جمعه, 10 فروردين 1403

 



موضوع: اخلاق اسلامي

اخلاق اسلامي 9 سال 7 ماه ago #99568

اخلاق اسلامي 22/4/93
انسان چيست ؟ انسان تنها موجود عالم هستي است كه عالم هستي به خاطر اوست . و در عين حال ناشناخته ترين موجود هستي است كه تفسير قرآن جانشين خدا در روي زمين است.
اني جاعِلُ خليفه اِلافِي اَلارضِ
و در جاي ديگر مي فرمايد : وَ نَفَخَتُ فيهِ مِن روُحي : اي انسان من از روح خود در شما دميدم
انسان موجودي است در بين دو بي نهايت ، نهايت خوبي و نهايت بدي – نيكي و شر شايسته رسيدن به معراج يا حيوانيت
فَمَن يَعَمَل مِثقالَ ذَرَه خَيرَه يَرَه - فَمَن يَعَمَل مِثقالَ ذَرَه شَرَاً يَرَه
قرآن انسان را محدود نمي سازد و از يك بُعد انسان نمي نگرد . امتيازات و ويژگي هاي خاصي براي انسان قائل است و معتقد است انسان با اندازه گيري و با برنامه ريزي قبلي آفريده شده است. اِنّا كُل شيٍ خَلَقناهُ بِقدر
انسان موجودي است سهل و ممتنع سهل از اين جهت كه هركسي اين مساله را (شناخت خود) چنان پيش پا افتاده تلقي
مي كند خود را بي نياز از آن مي داند. مِن نَفسه فَقَد عَرف رَبِه (از حضرت علي (ع))
بَل الانسان عَلي نَفسهِ بَصيره : انسان خود بر نيك و بد خويش به شدت آگاه است.
جايگاه حكمت در اخلاق : حكمت به معناي حالت و خصيصه اي است روحي و نفساني كه بتواند حقايق و واقعيات را درك كند و اعمالش را محكم و مُتّقن انجام دهد. و اكنون كسي كه كارها بر ميزان تشخيص بر عقل و محكم كاري انجام دهد.
به عبارت ديگر حكمت عبارت است از معرفت حقايق موجودات عالم آنچنان كه هستند.
حكمت نظري : موجودات اگر اختيارشان در دست انسان نباشد علم مربوط به آن را حكمت نظري مي گويند.
حكمت عملي : اگر اختيارشان در دست انسان باشد علم مربوط را حكمت عملي مي گويند.
حكمت بر سه قسم تقسيم مي شود : تهذيب اخلاق – تدبير منزل – سياست مُدون (شهرنشيني)
خداوند در قرآن از حكمت بيست بار ياد كرده و حكمت را هدف عالي همه انبياء مي داند.
وَ يُزكيهم و يُعَلِمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمه : اين آيه نشان از رسالت انبياء در قرآن است و آمدن كلمه يزكيهم مقدم بر تعليم و حكمت نشان از آن دارد اول بايد تهذيب نفس صورت گيرد تا انسان به فراگيري دانش و حكمت نائل شود.
حكمت از صفات بارز خداوند است . حكيم بودن خداوند يعني كه نظام آفرينش ، نظام احسنت و نيكوترين نظام ممكن است و لازمه حكمت حق آن است كه جهان هستي بايد داراي هدف و غايتي باشد. (مهم – مهم)
حضرت علي مي فرمايند : حكمت درختي است كه در دل مي رويد و در زبان ميوه مي دهد . حكمت باغ و بوستان و گردشگاه مردم خردمند است.
29/4/93
اهداف تربيت در اسلام : با توجه به كتب اسلامي هدف نهايي از تربيت هدايت انسان به سوي خدا و آراسته كردن وي به صفات و اخلاق الهي است. انسان آفريده شده است تا با اخلاص به كانون لايتنالي اصلي نزديك شود و با فزوني در ايمان ، علم ، ‌حيات ، اراده و انديشه و زندگي در جهت حركت به سوي خدا گام بردارد. اگر انسان كارهاي خود را براي خداوند خالص گرداند مخلص ناميده مي شود و اگر خداوند انسان مخلص را با عنايت خود خالص گرداند مخلص ناميده مي شود. (مهم – مهم)
تربيت از ديد اسلام مدلي است كه شامل بُعدِ :
1) خودشناسي و حركت به سوي كمال
2 ) خدمت به خلق كه در اين راستا پيامبر مي فرمايد هركس از مسلمانان شب را به صبح برساند و در امور مسلمين اهتمام نورزد مسلمان نيست. مَن اَصبَحَ وِلايَتَهِم بامور المسلمين فَلَيسَ بِمُسلم
3) برخورد مسئولانه با طبيعت انسان از يك سو در ارتباط با مبدا هستي است و از سوي ديگر در ارتباط با خويشتن خويش.
از نگاه قطب راوندي هدف تربيت اسلام عبارتند از :
1- پرورش ابعاد وجودي انسان
2- حركت و سوق دادن انسان به سوي خدا
3- آگاه كردن انسان از پايگاه خويش در جهان
4- پرورش قدرت تشخيص در انسان از طريق مشاوره و تجربه و تبحر
5- پرورش حقيقت جويي در انسان
6- پرورش فرد مومن به متقي و عامل به خوبي
7- ايجاد روح برابري ، ‌تعاون ، احسان و ايثار
8- پرورش روحيه تلاش و كوشش و مبارزه با فقر
هدف تربيت از نگاه قرآن : از نگاه قرآن هدف هاي متعددي در آفرينش انسان وجود دارد اما پرستش خداوند و عبادت وي هدف نهايي آفرينش انسان است وَ ما خَلَقتُ الجِنِ وَ الاِنسُ الا يَعبُدون (جن و انسان نيافريديم مگر براي عبادت)
خداوند در جاي ديگر در زمينه هدف خلقت مي فرمايد : آن خدايي كه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد چه كسي از شما نيكوكارتر است. يعني آزمايش انسان هدف ديگر از خلقت است.
تعريف عبادت : عبادت يعني كامل ترين و حالت پرستش در مقابل معبود و عبوديت يعني پرستيدن وبندگي كردن عبادت و پرستش خدا يعني خود را تسليم حق نمودن و از او اطاعت كردن معادل آيه : و اياكَ نَعبُدو وَ اياكَ نَستعين.
از نگاه خداوند عبادت نمي كنند مگر مخلصين : اِلا عِبادِكَ مِنهُمُ المُخلصين (يعني اينكه عبادتي كه ما انجام مي دهيم)
تعريف علم در متون اسلامي : در متون اسلامي واژه علم به چند معنا به كار رفته است :
1 – علم به معناي خاص آن در قرآن كريم هدف از آفرينش جهان را آگاهي انسان به علم خداوند معرفي مي كند. يعني آگاهي از علم و قدرت خداوند هدف از آفرينش كائنات است.
2 – علم به معناي عام : هَل يَستَوي الذين يَعمَلونَ ولا يَعمَلون. (آيا يكسانند كساني كه مي دانند با كساني كه نمي دانند.)
اين آيه نشان مي دهد كه علم باعث فضيلت برتري يك انسان و انسان ديگر است. از جمله اعجازات علمي قرآن مي توان به
آيه هايي در مورد نيروهاي جاذبه اشاره كرد مانند خدا با آن كسي است كه آسمانها را بدون ستونهايي كه آنها را ببينيد برافراشت. و ديگر اعجازات علمي مي توان به حركت خورشيد اشاره داشت در آنجا كه مي فرمايد : و خورشيد به سوي قرارگاه خود روان است. كه تقدير آن عزيز داناست .
قرآن بيش از 700 بار از واژه علم استفاده كرده و عالمان و دانشمندان را از ديگر افراد برتر دانسته .
از نگاه قرآن يكي از روش هاي كسب علم در زمينه شناخت هستي سير در آفاق و مطالعه در مورد زمين است.
(فَسيرو فِي الاَرضِ وَ كَيفَ كانَ عاقِبَه المُكَذِبين.)


5/5/93
نظام تربيتي اسلام : اسلام دين تعليم و تربيت بوده و بر فراگيري علم و دانش تاكيد زيادي داشته است. اولين آيه قرآن كه بر پيامبر نازل شده دلالت بر اين امر دارد. اِقرَا بِاسمِ رَبِكَ الذي خَلَق : (بخوان به نام پروردگار بزرگ انسان كه تو را خلق كرد) كه در آن امر به خواندن مي كند.
نظام تربيتي اسلام از نگاه قرآن كاملترين نظام تربيتي و با اين مضان شخص مسلمان هيچ نيازي به مكاتب ندارد.
آيه 3 سوره مائده به همين مضمون اشاره دارد : اَليوم اكمَلتَ لَكُم دينُكم و اتَممت عليكم نِعمَتي مَرضيتَ لَكُم اِسلام دُنيا (امروز دين شما را كامل نمودم ، نعمت خود را به شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان دين براي شما پسنديدم.)
اسلام به دو نوع تعيين و دانش اندوزي اشاره دارد يك علم اكتسابي و به آن آموزش به وسيله قلم تعيين مي شود و دومي از طريق وحي و ارتباط مستقيم با مبدا وحي و با استناد به آيه : عَلّمَ اِلانسان مالَم يَعلَم (آنچه را انسان نمي دانست بر او آموخت)
چهار اصل اساسي در نظام تربيتي اسلام:
1 – تعليم و تربيت اسلامي توانايي آن را دارد كه به تمام نيازهاي جامعه اسلامي پاسخگو و سعادت دنيا و آخرت را تضمين نمايد.
2 – تعليم و تربيت اسلامي بر پايه ايمان و اعتقاد خالص خداي بزرگ استوار بوده و منابع اصلي اين نظام نيز همان منابع چهارگانه فقهي يعني كتاب سنت – عقل و اجماع مي باشد.
3 – نظام تربيتي اسلامي نظامي گسترده و فراگير است و از وظايف حكومت اسلامي آن است هر آنچه را كه براساس موازين اسلامي مبتني نباشد بي اعتبار است.
4 – در تعليم و تربيت اسلامي هدفهاي تربيتي را جز از طريق به كارگرفتن شيوه هاي اسلامي خالص نمي توان به عينيت درآورد و مديريت در نظام تربيتي اسلام نيز تابع همين اصل است.
شاخصه هاي اخلاق و تربيت اسلامي :
1 – اخلاق و تربيت اسلامي جامعيت دارد. اين جامعيت از اين نظر است كه شامل جسم و روح - فرد و جمع – دنيا و آخرت
مي شود.
2 – اخلاق و تربيت اسلامي هماهنگ با فطرت انسان ها است. اخلاق و تربيت اسلامي با تربيت آدمي و نيازهاي او و رشد و تكامل وي سازگار بوده . نيازهاي معنوي ، عقلاني و اجتماعي وي را تعبير مي كند. فطرت انسان علت سرآمد بودن آن نسبت به مخلوقات ديگر مي باشد.
3 – اخلاق و تربيت اسلامي متكي بر علم ويقين است اسلام انسان را از پيروي و تبعيت از هرآنچه فرد نسبت به آن ، علم لازم را ندارد باز مي دارد.
آيه 26 سوره اسراء مي فرمايد : وَلا تَفف ما لَيسَ لك بِه علم (از هر آنچه نسبت به آن علم نداري پيروي نكن)
علم و آگاهي وقتي در انسان رسوخ مي كند و به وسيله بصيرت مورد تاييد قرار مي گيرند به مرحله يقين مي رسد و در اين مسيرسه مرحله را طي مي كند :
الف )علم واليقين : و آن زماني است كه انسان از وجود معلول به علت پي مي برد.
ب ) عين اليقين : و آن زماني است كه انسان سوزاندن آتش را لمس مي كند. وقتي اخلاق و تربيت مبناي علم يقين باشد از آنچه محبت شده و ثمر بخش بودن آن حتمي است. استفاده خواهد شد.
4 – تربيت اسلامي برتزكيه و تعليم تكيه دارد. اسلام تزكيه نفس و آراستگي اخلاق را مقدم بر تعليم دانسته و رستگاري انسان را نتيجه ي تزكيه نفس از آلودگي هاي اخلاقي مي شناسد و هدف بعثت را نيز همين موضوع قرار داده است. اِني بُعثتُ لا تمم مَكارِم الاخلاق (من به درستي كه مبعوث شدم كه مكارم اخلاق را تمام كنم)
اگر تزكيه بر تعليم مقدم نباشد و علم از حيطه قداست خارج شود و وسيله قدرت در دست عالم باشد آنگاه فرد عالم را به اسارت خود درخواهد آورد و وسيله اي براي ارضاي اميال دروني خواهد بود.

12/5/93
خصوصيت تربيت الهي :
اين خصوصيات را مي توان تا چهار ويژگي خلاصه كرد :
1 – تربيت الهي از كمال مطلق برخوردار است و نه تنها تمام ابعاد وجودي انسان را در نظر دارد بلكه از جامعيت برخوردار بوده و تحت تاثير شرايط زماني و مكاني قرار نمي گيرد.
2 – تربيت الهي با فطرت انسان سازگار است.
3 – تربيت الهي حيات انسان را به فاصله ي انعقاد نطفه تا زمان مرگ محدود نمي سازد بلكه حيات انسان را بعد از مرگ جاودانه مي سازد.
4 – تربيت الهي انسان را در جهت سعادت ابدي سوق مي دهد و با ارتباط دادن فرد به مبداء هستي و سوق دادن او به سوي اين مبداء و تامين سعادت ابدي وي .
جنبه ي هدايتي تربيتي الهي : خداوند متعال خود را به عنوان هاي معرفي كرده است و اين هدايت شامل كليه ي موجودات مي شود.
در راستاي جنبه ي هدايتي بايد گفت همه ي مسلمين با مفهوم كلي هدايت آشنا هستند به طوري كه روزانه حداقل ده بار آيه اهدناصراط المستقيم (پروردگارا ما را به راه راست هدايت فرما) را به زبان مي آورند.
*معنوي لغوي هدايت يعني دلالت و نشان دادن هدف به وسيله نشان دادن راه كه منظور از هدف رسيدن به خداست . (مهم)
همه ي جهان هستي قلمرو هدايت الهي است و همه موجودات نيازمند هدايت الهي .
اقسام هدايت
هدايت بر دو قسم است :
الف ) هدايت تكويني : عبارت است از به جريان انداختن اجزاء و روابط طبيعت و انسان در مجراي قانوني خود كه اين هدايت را نظم دقيق حاكم بر جهان هستي اثبات مي كند و هدايت تكويني خداوند نيروهاي علمي انسان را از بينشي خاص و نيروهاي عملي او را از پوششي مخصوص برخوردار مي نمايد كه فهم و مشاهده معارف الهي و ميل به هدف نهايي بر وفق مراد او حاصل شود.
ب ) هدايت تشريحي : هدايت تشريحي عبارتست از دستورات خداوندي كه انسان ها با پيروي از آنها مي تواند به رشد و كمال خود برسد با هدايت تشريحي قانون و روش سعادتمندي را در اختيار انسان قرار داده و با امر به فضايل و نهي از رذايل او را آگاه مي كند كه با اراده و اختيار خويش يكي را انتخاب كند. پس جبر و اختيار در هدايت تشريحي معنا پيدا مي كند نه هدايت تكويني . هدايت تشريحي را پيامبران از جانب خداي سبحان انجام مي دهند
آيه : اِنَكَ لَمِنَ المُرسَلين و عَلي صِراطَ المُستَقيم . (تو اي پيامبر از فرستادگان هستي و در صراط مستقيم قرار داري )
و اِنَكَ لَتهدي اِلي صراط المُستَقيم (وهمانا تو ديگران را به صراط مستقيم هدايت مي كني ) بر هدايت تشريحي دلالت دارد.

19/5/93
شرايط هدايت :
براي بهره مندي انسان از نعمت هدايت تشريحي وجود شرايط زير لازم است :
1 – ايمان : اولين شرط استفاده از هدايت تشريحي ايمان به خداست كسيكه به خداوند ايمان آورد خداوند قلب او را هدايت
مي كند وَمَن يُومنَ بِالله يَهد قلبَه (سوره تقامون آيه 64)
2 – دومين شرط جهاد در راه خداست : (آيه 69 سوره عنكبوت) وَالذين جاهد و فَينا لندِينَهم سبلنا (يعني آنان كه در راه ما مجاهدت نمودند قطعات به راه هاي خويش راهنمايشان مي كنيم.)
3 – شرط سوم توبه و بازگشت به سوي خداست هرگاه انسان خطاكار متوجه خطاي فرد گردد و به سمت خدا گردش كند خدا توبه او را مي پذيرد (آيه 27 سوره رعد) (وَيهدي اليه مَن اَناب) يعني هر كس از مسير غلط به سوي خدا برگردد خدا هدايتش مي كند .
4 – اعتصام به خداوند كسيكه دل از اقيار خالي كند و خدا را در دل جاي دهد خداوند او را هدايت مي كند ( وَمَن يعتصم بالله فقد هَدي الي صراط المُستقيم ) هركس به خدا متوسل شود مطمئنا به راه راست هدايت خواهد شد. (آيه 101 آل عمران)
لازم به توضيح هدايت هرگز شامل حال سه دسته نمي شود : 1 – ظالمين 2- فاسقين 3 – كافرين
در مسير صراط مستقيم و هدايت الهي انسانها از طريق نيروهاي دروني به چالش كشيده مي شوند از جمله اين نيروها عواطف و احساسات شخصي است عواطف و احساسات در صورتي كه بيشتر از جنبه عقلاني به آنها بهاء داده شود راه هدايت را ناهموار ميكند به منظور جلوگيري از غلبه عواطف و غرايز بر انسان مولفه هايي لازم است تا انسان از اين چالش ها و امتحانات سربلند بيرون بيايند عبارتند از :
1 – افزايش علم و دانش
2 – استفاده از قوه عقل در تمامي زمينه هاي زندگي
3 – تربيت اسلامي
انسان و زندگي وي داراي دو بعد حياتي است .
يك بعد فردي كه به مسايل شخصي ، روزمره ، كار و تلاش ، مجاهدت و عبادت در راه خدا مي پردازد
بعد دوم بعد ميان فردي يا اجتماعي است جنبه اجتماعي انسان از اهميت ويژه اي برخوردار است انسانيت انسان تا حد زيادي با توجه به بعد اجتماعي وي تعريف مي شود زبان ، ادراكات ، همكاري ، حمايت هاي اجتماعي ، همزيستي اقوام و ملل اركان اصلي حيات جمعي و اجتماعي انسان را تشكيل مي دهد.
نقش هدايت درتربيت انسان : به منظور بهبود شاخصه اجتماعي و تقويت سازگاري اجتماعي توجه به چند نكته ضروري است:
1 – انسان ناگزير است با ديگران زندگي كند لذا براي ادامه حيات انساني تفاهم بين اقوام و ملل ضروري است.
2 – لازمه زندگي در جامعه انساني قبول پاره اي ضوابط و محدوديت ها و مستلزم چشم پوشي از برخي خواسته ها و تمايلات و هماهنگ كردن مصالح فردي و مصالح اجتماعي مي باشد.
3 – سازگاري اجتماعي به معناي تسليم در برابر جمع و تائيد وضع موجود نيست و انسان ضمن همكاري در مسايل مشترك افكار خود را نيز بايد پيگيري كند.
مسائل مشترك نيازهاي اساسي اجتماعي و ادامه حيات جمعي ، وحدت و تفاهم فرد و جمع را ايجاب مي نمايد. اين وحدت يكي از اهداف تربيتي اسلام است : آيه 103 سوره آل عمران - وَاعتَصمو بِحَبل الله جميعاً وَلا تَفَرَقوا (چنگ بزنيد و از يكديگر جدا نشويد.) و همچنين در سوره حجرات مي فرمايد اي مردم ما شما را از يك زن و مرد آفريديم و شما را بصورت قبيله قبيله درآورديم تا يكديگر را باز شناسيد و نسبت به يكديگر تفاهم داشته باشيد .
اين تفاهم شامل عناصري همچون : 1 – وحدت هدف 2 – تقسيم كار 3 – قبول مسئوليت 4 – هماهنگي فعاليت ها 5- برخورداري همه از كار جمعي مي باشد.
افرادي كه از رسالت خود در حوزه بُعد اجتماعي غفلت مي كنند و فقط به بُعد فردي مي پردازند در واقع حيات جمعي را
مجموعه اي از زندگي خصوصي افراد تلقي مي كنند در حاليكه زندگي جمعي چيزي بيشتر از مجمومعه زندگي هاي فردي است و به همين دليل است كه پيامبر گرامي اسلام تعهد اجتماي و قبول مسئوليت را در جامعه شرط مسلمان بودن مي داند.
مَن اَصبَح ولَم يَهتِم بامور المسليم فَليسَ بِمُسلم (هركس كه روز خود را آغاز كند و در حل مشكلات مسلمانان اقدام ننمايد مسلمان نيست.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: دکتر حسین شیخی ساری