یهودیان در گذشته تاریخ همواره مورد تحقیر و نفرت مردم قرار داشتند،چون ایشان‏ هر جا بودند کارشان احتکار بیشتر مواد مصرفی و خوراکی اصلی مردم بود و شخصیت‏کریه و ناپسند ایشان در نزد اروپاییان نمونه‏ های از زشتی و پلیدی آنان بشمار می‏آمد.اکثر شعرا و ادبای اروپایی در اشعار و مقالات خویش بر این بدبینی مردم نسبت به‏ یهود اذعان می‏کردند.
داستان«تاجر ونیزی»از درام نویس مشهور انگلیسی که در آن«شیلوک»رابه عنوان یک تاجر یهودی حریص و نیرنگ باز و کینه توز و خبیث معرفی می‏کند،
بهترین مثال برای نشان دادن بدبینی عمومی مردم نسبت به یهودیان است.سؤال این‏است که یهود چگونه توانست مردم جهان به ویژه اروپاییان و آمریکاییان راشست و شوی مغزی دهد و یهودی را که در نظر آنان انسانی بخیل، خبیث، نیرنگ‏ باز، حیله‏ گر،خونریز، خودبین و ترسو بود به عنوان انسانی زیرک،شجاع، نابغه، خوددار، مخترع، دانشمند و بلنداندیش معرفی نماید؟در جواب باید گفت این پیروزی که به وسیله یهودیان حاصل شد،تصادفی نیست،بلکه سالها نقشه کشیده‏ اند و طراحی نموده‏ اند تا بدین نتیجه مطلوب دست یابند.آنها به این نتیجه رسیدند که موفق‏ ترین وسیله‏ای که می‏توانند توسط آن ذهن‏ مردم جهان را نسبت به خود تغییر دهند،سیطره و نفوذ بر رسانه‏ های خبری جهان است.
در سال 1869 میلادی خاخام یهودی«راشورون»در سخنرانی خود که در شهر«پراگ»در اهتمام یهود به تبلیغات ایراد کرد چنین گفت:
«اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است،بی‏ تردیدمطبوعات و روزنامه‏ نگاری دومین ابزار کار ما خواهد بود»اولین کنگره صهیونیسم که به ریاست«تئودور هرتزل»در سال 1897 میلادی،در شهر«بال»سوئیس تشکیل شد،زمینه خطرناکی را بوجود آورد…زیرا شیاطینی‏ که در این کنگره گرد آمده بودند،بر این نظر اتفاق داشتند که نقشه برپایی دولت‏ اسرائیل جز با تسلط بر سازمانه ای خبری جهان به ویژه مطبوعات و روزنامه‏ نگاری‏ میسر نخواهد شد.لذا در پروتکل دوازدهم فلاسفه خبیث صهیونیسم آمده است:«ما جریان مطبوعات و روزنامه‏نگاری را بدین صورت در خدمت خویش ‏در می‏آوریم:آرام آرام به سمت صهیونی کردن مطبوعات حرکت می‏کنیم و افسار وعنان آن را به دست گرفته و به سمت خود منعطف می‏سازیم؛ما نباید بگذاریم که‏ دشمنان مان به روزنامه‏ ها و رسانه‏ های خبریی که بیانگر آرا و نظرات آنان باشد، دست‏یابند؛ هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود؛باید روزنامه‏ های مختلفی داشته باشیم و به وسیله آنها دموکراسی!و جمهوری‏ خواهی!و انقلابی‏ گری و بالاتر از همه لاابالیگری را ترویج کنیم.ما باید بتوانیم هرگاه‏ که خواستیم،شور و هیجان ملتی را برانگیزیم و هرگاه خواستیم آنان را آرام نماییم.همچنین لازم است که ما افرادی را که دارای سوابق اخلاقی نادرستی در جامعه‏ هستند،به سرپرستی امور روزنامه‏ های مهم بگماریم- به ویژه روزنامه‏ هایی که بر ضد مامطالبی می‏نویسند-و آنگاه که دریافتیم اینان در برابر ما خضوع نمی‏کنند و بر خلاف‏ ما موضع می‏گیرند،مسائل سوء اخلاقی ایشان را فاش سازیم و کارشان را یکسره کنیم‏ و به دیگران نیز بفهمانیم که در صورت مخالفت با ما به چنین وضع اسف‏باری دچارخواهند شد…».
در واقع چنین امری اتفاق افتاد و چند سالی از این تصمیم نگذشت که صهیونیسم‏ بر اغلب رسانه‏ های خبری در اروپا و آمریکا،بلکه در اغلب نقاط جهان مسلط شد.آنان در خلال انجام این مهم در صدد بر آمدند که چهره زشت و کریه یهود را به ویژه نزد اروپاییان و آمریکاییان زیبا و دوست داشتنی وانمود سازند.اما آنان علی‏رغم کوشش‏ خستگی‏ ناپذیر خود برای رسیدن به هدف خویش پیروزی چندانی به دست نیاوردندو در خلال چهار دهه از قرن بیستم نتوانستند تغییری در دیدگاه مردم نسبت به چهره‏ پلید و ناپسند یهود ایجاد کنند،اما چیزی نگذشت که با حمله و یورش هیتلر نازی‏ چرخ روزگار به نفع آنان به چرخش در آمد.در این هنگام بهانه به دست یهود افتاد وبا در دست داشتن رسانه‏ های خبری اعمال هیتلر را بزرگ کردند و از کشتارهای جمعی‏ و تنورهای گازی اخبار دروغین و کذبی را پراکندند که چگونه هیتلر یهودیان را داخل‏ این تنورها می‏ سوزاند و یا آنان را تیرباران می‏کند.رسانه‏ های تبلیغی صهیونیسم بر روی چهره زنان و کودکان متمرکز می‏شدند ومی‏خواستند نشانه‏ های ترس و وحشت آنان را به گونه‏ای از چهره‏ شان نمایان سازند تا بدین وسیله عواطف مردم جهان بویژه ملل اروپا و آمریکا را به سوی خود منعطف‏ سازند. یهودیان از سوی دیگر هیتلر را متهم ساختند که ضد نژاد«سامی»است و قصددارد این نژاد را نابود سازد.اگر حملات هیتلر بر علیه یهودیان رنج ها و دشواری هایی را برای آنان بوجود آورد اما از سوی دیگر خدماتی به آنان نمود که تا این زمان از نتایج و اثرات آن بهره مندند.حرکت هیتلر توانست عواطف و توجه اروپاییان و آمریکاییان را به سوی یهودجلب کند که از جمله ثمرات آن می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- انعطاف افکار عمومی جهانی بویژه اروپاییان و آمریکاییان به سوی یهود، به گونه‏ای که آنان خود را در مقابل یهود گناهکار بپندارند.
2- آماده ساختن افکار عمومی برای قبول هر طرحی جهت اسکان یهودیان درفلسطین،با عنایت به مراعات حقوق اهالی فلسطین.
3- جلب افکار و آراء مردم به سوی مهر و عطوفت با یهود و بی‏ اهمیتی نسبت به ملت فلسطین ‏
لازم به ذکر است که فعالیت گسترده تبلیغی یهود برای زیبا وانمود کردن چهره‏ زشت خود،با فعالیت دیگری برای زشت وانمود کردن چهره اعراب‏در مقابل‏ دیدگان جهانیان توأم شده است.هدفی که در پس همه این مسائل پنهان شده است،متقاعد ساختن افکار عمومی‏ جهانیان است که عربیت دشمن تاریخی تمدن مسیحیت است… بدین جهت پس از تهیه چنین مقدماتی برای یهود سهل و آسان است که افکارعمومی جهانیان را متقاعد سازد که هر جا حرف از دست و پنجه نرم کردن با عرب‏ باشد،همراه با یهود در مقابل آنان ایستادگی کنند. بدین گونه بود که یهود کامیاب شد آنان موفق شدند افکار عمومی جهانیان را شست و شو دهند.آنان در زیباسازی چهره یهود در حیطه تفکر و بینش اروپاییان و آمریکایی‏ها نیز پیروز گردیدند.اکنون دیگر یهودی،آن یهودی حیله‏گر و خبیث و مکار و ترسو شمرده نمی‏شود،بلکه به انسانی نمونه و دانشمند و مخترع و شجاع و غیور اطلاق می‏گردد. آن رؤیا از طریق تسلط یهود بر رسانه‏ های خبری جهان به صورت کامل تحقق‏ یافت،که صهیونیسم آن را در کنگره جهانی«بال»به گونه‏ ای که در بخشهای آینده‏ خواهیم آورد،ترسیم نموده است.