جمعه, 31 فروردين 1403

 



موضوع: زيات عاشورا

زيات عاشورا 9 سال 7 ماه ago #99529

خواب ديدن درباره توسل به زيارت عاشورا براىحل مشكلات
يكى از علما مى نويسد با مشكل دشوارى مواجه شدم كه راه حلى نداشت ، اين باعث آزردگى و ناراحتى روحى من شد تا اينكه به كتاب ((زيارت عاشورا)) دست يافتم وقتى كتاب را خواندم و از محتوى آن آگاه شدم تصميم گرفتم از اول ماه صفر سال 1412 به مدت چهل روز زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام با ساير آداب آن و دعاى علقمه براى حل مشكلاتم بخوانم ضمناً مشكل ازدواج برادرم نيز بود، مشغول به خواندن شدم تا روز سى و چهارم رسيد و مصادف با روزهاى عيد زهرا عليهاالسلام شد، مشغول به تهيه وسايل و لوازم لازم براى عيد شدم ، و خواندن زيارت را فراموش كردم ، بعد از چند روز در خواب ديدم در منزل پدرم مجلسى براى ختم سوره انعام برگزار شده ، همگى جمع شده بودند و منتظر آمدن قارى بودند، ولى او تأ خير كرد، و از من خواستند دعا و ختم سوره انعام را بخوانم
.موضوع خوابم را به صورت تلفنى به يكى از مفسران خواب در اصفهان بازگو كردم ، به من گفت :
در كار شما سه مطلب وجود دارد... و سومين آن : شما زيارت عاشورا را مى خواندى و آن را ترك كردى ، مى توانى اين عمل را با تداوم در خواندن زيارت اصلاح كنى . خواندن زيارت را مجدداً ادامه دادم ، و در عصر روز چهلم همه مشكلات حل شدند، و موقعيت مناسب براى گرفتن يك منزل مهيا شد.
اما پس از لحاظ خريد منزل با مشكلى رو به رو شدم ، نذر كردم به مدت چهل روز ديگر زيارت عاشورا را بخوانم و الحمدللّه قادر شدم منزلى خريدارى كنم و بعد از آن مشكل ازدواج برادرم نيز حل شد.(23)
نجات يافتن از مرگ به واسطه توسل به زيارت عاشورا
يكى از علما گويد: زنم بيمار بود و دچار غده هاى كيسه اى شده بود، ولى ما از بيمارى او آگاهى نداشتيم ، در يكى از شبها در عالم خواب ديدم گويى در يك سالنى هستم كه راهى به بيرون ندارد، و سقف سالن سه دريچه جهت تنفس داشت ، پس از مدتى شترى آمد و بر روى اين دريچه ها نشست و راه تنفس را بست ، من براى رهايى از اين مهلكه مشغول به دعا شدم ، در اين حالت از خواب بيدار شدم .
پس از چند روز، بيمارى همسرم شدت يافت ، نزد پزشك رفتيم او بيمارى همسرم را غده هاى كيسه اى تشخيص داد و به دليل وخامت تأ كيد كرد كه بايد در انجام عمل جراحى شتاب كرد و گر نه ...
با جمعى از پزشكان مشورت كردم ، گفتند: پزشكان ايرانى قادر به انجام اين عمل نيستند، سرانجام دكترى را ديديم ، او گفت : من اين عمل را انجام مى دهم ولى اجرت آن سيصد هزار تومان مى شود.
مضطرب و حيران شدم ، براى رهايى از اين مشكل نذر كردم و شروع به خواندن زيارت عاشورا كردم پس از چند روز عمل انجام شد و براى تسويه حساب رفتم ، دكتر گفت : مبلغى دريافت نمى كنم ؛ زيرا تعداد غده ها سه عدد بود و عمل نيز دشوار بود. من اميدى به موفقيت عمل نداشتم ، براى همين نذر كردم عمل را رايگان انجام دهم ، و عمل به موفقيت پايان يافت و بيمار از مرگ رهايى يافت .
پروردگار را سپاس مى گويم كه موفقيت را نصيب ما فرمود. سپس به دكتر گفتم : وقتى همه راهها به روى من بسته شد نذر كردم زيارت عاشورا را بخوانم ، و خداوند ما را يارى نمود، و با مشكلى رو به رو نشديم .(24)
قضاوت اشتباه و عجولانه در ثمر ندادن زيارت عاشور
يكى از علما مى نويسد: در سال 1370 دولت كسانى را كه قبلاً اجازه سفر نداشتند از مسافرت به خانه خدا منع كرده بود. من شوق بسيارى براى سفر داشتم ولى اجازه سفر نداشتم نذر كردم زيارت عاشورا را بخوانم ، نذرم را ادا كردم و توسل زيادى نمودم ، اما نتيجه اى نگرفتم
در آن شب برادرم به من گفت : آيا براى اين موضوع تلاش بسيار نموده اى ؟ بار ديگر نزد مسؤ ول مربوطه برو و با او تماس بگير ممكن است نتيجه اى حاصل شود
روز بعد به تهران سفر كردم ، و از صبح تا ساعت يك بعد از ظهر هر چه در توانم بود تلاش كردم ليكن نتيجه اى نگرفتم ، تصميم به بازگشت به قم گرفتم
پس از آن برادرم با حالتى نااميدانه و شكوه آميز گفت : يك بار ديگر با مسؤ ول مربوطه تماس بگير، و ما در دفترش ، منتظر او شديم ولى نتيجه اى حاصل نشد، پس از آن به برادرم گفتم : چيزى به دست نياورديم و اگر موفق شويم توفيقمان به لطف و عنايت و به بركت زيارت عاشورا خواهد بود، در اين لحظه به ما گفتند: براى ملاقات برويد به داخل . ما نيز داخل اتاق او شديم و درباره اين موضوع با او گفتگو كرديم ، گفت : راهى براى اين كار نيست ، در اين اثنا تلفن زنگ زد، و از او خواستند پانزده عدد جواز خروج به نامهاى ... صادر كند ما نيز گفتيم به اين اسامى نام دو نفر ديگر را اضافه كن ، در اين اثنا تلفن بار ديگر زنگ زد و او گوشى را برداشت به او گفتند فوراً در بيمارستان حاضر شود؛ زيرا مادر شما در لحظه هاى آخر زندگى است ، و سرانجام او با دادن اجازه سفر موافقت كرد.در روز اول ماه ذى الحجه براى اتمام مراحل قانونى اقدام كردم ، و در روز دوم اجازه سفر صادر شد، و در روز سوم با آخرين هواپيما به جده سفر كردم و در آن سال به حج خانه خدا مشرف شدم .
شايان ذكر است كه كسانى از مسؤ ولين توسلات عجيبى براى دادن حج داشتند و بعضى از آنها اجازه سفر را اخذ كردند اما موفق به حج خانه خدا نشدند، از يكى از آنها كه دوست من بود پرسيدم : آيا زيارت عاشورا را همراه با ساير دعاهايى كه به آنها متوسل شدى خواندى گفت : خير، همه دعاها را خواندم فقط زيارت عاشورا را نخواندم سرانجام دانستم انجام كارم و مشرف شدنم به زيارت خانه خدا به بركت زيارت عاشورا بوده و اول بار كه گفتم زيارت عاشورا نمى تواند مثمر ثمر باشد شتاب كردم و اين خطا بود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مریم مقیمی