پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403

 



موضوع: نقش تلاش و کار در تربیت و بهداشت روانی انسانها

نقش تلاش و کار در تربیت و بهداشت روانی انسانها 10 سال 10 ماه ago #12349

نقش تلاش و کار در تربیت و بهداشت روانی انسان
در اسلام بيكاري، مردود و مطرود است و كار به عنوان يك امر مقدس، شناخته شده است. در زبان دين وقتي مي‌خواهند تقدس چيزي را بيان كنند به اين
صورت بيان مي‌كنند كه خداوند فلان چيز را دوست دارد. مثلا در حديث وارد شده است: «ان الله يحب المؤمن المحترف». خداوند مؤمني را كه داراي حرفه
است و بدان اشتغال دارد، دوست دارد. يا اينكه گفته‌اند: «الكاد علي عياله كالمجاهد في سبيل الله». كسي كه خود را براي اداره زندگي‌اش به مشقت مي‌اندازد
مانند كسي است كه در راه خدا جهاد مي‌كند. اميرالمؤمنين عليه‌السلام مي‌فرمايند: «النفس ان لم تشغله شغلك». يعني اگر تو نفس را به كاري مشغول نكني،
او تو را به خودش مشغول مي‌كند. پيامبر اکرم (ص) در حديثي مي فرمايند: عبادت و پرستش خداوند هفتاد جزء دارد که بالاترين جزء آن طلب روزي حلال
است. امام باقر (ع) مي فرمايند: کسي که براي بي نيازي از مردم و رفاه خانواده و کمک به همسايگانش در طلب روزي حلال باشد در روز قيامت خداوند
را در حالي ملاقات مي کند که چهره اش مانند شب چهارده مي درخشد. اين درست برعكس آن چيزي است. كه در ميان برخي متصوفه و زاهدمآبان و احيانا
در فكر خود ما رسوخ داشته كه كار را فقط در صورت بيچارگي و ناچاري درست مي‌دانيم، يعني هركسي كه كاري دارد مي‌گوييم اين بيچاره محتاج است.
و مجبور است كه كار كند؛ في حد ذاته آن چيزي كه آن را توفيق و مقدس مي‌شمارند بيكاري است كه خوشا به حال كساني كه نياز ندارند كاري داشته باشند!

دوست عزيز، در ادامه، آثار کار و تلاش بر بهداشت رواني و تربيت را برخواهيم شمرد تا پاسخ صريح‌تر و دقيق‌تري به سؤالتان داده باشيم:

1- نگرش مثبت به خود
او کار خود را داري نتيجه‌اي مي‌بيند که ديگران نيز از آن بهره‌مندند. اين سبب افزايش ميزان حرمت و عزت نفس و نگرش مثبت او به خود است.
2- کسب هويت
او بدليل ايفاي نقش مؤثر در خانواده و جامعه، به هويت نسبتا کاملي دست مي‌يابد و نواقص آنرا در تعاملات اجتماعي محل کار، برطرف خواهد نمود.
3- شناخت بهتر امکانات، خواسته ها، تواناييها و اهداف و علايق
ما چقدر اهداف و علايق خود را مي شناسيم؟ آيا مي دانيم براي چه زندگي مي کنيم؟ براي چه کار مي کنيم، و براي چه شغل فعلي را انتخاب کرده ايم يا دانشگاه
رفته ايم؟ بيشتر مردم نمي دانند براي چه زندگي مي کنند و چه از زندگي خود مي خواهند. فردي که اهل کار و تلاش است جهت نيل به موفقيت‌هاي بيشتر شغلي
و اجتماعي، براي خود و شناخت خود وقت مي گذارد. تا توانايي، استعدادها، اهداف و علايق خود را بشناسد و از آنها براي مقاصد خود بهره گيرد. انسان قبل از
آزمايش خودش، نمي‌داند چه استعدادهاي دارد. با آزمايش، استعدادهاي خود را كشف مي‌كند. تا انسان دست به كار نزده،‌ نمي‌تواند بفهمد كه استعداد اين كار را
دارد يا ندارد. انسان، با كار خود را كشف مي‌كند، و خود را كشف كردن بهترين كشف است. اگر انسان دست به كاري زد و ديد استعدادش را ندارد، كار ديگري
را انتخاب مي‌كند و بعد كار ديگر تا بالاخره كار مورد علاقه و موافق با استعدادش را پيدا مي‌كند. وقتي كه آن را كشف كرد، ذوق و عشق عجيبي پيدا مي‌كند و
اهميت نمي‌دهد كه درآمدش چقدر است. آن وقت است كه شاهكارها به وجود مي‌آورد. اما بيکاري،‌ فرد را بسوي احساس پوچي و بيهودگي خواهد برد.

4- افزايش علم و آگاهي
كار روي عقل و فكر انسان اثر مي‌گذارد. گذشته از اينكه انسان با كار تجربه مي‌كند و علم به دست مي‌آورد و كار مادر علم است، ‌يعني بشر علم خود را با تجربه
و كار به دست آورده است و به عبارت ديگر گذشته از اينكه كار منشأ علم است، عقل و فكر انسان را نيز اصلاح و تربيت و تنظيم و تقويت مي‌كند.

5- عدم احساس يأس و نااميدي
فردي که مشغول کار است بدليل درگيري با حقايق زندگي، مي داند که زندگي آرماني براي هيچ انساني وجود ندارد، لکن از تلاش و کوشش باز نمي ايستد و اگر


زماني هم با مانع روبرو شود ضمن اينکه دچار يأس و نااميدي نمي‌گردد آن را مانع ندانسته بلکه تنگناهايي تلقي مي کند که با کمي تلاش مي توان از آن گذشت.
6- سرمايه گذاري درست انرژي‌ها
انسان، مجموعه‌اي از انرژي‌هاي رواني و چسمي است که راهي براي بروز رفتاري مي‌جويند. وقتي اين انرژي‌ها و علاقه فرد، متوجه کار است، بصورت
ناهنجار سرمايه‌گذاري نمي‌شود و باعث بروز ناهنجاريهاي فردي و اجتماعي نخواهد شد.

7- احساس رضايتمندي از زندگي
فردي که مشغول کار است، از آنجا که احساس ارزشمندي مي‌کند و کارش را داراي نتيجه مادي و معنوي مي‌داند و محدوديتهاي موجود را درک مي‌کند، از
زندگي بيشتر احساس رضايت و خوشي مي کند و کمتر گرفتار نارضايتي و ناخوشي مي شود. به عبارتي ديگر او تلاش مي‌کند قسمت پر ليوان را ببيند.
8- برقراري ارتباطات و مناسبات دوستانه و صميمانه با ديگران
محيط کار، يک محيط اجتماعي است. کسي که بتواند با ديگران ارتباط برقرار کند، انسان سالمي است. انسان سالم به راحتي با ديگران ارتباط برقرار کرده و
روابط عميق و صميمي بلند مدت برقرار مي کند. برقراري ارتباط موثر، تکنيکي آموختني است. در محيط واقعي کار، اين تکنيک بهتر آموخته مي‌شود.

9- احساس تعهد و مسؤوليت در زندگي
فرد اهل کار ضمن پذيرفتن مسؤوليت در محل کار، مي‌آموزد که نسبت به کل زندگي،‌تعهد داشته باشد و به آن پايبند. عهده دار زندگي خويش است و انتظار
نداردديگران براي او زندگي بي دغدغه اي فراهم كنند. برخلاف کسي که بيکار است و مسؤوليت خود و زندگي را بر عهده ديگران مي‌بيند.

10- دوست داشتن ديگران و لذت بردن از محبت به آنها
فرد شاغل، از آنجا که داراي حب نفس مثبت و احساس ارزشمنديست، مي‌تواند جوشش اين علاقه را در محبت و عشق به ديگران نشان دهد. او از هر اقدامي
براي کمک به ديگران فرو گذاري نمي کند و احساس مثبتش را نسبت به ديگران به هرشکلي نشان مي‌دهد.

در پايان، کلماتي از انديشمندان مشهور را در مورد ارزش کار مرور مي‌کنيم:
ولتر: هر وقت احساس مي‌كنم كه درد و رنج بيماري مي‌خواهد مرا از پاي درآورد، به كار پناه مي‌برم. كار بهترين درمان دردهاي دروني من است.

ساموئل اسمايلز: بعد از ديانت، مدرسه‌اي براي تربيت انسان بهتر از مدرسه كار ساخته نشده است.

بنيامين فرانكلين: عروس زندگي «كار» نام دارد. اگر شما بخواهيد داماد اين عروس بشويد (يعني شوهر اين عروس بشويد) فرزند شما «سعادت» نام خواهد داشت.
پاسكال: مصدر كليه مفاسد فكري و اخلاقي ، بيكاري است. هر كشوري كه بخواهد اين عيب بزرگ اجتماعي را رفع كند، بايد مردم را به كار وادارد تا آن آرامش
عميق روحي كه عده معدودي از آن آگاهند در عرصه وجود افراد برقرار شود.
سقراط: كار، سرمايه سعادت و نيكبختي است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.