خوش آمديد,
مهمان
|
|
مستدعی یه آشیل ۰ در داستان ادیسه' اوبه مقام بالاتری دست پیدا کرده است'فردریک چرانی که آنجاس میگوید که آدمهای نیازمند و غریبه از زیوس هستند و کسیکه از کمک کردن به آنها سرباز میزند 'خودش در برابر زیوس گناه میکند ۰ هزیود مدتی نه چندان بعد از اودیسه میگوید 'فردی که بدی وضرر در حق آدم غریبه ونیازمند انجام میدهد و یا با کودکان یتیم بدرفتاری میکند' زیوس ازدست چنین فردی عصبانی میشود . سپس عدالت همراه زیوس شد که ایده جدیدی بود۰ سردسته گان دزدهای دریایی در آیند، عدالت را نمی خواستند آنها میخواستند که هر چیزی را که انتخاب کردند 'ببرند چون قوی بودند و خدایی میخواستند که طرف قدرت باشد' اما هزیود که یک روستایی که در دنیای مردمان فقیرزندگی میکرد 'میدانست که فقرا باید فقط یک خدا داشته باشد ۰ او نوشت : ماهی ها و چهارپایان و ماکیان ' یکدیگر را می بلعند ۰ اما زیوس برای انسان ها عدالت قرار داده است۰ در کنار زیوس و روی تخت پادشاهی او ' عدالت جای خودش را دارد این نقل قول نشان میدهد که احتیاجات بزرگ و تندو تیز بی پناهان به آسمان می رود و خدای قدرت را به جای حامی ضعیفان تغییر میدهد۰ بنابراین ' پشت داستان های یک زیوس شیفته و یک زیوس بزدل و یک زیوس مضحک ' ما میتوانیم یک زیوس دیگر که به سمت بودن می آید راببینم ' به طوری که مردم پیوسته تر و هوشیارتر از آنچه زندگی از آنها طلب می کرد و چیزی که بشر از خدایی که می پرستید می خواست ' ترقی کردند۰ به تدریج این زیور دیگران را جابجا کرد تا زمانیکه همه صحنه را تعریف کرد ۰ درنهایت درنوشته های دیوکرسیوستوم که در طول قرن دوم بعداز میلاد مسیح نوشته شد'درباره زیوس این گونه نوشته شده که ( زیوس ما'اعطا کننده هر هدیه خوب ' نامی و پدر مردم عوام و قیم نوع بشر۰ ) این صحبت های اودیسه که ( خدایی برای هرچیزی که انسان ها آرزو دارند) و صدها سال بعد که آریستوتل نوشت ( برتری و زحمت بیشتر کشیده شده به وسیله یک مسابقه مرگبار یونانی ها از۰۰۰۰
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
باسلام
ترجمه ارسال شده است نیازی به ارسال مجدد نیست موفق باشید |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|