جمعه, 07 ارديبهشت 1403

 



موضوع: پروژه امتحانی (ترجمه متن late) مهدی حق دوست

پروژه امتحانی (ترجمه متن late) مهدی حق دوست 9 سال 7 ماه ago #100210

مارتین عجله دارد
اودوباره دیربه سرکارش میرسد
وقتی که اودیرمیرسه رییس اش این رادوست ندارد.مارتین هفته گذشته ام دیر کرده بود.رییس اش به او گفته بود که دوباره دیرنکند.اوبا هیچ کس شوخی نداشت.اوجدی بود.این یعنی اینکه مارتین گفته او رابخاطر داشته باشد.
مارتین فکرمیکنه که ممکنه شغلش رااگر دوباره دیرکنه از دست بده.
ساعت الان 7.15صبح است.مارتین مجبوراست ساعت7.30سر کار باشه.برای او وقت رانندگی ورسیدن به سر کار 22دقیقه است.
او به خودش میگه که چیزخوبی به نظرنمی آید.
مارتین ازخانه بیرون می دود او به داخل ماشینش میپرد.ماشینش را می گذارد در دنده حرکت وبدون اینکه پشت سرش را نگاه کند حرکت می کند.
یک صدایی مثل کسی که مشغول ضرب زدن به طبل است بوجود می اید .
ماشین مارتین با تکان شدیدی می ایستد.
او تصادف میکند با ماشینی که در عقب اش پارک شده است.
اوه-نه!مارتین بلند داد میزنه.
او اکنون ناراحت است.مارتین به ساعتش نگاه میکند.ساعت 7.18 دقیقه است.او میباید الان سر کار باشه.
او به اطرافش نگاه میکند هیچکس در خیابان نیست .هیچکس این دور و بر نیست.او به داخل ماشین پارک شده نگاه کرد.اون هم خالی بود.مارتین به سرعت رانندگی کرد.او ده دقیقه دیر به سر کارش میرسید.
رییسش ان اطراف نبود و او به خودش میگفت خدا را شکر(الحمد لله).نگرانی اش ایستاد.
او پشت میزش مینشیند.در زمان(وقت) ناهارمارتین به گاراژ پارک ماشینها میرود.اوماشینش رو میبینه یک غر شدگی بزرگ در عقب بوجود آمده سپس اوفکر می کنه درمورد ماشین دیگه ماشینی که صبح به آن زد.اون ماشینی که زیاد صدمه دیده می شناسه.
اواحساس محرومییت(گناهکاری)می کند.
مارتین به خودش می گوید آن درست نبود.او باید ماشینش را قبل از خروج وقتی خانه را ترک میکرد به سمت محل کارش میدید
موضوع بسته شد.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: نوشین نامی
مدیران انجمن: نوشین نامی