خوش آمديد,
مهمان
|
|
مقد مه
وجود فاصله و شکاف بین منابع و امکانات از یک سو و نیازهای متنوع و فراگیر جامعه ی انسانی از سوی دیگر، دخالت و نقش آفرینی بشر را اقتضا می کند. وقتی مسیر حوادث، وقایع و روند فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع را بررسی می کنیم، در می یابیم که انسان ها همواره به دنبال تغییر بوده اند و در این میان، افرادی بوده اند که از قوانین کلی جوامع تبعیت نکرده و باعث تغییر در جوامع خود و به طور کلی جوامع بشری شده اند. جوامع پیشرفته ی امروزی، توسعهی خود را مدیون انسان هایی است که قادر به تبدیل رویاها و ایده های خلاقانهی خود به حقیقت بوده اند، روحیه ی استقلال طلبی برای کاوش موقعیت های جدید را داشته اند و از جرئت کافی برای مبارزه با روش های متداول و جا افتاده برخوردار بوده اند. این عاملان تغییر، شخصیت و روحیه ای داشته اند که امروز اصطلاحاً (( کارآفرینی )) نامیده می شود. با آشکار شدن نقش و تأثیر کارآفرینی بر روند رشد و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشورهای توسعه یافته و اشتغال زایی، تلاش هایی در جهت آموزش و تعمیم دانش و روحیه ی کارآفرینی در بین مدیران، تجار، دانشجویان و دیگر افرادی که کارا،رینان بالقوه محسوب می شوند، شدت گرفت. ترکیب جمعیتی جوان کشور و ضرورت ایجاد فرصت های شغلی، لزوم رهایی اقتصاد کشور از وابستگی به مواد خام اولیه و به ویژه نفت خام و همچنین خروج از وضعیت اقتصادی تک محصولی از یک طرف، و روندهای موجود در جامعه ی اطلاعاتی از طرف دیگر، عواملی اند که سیاستگذاران و تصمیم گیرندگانن کلان کشور را وا می دارد که به منبع قابل اتکایی به جز مواد اولیه بیندیشند و بدون شک با توجه به الزاماتی که جامعه ی اطلاعاتی دارد، این منبع حیاتی چیزی جز خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی نیست. نتایج تحقیقات نشان می دهد که کارآفرینی هم دارای بعد نظری ( تئوریک ) و هم دارای عملی ( کاربردی ) است که می توان با روش های مختلف آموزشی، به آموزش و پرورش کارآفرینان همت گماشت. تعريف کارآفريني توانايي در به کار گيري عوامل توليد (زمين و نيروي کاروسرمايه) از ويژگيهاي کارآفرينان است. آنها با استفاده از اين عوامل اقدام به توليد کالاها و خدمات جديد مي کنند. کارآفرين کسي است که داراي ايده و فکر جديدي باشد و از طريق يک کسب و کار که توام با مخاطره وريسک است محصول و خدمتي را به بازار ارائه کند که نو و جديد باشد چند ويژگي عمده كارآفريني كارآفريني مفهومي چند بعدي است كه در زمينههاي مختلف مورد بررسي قرار ميگيرد. زمينه اقتصادي از عمدهترين اين موارد به شمار ميرود. همچنين اين مفهوم در مطالعه انواع سازمان مورد توجه است. كارآفريني درباره مردم است. درباره انتخابها و عمليات آنها در شروع يا به عهده گرفتن مسووليت يك كسب و كار و يا درگيري آنها در تصميمگيري راهبردي يك شركت و موقعيت شغلي. كارآفرينان گروهي ناهمگوناند كه از كليه بخشها و طبقات اجتماعي در اين بخش حضور دارند. تا كنون در منابع مختلف ويژگيهاي عديدهاي براي كارآفرينان برشمرده شده است.آمادگي براي پذيرش خطر و تمايل به استقلال و داشتن اعتماد بهنفس عمدهترين موارد در اين زمينه به شمار ميرود. بر اساس تحقيقات انجام شده در كشور انگلستان افرادي كه به شروع يك كسب و كار جديد اقدام كردهاند و يا به آن تمايل نشان دادهاند شخصيت خود را به مراتب خلاقتر و تواناتر از سايرين دانستهاند. در اين مقاله مفهوم كارآفريني و اهميت آن در قالب ذكر چند ويژگي مهم مورد بررسي قرار ميگيرد. از ويژگي مهم يك كارآفرين موفق ويژگي اول: عزت نفس اساسيترين مورد اين است كه شخص با تمام وجود اين حس را داشته باشد كه داراي ارزش است زيرا بدون داشتن اين حس شخص قادر نخواهد بود كه از عهده مشكلات و چالشهاي موجود بربيايد. ويژگي دوم: توفيق طلبي اين ميل هميشه همراه كارآفرينان و رهبراني است كه ميخواهند كارشان را به بهترين نحو انجام دهند. افرادي كه داري اين خصوصيت به ميزان بالا هستند هدفگرا، در جستجوي منحصر بفرد بودن ودر حال تلاش براي انجام كارها بر اساس سعي و تلاش خود ميباشند و همچنين ريسك پذيرند ولي ريسكهاي متعادل. ويژگي سوم: استفاده از فرصتهاي موجود كارآفرينان مانند كليه افراد ديگر در جستجوي كسب اطلاعات و تفكيك اطلاعات مفيد از اطلاعات غير قابل استفاده هستند و همانند يك معدنچي در يك معدن طلا از ميان هزاران تن سنگ بياستفاده ناگهان يك تكه طلاي كوچك اما با ارزش را پيدا ميكند ويژگي چهارم: مركز كنترل رهبران و كارآفرينان موفق اين ويژگي را كه داراي مركز مديريت دروني ميباشند را به طور بارز از خود نشان دادهاند. و تحقيقات نشان دادهاست كه افرادي كه داراي نيروي دروني مديريتي هستند بسيار موفقتر از افرادي عمل ميكنند كه متكي به يك قوه و مركز مديريتي خاجي مانند سيستمهاي مديريتي، رئيس، سرنوشت و ذيگر افراد هستند. ويژگي پنجم: هدف گرا كارآفرينان معمولا يك هدف را براي خود معين ميكنند و بعد براي رسيدن به آن به طور شبانهروز شروع به فعاليت و تلاش ميكنند. ويژگي ششم: مثبت انديشي يكي از ويژگيهاي مورد تاٌكيد در كارآفرينان و رهبران موفق خوشبين بودن آنهاست. آنها اگر كه با مشكلات مواجه شوند آن را به عنوان يك چالش مينگرند و اگر با موانع روبرو شوند آن را به عنوان يك مسير جديد تلقي ميكنند و اگر كه به آنها نه گفته شود ميگويند شايد حالا امكانپذير نباشد اما من ميدانم كه نظر شما بعدا عوض خواهد شد. ويژگي هفتم: شجاعت در مورد كارآفرينان هميشه گفته ميشود كه آنها ريسكپذيرند. بسياري از افراد سازمانهاي دولتي و شركتهاي بزرگ و قديمي را مكانهاي بسيار مطمئني ميپندارند و شخصي كه ميخواهد از اين محيط امن خارج شود و در دنياي سرد و خشن امروزي اقدام به راهاندازي كسب و كار آن هم از صفر بكنند بايد كه شجاعت بسياري داشته باشد. ويژگي هشتم: قدرت تحمل ابهامات اين عبارت به موضوع صبر و تحمل كارآفرين در برابر ابهامات، پيچيدگيها و. موقعيتهاي رسيك پذير مربوط ميشود. اشخاصي كه قدرت تحمل آنها پايين است معمولا بهسمت مشاغل دولتي يا سازمانهاي بسيار بزرگ كه تغييرات بهصورت اندك در آنها اتفاق ميافتد، ميروند زيرا شركتها و كسب و كارهايي كه بتازگي راهاندازي شدهاند فضا و جوي در آنجا وجود دارد كه همه چيز تازه است و گاهي اوقات هنوز هيچگونه خطمشي براي هدايت عملكرد دستگاه وجود ندارد. ويژگي نهم: انگيزه دروني بالا انگيزههايي كه رفتار ما از آن شكل ميگيرد از دو منبع مشتق ميشوند: دروني(باطني)و خارجي. عوامل داخلي عبارتند از نياز، ميل، انگيزه، و نيرو. عوامل خارجي عبارتند از هر چيزي كه از سوي محيط اطراف بتواند بر انگيزه تاثير بگذارد مانند تنبيه و پاداش. در مورد كارآفرينان مهمترين عامل موثر بر انگيزه از درون آنها شكل ميگيرد مفاهيم جديدي از خودباوري، كارآفريني كارآفرينان با انسانهاي عادي تفاوت دارند. انسانهاي عادي پديده ها را آن طور كه هست مي بينند و ميپرسند چرا؟ اما كارآفرينان رؤياي چيزهايي را مي بينند كه هرگز وجود نداشته اند و مي پرسند، چرا كه نه؟ آنچه انسانها مي توانند باشند، بايد باشند. آنها بايد به ماهيت خود وفادار باشند اراده پويا همان چيزي است كه يك نفر را ثروتمنـد، ديگري را قوي و يكي را قديس مي سازد. كارآفريني يعني مديريت فرصت. نوگرايي خوب است ولي بايد محصول يا خدمت به بازار وارد شود و پس از آن بايد تلاش كرد تا در بازار حفظ شود به عبارتي اساس رقابت، ماندگاري است. محققان از دنياي امروزي به عنوان عصر عدم تداوم ياد مي كنند. عصر تداوم به اين معني است كه ديگر تجارب و راه حل هاي گذشته براي مسايل جاري و آينده سازمان كارگشا نيستند. بايد به شيوه اي ديگر انديشيد و به دنبال راهكارهاي جديد سازماني بود تا بتوان كالا و خدمت را با حداقل هزينه و با كيفيت برتر، آنگونه كه در شرايط بازار جهاني بتوانيم رقابت كنيم و برنده اين مسابقه جهاني باشيم، توليد كنيم. از اين رو بايد روحيه كارآفريني را در سازمان نهادينه كنيم. اما پيش از نهادينه سازي بايد به روشني و وضوح اين مفهوم را براي كاركنان (شهروندان سازماني) معرفي كرد كارآفرينان؛ مديراني ريسك پذير شركتها، هنگام تأسيس براي مدت نامحدود تشكيل مي شوند و مديران هنگام اخذ وام و يا افزايش سرمايه به ذينفعان نشان مي دهند كه به ازاي دريافت اين منابع در آينده بازده خوبي خواهند داشت. فروشندگان همواره به خريداران نشان مي دهند كه چگونه كارهاي آنها ميتواند منافع آتي آنها را تامين كند. اعطاكنندگان ليسانس، ضمانت مي دهند كه فرايندهاي آنها بهترين، بيشترين و باكيفيت ترين بازده را ارائه خواهد داد ولي سرمايه گذاران، وام دهندگان و خريداران هنگام تصميم گيري، سوال ديگري مطرح مي كنند: اگر آنچه كه طرف مقابل مي گويد تحقق نيابد چه ميشود؟ در اينجا همان اتفاقي مي افتد كه موردانتظار است؛ تجزيه وتحليل ريسك انجام كار قبل از تصميم به انجام آن. ولي سوال مهمتري كه در حوزه مديريت مطرح ميشود اين است كه آيا تصميم گيري ما (مثبت، منفي، رد يا قبول) رابطه مستقيمي با ميزان ريسك اندازه گيري شده دارد؟ اين سوال را به طور ساده و خلاصه، به عنوان يكي از صورتهاي مالي داده است: صورت سودو زيان. يعني صورتهاي مالي پذيرفته اند كه مديران همواره در حاشيه سود بسر نمي برند. بلكه احتمال زياندهي شركت هم مي رود. قانون تجارت هم حدي براي زيانهاي ساليانه قائل شده است. براساس ماده 921 قانون تجارت، اگر شركتي ظرف سه سال بيش از 5 درصد سرمايه را زيان دهد بايد تصميم بگيرد: يا كاهش سرمايه به ميزان زيان و يا افزايش سرمايه براي جبران زيان. در بازار (به معناي وسيع آن) اعتماد حرف اول را مي زند. اگر موسسات و شركتها و تجار وارد بازار شوند، زيان بدهند، خسارت ببينند، ورشكسته شوند، و آنگاه از بازار خارج شوند، ديگر نميتوان اميدوار بود كه فضاي اقتصادي جامعه اي، باثبات و قابل اعتماد باشد. در اين گونه موارد حتي قانونگذار با اين قبيل اشخاص حقيقي و حقوقي به عنوان مخل امنيت اقتصادي برخورد ميكند. ولي اين همه ماجرا نيست و همه اين تمهيدات جلودار و بازدارنده فعالان اقتصادي نمي شود. چون ريسك در ذات هر فعاليت اقتصادي است. و از آنجا كه هيچ جامعه اي بدون فعاليت اقتصادي موجوديت ندارد، پس عاملان اقتصادي همواره كوشيده اند تا راه حلهايي براي تسهيل، تسريع، و افزايش حجم فعاليتهايشان بيابند. بدين ترتيب، آنها ريسك روي آوردن به راه حلهاي جديد را پذيرفته اند. پيشتازان اين امر را كارآفرين مي نامند. در ادبيات اقتصاد توسعه، كارآفرينان عاملان اصلي تحرك و پويايي اقتصاد جامعه هستند. نوآوران و خطرپذيراني كه ايده هاي نو را در بازار تبديل به خدمت و محصول جديد مي كنند و شهروندان را ترغيب مي كنند تا آن خدمت يا محصول را بپذيرند. به باور لاپتن: «... فهم ريسك، فرايندي ذهني است و آنچه كه ما درباره ريسك و واكنش به آن شناسايي كرده ايم، اغلب به مسئله قضاوت شخصي باز ميگردد تا واقعيت». و وقتي نظر گيدنز را كه مي گويد: «... زيستن در دنياي متجدد كنوني» زيست در محيطي آكنده از شانس و خطرهاي احتمالي است.... و مفهوم خطر كردن، شالوده رفتار و اعمال افراد ساده و متخصصاني را تشكيل مي دهد كه سازماندهي دنياي اجتماعي را برعهده دارند، در كنار نظر لاپتن ميگذاريم، آنگاه به اهميت حضور كارآفرينان و خطرپذيران اقتصادي جامعه بيشتر پيميبريم. زيرا پذيرش ريسك براي اينگونه افراد رابطه مستقيمي با ميزان آن ندارد و اين همان نكته اساسي است كه بايد به آن پرداخت. يعني مديريت ريسك سازماني و سازمان يافته را كه بيشتر در موسسات بانك و بيمه جريان دارد نميتوان به آساني و به سادگي در كنار مديريت ريسك موسسات اقتصادي كارآفرينان قرار داد. زيرا گروه اول - كه ميتواند موسسات و صنايع ديگري را نيز دربرگيرد - در چارچوب مدلهاي آمار و رياضي و به روي احتمالات تصميمگيري مي كنند، در حالي كه گروه دوم امكان زياد دارد كه علي رغم ريسك بالا، انجام كاري را بپذيرند و به عهده گيرند. پس بر مشاوران و آينده نگران كشور فرض است كه در تعريف و تحليل و تدريس مديريت ريسك، به روش يكسان برخورد نكنند، همانگونه كه در خيلي از كشورها رايج است. كارگروهي، شروع كارآفريني يكي از معيارهايي كه كشورهاي توسعه يافته را از كشورهاي در حال توسعه مجزا ميكند، فرهنگ گروهي كار كردن است، در كشورهاي توسعه نيافته، افراد علاقهيي به فعاليتهاي گروهي ندارند و همين امر سبب مي شود علاوه بر صرف انرژي بيشتر، كارها با كيفيت پايينترين انجام پذيرد. اصولا جهت رسيدن به يك جامعه كارآفرين، رشد فعاليتهاي گروهي نيز ضروري است و بدون چنين ويژگي، كارآفريني در جامعه فراگير نخواهد شد شركت مايكروسافت جهت تهيه متن برنامه ويندوز 2003 از پنج هزار برنامه نويس كمك گرفت به گونهيي كه اين تعداد افراد در يك كار گروهي، موفق به طراحي اين برنامه شدند. مهمتر از طراحي و توليد اين برنامه، بايد از هماهنگي و همبستگيهاي گروهي لازم براي رسيدن به اين هدف نام برد. حال ما با اين سوال روبرو خواهيم بود كه چگونه بايد يك گروه كاري موفق را سازماندهي كنيم و چه شرايط فرهنگي بايد بر اين گروه حاكم شود تا بتواند به اهداف مورد نظر خود دست يابد. براي رسيدن به اين هدف بايد از قدمهاي كوچك آغاز كرد تا در نهايت با كسب تجربيات لازم بتوان به تشكيل گروههاي بزرگتر اقدام نمود. گروههاي بزرگتري كه بتوانند زمينهساز تحول در جامعه باشند. در اين مقاله تلاش ميشود فرصتي براي انديشيدن در اين خصوص پديد آيد. رشد و بسط فرهنگ گروهي كار كردن نيازمند انجام پژوهشهاي لازم در اين زمينه است زيرا فرهنگ جامعه ما با ديگر كشورها متفاوت است و لذا بعضي از دستورالعملهاي ارايه شده در مقالات نويسندگان كشورهاي ديگر براي ما كارساز نخواهد بود. اميد است مطالعه اين مقاله بتواند توجه شما خواننده محترم را براي مدتي هر چند كوتاه به اين موضوع هدايت كند و زمينهيي براي شروع يك كار گروهي باشد. همچنين شما ميتوانيد جهت آشنايي با موانع بر سر راه فعاليتهاي گروهي، در جامعه خويش به جستوجو پرداخته و به يافتن پاسخ اين سوال بپردازيد كه چه عواملي سبب مي شود كه فعاليت هاي گروهي در نيمه راه تداوم نيابد؟ براي تشكيل يك گروه كاري توجه به عوامل زير ميتواند مفيد واقع شود. ۱ - ابتدا يك موضوع مورد علاقه بيابيد كه ممكن است مرتبط با كار و يا امور زندگي شما باشد و از اينكه در اين زمينه فعاليت ميكنيد لذت ببريد و حتي بتوانيد چندين سال در اين زمينه مطالعه و بررسي كرده و نتايج آن بتواند در شغل و يا زندگي شما اثرگذار باشد. فرض كنيد تصميم گرفتهايد در زمينه «حفظ محيط زيست» به بررسي بپردازيد، لذا اين موضوع ميتواند شروعي براي تشكيل يك گروه كاري در زمينه حفظ محيط زيست باشد. به خاطر داشته باشيد، موضوعي را انتخاب كنيد كه سبب ايجاد يك انگيزه قوي در شما شود. به گونهيي كه مشكلات نتواند به راحتي شما را از ادامه اين راه بازدارد. 2- اكنون شما بايد به جستوجوي افراد علاقهمندي بپردازيد كه دوست دارند در رابطه با موضوع مورد نظر با شما همكاري كنند حتي اگر انتخاب اين افراد مدت زمان زيادي طول بكشد و به خاطر داشته باشيد اولين پايه تشكيل يك گروه كاري موفق، وجود افراد با انگيزهها و علاقهمند به موضوع مورد بحث است. 3- هنگامي كه گروه كاري خود را تشكيل داديد براي آن هدف و وظايفي را تعريف كنيد. براي مثال ممكن است يك گروه تشكيل دهيد كه هدف از آن «دستيابي به دانش IT» است. ابتدا هدفهاي مورد نظر را تعريف كنيد و آن موقع وظايف هر كسي را در گروه براي رسيدن به آن هدف تعيين كنيد ،به گونهيي كه هر كس بتواند در يك مدت زمان مشخص وظايف خويش را به انجام رساند و ارايه گزارش كند. 4- تلاش كنيد يكي از اعضاي گروه شما اهل نوشتن و نويسندگي باشد تا بتواند نتايجي را كه در گروه به دست ميآيد به خوبي ثبت كند. اين مستندات سبب ميشود انديشه گروه آرام آرام به ديگران منتقل شده و مورد نقد و بررسي قرار گيرد و گهگاه لازم است اعضاي گروه نتايج فعاليتهاي خويش را به صورت يك مقاله در اختيار ديگران قرار داده و زمينه براي تبادل انديشه و افكار ميان علاقهمندان به موضوع فراهم شود. 5- مسووليت گروه، كاري مشكل است لذا فردي كه مسووليت گروه را ميپذيرد بايد در برقراري ارتباط با ديگران،فردي موفق باشد. او بايد دانستههاي خويش را در خصوص برقراري ارتباط موثر با ديگران افزايش دهد، به گونهيي كه بتواند در قلب ديگران نفوذ كند. انسانها زماني علاقهمندند با ديگران ارتباط صادقانه و خوبي برقرار كنند كه اين ارتباط از قلبها آغاز شود و اصولا هيچ كس قادر نيست در قلب ديگران نفوذ كند، مگر آنكه از خصايل اخلاقي ارزشمندي برخوردار باشد. مسوول گروه بايد سختكوشتر، ثابت قدم تر و چه بسا مطلعتر از ديگران باشد و او بايد گوي سبقت را از بابت مطالعه و جستوجوگري از ديگر اعضاي گروه بربايد تا از اين طريق زمينه براي همبستگي بيشتر در گروه پديد آيد. 6- حفظ احترام ميان اعضاي گروه از اصول اساسي حاكم بر گروه است. انسانها همه به دنبال تكامل و رشد شخصيت هستند و هنگامي كه افراد در گروه، كسب شخصيت كرده و مورد احترام واقع ميشوند، زمينه براي ارتقاي بهداشت رواني در بين اعضا، مهيا ميشود. به همين خاطر همبستگي ميان اعضا بيشتر شده كه اين خود سبب پايداري گروه ميشود. 7- آموزش مستمر بايد در گروه تداوم يابد و هر كسي بايد بكوشد دانستهها و علم و دانش خويش را در خصوص موضوعات مرتبط با گروه افزايش دهد و نتايج آن را به ديگران منتقل كند و هر كسي بايد تنها در فكر رشد ديگري در گروه باشد در غير اين صورت گروه در آينده از هم خواهد پاشيد. بايد اين نكته به خاطر سپرده شود كه اگر در جامعه يي هر كسي سعي كند جلوي رشد ديگري را مسدودكند تا از اين طريق رشد يابد، فرصتهاي لازم براي خلاقيت و رشد چنين جامعهيي بر باد خواهد رفت. ۸- يكي از نكاتي كه اعضاي گروه بايد به آن توجه كنند، انجام مطالعات در زمينه خلاقيت، نوآوري و كارآفريني است و همچنين لازم است اعضا با تكنيكهاي مورد نياز براي گروه نظير يورش فكري، تكنيك شش كلاه تفكر و ديگر تكنيكهاي خلاقيت آشنا شوند و در زمينه تكنيكهاي حل مشكل، بيشتر بدانند و در اين رابطه مطالعه و تمرين كنند. 9- صبر و انتقاد پذيري از ويژگيهاي مهم فرهنگ فعاليتهاي گروهي است، اعضاي گروه بايد هميشه آماده پذيرش سختترين انتقادات بوده و در برابر ناملايمات صبر فراوان داشته باشند. انسانها از نظر خصوصيات شخصيتي متفاوتند. زماني كه انسانها در شروع فعاليتها كنار هم قرار ميگيرند، بعضي از خصوصيات رفتاري غيرقابل تحمل به نظر ميرسند، درست مانند چرخدندههايي كه با يكديگر جفت نميشوند و همين موضوع باعث برخورد چرخدندهها و اصطكاك ميان آنها ميشود. اما ميان انسان با چرخدندهها فرق بسيار اساسي وجود دارد. آدمي قادر است با گذر زمان كمكم خود را با شرايط تطبيق دهد، لذا در اينجا صبر بسيار، ضروري است. تحمل سختيهاي شروع كار و تحمل بعضي خصوصيات رفتاري انسانها سبب ميشود آرامآرام انسانهاي صبور به نتايج ارزشمندي دست يابند. صبر باعث ميشود آدمي از انجام رفتارهاي شتابزده وغيرمنطقي خودداري كرده و شاهد نتايج شيرين اعمال خود در آينده باشد. 10- گهگاه لازم است گروه از متخصصين مرتبط با موضوعات مورد بحث دعوت كرده و از نظرات آنان بهرهمند شود. شركت در سمينارها، نمايشگاهها و...ميتواند فرصتي براي ديدار با متخصصان و افراد صاحبنظر باشد. 11- اعضاي گروه بايد سعي كنند در عرصه پژوهش نيز وارد شوند تا بتوانند به نتايج ارزشمند دست يافته و در كنار آن به انتقال افكار نو پرداخته و راهحلهاي كاربردي و ارزشمند به جامعه ارايه كنند. 12- سيمونتون از محققان خلاقيت بيان ميكند كه فرد پس از ده سال درگير شدن در يك مساله و كسب تجربه و تخصص در آن زمينه، به خلاقيت واقعي دست مييابد و لذا تداوم فعاليتهاي گروه در مدت زمان طولاني نتايج شگفتانگيز و ارزشمندي در پي خواهد داشت. -13گروه ميتواند در بعضي مواقع جلسات خود را در مكانهاي تفريحي و فرحبخشي نظير مكانهاي سرسبز برگزار كند كه اين خود ميتواند انگيزه بيشتري براي تداوم بحثها باشد. -14گروه بايد علم و دانش خويش را در رابطه با رايانه و اينترنت و زبان انگليسي ارتقا دهد و از اطلاعات روز برخوردار شود به گونهيي كه اعضا بتوانند از منابع خارجي بهره برده و از طريق و بلاگها و يا وبهاي ايجاد شده توسط گروه به انتشار نتايج فعاليتهاي خود بپردازند. اين اقدام سبب ميشود كه زمينه براي جذب علاقهمندان و تبادل نظر در سطحي بسيار وسيعتر و در مقياس فراملي پديد آيد كه اين خود زمينهساز انتقال علم و دانش به داخل مرزهاي كشور است و اعتبار ملي را ارتقا ميدهد. -15 گروه بايد نتايج فعاليتهاي خود را براي علاقهمندان در همايشها ارايه كند. اين اقدام باعث خواهد شد كه گروه بازخوردهاي ارزشمند از ديگران دريافت كرده و از طرفي بتواند با انگيزش بيشتر به نقد و بررسي و اصلاح فعاليتهاي خويش بپردازند. -16 لازم است اعضاي گروه در زمينه «روانشناسي گروه» مطالعه كنند. كسب اطلاعات در اين خصوص ميتواند زمينهساز شناخت اعضاي گروه از يكديگر شده و زمينه براي همبستگي بيشتر شود. بدون شك تشكيل گروه و ادامه فعاليتهاي آن همچون تولد موجودي است كه اگر تداوم يابد، آرامآرام رشد و تكامل يافته و به مرحلهيي خواهد رسيد كه نتايج ارزشمندي از خود به جامعه ارايه ميكند و چه بسا زمينهيي براي وقوع خلاقيت و كارآفريني در جامعه و شروعي براي سازندگي در جامعه باشدو ذكر اين نكته لازم است كه بدانيم اگر اين گروه در فكر خدمت به جامعه نباشد بدون شك در نيمه راه از حركت باز خواهد ايستاد. كارآفريني از خلاقيت و ابداع بهرهگيري ميكند كارآفريني به منظور كسب موفقيتهاي اقتصادي و توليد ارزشهاي جديد كليه انگيزشها و ظرفيتهاي فردي را تحت پوشش قرار ميدهد كه اين عمل كليه سازمانها و موقعيتهاي مستقل را شامل ميشود. كارآفريني خلاقيت و ابداع را براي رقابت در بازار به كار ميگيرد كه اين عمل ميتواند به توليد بازاري جديد منجر شود. براي اينكه يك ايده كاري به موفقيت منجر شود لازم است خلاقيت و ابداع با مقوله مديريت تركيب شود. همچنين تنظيم و تطبيق اين ايده با شرايط محيط براي بهبود و بيشينه كردن توسعه آن در تمامي بخشهاي زندگي بخش ديگري از زمينههاي اين موفقيت را ايجاد ميكند. بنابراين اين مقوله چيزي فراتر از مديريت عادي روزمره است. كارآفريني با راهبردها و بلندپروازيهاي يك كسب و كار مربوط است. كارآفريني حضور گستردهاي در فعاليتهاي اقتصادي دارد كارآفريني در هر بخش و يا نوعي از شغل ايجاد ميشود. اين فعاليت در مشاغل آزاد و يا شركتهايي با هر اندازه و در تمامي مراحل شغلي مانند پيش از آغاز، دوره رشد و حتي دوره انتقال و يا خروج از فعاليت به وجود ميآيد. كارآفريني براي كليه شركتها در هر بخشي مناسب است. مشاغل فني جديد يا سنتي. شركتهاي بزرگ يا كوچك. همچنين اين فعاليت براي انواع ساختارهاي مالكيت مانند فعاليتهاي شغلي خانوادگي، شركتهاي فعال در بازار سهام، بنگاههاي اقتصادي اجتماعي(شامل تعاونيها، انجمنها، بنيادها) و حتي سازمانهاي غير انتفاعي كه سهم مهمي در فعاليتهاي اقتصادي دارند مناسب است. بر اساس گزارش منتشره از سوي مركز نمايشگر كارآفريني جهاني( GEM ) در حدود 7 درصد از كارآفرينان در صورت موفقيت آميز بودن شغلشان بازار يا بخش جديد اقتصادي ايجاد ميكنند. اين موضوع در حالي است كه محصولات يا خدمات موجود در بازار محصول توليد 70 درصد شركتهاي جديد است. آن هم در بازاري كه پيش از آن رقابت در آن وجود داشته است و همچنين فناوريهاي حساس براي افزون بر يك سال در دسترس بوده است كارآفريني خلاقيتهاي كاري را رشد و توسعه ميدهد شركتهاي كوچك اصليترين توليد كنندگان مشاغل جديد ميباشند. بر اساس آمار و اطلاعات موجود كشورهايي كه آمار بالاتري در زمينه افزايش كارآفريني دارند رشد بيكاري در آنها به ميزان قابل توجهي كمتر است. در دهه 90 ميلادي شركتهاي با رشد سريع به ميزان قابل توجهي مشاغل جديد ايجاد ميكردهاند. براي نمونه در كشور هلند در سالهاي 1994 تا 1998 ميلادي 8 درصد شركتهاي با رشد سريع، افزون بر 60 درصد رشد كار در ميان شركتهاي موجود را به خود اختصاص دادند. در كشور آمريكا در سالهاي 1993 تا 1996 ميلادي در حدود 350 هزار شركت با رشد سريع توليد افزون بر دوسوم كل مشاغل جديد را به خود اختصاص دادند. از اين رو تحقيقات نشان ميدهد كه كارآفريني بر رشد اقتصادي اثر مثبت ميگذارد. در خور توجه است كه رشد اقتصادي با توجه به شاخصهايي مانند توليد ناخالص داخلي به عوامل عديدهاي ديگري نيز مربوط ميشود. علاوه بر اين كارآفريني ميتواند به همگرايي اجتماعي و اقتصادي در كشورهايي كه به لحاظ توسعه عقب هستند كمك كند. اين كمك با تشويق به فعاليتهاي اقتصادي و توليد مشاغل جديد و يا فعال ساختن بيكاران و محرومان اجتماعي براي كسب و كار بروز پيدا ميكند. كارآفريني رقابت در كسب و كار را تقويت ميكند فعاليتهاي جديد كارآفرينانه و يا آغاز مجدد يك كسب و كار(حتي پس از انتقال يك واحد اقتصادي به مالك جديد) به افزايش بهرهوري كمك قابل توجهي ميكند. اين فعاليتها فشار را براي افزايش رقابت افزايش ميدهد و همچنين واحدهاي ديگر را وادار ميكنند كه يا كارايي خود را افزايش دهند و يا دست به ابداع بزنند. افزايش بهرهوري و ابداع در واحدهاي شغلي چه در سازمانها، توليدات، خدمات و يا بازار توان رقابت يك اقتصاد به طور كلان را افزايش ميدهد. اين فرايند به مصرفكنندگان امكان بهرهگيري زياد با قدرت انتخاب بالا و قيمتهاي پايين را ميدهد. كارآفريني تواناييهاي انباشته فردي را آزاد ميكند يك شغل تنها راهي براي انباشت پول و سرمايه نيست. معيارهاي ديگري نيز مانند امنيت، ميزان استقلال، تنوع كارها و علايق نيز در يك كسب و كار مورد نظر است.سطح درآمدي بالاتر، افراد را به ارضاي نيازهاي بيشتري هدايت ميكند. نيازهايي مانند استقلال و اتكا به نفس نمونههايي هستند كه با توسعه كارآفريني در افراد امكان بروز پيدا ميكنند. بر اساس تحقيقات انجام شده در ميان خانوارهاي كشور انگلستان افراد در كنار انگيزههاي مادي مانند پول و سمت كارآفريني را راهي براي ارضاي برخي نيازهاي معنوي خود مانند آزادي، استقلال و كسب جنب و جوش در زندگي انتخاب ميكنند. در خور توجه است براي كساني كه نتوانستهاند شغل دلخواه خود را انتخاب كنند كارآفرين شدن ممكن است برخاسته از نيازهاي اقتصادي باشد. كارآفريني ممكن است فرصت يافتن موقعيتهاي شغلي بهتري را به آنها بدهد. رضايت شغلي در ميان كارآفرينان در مقايسه با كارمندان به مراتب بيشتر است. بر اساس تحقيقات انجام شده در حدود 33 درصد افرادي كه شغل آزاد دارند و كارمندي ندارند و 45 درصد افرادي كه شغل آزاد دارند و كارمند نيز دارند از شغل خود رضايت دارند. اين در حالي است كه اين ميزان براي كارمندان در حدود 27 درصد است. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|