خوش آمديد,
مهمان
|
|
غلامعلی فرد . اسفند بد . باقر پناهی
chief resident pediatrician : رییس بخش اطفال در بیمارستان assistant attorney general : دستیار وزیر دادگستری he was a con man : او یک کلاهبردار بود cashed almost 4 million dollor in fraudulent checks : نقد کردن نزدیک به 4 میلیون چک جعلی he was sentenced a severe penalty : او محکوم به مجازات سنگینی شد class field trip : گردش علمی fancy restaurant : رستوران مجلل crease : جای تا خوردگی روی کاغذ virgin : دختر باکره abortion : سقط جنین floney : تبهکار staff doctor : پزشک کشیش emergency ward : بخش get braces off : درآرودن سیم ارتودنسی دندان morn : صبح extradition : استمداد مجرم humble : فروتن . خاکی bomb shell : هرچیز شگفت آور و ناگهانی to hold breath : نفس در سینه حبس کردن idioms these people want blood : این آدما خون مردمو تو شیشه میکنن you dont think you can fool me : فکر کردی میتونی گولم بزنی ؟ a man who keeps our pencils sharp to need s.b to help weatha the storm : تحت هر شرایطی کمک کردن turn s.b down for a loan : عدم موافقت وام دادن به کسی to the moon i aws giving him a tour of the apartment : داشتم خونه رو نشونش میدادم i was born yesterday : فکر کردی از پشت کوه اومدم؟ the tomatoes are ripe this morning get in touch with s.b : در دسترس کسی بودن what the hell you are talking about : درباره چه مزخرفی حرف میزنید؟ fell into the conversation pit : گرم صحبت شدن dont be mad at me : از دستم عصبانی نشو dead head : کسی که بدون بلیط وارد جایی میشود گفته میشود centipede farm : افت buddy : دوست . رفیق giggle : هرهر خندیدن |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: بیتا نفیسی
|