف می کند: کهنه، با آستری رنگ و رو رفته، شکافته شده، پر از گرد و خاک و دارای چند لکه.
هلمز از واتسن می پرسد که از این کلاه چه چیزهایی راجع به صاحبش می توان استنباط کرد؟ واتسن پس از وارسی کلاه می گوید: هیچ چیز.
در این هنگام هلمز مفصلا توضیح می دهد که صاحب کلاه دارای چه خصوصیاتی است، مثلا بسیار روشنفکر است. یک باره بخت از او برگشته، زنش دیگر دوستش ندارد، بیشتر خانه نشین است و احتمالا در خانه اش از گاز خبری نیست. واتسن تعجب می کند: «حتما شوخی می کنی، هلمز؟» در این هنگام هلمز نشان می دهد که چگونه به این نتایج رسیده است. وی کلاه را وارسی کرده به بعضی چیزها توجه نشان داده (دال ها) و از آنجا شروع به پیشروی کرده است (مدلول های پنهان را تشریح کرده است.
دال: اندازه کلاه (بزرگی مغز) مدلول: صاحب کلاه روشنفکر است.
دال: کیفیت کلاه خوب است اما سه سال از عمر آن گذشته مدلول: مرد کلاه تازه ای ندارد، بخت از او برگشته و وضعیت خوبی ندارد.
دال: هفته هاست که کلاه تمیز نشده است مدلول: همسر مرد دیگر دوستش ندارد
دال: گرد و خاک روی کلاه، گرد و خاک قهوه ای رنگ خانه است مدلول: مرد کمتر از خانه بیرون می رود.
دال: لکه های شمع آب شده بر کلاه دیده می شود. مدلول: خانه گاز ندارد.
معانی در نشانه ها و متون که می توان آنها را مجموعه ای از نشانه ها دانست همیشه نمایان نیستند، بلکه باید آنها را جست و جو کرد.
نشانه‌شناسی یکی از تفسیری‌ترین روش‌های تحلیل متن می‌باشد و موفقیت یا شکست آن به عنوان یک روش، به توان پژوهشگران در تبیین نمونه ها بستگی دارد.
کارکرد تلویزیون
تلويزيون،یک رسانه ارتباط جمعی است و از این رو، اهمیت ویژه ای دارد. این رسانه، یکی از پل های ارتباطی میان مخاطب و سیاست، نظام، اجتماع، اخبار و حوادث شمرده می شود و یک الگوی یادگیری اجتماعی است و مردم از راه «یادگیری مشاهده ای»، الگوهای بسیاری را از این رسانه می آموزند و به آن عمل می کنند. این رسانه، وسیله ای برای همسان کردن نگرش ها و رفتار مخاطبان است. سرگرم کردن مخاطبان، از دیگر ویژگی های تلويزيون است؛ چرا که مخاطب از این راه می تواند از زیر بار فشارهای روانی زندگی شهری، فرار و تجدید نیرو کند. ویژگی سرگرم کنندگی تلويزيون سبب می شود تا برنامه سازان، قالب های تلويزيونی را بر مبنای جذابیت، جلب مشتری و رضایت مندی آنها شکل دهند. تلويزيون ، سبب عمومی شدن دانش و آگاهی، آشنایی مردم با پیشرفت های جوامع دیگر و پدید آمدن انگیزه های قوی تر برای رقابت می شود. به این ترتیب، مردم به تلويزيون به عنوان رسانه ای می نگرند که هر لحظه جهان را به آنها می نمایاند
برخی از اندیشمندان معتقدند با استفاده از تلويزيون ، به راحتی می توان یک جریان فکری به وجود آورد. امروزه تلويزيون تا دورترین روستاها راه یافته است. از این روست که تلويزيون را می توان دانشگاه عمومی گسترده ای با مخاطبانی در گروه های گوناگون در نظر آورد. برنامه های تلويزيون می تواند آثار مطلوب و نامطلوبی بر مخاطبان بگذارد. تأثیر گذاری تلويزيون به علت شنیداری و دیداری بودن آن، در مقایسه با دیگر رسانه های ارتباط جمعی بیشتر است. تلويزيون می تواند در زندگی مدرن امروز بسیار سودمند یا زیان بخش باشد. این رسانه به علت اینکه بسیاری از مردم با آن سر و کار دارند و اوقات بیکاری خود را با آن می گذرانند، می تواند آگاه کند، بیاموزد، تشویق کند و احساس را برانگیزاند. نمایش برخی فیلم های سینمایی که در بردارنده خشونت زبانی و بدنی است، از جمله آسیب های مخرب تلويزيون بر مخاطبان به شمار می رود. برخی آگهی های تجاری، مصرف گرایی را میان مردم جامعه رواج می دهد که این وضعیت را نیز می توان از آسیب های تبلیغی تلويزيون نام برد.
تأثیر تلويزيون بر افکار عمومی
تلويزيون ، یکی از مؤثرترین و گسترده ترین دستگاه های پیام رسانی در جهان امروز به شمار می آید. این رسانه در مقایسه با دیگر رسانه ها به دلیل استفاده از جاذبه های تصویری و هنری، تأثیرگذاری بیشتری بر افکار عمومی و رفتار مخاطبان خود دارد. در واقع، تلويزيون با آموزش مفاهیم فرهنگی و اعتقادی، ترسیم و تبیین نمودهای برجسته و الگوهای مثبت و منفی، تبلیغ و ترویج مصرف کالاها و محصولات داخلی و خارجی، نهادینه سازی هنجارهای مناسب و نامناسب و حتی تغییر ذایقه و ذوق بینندگان، از جایگاهی کاملاً استثنایی در این مسئله برخوردار است و حتی می تواند رهبری افکار عمومی جامعه را در دست گیرد
گرچه گاه رسانه ها به طور مستقیم وارد مباحث و منازعات اجتماعی و سیاسی نمی شوند اما با بازتاب خواسته های مردمی و از طرفی تصـمیمات و برنامه های سیاسی دولتمردان و احزاب و گروه های سیاسـی، به گونه ای گفت وگویی را میان آن ها سامان می دهند.
به همین دلیل رسانه ها را رکن پنهان دموکراسی خوانده اند. رسانه ها آگاهی را در سپهر عمومی فراگیر می سازند و بر جنبه های ناپیدا و کمتر شناخته شده و چه بسا ناشناخته آن (سپهر عمومی) پرتو می افکنند. براین پایه، رسانه ها نقش مهمی در توسعه و شکوفایی اجتماعی و سیاسی برعهده دارند. مطلب حاضر به اهمیت و نقش رسانه ها از این حیث می پردازد.
رسانه ها ابزار قدرتمندی هستند که می توانند بر تصمیم گیری دولت ها در برنامه ریزی و همچنین نگرش مردم نسبت به دولت ها، تأثیرات عمیقی داشته باشند؛ بنابراین از زمان پیدایش خود، در راستای ترغیب و اقناع مردم، تأثیرگذاری بر افکار و رفتار سیاسی آنان و اطلاع رسانی برنامه های دولت به آنها، مورد توجه سیاستمداران بوده اند و دولت ها سعی در تسلط ها و جهت دهی به آنها را داشته اند. امروزه که شکوفایی و توسعه در ابعاد مختلف و به ویژه در بعد سیاسی به صورت یکی از ضروریات مهمی که هم از سوی نظام سیاسی و هم از سوی مردم به صورت اجماعی درآمده التزامی برای اصحاب تحقیق ایجاد شده است که به موجب آن باید تلاش کنند تا نقش عوامل مختلف را در تأثیرگذاری مثبت و منفی بر شکوفایی و توسعه یافتگی به ویژه توسعه یافتگی سیاسی بیش از هر زمان دیگر مورد واکاوی قرار دهند.
تلویزیون اكنون تنها به ما اطلاعات لازم برای یك زندگی در جامعه مدرن و پست مدرن نمی دهد; بلكه تعیین می كند كه مهم چیست؟ و چه چیز بی اهمیت است؟ مطلوب و غیر مطلوب كدام است؟ طرز لباس پوشیدن و آداب معاشرت را نیز تلویزیون تعیین می كند. حتی پاسخ دادن به این پرسش كه صدا و سیمای مطلوب كدام است، خود به خود و دانسته و ندانسته، احیانا به عهده تلویزیون گذاشته می شود. در این صورت، دیگر نمی توان تلویزیون را وسیله انگاشت.
قدرت تلویزیون
جامعه شناسان بر قدرت بیشتر رسانه تلویزیون در مقابل سایر رسانه ها تاکید می ورزند و در برخی موارد، از تلویزیون به عنوان پرقدرت ترین رسانه نام می برند (اعزازی:1373،52) بزرگترین دلیل این قدرت ، طیف گسترده مخاطبان می باشد .تلویزیون جزئی از زندگی روزمره آدمیان دنیای امروز را تشکیل می دهد ،اما از این نکته هم نباید غافل شد که همانگونه که کاتز می گوید :"پیام پرقدرت ترین رسانه ها هم بر فردی که بر مبنای ویژگی های اجتماعی و روان شناختی خود برای آن استفاده نمی یابد، اثری ندارد ." ارزش ها ، علایق، وابستگی ها و نقش اجتماعی مخاطبان در استفاده از رسانه ها، نقش مهمی را ایفا می کند.(نیکو و همکاران:1381،78) مخاطب برنامه های تلویزیون بودن صرف تماشای تلویزیون در زمان و مکان خاص نیست بلکه عوامل پیشین، حین و پسین در درک مخاطب نقش بسزایی دارد که شرایط فیزیکی و اجتماعی مختلفی در آن دخیل هستند .

تاثير ديگر رسانه ها بر مصرف تلويزيون
معمولا گذراندن اوقات فراغت دارای مخارجی است ، تلویزیون کم خرج ترین وسیله گذراندن فراغت است. با وجود رسانه های دیگری چون سینما ، کتاب ، اینترنت و ... ، تلویزیون از همه رسانه های دیگر بیشتر استفاده می شود.
با ورود یک دستگاه تلویزیون به خانه ، تغییراتی در شیوه رفتاری افراد خانواده دیده می شود اکثر گردهم آییهای شبانه خانواده به دور تلویزیون و به خاطر برنامه های آن است .تلویزیون گروه خانواده را دور خود متمرکز می کند. البته روشن بودن تلویزیون حتی با وجود عدم توجه و تماشای اعضاء خانواده نشان از نوعی عادت نیز دارد . بوردیو اندیشه "عادت" را برای مشخص کردن نظامی از گرایش های فرهنگی برگرفته از اجتماع و کنش هایی که مردم را از دیدگاه شیوه زیستی از هم متمایز می کند ،زنده و دوباره مطرح کرد . عادت ، تمام پهنه ی فرهنگی – تولید ، ادراک و ارزیابی کنش های روزمره _ را در بر می گیرد . ماکوزه می گوید: نظارت اجتماعی باعث شده تا نیاز مقاومت ناپذیر به تولید و مصرف زائد، نیاز به کار خرفت کننده که در واقع ضروری هم نیست ، نیاز به فراغتی که این خرفتی را ستایش و تداوم بخشد پیدا می شود .
لال کاربرد های اجتماعی تلویزیون را اینگونه عنوان می کند :
آسان سازی ارتباط : نمایش تجربه ها ، زمینه های مشترک ، ورود به گفتگو ها ، کاهش دل نگرانی ، فراهم آوردن موضوع برای گفتگو ف مشخص کردن ارزش ها
وابستگی / روی گردانی : تماس یا روی گردانی جسمی و کلامی ، همبستگی خانوادگی ، آرامش دهنده به خانواده ، کاهش برخورد ، نگهداری پیوند ها
آموزش اجتماعی : تصمیم گیری ، نمومه برداری رفتاری ، حل دشواری ها ، انتقال ارزش ها، مشروع سازی ،پراکندن دانسته ها ، جایگزین آموزش مدرسه ای
کارآمدی / چیرگی : انجام نقش اجتماعی ، تقویت نقشه ، عرضه داشت نقش های جایگزین، اعتبار روشنفکرانه ، اعمال قدرت ، دروازه بانی خبر ، آسان سازی گفتمان .
البته از میان کارکرد های تلویزیون ویژگی های خود رسانه تلویزیون و شرایط تماشای آن،کارکرد سرگرم کنندگی از همه بیشتر است. "تلویزیون قبل از هر چیز به عنوان وسیله تمدد اعصاب ، گذراندن وقت آزاد بدون ایجاد معضل وجود برای خود ، و در عین حال ابزار آموختن تلقی می شود .
فرد زمانی که خسته از کار روزانه به خصوص زندگی پر تراکم شهری ،جلوی تلویزیون می نشیند می خواهد به نوعی از مشکلات خود فرار کند و حتی اگر شده لحظاتی چند با دنیایی آرام و سرگرم کننده ارتباط برقرار کند . البته نباید از نقش آموزشی تلویزیون غافل شد چرا که زمانی که مخاطب خود را در آغوش تلویزیون رها می کند به صورت غیر مستقیم و ناآگاهانه می تواند خیلی از مفاهیم را هم بپذیرد . این نکته آموزش به نوع القاء پیام از تلویزیون و محتوای برنامه هم بستگی دارد .
برنامه های تلویزیون در بیشتر خانواده ها ، به نوعی ، تغییرات در عادت ها ایجاد می کند.ساعات خواب ، روابط خانوادگی ، غذا خوردن و ساعات تفریح و اوقات فراغت و...تغییر می کند . هماهنگ کردن زمان غذاخودن با برنامه های تلویزیون و یا بیدار ماندن برای دیدن بعضی برنامه ها از اثرات آشکار تلویزیون بر برنامه خانواده می باشد .
از آنجا که کار تلویزیون نمایش است ، زمانی می تواند ما را به نمایش خود جلب کند که نمایش با ما رابطه برقرار کند ، این رابطه به دو صورت برقرار می شود : یا خودمان در آن نمایش ببینیم یعنی خودمان را با ابژه و یا شخصیتی از آن نمایش هم هویت کنیم ، یا تمایلات و خواسته های قلبی که در ما وجود دارند ولی نمی خواهیم آن را قبول کنیم به صورت کم و بیش ناآگاهانه نمایش نسبت دهیم و یا در آن فرافکنی کنیم . این دو فراگرد که در آن واحد هم متضاد و هم مکمل هم هستند، یعنی فراگرد این همانی و فرافکنی در تحلیل روابط میان تماشاگر و نمایش نقش اساسی دارد . به همین دلیل توجه به داستان ها سریال های تلویزیونی بیش از سایر برنامه ها ارجحیت دارد.
نکته قابل توجه دیگر استفاده ابزارگرایانه از تلویزیون برای ایجاد بحث و گفت و گو می باشد. مصرف ابداعی، مصرف تولیدی است. مصرف‌كننده در این‌جا تولید كنننده است. همان‌طور كه فیسك گفته‌است كالاها ناتمام تولید می‌شوند این مصرف‌كننده‌ها هستند كه كالاها را تكمیل می‌كنند. بنابراین در این رویكرد معنای مصرف و تولید تغییر یافته و در نفس كردار مصرفی نوعی مقاومت و تولید دیده می‌شود.(کاظمی:1384)اولین قدم برای برقراری ارتباط اجتماعی ، یافتن موضوعی است که برای دو طرف جالب باشد.ممکن است رسانه های جمعی ، به ویژه رادیو و تلویزیون که جنبه همگانی تری دارند،موضوع صحبت فراهم سازند همچنین در مورادی که ارتباط اجتماعی در گروه (دوستان یا خانواده) دیده می شود ، فرد احساس می کند برای آن که بتواند در صحبت ها شرکت کند ، ناگریز باید از محتوای رسانه ها آگاه باشد. شاید بتوان با دیدی جنسیتی اینگونه عنوان کرد که زنان برای برقراری ارتباط و تحکیم هویت خود در این ارتباط بیشتر از مردان از موضوعیت بحث در مورد سریال ها، مدل های لباس و شیوه و نوع رفتار صحبت می کنند . البته مردان هم برای بحث های سیاسی خود تا حدودی از این حربه استفاده می کنند .
در پایان باید گفت" در جامعه ی جدید فرد از یكسو آزاد است و فردیتش شكل می‌گیرد و از سوی دیگر در حصار جامعه خود را حس می‌كند و دائما به عرصه‌های آزادی او تعرض می‌شود. در چنین وضعیتی شیوه ی خاص مصرف كردن راهی برای بیان خود در رابطه با دیگران است. بنابراین مصرف كردن راهی برای اثبات خود و حفظ اقتدار فردی است."(کاظمی:1384)مصرف تلویزیون نیز از این قاعده مستثنی نیست و فرد در جریان تماشا و مصرف تلویزیون سعی در تحکیم هویت شخصی اش دارد و هم این هویت شیوه مصرف اش را تعیین می کند .در این فرآیند فرد کامل می شود .
آشنایی با تاریخچه تلویزیون در ایران
نخستین فرستنده تلویزیونی تاریخ ایران ساعت پنج بعد از ظهر جمعه یازدهم مهرماه سال 1337 آغاز به کار كرد.در دهه 30 هجری شمسی، وقتی دولت وقت سرگرم تدارک زمینه و طرح‌ریزی برای ایجاد تلویزیون بود «حبیب‌الله ثابت پاسال» از بخش خصوصی پیشدستی کرد و پیشنهاد تاسیس یک ایستگاه فرستنده تلویزیونی را ارائه داد.از آنجا که پاسال از اعتماد دربار برخوردار بود، با پیشنهاد او موافقت شد و مجلس شورای ملی در تیرماه سال 1337 ماده‌ای با چهار تبصره مصوب كرد که به موجب آن اجازه داده می‌شد یک فرستنده تلویزیونی زیر پوشش وزارت پست و تلگراف و تلفن در تهران ایجاد شود. این فرستنده تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف بود و تمامی برنامه‌های آن از مقررات اداره کل انتشارات پیروی می‌کرد.نخستین فرستنده تلویزیونی ایران ساعت پنج بعد از ظهر جمعه یازدهم مهرماه 1337 اولین برنامه خود را پخش کرد. این فرستنده که "تلویزیون ایران" نامیده می‌شد، ابتدا هر روز از شش بعد از ظهر تا 10 شب برنامه داشت.تلویزیون ایران به صورت خصوصی اداره می‌شد و متکی به درآمد خود از آگهی‌های تجارتی و تبلیغاتی بود. این سازمان پس از یک سال فعالیت برنامه‌های روزانه خود را در تهران به پنج ساعت افزایش داد و در سال 1340 فرستنده دیگری در آبادان و یک فرستنده تقویتی در اهواز تاسیس کرد.رونق کار تلویزیون ایران تصمیم حکومت را در تاسیس یک شبکه تلویزیونی سراسری قطعی‌تر کرد. بنابراین در سال 1343 یک گروه فرانسوی از سوی سازمان برنامه و بودجه مامور بررسی و طراحی یک مرز تلویزیونی شد. سرانجام پس از تصویب طرح ایجاد "تلویزیون ملی ایران"، یک ایستگاه کوچک به وجود آمد و با امکاناتی ساده پخش برنامه‌های آزمایشی را از سال 1345 آغاز کرد.امکانات فنی تلویزیون در آن زمان به یک استودیو، سه دوربین و دو دستگاه ضبط مغناطیسی محدود می‌شد و از آنجا که فرستنده تلویزیون ایران با سیستم 525 خطی آمریکایی کار می‌کرد و سیستم تلویزیون ملی 625 خطی اروپایی بود، تلویزیون ملی با نصب یک فرستنده دو کیلو واتی با سیستم 525 خطی بر بالای ساختمان هتل هیلتون، امکان استفاده از این شبکه را برای همه دارندگان تلویزیون با سیستم‌های مختلف، امکان‌پذیر ‌کرد.مدتی کمتر از دو سال از تاسیس تلویزیون ملی نمی‌گذشت که در 17 مرداد 1347 نخستین مرکز شهرستانی تلویزیون ملی در ارومیه گشایش یافت و چندی بعد مرکز تلویزیونی بندرعباس به کار افتاد. مراکز تلویزیونی به تدریج یکی بعد از دیگری در شهرهای مختلف شروع به فعالیت کردند و پیام‌های سیاسی، فرهنگی و تفریحی را طبق ماموریت‌هایی که برنامه‌ریزان حکومت تعیین کرده بودند، به قشرهای وسیع‌تری از مردم رساندند.از آغاز شکل‌گیری تلویزیون عده زیادی از فیلمسازان به علت امکانات مالی بیشتری که تلویزیون در اختیار سازندگان و تهیه‌کنندگان قرار می‌داد جذب آن شدند. در نتیجه تلویزیون به صورت یکی از مراکز مهم فیلم‌سازی در بخش دولتی درآمد و تعداد زیادی فیلم داستانی و مستند از جمله مستند خبری (که درصد بیشتری را نسبت به دیگر انواع فیلم‌ها داشت) و سریال‌های گوناگون در آن ساخته شد، به گونه‌ای که حاصل کار فیلمسازان تلویزیونی تا قبل از انقلاب نزدیک به هزار فیلم کوتاه و بلند بود.در ایران از همان سال‌های اولیه کار تلویزیون سریال‌سازی نیز پا گرفت. "امیرارسلان نامدار" از نخستین سریال‌های ایرانی است که از تلویزیون ملی پخش شد.تلویزیون ملی ایران در سال‌های پس از انقلاب اسلامی با تغییر نام به سیمای جمهوری اسلامی ایران در قالب دو شبکه برنامه‌های خود را پی گرفت. در سال‌های آغازین پس از انقلاب بیشترین زمان برنامه‌های سیما به مستندهای سیاسی تبلیغاتی و اخبار سراسری اختصاص داشت.مستندهایی از پرونده‌های سیاسی عوامل رژیم سابق، عوامل گروهک‌های منافقین، مجاهدین و اعترافات آنها از آن جمله بود. به تناسب وضع بحرانی جامعه پس از انقلاب و به تبع آن آغاز جنگ ایران و عراق این روند به سوی فیلم‌های مستند از جنگ و جبهه تغییر مسیر داد و تا سال‌ها بعد این روند همچنان ادامه داشت.برنامه‌هایی مانند "روایت فتح" محصول این دوران هستند. در این سال‌ها مجموعه‌های نمایشی و داستانی چون "سلطان و شبان" به کارگردانی داریوش فرهنگ، "سربداران" به کارگردانی محمدعلی نجفی، "هزاردستان" به کارگردانی علی حاتمی، "کوچک جنگلی" به کارگردانی داریوش بحرانی و بهروز افخمی و ... ساخته شدند.
در کنار این مجموعه های تاریخی، از مجموعه‌های داستانی-اجتماعی آن روزگار باید به مجموعه "آینه" اشاره کرد. مجموعه‌ای که در قالبی نمایشی كه به دو روی سکه زندگی خانواده‌های مختلف می‌پرداخت.در دهه هفتاد بود که از انحصار شبکه یک و دو بیرون آمد و با تأسیس شبکه سه سیما با رویکردی به جوانان و ورزش عرصه های جدیدی را در جذب مخاطب آزمود.در واقع از همین مقطع زمانی بود که با آزاد شدن ویدئو، رونق سینما، فیلم‌های ویدئویی و بعدها سی.دی و دی.وی.دی، فرصت انتخاب برای مخاطبان بیشتر شد.با تأسیس شبکه پنجم با عنوان شبکه تهران و اختصاص یک شبکه استانی به استان‌های کشور، توجه به مناسبات درون گروهی شهرستان‌ها و استان‌ها در دستور برنامه‌سازان قرار گرفت.تأسیس شبکه چهار با شعار پرداختن به برنامه‌های علمی، فرهنگی و هنری فاخر ایران و جهان و نهایتاً شبکه خبر همگی در راستای سیاست‌های جدید برای تأمین گونه‌های مختلف سلایق مخاطب مفهوم پیدا کرد.



نتیجه گیری
طبق آخرین نظریه های ارتباط جمعی امروزه ما در عصر «ژئومدیا» قرار داریم یعنی رسانه‌ها در تصمیم گیری‌های مهم جهانی تأثیر مستقیم دارند.
از دیدگاه امام خمینی رحمه الله علیه و مقام معظم رهبری، تلویزیون ، ویژگی های خاصی دارد. این رسانه باید نقش آموزشی و پرورشی داشته و مربی خوبی برای مخاطبان خود باشد. در واقع، تلویزیون باید به دستگاه آموزشی برای مردم تبدیل شود؛ اسلام را به شکل درست به مردم معرفی کند؛ به ارزش های اسلامی پای بند باشد؛ فلسفه انقلاب را به نسل جوان جدید بفهماند و مفهوم استقلال و آزادی را بیش از پیش نهادینه کند. مردمی باشد و با توجه به حقوق همه طبقه های اجتماعی، نظر آنان را بازتاب دهد. افزون بر آن، به پرورش مخاطبان اندیشمند، مستقل و حساس به سرنوشت کشور و آزادمنش بیندیشد. نباید جوانان را از خودشان غافل کند، بلکه باید با ساخت برنامه های هدفمند، آنها را مبارزی آزادمنش بار آورد. مستقل و خودکفا باشد و در یک کلام، باید با گسترش فساد، خشونت و فحشا مقابله کند. فرهنگ اندیشه ورزی را گسترش دهد و اسلامی، انقلابی و مردمی بودن را در برنامه هایش بگنجاند و پدیدار سازد.
به نظر من با وجود هجمه های فرهنگی گسترده ی رسانه های بیگانه، که به راحتی و با کمترین هزینه در دسترس ما قرار گرفته است؛ ما باید با استفاده از دین توانمند و فرهنگ غنی خود رسانه های قدرتمندی سازماندهی کنیم و تأثیر بسزایی بر جامعه جهانی علی الخصوص منطقه خودمان داشته باشیم. مهدی بشارتی




منابع :
• اعزاری ،شهلا (1373)خانواده و تلویزیون ،گناباد : نشر مرندیز
• خجسته، خاطره (2005) تلویزیون چگو نه بوجودآمد ودرکجا شروع به کارکرد ؟
• کازینو ، ژان (1364) قدرت تلویزیون ، ترجمه علی اسدی ، تهران : موسسه انتشارات امیرکبیر
• کاظمی ، عباس (1384) سه پارادایم در مطالعات مصرف فرهنگی
• لال،جیمز(1379)رسانه ها ،ارتباطات ، فرهنگ ،ترجمه مجید نکودست،تهران : انتشارات موسسه ایران
• مارتینز،ادریک ملون (1354)تلویزیون در خاناوده و جامعه نو ،ترجمه جمشید ارجمند،تهران : سروش
• نیکو ، مینو (1381) شناخت مخاطب تلویزیون با رویکرد " استفاده و رضامندی"،تهران: سروش
• مبانی ارتباطات جمعی/ نویسنده: دکتر سیدمحمد دادگران/۱۳۷۴/انتشارات فیروزه
• تلویزیون و گستره عمومی / پیتر دالگرن /مهدی شفقتی / 1385 / انتشارات سروش
• کتاب سروش ، مجموعه مقالات (رسانه ها و فرهنگ) – 1376- انتشارات صدا و سیما
• روش تحلیل رسانه ها – آرتور آسا برگر – پرویز اجلالی – 1383- مرکز مطالعات و تحقیق رسانه ها
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: محسن بقائی

رسانه (تلويزيون) 9 سال 11 ماه ago #91667

کپی است
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.