پنج شنبه, 09 فروردين 1403

 



موضوع: تحقیق در مورد آداب و رسوم استان تهران

تحقیق در مورد آداب و رسوم استان تهران 10 سال 10 ماه ago #8238

بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست مطالب

مقدمه 2
پیشینه تاریخی 3-2
آداب و مراسم ها 6-3
بازی ها 6
پوشاک 7
زبان و گویش 8
ورزش ها 9
غذا ها 10
مشاهیر 15-10
نژاد و تیره 16
ضرب المثل ها 17
صنایع دستی 18-17
سوغات 18
منبع 19





آداب و رسوم و آئین‌ها در استان تهران
مقدمه:
بررسى و شناخت آيين و جشنهاى هر قومى در شمار فرهنگ عامه است و يكى از زمينه‏هاى پژوهش مردم شناختى است. كتاب‏ها، نوشته‏هاى كهن و برگزارى جشن‏هاى قومى كه همچون بيشتر ميراثهاى فرهنگى ـ هر چند همراه با دگرگونى ـ بر جاى مانده، زمينه پژوهش و بحث و نظر را درباره اين پديده فرهنگى فراهم ساخته است.
برگزارى آيين‏ها به ويژگيهاى فرهنگى، اجتماعى، تاريخى، جغرافياى و اعتقادى جامعه بستگى دارد. كمتر جشنى را مى‏توان يافت كه در دو جامعه يكسان باشد. با اين همه، مردم شناسان، نقش‏ها و ويژگيهاى همانند و همگونى را در بسيارى از جشن‏ها و سنت‏هاى جوامع گذشته يادآور مى‏شوند.
در اينجا به شرح برخى از آداب و رسوم استان تهران مى‏پردازيم

پیشینه تاریخی تهران
منطقه تهران که در شمال غرب فلات مرکزی ایران قرار گرفته از زمانهای دور و ادوار پیش از تاریخ منطقه های مسکونی بوده و ردپای فرهنگ های پیش از تاریخی را در گوشه و کنار آن می توان سراغ گرفت. بررسیها و کاوشهای باستانشناسی از یک سده قبل تا به امروز بسیاری از مراکز فرهنگی در دشت تهران را مشخص و معلوم ساخته و نشان می دهد که این دشت حداقل از نیمه دوم هزاره دوم (عصر آهن) تا به امروز مسکونی بوده است. از زمانی که شهر تهران در سال ۱۲۰۰ هـ.ق توسط آقامحمدخان قاجار به پایتختی ایران برگزیده شد تا به امروز حوادث بی شماری را به خود دیده است. تاریخ افسانهای تهران به «شیث بنآدم» و «هوشنگ پیشدادی» می رسد. در عهد ساسانیان کیش زرتشت در ری رواج یافت و چندین آتشگاه بزرگ در شمال و جنوب تهران ایجاد شد. آتشگاه نخستین قصران در فاصله ۳۰ کیلومتری مرکز تهران رو به روی یکی از ارتفاعات کوه توچال قرار داشت. در فرهنگ آنندراج آمده است: «شهر تهران در قسمت جنوبی شهر حالیه تهران بنا شده و خانه های پستی داشتند که شبیه به غار ولی به تدریج از طرف شمال توسعه یافت و منازل را بیشتر به سرچشمه قنوات نزدیک کرده اند. در کتاب «تهران عصر ناصری» آمده است: تهران قبل از قرن شش هـ.ق یکی از روستاهای ناچیز و کم اهمیت بود و شهر ری که تقریباً در شش کیلومتری تهران قرار داشت، کانون عظیم تمدن و فرهنگ قدیم این خطه به شمار می رفت. تا این که با هجوم ویرانگر مغول، جنگهای داخلی، کشمکشهای مذهبی و تفرقه اندازی های فرقه های مذهبی ری رو به ویرانی نهاد. در کتاب «عجایب البلدان» آمده است: تهران قریه ای است معظم و ولایت ری دارای باغات زیاد به اشجار و ثمرات خوب و فراوان و سکنه در خانه های سرداب مانند به سر میبرند که هر قدر محصور بودنشان امتداد یابد به سبب کثرت آذوقه که از فرط احتیاط ذخیره کرده اند آسوده اند و دائماً به سلطان عصر یاغی و با عساکر او در کارزار و زد و خوردند، مالیات خود را به مسکوک نمی پردازند، بلکه در عوض نقود رایج خروس و مرغ می پردازند تا حمله مغول، هنوز هم تهران به صورت قریه ای نه چندان معتبر باقی مانده بود و مانند دیگر قراء ری، زیر نظر خوارزمشاهیان اداره می شد. «یاقوت حموی» سیاح بزرگ عرب هنگام فرار از دست مغولان در سال ۶۱۷ هـ.ق از این قریه یاد کرده است. با سکونت اهالی ری پس از زلزله های متناوب و نیز حمله مغولان، تهران به تدریج از شکل روستا بیرون آمد و به شهرکی تبدیل شد که دارای چهار امامزاده و چند بقعه متبرکه بود. به عنوان اولین امامزاده های تهران باید از امامزاده زید، یحیی، اسماعیل و سید نصرالدین نام برد. در این دوره کشاورزی و باغداری توسعه پیدا کرد و این امر نظر مهاجمان و ساکنان روستاهای اطراف تهران را به خود جلب کرد. این وضع تا پایان دوره های ترکمانان و اوایل صفویه دوام یافت.
آداب و رسوم تهران
مراسم ها
نوروز
جشن نوروز با آداب و رسوم ویژه ای همراه است:
حاجی فیروز
بر اساس نوشته عبدالله مستوفی، حاجی فیروز با خاک زغال و با دوده بخاری چهره خود را سیاه می کرد و کلاه شیپوری و یا استوانه ای بلند که از کاغذ یا مقوا بود بر سر می گذاشت و جامع رنگین چهل تکه که زنگوله هایی به آن دوخته شده بود، می پوشید.
چهارشنبه سوری
در این روز مردم آتش بازی می کنند و آش رشته یا به اصطلاح اهالی منطقه دماوند «کته را» می خورند. در این روز آتش افروخته می شود و از روی آن می پرند و می خوانند: زردی من از تو –سرخی تواز من.
پنجک یا پنجه
پنج روز آخر سال را که هوا سرد بود. پنجک یا خمسه مسترقه می گفتند. خطر یخ زدن محصولات در این چند روز وجود داشت. از این رو مردم به کوه می رفتند و جشن می گرفتند تا هوا بدتر نشود.
عید نوروز
در روز عید مردم به دید و بازدید می پردازند و لباس های نو و تمیز به تن می کنند. در گذشته بزرگترها به کوچکترها عیدی و تخم مرغ رنگی می دادند و عموماً شیرینی و تنقلاتی چون کشمش، مویز و نقل برای بازدید کنندگان ایام عید می آوردند. در روستاها مراسم عید دیدنی از خانه کدخدا یا سالخوردگان و بزرگان شروع می شد.
سیزده به در
در سیزدهمین روز فروردین، مردم سبزه ای را که پیش از فرا رسیدن عید در خانه سبز کرده اند. به صحرا می برند و آن را به آب روان می سپارند. غذای اصلی روز سیزده به در کوکو سبزی است. در این روز بازی های متنوع همراه با اشعار مناسب اجرا می شود.
تیرما سیزده
در شب ۱۳ تیرماه در آهار مردم هر خانه دور هم جمع می شوند و به نقل داستان ها و قصه ها می پردازند و با دیوان حافظ فال می گیرند. نوجوانان نیز به پشت بام می روند و دستمالی را به ریسمان می بندند و به خانه ها می اندازند تا صاحب خانه کشمش، نخودچی، پول خرد در گوشه دستمال ببندد. در حوزه دماوند و فیروزکوه نیز مراسمی به نام «لال بازی» دارند.
نام گذاری
در شب ششم زایمان ولیمه می دهند و نام گذاری می کنند. در این مراسم عده ای از مردان و زنان برای شام دعوت می شوند. پیش از صرف شام بچه را بیرون می آورند و در بغل ریش سفید مجلس می گذارند و از او می خواهند برای نوزاد نامی برگزیند. آنگاه ریش سفید چند اسم روی کاغذ نوشته و آنها را لای قرآن می گذارد و اذان به گوش راست و اقامه به گوش چپ نوزاد می خواند. به دنبال آن یکی از کاغذها را از لای قرآن بیرون می آورد. او اسم را می خواند و بقیه برای تایید صلوات می فرستند.
آش دندانی
وقتی نوزاد شروع به درآوردن دندان می کند برای او آش دندونی درست می کنند تا دندان هایش راحت و سبک بیرون آید.
مکتب خانه
در گذشته مکتب دار ابتدا الفبا و هجی کردن را می آموخت. پس از آن شاگرد باید یک کله قند و انعامی از این نوع برای مکتب دار می آورد. از ابزارهای مکتب دار چوب و فلک بود که در باورها و ضرب المثل های عامیانه از چوب و جور استاد فراوان ذکر رفته است. مکتب دار از میان شاگردان یک نفر را به عنوان خلیفه (مبصر) انتخاب می کرد. وظیفه خلیفه این بود که امر به جارو کردن مکتب خانه کند، دستور خرید روزانه خانه مکتب دار را صادر کند و هر عید برای مکتب دار عیدی جمع کند.
چله
مردم شب اول چله یعنی شب یلدا را که طولانی ترین شب سال نامیده می شود، به شب نشینی و تفریح می گذارنند و آجیل، هندوانه، گندم برشته، گردو و کشمش می خورند و فال حافظ می گیرند.
نذری ها
از سفره های نذری که درتهران مرسوم بوده است، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
سفره حضرت رقیه (س): مهر الزمان نوبان می نویسد: نذر سفره حضرت رقیه متداول ترین و نیز از ساده ترین سفره های نذری است. زمان برگزاری آن دوشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه است و محل آن معمولاً در اماکن متبرکه چون امامزاده ها و مساجد است.
آجیل مشکل گشا
این آجیل عبارت از توت خشک، نخودچی، فندق، پسته، نقل، کشمش و بادام است که برای رفع گرفتاری ها و مشکلات نذر می کنند.
مولودی خوانی
یکی از مراسم زنانه پرطرف دار مولودی خوانی است.
ماه محرم
یکی از نشانه های عزاداری برای سیدالشهدا اجرای مراسم تعزیه است. تعزیه در آغاز ساده برگزار می شد و منظور از آن بیان احوال و مصایب خاندان اباعبدالله و واقعه غم انگیز کربلا بود. تعزیه خوانی در زمان ناصرالدین شاه با ساخت تکیه دولت به وسیله معیر الممالک به اوج خود رسید.
آداب ماه مبارک رمضان
با نزديك شدن ماه رمضان شور و نشاطى خاص در مردم استان تهران پديدار مى‏شود و چهره استان تغيير مى‏كند.
در آخرين هفته ماه شعبان، «هفته عطر افشانى مساجد»، مردم به پاكيزه ساختن و عطر افشانى مساجد مى‏پردازند و رنگ و بوى تازه‏اى به مساجد خود مى‏دهند.
از چند روز قبل از فرا رسيدن ماه رمضان، مردم مسلمان در استقبال از ماه وحى، روزه مى‏گيرند. با نخستين طليعه ماه، مساجد رونقى ويژه مى‏يابد و مردم با تجمع در مساجد و برپايى مجالس وعظ وخطابه، اين ماه را گرامى مى‏دارند.
از مراسم پرشور ماه رمضان در بيشتر مساجد استان، برپايى مراسم قرائت قرآن در رده‏هاى مختلف است.
از ديگر مراسم منظم و پرشور كه از نخستين روزهاى ماه رمضان در حسينيه‏ها و منازل برگزار مى‏شود، جلسات قرآن، احكام و مسائل دينى بانوان است كه حداقل در هر محله يك يا چند جلسه در صبح و يا عصر برگزار مى‏شود.
همزمان با فرا رسيدن ميلاد امام حسن عليه‏السلام در نيمه ماه رمضان، مجالس جسن و سرور در مساجد برگزار مى‏شود و با آغاز شب‏هاى احياء و شهادت امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام، استان رنگ و بوى ماه محرم را به خود مى‏گيرد. در شب‏هاى احياء، مردم مسلمان ساعتى پس از افطار در مساجد اجتماع مى‏كنند و پس از برگزارى مراسم وعظ و خطابه به برگزارى مراسم احيا مى‏پردازند. معمولاً پس از برگزارى وعظ و خطابه، مراسم دعاى جوشن كبير و سپس مراسم قرآن به گرفتن آغاز مى‏شود و تا هنگام سحر مؤمنين به عبادت و شب زنده‏دارى مى‏پردازند.
بزرگترين و با شكوه‏ترين مراسم احياء استان، در مرقد بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران امام خمينى رحمه‏الله برگزار مى‏شود. در ديگر اماكن مذهبى، مانند حرم حضرت عبدالعظيم در شهر رى، مهديه واقع در خيابان اميريه، امامزاده صالح واقع در تجريش، مسجد ارك و ديگر اماكن، مراسم پرشكوه و روح‏افزا برگزار مى‏شود.
همچنين در روز شهادت مولاى متقيان، اميرالمؤمنين عليه‏السلام در مساجد، تكايا و برخى خيابان‏ها دست‏هاى سينه زن به عزادارى مى‏پردازند.
از سنت‏هاى پايدار مردم استان تهران، دادن افطارى است كه در بسيارى از مساجد در دهه دوم و سوم ماه رمضان، روزه‏داران در مساجد، ميهمان سفره الهى مى‏شوند.
علاوه بر اين، بسيارى از مؤمنين نيز در اين ايام، نزديكان و بستگان را به ميهمانى افطار فرا مى‏خوانند.
بازی ها
کمربند بازی یک دایره در وسط می کشند. پنج نفر در دایره می ایستند و ۵ نفر کمربندها را به نحوی در دایره می گذارند که سگکها به طرف بیرون باشد. افرادی که بیرون دایره ایستاده اند سعی می کنند کمربند را از داخل خط بردارند. در این تلاش اگر کسی که داخل بود بیرون کشیده شود، کتک می خورد و می سوزد. از سوی دیگر کسانی که داخل هستند، افراد بیرونی را به داخل می کشند، کتک می زنند و بیرون می اندازند. وقتی تمام افراد یک گروه بسوزند، آن گروه بازنده محسوب می شود. در این مورد اگر یک نفر از افراد بیرون دایره به یکی از افراد داخل دایره لگد بزند، همه افراد آن گروه می سوزند و بازنده می شوند.
بازی بارون می آد جرجر
وقتی باران می بارد بچه ها تنها یا دسته جمعی به حیاط خانه می روند. زیر باران می ایستند و هر دو دست را صلیب وار باز می کنند. به آسمان نگاه می کنند و دور خود می چرخند و می خوانند:
بارون می آد جرجر /پشت خونه هاجر /هاجر عروسی داره (کرده) /دم تخروسی داره (کرده) /جارو کنیم بهر تو /پارو کنیم بهر تو /تیغ نرود پای تو.
بازی جم جمک برگ خزون
برای شروع، به اتفاق آرا یکی از بازیکنان را به عنوان «اوستا» انتخاب می کنند و همگی دست ها را مشت کرده روی هم می گذارند و شروع به خواندن اشعار می کنند: جم جمک برگ خزون /مادرم زینب خاتون /گیس داره قد کمون /از کمون بلند ترک /از شبق مشکی ترک /گیس او شونه می خواد /شونه فیروزه می خواد /هاجستم و واجستم /تو حوض نقره جستم /نقره قلمدونم شد /هاجری به قربونم شد.
زمانی که اشعار خوانده می شود بچه ها دست های مشت کرده خود را در جا می جنبانند. با تمام شدن اشعار بچه ها باید با زیرکی بلافاصله دست های خود را کنار بکشند. از خطر گرفتار شدن به دست «اوستا» برهانند . در غیر این صورت بازنده بازی خواهند بود.
برخی دیگر از بازیها عبارتند از: الک دولک، چوق توپ، گال گالک، یه قل دو قل، دورنا بازی، دوز قلعه.



پوشاک مردانه
سرپوش ها: شامل کلاه نمدی که کلاه لبه کوتاهی شبیه عرقچین است. کلاه حسن بیگی که لبه ای بلندتر دارد، کلاه نیمچه بختیاری، کلاه فراشی، کلاه بختیاری که قسمت بالای آن پهن و هر چه به دهانه می رسید جمع می شد، کلاه تخم مرغی که شبیه نصف تخم مرغ بود، کلاه پوستی، کلاه مقوایی، کلاه پهلوی، شال.
تن پوش ها: شامل پیراهن، شلوار، قوای مراد بیگی، قوای معمولی، سرداری، پستک.
پوشاک زنان
پوشاک زنان در دوره قاجاریه به شیوه دوره زندیه بود. در این دوره اغلب برای روبند پارچه سفید انتخاب می شد که بلندی آن در بیشتر مواقع تا زانو نیز می رسید. روی روبندو در جلوی چشم ها تکه های توری تعبیه می شود. پاپوش زنانه در دوره قاجاریه با دوره های قبل فرقی نداشت و عموماً نعلین و ساغری نوک برگشته استفاده می شد. طرح گالشی، کفش نرم پاشنه و خط دور کفش، معرف اندازه آن بود. سه خط کوچکترین و هفت خط بزرگترین شماره کفش به شمار می رفت. از کفش های فرنگی دوز زنانه نیز باید یاد کرد. پیراهن بانوان معمولاً از ململ سفید بود. ارخالق ها گاه تا ران نیز می رسید. این دامن را پرچین تهیه می کردند و آن را شلیته می نامیدند. نوعی دامن شلواری هم «تنبان» نامیده می شد. تنبان شبیه شلیته بود با این تفاوت که مانند شلیته وسط آن باز نبوده و از وسط دو قسمت جلو و عقب به هم دوخته می شد.
سرپوش: برای سرپوش نیز چهار قد توری به شکل چهارگوش بریده می شد. آنگاه به شکل مثلث آنها را تا می کردند و طوری آن را به سر می انداختند که زاویه قایم در پشت سر و دو گوشه دیگر بر روی سینه ها و در زیر گلو به هم می رسید و به وسیله گره زدن و یا سنجاق آن را بر سر محکم می کردند.
زبان و گویش مردم تهران
فارسی است. اما در بعضی نقاط زبان های محلی نیز دیده می شود که در مجموع از لهجه های فارسی محسوب می شوند. به طور کلی زبان و گویش های دیگری مانند آذری، گیلکی، لری، مازندرانی نیز به دلیل مهاجرت ها به آن افزوده شده است.
تهران و ری: ساکنان تهران قدیم قبل از پایتخت شدن مانند روستانشینان کنونی شمیران و آبادی های مجاور سخن می گفتند. اما شهر تهران لهجه خود را از دست داد و لهجه فعلی آن ترکیبی از انواع لهجه های ایرانی است. زبان محله «چال میدان» در محاوره، لحن والفاظ خاصی داشت که به غنی سازی فرهنگ عامه کمک می کرد. این لحن هنوز در گوشه کنار این محله به گوش می رسد. در زبان محاوره ای تهران طبقات اجتماعی نقش مهمی داشته اند و هر قشری لحن زبان خاص خود را داشته است.
دماوند: گویش منطقه دماوند را می توان در شمار گویش های اصیل ایرانی قرارداد. لهجه این منطقه به دو دسته تقسیم می شود: تاتی و لهجه ها و گویش های غیرتاتی.
شمیران (قصران ): زبان عمومی قصران لهجه ای از زبان باستانی پهلوی رازی است، ولی در لهجه میگون، شهرستانک، لالون، زاگون، روته، گرمابدر، شمشک و دربندسر، لهجه مازندرانی غلبه دارد.
شهریار: در شهریار و نقاط روستایی آن به گویش های ترکی، لری، کردی، فارسی، تکلم می شود. برخی نقاط ترک زبانند و خود را از اعقاب شاهسون های آذربایجان می دانند.
ورامین: چند گویش در این منطقه وجود دارد. از جمله ایل دماوند که به لری تکلم می کنند.
ورزش سنتی
زورخانه
زورخانه محل ورزش های پهلوانی ایران است. در این مکان، زیر یک سقف گنبدی شکل که گود ورزش درست زیر آن قرار دارد، مرشد با ضرب به خصوصی شروع ورزش را اعلام می کند: اول شنا، بعد میل گرفتن، چرخ، پارو زدن، کباده گرفتن با آهنگ همراه با اشعار شاهنامه و مدح مولا علی (ع) برخی از این حرکات دسته جمعی و بقیه انفرادی انجام می شود. در پایان ورزش مرشد دعا می خواند و ورزش کاران با گفتن امین و بوسیدن زمین، از گود خارج می شوند.
گل ریزان: یکی از صفات نیک ورزش کاران باستانی، احساس همدلی آنان نسبت به هم است. این احساس در مراسم گلریزان تبلور می یابد. به این ترتیب که اگر یکی از ورزش کاران با سابقه از لحاظ مالی در تنگنا باشد، با ترتیب دادن مراسم گلریزان و دعوت از افراد مختلف، سعی می کنند مشکل او را بر طرف کنند. برای این کار در شبی معین گرد هم می آیند و در پایان ورزش، میان دار که سابقه و احترامی بیش از سایرین دارد، در وسط گود شروع به چرخیدن می کند و از هر یک از مدعوین برای فرد نیازمند پول جمع می کند.



غذا ها
دیزی، آش شله قلمکار، آش زین العابدین، اشکنه، آبگوشت بزباش، دمپختک.
مشاهیر تهران
کمال الملک
محمد غفاری (کمال‌الملک) از هنرمندان به نام عصر قاجار است. وی در سال ۱۲۲۴، در تهران به دنیا آمد. در همان سال و در شش ماهگی، خانواده‌اش وی را همراه خود به یکی از قرای کاشان بردند.خانواده‌ی او اهل هنر بودند، مخصوصاً عمویش «صنیع الملک» از نقاشان زبر دست بود، که کمال‌الملک همراه او، در سال ۱۲۳۴، به تهران آمد و در مدرسه‌ی دارالفنون به تحصیل پرداخت که در ضمن آن نقاشی هم می‌کرد تا جایی که تابلوهای او توجه ناصرالدین شاه را جلب کرده و او را به دربار برد و لقب «کمال‌الملک» را به او داد. ظهور او در عرصه نگارگری با ابداعات و نوآوری‌های او، در سبک و روش، فصل تازه‌ای را در بخش هنرهای تجسمی ایران گشوداو با کشیدن تابلوی «تالار آیینه»، که از شاهکارهای وی به شمار می‌آید، از سوی ناصرالدین شاه به لقب کمال‌الملک ملقب شد.
وارد طهرانی (محمّد شفیع):
محمد شفیع، فرزند محمد شریف تهرانی، متخلص به وارد و از شاعران تهران است. اجدادش از خدام آستان حضرت عبدالعظیم‌(ع) بوده‌اند. به دنبال دعوت عالم‌گیر پادشاه از استادش، ملاّ سلیم تهرانی، همراه وی به هندوستان رفت و در آن دیار، گاه در حیدر آباد (در دوره فرمان‌روایی عبدالله قطب شاه) و گاه در دهلی (در دوره فرمان‌روایی بهادر شاه جانشین عالمگیر شاه)، روزگار گذراند و سرانجام درویشی اختیار کرد.
شریفای طهرانی:
که گاه به کاشف مشهور بود، برادر حمید اسماعیل منصف تحصیل کرده‌ای بود که در طرشت قضاوت می‌کرد. وی در نظم و نثر تبحر داشت. اشعار مشهور او عبارت است از: لیلی و مجنون، عباس نامه و هفت پیکر. آثار نثر او نیز به قرار زیر است: سراج‌الخیر، دُرّ مکنون و خزان و بهار.
صبوری طهرانی (محمود):
وی از شاعران تهران در عصر صفویه بوده که فزون بر شاعری به کتابت هم اشتغال داشته است.

عطاءالله طهرانی (استاد):
استاد عطاءالله طهرانی از شاعران و استادان ادب در تهران بوده است.
ساقی میرزا:
معمار شاه اسماعیل صفوی بود، که به مقام وزارت نیز رسید. وی هم‌چنین، طبع لطیفی داشت و شعر هم می‌سرود. (سده دهم).
افضل نامی طهرانی:
از شاعران اوایل دوران صفوی است که شعرش به غایت رنگین و متین است. از شاگردان مولانا امیدی تهرانی و احتمالاً از ملایان تهران هم بوده که در جوانی به طور ناگهانی وفات یافته است.
حقی رازی (مولانا):
مولانا حقّی، منسوب به رازی، را شاعری زبان آور نگاشته اند.
قاسم بیک افشار:
مشهور به ملّا حا لتی، از نامدارترین شاعران دوره‌ی شاه طهماسب اوّل بود که در تهران نشو و نما پیدا کرد.
شاکر طهرانی :
آخوند شاکر طهرانی در تهران تولّد یافت و در طول زندگی با علما و شعرا محشور بود. وی از سخن شناسان و آشنایان به معانی، بیان، عروض و قوافی یاد شده است. او در اصفهان سکونت گزید و در همان جا وفات یافت.
محمد بن حسین (شیخ یوسف طهرانی):
از عالمان معقول و منقول بود که کتاب الفصول از آثار اوست. وی این کتاب را در سال ۱۱۰۴ قمری (۱۶۹۳ یا ۱۶۹۴ م) تلخیص کرد و نام نقدالاصول به آن داد.
یوسف بن محمود طهرانی(رازی):
از فقهای حنفی قرن هشتم هجری و شارح کنزالدقایق فی فروع الفقه الحنفی بود. این اثر را در سال ۷۷۳ قمری (۱۳۷۱ یا ۱۳۷۲ م) در قاهره به نگارش در آورد.
نصربن مهدی بن نصربن مهدی (ابوالفتح ونکی):
از علمای سادات زیدی مذهب ونک در قرن پنجم بود. وی از بزرگانی چون ابوالفضل محیی بن حسین علوی زیدی و ابوبکر اسماعیل بن علی خطیب نیشابوری استماع حدیث کرده است.
جلال آل احمد:
جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده اى روحانى در تهران چشم به جهان گشود. پدر او سید احمد حسینى (متولد ۱۲۶۶ شمسى) تحصیلاتش را در حوزه مروى تهران گذرانده بود و او از روحانیون مبارز دوران استبداد رضاخانى بود. جلال به سال ۱۳۲۲ به قصد تحصیل در بیروت، عازم نجف اشرف شد و سه ماه نزد برادر ماندگار شد. ولى بعد از سه ماه احساس عجیبى به او دست داد و از این سفر رو گرداند و به تهران بازگشت و در همان سال وارد دانشسراى عالى گردید و در رشته ادبیات مشغول تحصیل شد. جلال آل احمد علاوه بر شغل معلمى به نویسندگى و روزنامه نگارى نیز مشغول شد. بعد از حادثه خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ جلال با آن نظریه معروفش درباره روحانیت و امام(ره) یک خط اصلى ترسیم کرد که تنها امید رهایى و بسیج توده ها در دست روحانیت آگاه است و نه در دست روشنفکران. که این نظریه با پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۷ به رهبرى امام خمینى(ره ) بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران به حقیقت پیوست. بعد از این که جلال نسبت به روحانیت بویژه نسبت به امام خمینى ((ره )) اظهار علاقه نمود، ساواک به وحشت افتاد و به عناوین مختلف او را مورد تهدید قرار داد و سعى کرد که جلال را از روحانیت جدا نماید. در سال ۱۳۴۷ تهدید به مرگ شد. ساواک مى خواست که جلال را بدون سر و صدا از میان بردارد و به همین خاطر وى را به اسالم در استان گیلان (ویلاى تابستانى جلال ) تبعید نمود و سرانجام در یک صحنه ساختگى و مشکوک در روز سه شنبه ۱۸ شهریور ماه ۱۳۴۸ بدون هیچ گونه سابقه بیمارى دارفانى را وداع گفت و توسط خانواده اش در تهران در مسجد فیروزآبادى نزدیک حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. روزنامه ها با اشاره ساواک مرگ او را عادى جلوه داده و در اثر سکته قلبى قلمداد نمودند.
آیت‌الله سید محمود طالقانی:
آیت‌الله سید محمود طالقانی در اواخر حکومت سلسله قاجاریه پا به عرصه گیتی نهاد و پس از پشت سر نهادن دوران حکومت پهلوی اول و دوم، و چند ماه بعد از به ثمر رسیدن پیروزی انقلاب اسلامی ایران چشم از جهان فرو بست. ایشان تحصیلات خود را در علوم دینی در مدارس رضویه و فیضیه تا سال ۱۳۱۷ ادامه داد و بعد از آن در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم دین مبادرت ورزید و درسال ۱۳۱۸ به دلیل اعتراض به سیاست‌های رضا خانی زندانی شد. ایشان به فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی علاقمند ‌بود به طوری که پس از شهریور ۱۳۲۰ کانون اسلام را تأسیس نمود و به گفتن تفسیر برای عموم مردم پرداخت و گروه‌های مختلف از جمله دانشجویان در جلسات تفسیر قرآن ایشان شرکت می‌کردند. در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آیت‌الله طالقانی به اتهام پنهان کردن شهید نواب صفوی مجددا به زندان افتاد و پس از ترور حسین علاء، نواب و دوستانش برای مدتی در منزل آیت‌الله طالقانی پنهان شدند. ایشان در سال ۱۳۳۸ به همراه میرزا خلیل کمره در کنفرانس بیت‌المقدس شرکت نمود و از طرف آیت‌الله بروجردی برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت راهی مصر شد ودر جریان نهضت ملی نفت مبارزات ارزنده‌ای از خود نشان داد.
و در تهران با روحانیون مدافع نهضت ملی و چهره‌هایی چون بازرگان همراه نمود و در سال ۱۳۴۰ به جمع بنیانگذاران نهضت آزادی پیوست اما از نظر سیاسی عمیق‌تر و تندتر از بازرگان و فعال‌تر و عقیدتی‌تر بود. سید محمود به دنبال مبارزات و فعالیت‌های سیاسی در سال ۱۳۴۱ همراه نهضتی‌ها برای مدتی به زندان رفت و بار دیگر در سال ۱۳۴۲ پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد که در سال ۱۳۴۶ به دنبال عفو عمومی از زندان آزاد شد و علما هم عمل رژیم در محکوم نمودن ایشان را به باد انتقاد گرفتند و در واقع حضور آیت‌الله طالقانی در جمع زندانیان نهضت آزادی موجب گردید تا مراجع تقلید به دفاع از آنان بپردازند و اعلامیه‌هایی صادر نمایند. آیت‌الله طالقانی مسجد هدایت را کانون تبلیغ و ترویج دین کرده و جلسات پرسش و پاسخ به مدت سی سال به صورت ماهیانه در این مسجد تشکیل می‌شد و جوانان تحصیل‌کرده در این جلسات حضور داشتند. آیت‌الله طالقانی به سخنرانی‌های خود در مسجد هدایت ادامه داد و به همین خاطر از طرف ساواک ممنوع‌المنبر شد. با این حال گروه‌های مختلف طرفدار ایشان بودند که ساواک مریدان آیت‌الله طالقانی را به پنج دسته تقسیم نموده است:
۱ـ سران نهضت آزادی و جبهه ملی
۲ـ دانشجویان و دانش‌آموزان
۳ـ مهندسین انجمن اسلامی
۴ـ افراد اداری و فرهنگی
۵ـ تجار و بازاریان
سید محمود در سال ۱۳۵۰ بار دیگر دستگیر و تبعید و هیجده ماه بعد به تهران بازگشت و بار دیگر در سال ۱۳۵۴ زندانی و در آبان ۱۳۵۷ آزاد شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ـ حسب اعتماد امام به ایشان ـ به امامت جمعه تهران منصوب شد و سرانجام در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ چشم از جهان فرو بست.
محمد ابن یعقوب کلینی:
سال ولادت مرحوم کلینى معلوم نیست، ولى سال وفاتش را ۳۲۸ یا ۳۲۹ هجرى ذکر کرده‏اند. مکان ولادت او قریه‏اى است ‏بنام کلین که لقب آن بزرگوار مشتق از اسم همین قریه است. کلین قریه‏اى است در ۳۸ کیلومترى جنوب غربى شهررى و از این قریه فقها و محدثین زیادى برخاسته‏اند که از آن جمله محمد بن یعقوب کلینى ثقة الاسلام و دائى او مرحوم علان است. مرحوم کلینى مدتى در کلین به امامت و رهبرى تشیع پرداخت و سپس به بغداد هجرت کرد و در آنجا نیز به تدریس علوم اهل بیت اشتغال داشت. شیخ کلینى اولین کسى است که اخبار را مبوب (تقسیم بندى) کرده و الکافى وى اولین کتاب از کتب اربعه شیعه است و این کتاب که همچنان مؤلفش بسیار عظیم و افتخار آفرین است داراى ۱۵۱۷۶ حدیث مى‏باشد. تالیف این کتاب ۲۰ سال طول کشید و هنگامى که کلینى در بغداد بوده است کتاب خاتمه یافته، ولى معلوم نیست‏شروع کتاب کى و در کجا بوده است.
حکیم خیری طبیب طهرانی:
نامش میرزا یار علی و از اطبای قرن دهم هجری است. طبیب مخصوص شاه طهماسب اوّل بوده و چون به امر شاه معالجه غربا و فقرا به او محول شده بود، به این سبب امور شربت خانه خیریه پادشاهی را در اداره داشت، به حکیم خیری مشهور شده بود.
محمّد هاشم بن محمّد طاهر:
طبیب طهرانی او از طبیبان عصر صفوی بود که کتاب تحفه السلیمانیه را در خواص پاره‌ای اشیا برای شاه سلیمان صفوی نگاشت.
ابوبکر محمد رازی:
ابوبکر محمد رازی در ماه شعبان سال ۲۵۱ قمری در شهر ری به دنیا آمد. نام او محمد و کنیه اش ابوبکر است. ابوبکر محمد بن زکریای رازی(۳۱۳ه.ق-۲۵۱ه.ق)، فیلسوف، شیمی دان و طبیب مشهور ایرانی است. رازی را طبب المسلمین و جالینوس لقب داده اند. وی در ابتدا شغل زرگری داشت و به صنعت اکسیر می پرداخت. لیکن به دلیل ناراحتی چشم، آن صنعت را رها کرده و به تحصیل طب پرداخت. رازی ار فرزانگان عصر خود و در علم طب سرآمد روزگار خویش گشت. وی بسیار سفر می کرد، و از حرمت فراوان برخوردار بود. با بیماران خویش با عطوفت و مهربانی رفتار می کرد. رازی که از مشاهیر منطق، هندسه و دیگر علوم عقلی بود، از بنیانگذران طب شیمی هم محسوب می گردد. تعداد تألیفات او را تا ۱۹۸ و برخی تا ۲۳۷ عنوان برشمرده اند. در مورد تحصیلات ابوبکر محمد رازی آمده که او در ری به تحصیل ریاضیات، فلسفه، نجوم و ادب پرداخته است . وی در حین آموختن آن علوم، به علم شیمی نیز روی آورد. رازی در علم شیمی جابربن حیان را استاد خویش می دانست. رازی نیز همانند تمام بزرگان علم و ادب، برای رسیدن به هدف خویش زحمات زیادی را متقبل نموده است.
علی محمد صانعی (استاد):
استاد علی محمد صانعی، معمار باشی، یکی از معماران معروف و برجسته‌ی تهران به شمار می‌آید. او کسی بود که به ابتکار شخصی خود انقلاب و تجددی در کار ساختمانی در تهران ایجاد کرد و سبک مختلط معماری ایرانی و فرنگی را پیش از هرکس در ایران رایج کرد.
شهید دکتر چمران:
دکتر مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.
وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند. در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۳۶ در رشتة الکترومکانیک فارغ‏التحصیل شد و یکسال به تدریس در دانشکدة‌ فنی پرداخت. وی در همة دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال ۱۳۳۷ با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات ‏علمی در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –برکلی- با ممتازترین درجة علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید. از ۱۵سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت‏الله طالقانی، در مسجد هدایت، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می‏کرد و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت‏نفت شرکت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداری از نهضت‏ملی ایران در کشمکش‏های مرگ و حیات این دوره بود. بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق،‌ به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست و سخت‏ترین مبارزه‏ها و مسئولیت‏های او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک‏ترین مأموریت‏ها را در سخت‏‏ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید. در امریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین‏بار انجمن اسلامی دانشجویان امریکا را پایه‏ریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار می‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می‏شود. پس از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام‏خمینی(س) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت‏ساز می‏زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب می‏کند و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم‏فکر، رهسپار مصر می‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترین دوره‏های چریکی و جنگ‏های پارتیزانی را می‏آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می‏شود و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهدة او گذارده می‏شود. بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می‏کند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان می‏شود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند. او به کمک امام موسی‏صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پی‏ریزی نموده که در میان توطئه‏ها و دشمنی‏های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده می‏کند دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از ۲۳ سال هجرت، به وطن باز می‏گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و ارادة آهینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می‏گردد.
نژاد و تیره مردم تهران
مردم استان تهران همچون ساير ايرانيان از نژاد آريايى مى‏باشند.
در استان تهران ايلها و طوايف مختلفى وجود دارند كه در نواحى دامنه كوههاى البرز و ورامين، جاجرود، شهريار و غار به صورت پراكنده به سر مى‏برند.
مهمترين ايلات اين استان عبارتند از:
1ـ ايل هداوند
عشاير هداوند درارتفاعات شمال تهران زندگى مى‏كنند.اين ايل داراى سه طايفه به نامهاى خانى، سيرى وميرزايى است.
2ـ ايل عرب صناعى (صحنانى)
مردم اين ايل در دامنه‏هاى جنوبى رشته جبال البرز در شمال تهران زندگى مى‏كنند. اين ايل از طايفه‏هاى جمالى، باقرى، عبدى، على جانى و صادقى تشكيل شده است.
ديگر ايلات و طوايف اين استان عبارتند از:
عرب حاجى آقا سلطانى، پازوكى، عرب كنى، عرب ميش مست، بور بور، شصتى، كردبچه، بختيارى، عرب حلوايى، گاوباز، اورياد، عرب كوشكلى، بداعى، كرمانى و افشار.

ضرب المثلها در استان تهران
ـ از حلوا گفتن دهن شيرين نمى‏شه.
ـ از مجبورى به زن بابا ميگه خاله حورى.
ـ براى كر زدن و براى كور رقصيدن.
ـ براى كسى بمير كه واسه‏ت تب كند.
ـ به شتره گفتن گردنت كج؟ گفت كجام راسه.
ـ به شل گفتن چرا بد مى‏رقصى؟ گفت اتاق كجه.
ـ به مرگ ميگيره به تب راضى بشه.
پول آدمو ميرخصونه.
ـ حرمت امامزاده با متوليه.
ـ ابوالقاسم كمرباريك روز روشن، شبا تاريك.
(كسى كه در بيرون خانه با ديگران خوش رفتار است اما با همسر و فرزندان خود بد اخلاقى مى‏كند).
ـ كندن يك مو از خرس غنيمته.
ـ توى ده راهش نمى‏دند سراغ خونه كدخدارو مى‏گيره.
ـ دُمب خروسُ ببينم يا قسم حضرت عباسُ.
ـ جوهود قدار كش نمى‏خواد.
(نظر به افتادگى و ترسو بودن قوم يهود و اينكه آدم ضعيف زدن نداره).
ـ هر كه سيمرغ خواهد جور هندوستان كشد.
ـ ميهمان منى به آب، آن هم لب جو.
(در جواب كسى كه تعارف سرزبونى‏مى‏كنه.)
ـ رنگ رخساره خبر مى‏دهد از سر درون.
(در جواب كسى كه احوال خود را از ديگران پنهان مى‏كند).
صنایع دستی تهران
بیشتر صنایع دستی استان عبارتند از: قلم زنی روی مس و برنج، خراطی و سبد بافی، خاتم کاری، شیشه گری، تراش و نقاشی روی شیشه، زیلوبافی، نقاشی روی چرم، قالی بافی و چاپ باتیک، سفال گری، حصیر بافی، ورنی بافی و دست بافی، جاجیم و گلیم، چنته، روبه پشتی، جوال، خورجین.
پتو بافی
این صنعت فقط در روستای قشلاق ملارد، از توابع کرج، رواج دارد و دست اندرکاران آن را عموماً افراد غیر بومی مهاجر از تبریز و دیگر نقاط کشور تشکیل می دهند.
جاجیم بافی
کوهستانی بودن و داشتن مراتع سرسبز و گله داری گسترده در منطقه فیروزکوه، این منطقه را به یکی از مراکز تولید پشم ایران تبریل کرده است. جاجیم های تولیدی در روستاهای فیروز کوه به دلیل نزدیکی منطقه با مازندران کاملاً تحت تاثیر دست بافت های آلاشت است، با این تفاوت که عرض جاجیم های تولیدی آن از ۲۵ سانتی متر تجاوز نمی کند. گروهی از عشایر ساکن در روستای «قجر تخت رستم » از توابع شهریار ، نیز در گذشته به تولید جاجیم های بسیار نفیس اشتغال داشتند که امروزه به دلیل جاذبه های اقتصادی قالی بافی جذب این حرفه شده اند. در روستاهای کوهان از توابع دماوند، کارگاه های تولید جاجیم، به تولید بافته هایی به عرض ۵۲ سانتی متر اشتغال دارند. عشایر اسکان یافته در روستاهای قشلاق فرون آباد، قشلاق حاجی آباد، قلعه نو و لپه زنگ (از توابع شهر ری) نیز با بافت جاجیم آشنایی دارند.
چادر شب بافی
دیرینه ترین صنعت دستی رایج در مناطق روستایی استان تهران بافت چادر شب در اندازه های متفاوت، برای مصارف مختلف است.
حوله بافی
در گیلان و کوهان به وسیله دستگاه های دو وردی ساده به تولید نوعی حوله ابریشمی در اندازه های مختلف می پردازند. در روستای آبسرد از توابع دماوند نیز حوله بافی رایج است.
زیلوبافی
در منطقه ورامین بافت زیلوهای نامرغوب و ارزان قیمت رواج تقریباً گسترده ای دارد و در قشلاق داود آباد ورامین، باقرآباد، گرگ تپه، قرچک و خیرآباد کارگاه زیلوبافی دایر است و گروهی تولید کننده غیر بومی با بهره گیری از دستگاه های بافندگی دستی سرگرم به کار هستند.
شیشه گری
در روستاهای خیرآباد (از توابع ورامین) و قشلاق ملارد (از توابع کرج) کارگاه های شیشه گری دایر است. تولید عمده این کارگاه ها پارچ و لیوان ها و گاهی گلاب پاش است.
قالی بافی
بافت قالی و قالیچه در استان تهران گستردگی چشمگیری دارد. این هنر به صورت حرفه ای خانگی در تمام نقاط روستایی رایج است.
گلیم بافی
گلیم بافی در استان دارای سابقه طولانی است و بافت انواع گلیم نقش دار و مخطط در نقاط مختلف رواج دارد. گلیم بافان روستایی برای تار و پود بافته های خود از پشم استفاده می کنند ، ولی در پاره ای موارد نیز برای تولید محصول مرغوب تر از نخ پنبه ای برای تار بهره می گیرند. گلیم بافی در اغلب نقاط استان رواج دارد، روستای امیریه (از توابع فیروزکوه)، قشلاق فرون آباد، حاجی آباد و قلعه نو (از توابع شهرری)، روستاهای کرج از این جمله اند.
نمدمالی
از جمله صنایع پرپیشینه مناطق روستایی استان تهران نمدمالی بودکه در حال حاضر تقریباً منسوخ شده است. در سال های اخیر کلیه دست اندرکاران از این صنعت دست کشیده و فقط تعداد معدودی از عشایر هنگامی که به مراتع حومه منطقه شمیران کوچ می کنند تعداد محدودی نمد برای مصرف شخصی تولید می نمایند. تعدادی نمدمال در روستای «کش» از توابع طالقان نیز هنوز حضور دارند.
سوغات تهران
سبزی های کوهی و دوغ دماوند، سوهان شهر ری، انگور و کشمش شهریار.



















منبع:

- اطلس فرهنگی ایران
- مردم شناسی ایران و تهران
- ویکی پدیا تهران
- سامانه مدیریت تبلیغات اسلامی معاونت فرهنگی و تبلیغی



_ تهیه و تنظیم دانشجویان: مریم حارسی, مژگان عمو زاده, لیلا میرزا دوست
پودمان1 واحد13
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: غزاله ابی زاده