پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مباحث تکمیلی سه بخش اول جزوه پوراشراف

مباحث تکمیلی سه بخش اول جزوه پوراشراف 3 سال 11 ماه ago #121456

سازمان
در قالب یک تعریف ساده می توان سازمان را اینگونه تعریف کرد:
آرایش سیستماتیک (نظام مند) از افرادي که براي دستیابی به اهداف (یا هدف) خاصی گرد هم آمده اند
این تعریف بیانگر سه ویژگی و سه وجه مشترك سازمانها است:
1. سازمانها براي دستیابی و تحقق اهداف خاصی تشکیل شده اند.
2. اهداف سازمانی به خودي خود قابل دستیابی نیسـت؛ بلکـه نیازمنـد افـرادي اسـت کـه بـراي تحقـق آن بایـد تصمیمات گوناگونی را اخذ کنند و اقدامات مناسبی را به عمل آورند. این افراد، کارمنـدان و مـدیران سـازمانی هستند.
3. سازمان براي هدایت و کنترل رفتار اعضاي خود از آرایشی نظام مند - یعنی ساختار سازمانی - بهـره مـی گیـرد.
ساختار می تواند شامل: مقررات و دستورالعملها، اعطاي اختیار سرپرستی و نظـارت بـه برخـی اعضـا، تشـکیل تیمهاي کاري، نوشتن شرح شغل و ... باشد. در واقع تفاوت سازمان با سایر نهادهاي اجتماعی را باید در همین آرایش نظام مند جستجو کرد. نهادهاي اجتماعی دیگر مانند خانواده، قوم و قبیله و طبقه اجتماعی هرچند ممکن است داراي اهداف و افراد باشند اما عموماً فاقد آرایش نظام مند هستند. البته این نهادهاي اجتمـاعی بـه راحتـی می توانند یک سازمان ایجاد کنند؛ همانند یک صندوق خـانوادگی و یـا یـک شـرکت بازرگـانی. در درون ایـن آرایش نظام مند، افراد سازمان با یکدیگر در تعامل هستند که الگوهاي تعـاملی آنهـا را سـاختار سـازمانی معـین می کند. سازمانها به عنوان مخلوق دست بشر از هر سو ما را احاطه کرده اند به گونهاي که امروزه زندگی بـدون آنها غیرممکن به نظر میرسد.

مدیریت
مدیریت فرآیند انجام کارها به طور اثربخش و کارآمد توسط دیگران است مانند عمل مربی تـیم فوتبـال. مربی تیم هر چند خود بازي نمیکند اما پیشاپیش طراحی بازي را برعهده دارد. پس از آغاز بازي نیز بـه تشـویق و راهنمایی بازیکنان میپردازد و در مواقع لزوم، تغییرات لازم را در ساختار تیم پدید می آورد (تعویض بازیکنان).
در تعریف مدیریت چهار جنبه اساسی را باید مدنظر داشت: 1. فرآیند انجام کارها دلالت بر وظایف مدیریت دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
اثربخشی در ساده ترین تعریف، بیانگر میزان دستیابی به اهداف است
کارآیی مقایسه برخی جنبه هاي عملکرد با هزینه متحمل شده براي آن می باشـد؛ مـثلاً مقـدار منـابعی کـه براي تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است.
مدیریت انجام کارها بوسیله دیگران است. مدیر، مسؤول تحقق بخشیدن به اهداف سازمانی است؛ اما چون به تنهایی نمی تواند این اهداف را محقق سازد، دیگران را در مسؤولیت خود سهیم می سازد و با تفـویض پارهاي از اختیارات خود به دیگران، امور را به انجام میرساند (از طریق سلسله مراتب سـازمانی). از آنجـا که کارکنان داراي هدف هاي فردي و گروهی هم هستند، نقش مدیر تأمین هدفهاي سازمانی از طریـق توجـه و ارضاي نیازمندیها و هدفهاي فردي و گروهی کارکنان است. هنر مـدیریت در واقـع برقـراري تناسـب و هماهنگی مناسب میان منابع مختلف سازمانی (سرمایه، نیروي کار و مواد اولیه) است.
ارتباط میان هدفهاي فردي و هدفهاي سازمانی از طریق یک فرآیند مبادله صورت می پذیرد. یعنی افـراد وقـت، مهارت و دانش خود را در اختیار سازمان قرار می دهند و متقابلاً حقوق و مزایا، وجهه اجتمـاعی، ارضـاي نیازهـاي روحی و .. را دریافت می کنند. سازمان و کارکنان در صورتی به همکاري متقابل ادامه خواهند داد که آنچه دریافـت می کنند از آنچه در اختیار دیگري قرار می دهند بیشتر باشد. فرد انتظار دارد دریافتها و پاداشهایش بیشتر از کارهـایی باشد که برعهده او گذارده می شود. از سوي دیگر سازمان هم انتظار دارد، بهره وري و سهم مشارکت افراد بیشـتر از هزینه ها و بار مالی حاصل از نگهداري آنان در سازمان باشد. به زبان سادهتر در یک رابطۀ مبادله موفقیت آمیـز، هـم فرد و هم سازمان در اثر تعامل و همکاري، ماحصل بیشتري را نسبت به آنچه مصروف می دارند، کسـب مـی کننـد.
آخرين ويرايش: 3 سال 11 ماه ago توسط علی پوراشراف.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.