چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1403

 



موضوع: معنی و پیام شعر نی نامه

معنی و پیام شعر نی نامه 9 سال 10 ماه ago #91814

نام و نام خانوادگی: بهزاد مومنی

استاد: سرکار خانم شفاعتی


معنی و پیام شعر نی نامه
1 بشنو از ني چون حكايت مي كند از جدايي ها شكايت مي كند

- « ني» استعاره از مولانا يا نماد هر انسان آگاه و دور مانده از اصل خويش

- بين حكايت و شكايت جناص ناقص اختلافي است

- مقصود از جدايي : جدايي روح جزئي ( انسان ) از روح كل (خدا) است.

معنی: وقتي كه اين ني به صدا در مي آيد و از درد دوري و فراق خود شكوه مي كند به آن گوش فرادار

پيام : ناله ي آدمي به خاطر دوري از حق است

2 كز نيستان تا مرا ببريده اند از نفيرم مرد و زن ناليده اند

- « ‌نيستان» استعاره از عالم معنا

- « مرد وزن» مجازاً كل هستي و همه ي موجودات

معنی: از زماني كه مرا از نيستان(عالم معنا) جداكره اند از سوز و ناله هاي عاشقانه ي من تمامي هستي با من هم نوا شده اند.

پيام : اندوه تمام هستي به دليل جدايي از عالم معناست.

3 سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق

- « سينه » مجازاً شنونده اي درمند و درد آشنا

- بين « شرحه » و « ‌شرح » جناس ناقص افزايشي است

- واج آرايي (( ش‌)) / واژه ي « شرحه » تكرار است

- « درد اشتياق » : مفهومي پارادُكسي دارد ( متناقص نما)

معنی: براي بيان درد اشتياق ، شنونده اي مي خواهم كه دوري از حق را ادراك كرده و دلش از درد و داغ فراق سوخته باشد.

پيام : به لياقت درك عشق اشاره دارد: دارد . با بيت 14 پيوند معنايي دارد.

4 هركسي كاو دور ماند از اصل خويش بازجويد روزگار وصل خويش

- بين واژه ي اصل و وصل جناس ناقص اختلافي برقرار است

- آرايه ي تلميح در بيت مشهود است : « انالله و انا اليه راجعون» و « كل شي ءً يرجعُ الي اصله » .

معنی: هر كس از جايگاه و وطن اصلي خويش دور بماند پيوسته در آرزوي وصال است و جايگاه اصلي خود را جستجو مي كند.

پيام : همه ي موجودات به جايگاه اصلي خود بر مي گردند.

5 من به هر جمعيتي نالان شدم جفت بد حالان و خوش حالان شدم

- بين نالان و حالان جناس ناقص اختلافي برقرار است و نيز بد حالان و خوش حالان با هم تضاد دارند.

ـ مقصود از بد حالان كساني هستند كه سير و سلوك آنها به سوي حق و واردات قلبی آنها از طرف حق كم است اما خوش حالان سير و سلوك و واردات قلبي آنان بسيار است.

معنی: من ناله ی عشق را برای تمام انسان ها سر داده ام و با سالکان کندرو و رهروان تندرویِ شادمان از سیر و سلوک همراه گشتم.

پيام: به فراگيري ناله ي ني اشاره دارد.

6 هركسي از ظن خود شد يار من از درون من نجست اسرار من

- بين « ‌ظن» و « من» جناس ناقص اختلافي است.

- واژه ي من تكرار شده است.

- واج آرايي « ‌ن» محسوس است.

معنی: هرکسی در حد فهم و ادراک خود با من همراه و یار شد اما حقیقت حال مرا درنیافت.

7 سِرّ من از ناله ي من دور نيست ليك چشم و گوش را آن نور نيست

- بين دور و نور جناس اختلافي است ضمن اين كه قافيه نيز هستند.

- « چشم و گوش» مجازاً كل حواس ظاهري است.

- « نور» نماد معرفت ايزدي و استعاره از بصيرت و دانايي است.

- « من» آرايه ي تكرار دارد.

معنی: اسرار من در ناله هاي من نهفته است اما با چشم و گوش و حواس ظاهري نمي توان به حقيقت اين ناله و اسرار درون پي برد.

پيام : راز درون ناديدني است.

8 تن ز جان و جان زتن مستور نيست ليك كس را ديد جان دستور نيست

- بين مستور و دستور جناس ناقص اختلافي است ضمن اين كه قافيه نيز محسوب مي شوند.

- « تن زجان و جان ز تن » آرايه ي قلب و عكس دارند.

- واژه ي« ديد» در معناي مصدري« ديدن» آمده كه به آن مصدر مرخم مي گوييم / و حرف « را » به معناي « براي» و حرف اضافه است .

- مقصود از جان اسرار درون آدمي است .

- « تن و جان» مفهومي متضاد دارند و نيز واژه ي « جان» تكرار نيز هست.

معنی: گرچه جان، تن را ادراک می کند و تن از جان آگاهی دارد و هیچیک از دیگری پوشیده نیست، اما توانایی دیدن جان، به هیچ چشمی داده نشده است.

پيام:« روح» از اموري ناديدني است. (بيت 7و8 با هم پيوند معنايي دارند و بيت 8 تاكيدي بر بيت 7 است).

9 آتش است اين بانگ نای و نيست باد هر كه اين آتش ندارد ، نيست باد

- بانگ ناي به آتش تشبه شده است .

- « نيست باد» در مصراع اول و دوم جناس تام دارد ، « نيست» در مصراع اول فعل و در مصراع دوم صفت است به معناي « نابود باد» در مصراع اول اسم و در مصراع دوم فعل دعايي است . در نتيجه « نيست باد» در حكم قافيه است نه رديف كه قافيه ي اصلي واژه ي « باد » است يعني بيت « ذو قافيتين» است .

- آتش استعاره از عشق يا بانگ عاشقانه ي ني است.

- واژه ي آتش تكرار است.

معنی: آوازی که از این نی(مولانا) برمی خیزد، آتش عشق است و دم ظاهری نیست. هر کس در وجودش آتش عشق راه نیافته است، نابود گردد. ( درحقیقت، نی عشق را پروردگار می نوازد.

پيام : عشق موجب ارزش و تعالي آدمي است.

10 آتش عشق است كاندر ني فتاد جوشش عشق است كاندر مي فتاد

- آتش عشق اضافه ي ( تشبيه بليغ ) ، عشق به آتش مانند شده است.

- ني و مي : جناس ناقص اختلافي و قافيه نيز هستند. همچنين مقصود از« ني» و « مي» كل عالم هستي است پس مجاز نيز محسوب مي شود.

- واج آرايي« ش» در بيت محسوس است و واژه ي عشق نيز تكرار .

- «جوشش عشق» اضافه ي استعاري است.

- بيت آرايه ي ترصيع ( موازنه ) دارد.

معنی: سوز و گداز آتش عشق است كه ناله ي ني را اثر گذار كرده و هر جوشش و شوري كه در باده ايجاد مي شود نيز از اثر عشق است .

پيام : اثر گذاري عشق / عشق در همه چيز جاري و ساري است.

11 ني ، حريف هر كه از ياري بريد پرده هايش پرده هاي ما دريد

- بريدن كنايه از جدا شدن و دور ماندن است.

- بين دو واژه ي« پرده » و « پرده » جناس تام است پرده ي اول، حجاب يا پوششي است كه راز ما را پنهان مي كند اما پرده ي دوم صدا و نغمه ي ني است.

- « پرده هاي ما دريد» كنايه از فاش كردن راز است.

معنی: ني همدم كساني است كه از معشوق خود جدا مانده اند. آواز نی، راز عاشقان را آشکار می سازد و برای کسی که جویای معرفت است پرده ها و حجاب ها را از مقابل چشم برمی دارد تا معشوق حقیقی را ببیند.

پيام : عشق افشاگر است.

12 همچو ني زهري و ترياقي كه ديد ؟ همچو ني دمساز و مشتاقي كه ديد؟

- همچو ني در دو مصراع تشبيه است

- زهر و ترياق تضاد و نيز مصراع اول پارادوكس محسوب مي شود چون دو مفهوم متضاد به يك چيز اطلاق شده است.

- بيت موازنه دارد

- واژه ي « دمساز» را مي توان ايهام گرفت « الف» همدم ، يار موافق « ب » دمساز به صورت مقلوب؛ ساز دم

- هر دو مصراع استفهام انكاري دارد، حرف « كه » ضمير پرسشي است.

معنی: نی هم زهر است و هم پادزهر. در عین درآفرینی، درمان بخش نیز هست. نی، هم همدم نی زن است و هم مشتاق وصال. ( به ظرفیت وجودی افراد بستگی دارد)

پيام : ني در عين درد آفريني درمان بخش است .

13 ني ، حديث راه پر خون مي كند قصه هاي عشق مجنون مي كند

- راه پرخون كنايه از سير و سلوك دشوار راه عشق است.

- مصراع دوم داستان ليلي و مجنون را فرياد مي آورد تلميح دارد.

معنی: ني داستان پرخطر و دشوار سير و سلوك عشق را بيان مي كند و عشق عاشقان حقيقي مانند مجنون را بازگو مي نمايد.

پيام : ني تجلي عشق واقعي است.

14 محرم اين هوش جز بي هوش نيست مر زبان را مشتري جز گوش نيست

- مصراع اول پارادوكس دارد- محرم هوش بودن بي هوش .

- بيت آرايه ي اسلوب معادله / واج آراي صامت « ش» دارد.

- زبان و گوش مراعات النظير است

- بين هوش و گوش جناس ناقص اختلافي است و نيز قافيه هستند

- مصراع دوم تمثيل است

- حرف « مر» معني خاصي ندارد، غالبا ً با حرف « را » مي آيد از مختصات سبكي است.

معنی: حقيقت عشق را هر كسي درك نمي كند ، تنها عاشق ( بي هوش ) محرم است ، همان طور كه گوش براي درك سخنانِ« زبان» ، ‌ابزاري مناسب است.

پيام : به لياقت درك عشق اشاره دارد.

15 در غم ما روزها بيگاه شد روزها با سوزها همراه شد

- « روزها» مجازاً طول عمر

- بين روزها و سوزها جناس ناقص اختلافي برقرار است.

- واج آرايي « ر» / و / ر / محسوس است.

معنی: همه ي عمر ما با سوز و گداز عاشقانه به پايان رسيد و روزگارمان باغم و اندوه به پايان رسيد.

پيام : عمر عاشق با اندوه عشق توام است.

16 روزها گر رفت، گو رو ، باك نيست تو بمان ، اي آن كه چون تو پاك نيست

- مصراع اول تشخيص دارد ( گفتگو با روز )

- روزها مجازاً طول عمر

- بين پاك و باك جناس ناقص اختلافي است . قافيه نيز محسوب مي شوند.

- بيت 6 جمله دارد. توجه شود ( كه ) در مصرع دوم حرف ربط نيست. به معني (كسي) مي باشد.

معنی: اگر روزهای عاشق اینگونه سپری شوند اهمیتی ندارد، ای عشق! تو پایدار و جاودان بمان، زیرا غیر از تو برای ما هدفی پاک وجود ندارد.

پيام : تنها عشق ارزش جاودانگي دارد.

17 هركه جز ماهي ، زآبش سير شد هر كه بي روزي است ، روزش دير شد

- ماهي استعاره از عاشق واقعی / عارف واصل

- آب استعاره از عشق / معرفت

- بيت آرايه ي تمثيل دارد

- ماهي و آب مراعات النظير است

- روزش دير شد كنايه از خسته و ملول شدن

- بين سير و دير جناس ناقص اختلافي برقرار است و نيز قافيه هستند

معنی: تنها ماهي درياي حق ( عاشق ) است كه از غوطه خوردن در آب عشق و معرفت سير نمي شود. هر كس از عشق بي بهره باشد ، ملول وخسته مي شود.

پيام : لياقت و قاليت درك عشق

18 در نيابد حال پخته هيچ خام پس سخن كوتاه بايد ، والسّلام

- پخته كنايه از عارف واصل

- خام كنايه از انسان بي بهره از عشق

- بين پخته و خام تضاد برقرار است.

معنی: کس که عاشق نباشد حال عارف واصل را درک نمی کند پس بهتر است سخن را کوتاه کنم و به پایان برسانم.

پيام : لياقت و قابليت درك عشق
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ثریا شفاعتی